به گزارش پارس ،  ماهر الخطیب مقاله نویس این پایگاه در خصوص اختلافات بین القاعده  و داعش بعد از اعلام خلافت دولت اسلامی از سوی ابوبکر البغدادی سرکرده داعش و بی توجهی ایمن الظواهری رهبر القاعده بعد از این بیانیه داعش مطلبی را در سرمقاله این پایگاه خبری نوشت و به تحلیل این وضعیت پرداخت، متن این مقاله از این قرار است:

از زمانی که گروه تروریستی موسوم به دولت اسلامی در عراق و شام " داعش " از تاسیس خلافت اسلامی خبر داد و با ابوبکر البغدادی به عنوان خلیفه مسلمین بیعت کرد، هیچ موضع و واکنش رسمی از سوی ایمن الظواهری سرکرده سازمان تروریستی القاعده در این باره اعلام و منتشر نشده است، اگر چه این بیانیه داعش در واقع جایگاه و رهبری الظواهری را به عنوان سرکرده جنبش های " الجهاد " جهانی را هدف قرار داده است، اما وی تصمیم گرفت در این باره هیچ واکنشی از خود نشان ندهد، حال این که داعش حتی ایمن الظواهری را براساس واقعیت دیدگاه این گروه جدید ملزم به بیعت با خلافت البغدادی کرده است، این درحالی است که در مدت نه چندان دوری البغدادی داعشی ایمن الظواهری القاعده ای را امیر خود تلقی می کرد، این امر مربوط به زمانی است که " دولت اسلامی در عراق " بود و این گروه تنها بخشی از القاعده به شمار می آمد.

بعد از گذشت چندین ماه بر روی پایگاه های جهادی در اینترنت درگیری های شدیدی بین هواداران القاعده و هواداران دولت اسلامی آغاز شد، چرا که موضوع تاسیس خلافت اسلامی از امروز آغاز و مطرح نشده است، بلکه اندیشه تاسیس خلافت اسلامی در واقع به آن زمانی باز می گردد که ابوبکر البغدادی از تاسیس دولت اسلامی در عراق و شام خبر داد.

در آن زمان ابو محمد الجولانی سرکرده گروه تروریستی جبهه النصره تاکید کرده بود که تنها از رهبر سازمان القاعده پیروی می کند و بیعت او تنها از ایمن الظواهری است و الظواهری هم از این موضع سرکرده جبهه النصره در آن زمان تقدیر و تمجید کرد و از آن دوره بود که همگان پی بردند که بین این دو جریان اختلافات عمیق و ریشه ای آغاز شده است، با گذشت روزها مشخص شد دشمنی بین القاعده و دولت اسلامی در عراق و شام بسیار شدید شده است اگر چه در نهایت امر هر دو جریان برای تحقق اهداف تروریستی مشترکی در حال انجام عملیات تروریستی هستند.

سه ماه قبل بود که ابو محمد العدنانی سخنگوی دولت اسلامی در عراق وشام " داعش " در نواری ضبط شده اعلام کرد، داعش به نمایندگی افراد اهل مشورت که در برگیرنده بزرگان و سران و امیران و شورای مشورتی داعش است تصمیم به تشکیل دولت خلافت اسلامی گرفته است، از این رو همین گروه تصمیم گرفتند خلیفه ای را برای دولت اسلامی خود تعیین کنند و تصمیم بر این گرفته شد تا با ابوبکر البغدادی به این عنوان بیعت شود، و وی نیز به نوبه خود این بیعت را پذیرفت و از این پس " امام " و " خلیفه " مسلمانان در تمام جهان است.

با این بیانیه دولت اسلامی در عراق و شام " داعش " و تعیین دولت خلافت اسلامی و انتصاب خلیفه ای برای این دولت ! در واقع داعش به سرکردگی و ریاست ایمن الظواهری و القاعده بر داعش پایان داد و دیگر القاعده را به عنوان سرمنشاء تصمیم ها و دستورها نمی پذیرد، از این رو دیگر فرمانبرداری از سوی نیروهای خود نسبت به تصمیم های القاعده در خود احساس نمی کند.

از آن زمان به بعد دیگر اختلاف در محدوده و گسترده جغرافی عراق و شام خلاصه نمی شد، بلکه به دیگر اماکن هم کشیده شد، و تمام گروه های جهادی را هم در بر گرفت بخصوص آن گروه هایی که با البغدادی بیعت کرده بودند با گروه هایی که از الظواهری تبعیت می کردند درگیری و اختلاف بوجود آمد، اما در این رابطه باید گفت اکثر گروه های تروریستی حاضر به پذیرش این نظام خلافت جدید نشدند و برای بیان انزجار خود از داعش بار دیگر با ایمن الظواهری سرکرده القاعده تجدید بیعت کردند.

اکنون باید به این نکته دقیق اشاره کنیم که سازمان " القاعده در بلاد المغرب الاسلامی " با ایمن الظواهری تجدید بیعت کرد و با این کار مخالفت خود را با بیانیه تشکیل نظام خلافت اسلامی در عراق و سوریه اعلام کرد، و این پرسش را مطرح کرد: چگونه چنین بیانیه ای صادر می شود، ولی در این بین با سران و فرماندهان گروه های جهادی مشورتی صورت نمی گیرد، حال این که این گروه ها و سران مجاهدین از پیش از این برای تشکیل نظام خلافت اسلامی در منطقه تلاش کرده بودند؟.

این گروه های جهادی همچنین معتقد بودند که تصمیم گیری خطرناکی همچون تصمیم برای تشکیل دولت خلافت اسلامی نمی تواند به سادگی و بدون مشورت با دیگر گروه های جهادی صورت گیرد، از این رو این گروه ها با اقدام داعش و بیانیه آن در این خصوص مخالفت خود را به صراحت اعلام کردند، اما در همین بین یعنی در منطقه میانی وابسته به سازمان القاعده گروه های تروریستی وابسته به القاعده از نظام خلافت البغدادی حمایت و با آن بیعت کردند، چرا که به گفته این گروه های جهادی، بعد از تشکیل دولت خلافت اسلامی در منطقه سرزمین عراق و شام بیعت و فرمانبرداری از نظام خلافت امری واجب و لازم است.

شورا و بیعت

اساس مشکل به اصل شورا باز می گردد، چرا که البغدادی بدون گرفتن نظر و عقیده اهل نظر تصمیم گیری می کند و این عقیده هواداران القاعده در این زمینه است، ایمن الظواهری بعد از اعلام بیانیه تشکیل خلافت اسلامی از سوی داعش چنین گفت: البغدادی با اعلام دولت اسلامی در عراق و شام اشتباه کرد، او باید نظر ما را هم می خواست و از ما در این باره کسب تکلیف می کرد یا به ما لااقل از قبل اطلاع می داد.

البته پیش از این نیز البغدادی در پاسخ به این انتقاد ایمن الظواهری به صورت غیر مستقیم گفته بود که برای اعلام تاسیس خلافت اسلامی با اهل فکر و صاحبنظران صلاح و مشورت کرده است، اما بلافاصله الجولانی در این رابطه اعلام کرد که از وی در این خصوص مشورت نخواسته است، حتی بزرگان گروه تروریستی جبهه النصره هم از این مطلب آگاهی نداشتند و در خصوص موضوع التحاق و پیوستن عراق به شام هرگز آگاهی نداشتند و از طریق رسانه های خبری از این مساله مطلع شدند.

اما در خصوص البغدادی و نظر البغدادی در رابطه با موضع ایمن الظواهری سرکرده داعش معتقد است هم اکنون رهبر القاعده مرتکب یک خلاف شرعی می شود و باید خلافت وی را بپذیرد و با البغدادی بیعت کند، وی حتی در این رابطه در نوار صوتی چنین گفته بود: من آزاد بودم بین این که حکم الهی را بپذیرم یا حکومت الظواهری را بپذیرم که سرانجام تصمیم گرفتم حکومت الهی را بپذیرم.

از این رو باید گفت سرکرده داعش دیگر به هیچ عنوان ایمن الظواهری را به عنوان سرور خود نمی شناسد، و حاضر هم نیست ولایت وی را بر خود بپذیرد، از این رو ابو محمد العدنانی سخنگوی دولت اسلامی در عراق و شام " داعش " هم زمانی که خواست به این موضوع مطرح شده از سوی ایمن الظواهری پاسخ دهد چنین گفت: معذرت می خواهیم ای امیر القاعده دولت اسلامی در عراق و شام دیگر بخشی و شاخه ای از القاعده تلقی نمی شود و حتی باید گفت هیچ روزی تابحال چنین نبوده است.

العدنانی در بخش دیگری از سخنانش در پاسخ به ایمن الظواهری می افزاید: البته در گذشته و تا همین چند وقت قبل وقتی از ما سوال می شد رابطه شما با القاعده چگونه است در پاسخ می گفتیم به منظور بالا بردن کلمه جهاد جهانی یکپارچه رابطه ما رابطه سرباز و فرمانده است، از این رو باید تاکید کنم این رابطه الزام آور نبود، از این رو باید بگویم این همکاری ما در واقع فروتنی و قبول شما از جانب ما را نشان می داد و ما با این کار برای شما ارزش قائل شده بودیم.  

البته در پاسخ بزرگان و سران القاعده به این گفته های البغدادی و العدنانی و برای درک بهتر مساله بیعت از نظر این دو جریان باید گفت: در این مطلب بالا دیدیم که العدنانی معتقد به وجود رابطه رئیس و مرئوس بین القاعده و دولت اسلامی در عراق و شام نبوده است بلکه از نوعی همکاری سخن گفته البته در این رابطه کتاب ها و مطالب بسیاری وجود دارد که این مساله و نحوه وجود رابطه در این مرحله را توضیح می دهند، اما الظواهری در زمانی که می خواست موضع خود را در این باره اعلام کند بسیار واضح و صریح گفته و چنین نگارش کرده است که البته این مطلب در توضیح به استیضاحی است که هر یک از طارق عبدالحلیم و هانی السباعی و ایاد قنیبی و عبدالله المحیسنی و شیخ محمد الحصم و سامی العریدی از وی در این باره پرسیده بودند و گفت: در سخنانی که آن را بیان نمودم تببین کردم که شهادتی هست برای جلوگیری از خون ریزی و دولت اسلامی در عراق در واقع تابع و زیر مجموعه القاعده جهاد هستند و امیر آن و سربازانشان بیعت قاعده الجهاد در گردنشان نهاده شده است و امیر القاعده در آن زمان شیخ اسامه بن لادن بود و اکنون این حقیر این سمت را عهده دارم، و این مساله را من بیش از یک بار از آنها شاهد بودم.

در این راستا می توان به این موضوع اشاره کرد که برخی از کتاب ها و نوشته های موجود که از سوی دولت اسلامی منتشر شده مواضعشان را در خصوص وجوب پیوستن به دولت اسلامی در عراق و شام را توضیح داده است ( اعتراض ها و پاسخ ) که ابو الحسن الازدی آن را تهیه و نگارش کرده است، وی در بخشی از یکی از این کتاب ها نوشته است: پروژه اعلام تشکیل دولت اسلامی در عراق و شام صورت گرفته و دیگر در این امر نمی توان عقب گرد کرد، با گذشت زمان دیگر نمی توان از آن چشم پوشی کرد، دلایل بسیارند، و مخالفان این پروژه هر چه هم برای کار مخالفت با دولت اسلامی از خود اعتراض نشان دهند در واقع این اعتراض آنها بی پایه و اساس و سودی ندارد چرا که دولت اسلامی واقعیتی است که هرگز نمی توان در برابرش ایستادگی کرد و هرگز نمی توان این مساله را رد یا آن را منسوخ کرد.

این درحالی است که هواداران جبهه النصره هم در پاسخ به نگارنده این مطلب چنین می نویسند: " در پاسخ به صاحب نوشته ( لزوم پیوستن به دولت اسلامی در عراق و شام ... اعتراض ها و واجبات ) باید در نقض پاسخ های او چنین نوشت: البغدادی بر خلاف آن چه مدعی است در تصمیم گیری برای اعلام تاسیس خلافت اسلامی با اهل راه حل و عقده گشایی در جهان اسلام مشورت نکرد بلکه او تنها با آن گروه از اهل راه حل و عقده گشایی این موضوع را مطرح کرد که در مناطق تحت تصرف او بودند، از این رو باید گفت عموم مسلمانان جهان وی را بر نگزیده اند بلکه تنها مسلمانانی با او و خلافتش موافقت کردند که در مناطق تحت سلطه وی بودند و از این رو وی می توانست هدف و غایت خود را در این باره بر آنها تحمیل کند.

آنها در ادامه همچنین می افزایند: نمی توان بر مسلمانان مساله را اجبار کرد که در آن حضور نداشته اند، و نمی دانند چرا چنین شده و تنها این تصمیم در مناطقی گرفته شده که برخی از مسلمانان در آن هستند.

" القاعده " و " خلافت "

اگر چه مواضعی به صورت رسمی و صریح بعد از اعلام تاسیس خلافت از سوی دولت اسلامی از طریق سرکرده القاعده منتشر و اعلام نشده است اما برخی از فرماندهان تاریخی القاعده علاوه بر اندیشمندانی در این سازمان مواضعی در این رابطه اعلام کردند که خیلی از مواضع القاعده به دور نیست.

در همین راستا یکی از فرماندهان و سرکرده های جریان الجهاد بنام عمر محمود عثمان ملقب به ابو قتاده در این باره یعنی اعلام دولت خلافت از سوی گروه دولت اسلامی در عراق و شام تاکید می کند: این بیعت بیعتی باطل و تنها برای کسی معتبر است که آن را گفته است، چرا که بیعت و امامت امت تنها از طریق یک مجلس شورای محدود و معمولی صورت نمی گیرد و امامت و خلافت اصلی باید با توافق اهل شورا و تمام مجاهدانی باشد که در سرزمین خدا برای رضای خداوند مشغول جهاد با دشمن خدا هستند و این دربرگیرنده نظر و رضایت و موافقت رزمندگان اسلام در سوریه ، عراق ، شام ، یمن ، افغانستان ، چچن ، سومالی ، الجزایر ، لیبی و دیگر مناطق است و خلافتی که تنها در یک منطقه محدود اعلام شود خلافتی بی پایه و اساس و نامعتر است.

همچنین ابو اسامه الشامی معاون سرکرده القاعده در عراق ابو مصعب الزرقاوی هم از البغدادی و عملکرد گروه او بسیار انتقاد کرد و تصور برخی مبنی بر این که عملکرد دولت اسلامی در عراق وشام را ادامه دهنده مسیر و راه زرقاوی می دانستند را محکوم کرده و گفت راه منحرف البغدادی با زرقاوی و گروهش هیچ ارتباط و وابستگی نداشته و ندارد.

وی در ادامه افزود: گروه زرقاوی و وابستگان به این گروه از راه البغدادی به هیچ عنوان حمایت و پیروی نمی کنند، چرا که افکار این گروه موسوم به دولت اسلامی درعراق و شام عملکردی منحرف است و احکام تکفیر صادر شده از سوی آنها در حق دیگر گروه های مجاهد و حلال دانستن ریختن خون دیگر مجاهدان و ربودن رزمندگان مجاهد و کشتن آنها و ترور رهبران گروه های جهادی همه نشان از انحراف این گروه و تفکر غلط آنها دارد.

همچنین شیخ ابو محمد المقدسی اعلام گروهک دولت اسلامی در عراق و شام مبنی بر تاسیس خلافت اسلامی را به صورت جدی محکوم کرد و به شدت از شکل گیری این گروه جهادی و آثار مخرب این گروه جدید التاسیس بر روی دیگر گروه ها را مایه نگرانی دانست، و در این باره گفت: خلافت باید مایه امنیت و آسایش مسلمانان باشد و باید پناهی برای آنها از هر مکر و نیرنگ و مشکل باشد، نه این که خود آتشی دیگر به دامان این امت و امنیت آن بر افروزد.

چرا الظواهری تاکنون پاسخی نداده است ؟

شاید برخی گمان کنند، مواضع و دیدگاه هایی را که رهبران و سران جریان های سازمان القاعده در بیش از یک مناسبت در این باره یعنی تشکیل خلافت اسلامی از سوی دولت اسلامی در عراق و شام مطرح شده برای رد مساله خلافت کافی است، اما تاکنون بسیاری از اعضای القاعده و بخصوص سران و اعضای جبهه النصره از ایمن الظواهری به عنوان سرکرده اصلی القاعده انتظار بیان موضعی تند تر و جدی تر در این باره دارند، بخصوص اکنون این گروه ها داعش را خطری بالقوه و جدی برای خود می دانند.

در همین راستا باید گفت می‌توان اطمینان یافت ایمن الظواهری موضع خود را در این باره بدون شک و تردید اعلام کرده است اگر چه در این زمینه به صورت مستقیم اشاره نکرده است چرا که وی چند روز قبل در نواری ویدیویی در آن زمان که از تاسیس شاخه ای از القاعده در شبه قاره هند سخن گفت : این گروه امروز یا دیروز در شبه قاره هند شکل نگرفته است بلکه از دو سال قبل برای تشکیل آن تلاش می شده و اکنون با مجاهدت و تلاش پرثمر مجاهدان این گروه که از ریشه اصلی سرمنشاء گرفته تشکیل شده است آنها هم از جماعت قاده الجهاد و از سربازان امارت اسلامی هستند و امیرشان ملا است.

در نتیجه باید چنین گفت: می توان به این نتیجه رسید که هم اکنون بین این جریان ها اختلافات بسیار شدیدی به وجود آمده است، اختلافاتی که بین جریان های جهادی جهانی شکل گرفته است و همگی به گفته ایمن الظواهری از یک سرمنشاء تشکیل شده‌اند و آن منشاء هم القاعده است، الظواهری در این میان نه تنها نخواسته به البغدادی و گروهش به صورت مستقیم پاسخ داده باشد بلکه در زمان اعلام خبر تاسیس نهاد جدیدی از القاعده در شبه قاره هند به صورت قاطع پاسخی به وجود اختلافات ریشه ای در نهادهای منشعب از مادر این جریان ها القاعده خبر داده و در این زمینه می گوید که تمام این جریان‌ها چه در عراق و چه در دیگر جاها اگر اکنون در شبه قاره هند تاسیس شده همه از القاعده منشاء می یابند.

حال باید برای این سوال پاسخی یافت: آیا در مرحله نبرد و مبارزه با تروریسم مرحله نابودی تروریسم به وسیله خود گروه‌های تروریستی فرا رسیده است؟

بی شک زمان و گذشت آن و آینده خود پاسخی قطعی برای این پرسش و دیگر پرسش‌هایی که در این زمینه ممکن است مطرح شوند دارد.