راه سوم!

اسلاوی ژیژک از تروریست های امثال داعش تعریفی شاذ می دهد.

بنا بر اعتقاد ژیژک:

بنیادگرایان تروریست در درون خود تهی از ایمان اند و طغیان خشونت بارشان بر همین معنی گواهی می دهد ... خشونت بنیادگرایانه نه ناشی از ایمان تروریست ها به برتری شان و نه در جهت حفاظت از هویت مذهبی-فرهنگی شان در مقابل شبیخون تمدن مصرف گرای جهانی است. مشکل بنیادگرایان تروریست در این نیست که ما آنها را پست تر از خود می پنداریم، بلکه آنها خود در خلوت شان به فرومایگی خویش اعتقاد دارند. به همین خاطر است که لحن سیاسی ترحم آمیز و همراه با استغنای ما در اذعان به اینکه برتری ای در خود نمی بینیم، بدتر خشم شان را برمی انگیزد و کینه شان را انباشته می کند ...  مساله این است که آنها به ما علاقه دارند و در خلوت، معیارهای ما را پذیرفته اند و بر همان اساس خود را می سنجند. به طور تناقض آلودی، آنچه بنیادگرایان داعش و گروه های مشابه آن کم دارند، ایمان راستین به برتری شان است.

http://bit.ly/XllGsM

نگاه ژیژک به بنیادگرایان تروریست را می توان قرینه ای از نگاه «فون هایک» به مخالفان کاپیتالیسم غربی دانست آنجا که سوسیالیست را محصول حسادت فقرا نسبت به اغنیا فهم و تبلیغ می کرد!

ژیژک در فهم تروریست هائی از نوع داعش قاصر از این بداهت مانده که با توجه به جغرافیای وحوشی همچون داعش در سرحدات شیعه، ایشان را قبل از آنکه بتوان دغدغه داران به فرزانگی یا فرو مایگی نسبت به غرب تلقی کرد می توان و باید آن را جعبه پاندورای اهدائی همان غرب علیه شیعیان دانست که اکنون که لبه جنایات شان متوجه گردن غربی ها هم شده ، دردشان آمده و تروریست شناس شده اند!

برسمیت شناختن نگاه ژیژک بمثابه برسمیت شناختن دو گانه «صمد و عین الله» است که عین الله در این دو گانه نماد دلشدگانی است که در حسرت فرزانگی غرب سعی در فرو بردن خود در خلسه این همانی با غربی ها را دارند و صمد ها نیز در نقطه مقابل برای تفوق بر این حسرت طاقت سوز، با کوبیدن انگشت خود در چشم غرب می کوشند با نفی کردن قهرآمیز آن «نقطه حسرت» برای خود تعین بخرند و در این میان شیعیان خمینی و با انقلاب خمینی به تعبیر «اخوان ثالث» با «راه سوم» و استعانت از شعار «نه از روم ام ـ نه از زنگ ام» و پایمردی در «راه بی برگشت» سهم عادلانه خود در زندگی را از جهان مطالبه کرده اند.