پايگاه خبري تحليلي «پارس»- دكتر عبدالله گنجي- سير تكوين مسائل حقوق بشري در ايران حقوق بشر از جمله مسائل جهانشمولي است كه منازعه معنابخشي به آن بين اسلام و غرب و شايد شرق و غرب همچنان ادامه دارد. شاخص براي استانداردسازي حقوق بشر شاخص‌هاي غربي است كه در هيبت جهاني معرفي مي‌شود. غرب تلاش نموده است تفسير خود از آن را در تراز جهاني معرفي كند و توانسته است با ابزارهايي همچون در اختيار داشتن مجامع بين‌المللي، رسانه و پرورش شخصيت‌هاي شرقي معنابخشي خود را بر جهان هژمون نمايد. مثل شرق و غرب در نسبت با اعمال مسائل حقوق بشري مثل يك گروه اجتماعي و حكومت است. 

شرق مانند يك گروه اجتماعي يا يك تشكل دانشجويي است كه صرفاً به اظهارنظر،‌مطالبه و نقد مي‌پردازد اما غرب به مثابه حكومت با قوه قهريه مي‌تواند هر آنچه را مي‌پسندد اجرا نمايد. اكنون غرب نقش حكومت را براي جهان دارد و هر كس از چارچوب‌هاي ترسيم شده آن فراتر رود مورد تنبيه، شماتت، تحريم و تهمت قرار مي‌گيرد. نهادهاي بين‌المللي ابزار قوه قهريه غرب هستند كه وظيفه اعمال آن را بر عهده دارند اما اعمال مسائل حقوق بشري غرب در ايران مراحل مختلفي دارد كه منجر به اتهام حقوق بشري به ايران مي‌شود.

مرحله اول: 
شاخص‌گذاري جهاني براساس دستگاه معرفتي، فرهنگ و ضوابط غرب مرحله اول اين روند است. بنابراين كشورهايي كه استانداردهاي غرب را رعايت نكنند، حقوق بشر را رعايت نكرده‌اند.

مرحله دوم: 
اندازه‌گيري شاخص‌هاست. غرب با استفاده از نهادهاي علمي و ساختارهاي به اصطلاح بين‌المللي به اندازه‌گيري حقوق بشر مبادرت مي‌ورزد. اما اعلام نتايج آن فقط در خصوص كشورهايي اعلام و اعمال مي‌شود كه چارچوب معرفتي- سياسي غرب براي اداره جوامع خود را نمي‌پذيرند و حاضر به باج‌دهي هم نيستند.

مرحله سوم:‌
 در اين مرحله شخصيت‌هاي غرب رفته (درس‌خوانده) يا غرب باور از درون جوامع شرقي يا جنوب براي اعتراض به عدم رعايت استانداردهاي غربي و مطالبه اعمال استانداردهاي غربي به كار گرفته مي‌شوند. به تعبير مقام معظم رهبري «تشكيل هسته‌هاي ذي‌نفوذ در داخل كشور» اتفاق مي‌افتد.

مرحله چهارم: 
در اين مرحله مدافعان استانداردهاي غربي تلاش مي‌نمايند با روش‌هايي مانند مشاركت، ابداع رقابت، شبكه‌سازي،‌ كمپين‌سازي و اقدامات رسانه‌اي فراملي وارد ميدان شوند. از اين نقطه تنش و منازعه بين اين افراد و حاكميت اتفاق مي‌افتد. در حين منازعه و تنش، رسانه‌هاي غربي به شخصيت‌پردازي از جريان اپوزيسيون مي‌پردازند و به صورت مستمر اين افراد را در رسانه‌هاي خود معرفي و تلاش مي‌نمايند رنگ علمي- روشنفكري به آنان بدهند.

مرحله پنجم: 
در اين مرحله بين حاكميت و اين افراد برخورد صورت مي‌گيرد و به صورت طبيعي حاكميت قوانين بومي را نسبت به اين افراد اعمال مي‌نمايد. از اينجا غرب با چند روش مجدداً به حمايت و شخصيت‌پردازي مي‌پردازد. 
اول ايجاد زمينه جهت مهاجرت به غرب
دوم در اختيار گذاردن رسانه و امكان زندگي
سوم اهداي جوائز و مدال‌هاي به اصطلاح جهاني. اكبر گنجي، عبدالكريم سروش، شيرين عبادي، نسرين ستوده، نرگس محمدي، شمس الواعظين، شبستري و... از جمله افرادي هستند كه از جوائز  مذكور برخوردار شده و بدان افتخار كرده‌اند. 
چهارم منوط كردن ارتباطات غرب با كشور به ملاقات با افراد مذكور يا حذف جرائم آنان مي‌باشد كه نمونه‌هاي متعدد آن در سال گذشته توسط پارلمان اروپا و خانم اشتون در ايران اتفاق افتاد.

مرحله ششم: 
انتخاب نماينده براي بررسي و جمع‌بندي مسائل حقوق بشري در كشورهاي هدف و بين‌المللي كردن نتايج آن است. در اين مرحله قوانين بومي به مسخره گرفته مي‌شود. 

اعتراض اتحاديه اروپا در قالب بيانيه سال گذشته درباره عدم رعايت حقوق همجنس‌گرايان يا بهاييان در اين قالب تعريف مي‌شود، حتي مواد مخدر كه بيشترين اعدام در ايران را به خود اختصاص داده است به يك مسئله سياسي و حقوق بشري تبديل شده است. با ورود غرب به افغانستان توليد مواد مخدر چند برابر شد كه حاكي از زمينه‌سازي غرب براي توليد بيشتر آن است. مواجهه ايران با اين مسئله به سه صورت است؛ عده‌اي در مبارزه با آن شهيد مي‌شوند كه تاكنون حدود 4 هزار نفر در اين مبارزه به شهادت رسيده‌اند، عده‌اي با استفاده مستمر به استقبال مرگ مي‌روند و دسته سوم كه توزيع‌كنندگان عمده هستند اعدام مي‌شوند. غرب با دسته اول و دوم كاري ندارد اما دسته سوم را جزو مسائل حقوق بشري محسوب مي‌كند تا اعلام كند قوانين قضايي شما بايد از استانداردهاي غربي پيروي كند.

مرحله هفتم: 
در اين مرحله براي رهايي از فشارهاي غرب بين مسئولان سطوح مختلف كشور اختلاف مي‌افتد. عده‌اي معتقد به اجراي قوانين و حدود الهي هستند و اينكه غرب در اين باره چگونه مي‌انديشد و چه مي‌خواهد برايشان مهم نيست.

 تن دادن به مطالبات غرب را نوعي خدشه به استقلال كشور و حدود الهي مي‌دانند و بر اجراي ضوابط بومي اصرار مي‌ورزند. دسته دوم كه معمولاً تحصيلكردگان دانشگاهي يا روشنفكران اصلاح‌طلب هستند تلاش مي‌نمايند با اعمال حقيقي يا ظاهري استانداردهاي غربي به آنان اثبات نمايند كه ما به حقوق بشر يا همان استاندارد مد نظر شما باور داريم و در ملاقات‌ها و مواجهات با حرف‌هاي دو‌پهلو و مبهم تلاش مي‌نمايند از فشار غرب رها شوند. اين جماعت وقتي در حكومت قرار مي‌گيرند، گمان مي‌نمايند فشار غرب كاهش مي‌يابد و پرستيژ آنان حفظ مي‌شود اما پس از مدتي از رسانه‌ها و مسئولان غربي مي‌شنوند كه به‌رغم حضور فلان فرد يا فلان جريان آنچه ما مي‌خواستيم محقق نشده است. اينجاست كه جريان غرب باور در درون كشور احساس بي‌حاصلي مي‌كند و اين مفهوم در رسانه‌هاي آنان زمزمه مي‌شود كه «به رأي مردم توجه نشده است» و «مطالبه‌هاي مردم ديده نمي‌شود» يا «وعده‌هاي انتخاباتي اعمال نشد» اما واقعيت اين است كه مطالبات غرب و استانداردهاي آن اعمال نشده است و جرياني كه پرستيژ خود را در رفتارهاي هم تراز معرفت غرب مي‌داند از عصبانيت به خود مي‌پيچد و اينجاست كه مسئله «عبور از...» اتفاق مي‌افتد. عبور از خاتمي را قبلاً به وضوح مشاهده كرديم. منتظر عبور از روحاني هم هستيم. 

طراحي، شروع، مواجهه نظام و نتايج فتنه 1388 اين سير را در قالب يك پروژه نشان مي‌دهد. غرب ابتدا طراحي فتنه را انجام داد و پس از ناكامي آن، با ابزارهاي حقوق بشري به دفاع از طراحان و مولدان آن پرداخت؛ برخي را به غرب دعوت كرد، براي برخي درخواست ملاقات كرد، به برخي جايزه داد و برخي را در رسانه‌هاي خود به عنوان شخصيت‌هاي آزاديخواه و ضد استبداد معرفي كرد و در نهايت نماينده خود را براي بررسي آنچه خود طراحي كرده بود و ناكام مانده است، انتخاب كرد. گزارش هفته قبل احمد شهيد يا اظهارات كامرون مبني بر اينكه ايران با مردم خودش رفتار خوبي ندارد مثال‌هاي عيني سير مسائل حقوق بشري در ايران است. اما واقعيت اين است كه ابزار حقوق بشر در كنار ابزارهاي ديگر براي مواجهه با وجود انقلاب اسلامي است. بنابراين، اين داستان با وجود انقلاب اسلامي ادامه دارد و پايان‌ناپذير است، از نگاه درون ديني نيز همين معنا قابل درك است. آنجا كه امام فرمود: «تا كفر و شرك هست مبارزه هست و تا مبارزه هست ما هستيم.»