در دولت قبل شیفت شب کتابخانه ملی راه افتاده بود . البته کتابخانه که چه عرض کنم. سالن مطالعه ملی! سالن مطالعه با فضای آروم و مطبوع و بوفه و رستوران خوب. کتابخانه ملی به جای اینکه محل پژوهش باشه بیشتر محل حضور بچه بورژواهای بالاشهریه که یا برای امتحان تافل و جی آر ای و خروج از کشور آماده میشن یا محل تست زنی پشت کنکوری های رزیدنتی و امتحان وکالت و دکتری و... است.(نوع ماشین هایی که در پارکینگ کتابخونه پارک میشه خبر می دهد از سر درون!) 

در فصل تابستان که این آزمونها رونقی ندارند کتابخانه خلوت ترین روزهای خودش را میگذرونه ولی در ایام امتحانات پایان ترم ملت از یکساعت قبل از شروع کار کتابخونه پشت در صف می کشند و حتی سر صندلی گیس و گیس کشی هم میشه! 

بیراهه نریم. بحث درباره شیفت شب قرایت خونه ملی بود که در دولت قبل راه افتاده بود و به محض ورود رییس جدید یعنی آقای صالحی امیری تعطیل شده بود. بعضی مراجعان به دنبال احیای این سنت بودند و رییس جدید هم سرسختی نشون میداد و کار به خبرگزاری فارس و جوابیه شدیداللحن کتابخونه به فارس کشید و در نهایت به خواسته دانشجوها گردن نهاده شد. حالا بعضی ها (که خب مشخصه چه گرایش سیاسی ای دارند) یه نامه تشکر آمیز به صالحی امیری نوشته اند به چه کیفیتی!

قبلا نوشته بودم روزنامه آرمان به خاطر تملقات ضایع و غیر حرفه ای سیاسی ای که از جریان هاشمی می کنه به عنوان تیپ ایده آل رسانه های الیگارشیک قابل مطالعه است. الان می بینم بابا این اصلا یک جریان فرهنگیه که به هاشمی و خانواده اش و دانشگاه آزاد (نمونه جاسبی را به خاطر بیارید) و خدم و حشمش محدود نمیشه. من شرحی دیگه نمیدم، فقط متن نامه را بخونید.جالبتر اینکه سایت کتابخونه نامه را روی صفحه اصلیش کار کرده!!!

«يل غمي كه خاطر ما خسته كرده بود عيسي دمي بفرستاد و برگرفت
رياست محترم سازمان اسناد و كتابخانه ملي ايران جناب آقاي دكتر صالحي اميري عزيز:
آموخته ايم كه اخلاق را فضيلتي ماندگار وراي هر چيز ديگري بپنداريم و در باورمان آن را مرز رسيدن به پروردگار و پله آخر معرفت مي انگاشتيم، آنجا كه شناخت از مرز دانستن و باور كردن جدا شده و به معرفت درك معبود پيوند مي خورد. در فضايي كه دانستن بي چرا و خواستن ها بي مفهوم است، ولي در باورمان اندك بودند نمونه هاي واقعي از اين مفهوم انتزاعي! به ويژه تصور مان نبود كه در جامعه شعار زده امروزمان فردي متصف به چنين فضيلت رحماني بر مسند قدرتي نشسته باشد. آنجا كه پس از گفتگو ها و مباحثات فراوان و جلسات متعدد با مسئولان كتابخانه ملي به بن بن بست رسيده بوديم، نا اميدي و ياس آنچنان بر چهره تك تك اعضا نقش بسته بود كه هيچ كس را ياراي سخن گفتني نبود و همه متفق القول به اين باور رسيده بوديم كه اينجا حمايت از انديشه و تفكر تنها شعاريست كه مقتضي زمان هاي خاصي است! در همين نقطه بود كه تنها خواستمان براي فرهيختگان اين مرز و بوم را نه بر اساس وظيفه ذاتي سازمان كه بر حسب وظيفه و جايگاه اخلاقي آن در قبال جمعي از فرزندانتان از شما مطالبه نموديم و شما ثابت كرديد كه در عمل مرد اخلاقيد.
خواستيم بگوييم كه مي دانيم چگونه سيل مشكلات، مسيرتان را مورد هجوم خويش قرار داده، خواستيم بدانيد كه مي دانيم چطور اين روز ها با همه كاستي ها و كمبود بودجه ها صورت آبرومندانه اي از كتابخانه ملي را عرضه مي كنيد و خواستيم بدانيد كه مي دانيم كه به چه راحتي مي توانستيد با تكيه بر وظايف سازماني تعريف شده و در جهت مديريت هزينه هاي جاري، چراغ نيمه افروز شيفت شب كتابخانه ملي را كه تنها اميد جمعي انديشمند و پژوهشگر شده بود را خاموش سازيد، و با استناد به اصل تعريف شده مديريت كه مبناي آن هزينه و فايده مادي است، فوايد علمي، معنوي و فرهنگي آن را ناديده بگيريد و به سمت طفره رفتن از كاري كه قانونا وظيفه تان نبود قدم برداريد و شايد حتي با اين كار پايه هاي مديريت خويش و كارنامه مديريتي تان را محكم تر نماييد! اما شما همچون پدري دلسوز چتر محبت خويش را از سر فرزندان بي پناهتان كه به حال خويش رها شده بودند دريغ نكرديد و در ذهن ما بار ديگر به عمل ثابت كرديد كه اخلاق وراي همه سليقه ها و كليد خروج از هر بن بستي است، لذا ما نيز وظيفه اخلاقي خويش دانستيم كه سپاسگزار لطف و محبت ويژه تان باشيم و با افتخار قدر دان كساني باشيم كه با عدم اعتماد به شما در مجلس موجبات در كنار ما بودنتان را فراهم كردند، و بدانيد كه امروز نه تنها در قلب كاركنان سازمان كه محبتتان در سويداي وجود تك تك اعضا شكل گرفته كه اين نه به خاطر يك دستور كه به لحاظ بينش و برخورد و بزرگواري است كه از شما در جلسات متعدد ديده ايم. امروز اگر بار ديگر برق اميد و شادي در نگاه دوستان و اعضاي كتابخانه موج مي زند به بركت تدبيري است كه از معرفت يك مرد فرهنگي نصيب بوستان انديشه كتابخانه ملي كشور گرديده است.
سپاس خدايي را كه خالق اخلاق است و مرداني كه به دنبال تحقق آن. 
جمعي از اعضاي كتابخانه ملي»