گسترش ساختوساز، تهدیدی برای هویت تهران/ تهران شهر بیشناسنامه

روزگاری تهران شهری آرامبخش با سیمایی زیبا و گیرا بود که هر فردی را به خود جذب میکرد و ماندگاری مهاجران، خود دلیلی بر این مهاجرتها بود. اما امروزه چهره تهران چنان دستخوش تغییر شده که ساکنان آن دچار سردرگمی هستند.
پايگاه خبري تحليلي «پارس»- شکوفه نعمتی- کافی است کمی به تهران بیندیشید، نخستین چیزی که به ذهنتان میرسد، دود، ترافیک، سردرگمی و مهاجرت است اما در دهههای گذشته حال و روز تهران اینگونه نبود و ساکنانش سردرگم بهدنبال هویت نبودند. اما مهاجرت و ساختوساز بیرویه با تهران کاری کرد که سالها طول میکشد تا شهروندان نسلهای بعد هویتشان را بازیابی کنند. از دست دادن هویتهایی چون لهجه، محله، بافت شهری، معماری و دیگر هویتهایی که خواسته و ناخواسته فنا شدند و امروز یادگارشان در موزهها نگهداری میشود، ساکنان امروز تهران را به افرادی چندهویتی و سردرگم تبدیل کرده است. موارد متعددى هویت یک شهر را شکل میدهند. فضاى مصنوع شهرى، ساختمانها و راهها، سبک زندگى ساکنان یک شهر، ساعات رفت و آمدشان، محیط درونی و بیرونی زندگیشان، تاریخ این شهر و نمادهاى تاریخىاش، تصویر این شهر در ذهن ساکنان و غیربومیان و ارتباط همه این عناصر با یکدیگر. ناهمخوانی این عوامل و در نتیجه شکل نگرفتن فرهنگ مشترک یا خردهفرهنگهای منسجم و عدم ارتباط با محیط شهری منجر به بحران هویت میشود. پیامد بحران هویت، احساس بىریشگى در فرد را پررنگ میکند، مردمی که به فضای اطرافشان احساس تعلق ندارند به راحتى میتوانند به آن آسیب برسانند. از سوی دیگر هماهنگى محیط شهرى با فرد موجب وابستگى او به محیط میشود و کیفیت زندگى، سلامت جسم و روان، کارایى و... را افزایش میدهد که این مهم در ایجاد و پایدار ماندن هویت نقشی بسزا دارد. روزگاری تهران شهری آرامبخش با سیمایی زیبا و گیرا بود که هر فردی را به خود جذب میکرد و ماندگاری مهاجران، خود دلیلی بر این مهاجرتها بود. اما امروزه چهره تهران چنان دستخوش تغییر شده که ساکنان آن دچار سردرگمی هستند.
شهرداریها همسو با میراث فرهنگی حرکت کنند
علی نوذرپور، معاون امور شهرداریهای سازمان شهرداریها و دهیاریهای کشور مهمترین مساله برای حفظ هویت شهر تهران را رعایت نظامات و قوانین شهرسازی در مدیرت شهری میداند. او با اشاره به اینکه اقدامات عمرانی مستلزم رعایت روابط و مقررات طرحهای تفصیلی شهرهاست، به فرهیختگان اظهارکرد: آن چیزی که موجب بیهویتی شهر میشود این است که طرح تفصیلی مبدا قرار نمیگیرد، ماده و کمیسیونهای مختلفی در جهت خلاف آن در حرکت هستند. این بیهنجاریها در ساختار کالبد شهر تاثیر میگذارند. هویت شهری باید توسط مهندسان شهرساز بهدرستی مطالعه شود و با گذشته تاریخی شهرها همگام پیش رود. شهرداریها باید در اجرای قوانین همسوی سازمان میراث فرهنگی حرکت کنند.
نوذرپور افزود: متاسفانه در چند سال گذشته التزام به قانون در بسیاری از بخشهای مختلف چندان صورت نگرفت. وظیفه اصلی کمیسیون ماده 100 شهرداری ممانعت از هرگونه ساختوساز غیرفنی و مغایر با اصول شهرسازی است. این کمیسیون دستور تخریب و تعطیلی هرگونه ساختوساز مغایر با قوانین را صادر میکند و در ادامه پس از رسیدگی به این تخلفات برای آن رای صادر میشود. در اجرای آرا اما به دلایل امنیتی، اجتماعی و سیاسی در اکثر مواقع حکم مسکوت میماند که حاصل آن سودجویی افراد و ایجاد ناهنجاری در جامعه است. مساله دیگر این است که دستگاههای مرتبط در این زمینه هماهنگ نیستند.
وی با بیان اینکه نقش شهروندان زمانی مشخص میشود که به حقوق خود آشنا باشند، اضافه کرد: حقوق و وظایف شهروندی مکمل یکدیگر است، وقتی شهروندی از حقوق خود اطلاعی نداشته باشد، وظایف خود را نمیداند. در نتیجه دچار سردرگمی و عدم تعلق خاطر نسبت به محله یا شهری که در آن ساکن است، میشود. مساله دیگر این است که بسیاری از شهروندان در طولانیمدت در یک محله ساکن نیستند و این جابهجایی باعث عدم دلبستگی نسبت به آن محله یا شهر میشود و در نتیجه مشارکت آنها در شوراهای محلات کم میشود. بهطور مثال وقتی اتفاقی در محلات رخ میدهد مانند ساخت یا تخریب پارک، معبر یا میدان، موافقت یا مخالفت اهالی بسیار حائز اهمیت است. در حقیقت نبود محیطزیست بومی، چندگانگی فرهنگی و تفاوت هنجارهای رفتار اجتماعی، سبب فقدان بافت فرهنگی همگون در جامعه میشود که در بحث آسیبهای اجتماعی، جامعه را بهشدت تحتالشعاع قرار میدهد، بنابراین محلهگرایی بهعنوان شعارمحوری متولیان فرهنگ شهری میتواند در تغییر شرایط فرهنگی شهر به زیستگاهی مطلوب موثر باشد.
گسترش ساختوساز، تهدیدی برای هویت
آذرتشکر، جامعهشناس درباره آینده بلندمدت هویت شهر تهران به فرهیختگان گفت: آینده متاثر از اقداماتی است که در حال حاضر انجام میشود. اگر این هرج و مرج در ساختار کالبدی شهر ادامه پیدا کند، شهر تهی از هویت خواهد شد. اگر بافت تاریخی شهر حفظ شود شهروندان با دیدن آنها از مسیر نیاکان و پدران خود آگاه میشوند و مردم به وسیله این میراث میتوانند جایگاه خود را در جامعه امروزی تعریف کنند ولی متاسفانه آمارها نشان میدهد امروزه بر اثر گسترش ساختوساز شهری نصف بیشتر این بناها از بین رفته است و این موضوع تهدیدی بر هویت تلقی میشود. بیاهمیتی به این آثار که بخشی از هویت ملی است، بیاعتنایی به ریشهها، ارزشها و اصالتهای فرهنگی، هنری و تاریخی را به دنبال خواهد داشت و تهی شدن شهر از سنت، تهیشدن حافظه اجتماعی از هویت است.
این کارشناس با اشاره به اینکه هماکنون در حال پشت سر گذاشتن دوران گذار هستیم، یادآور شد: امروزه دیگر مساله حوض و شمعدانی مادربزرگ در کار نیست چراکه ساختوساز شهری با شتاب رو به جلو حرکت میکند و در حال شخمزدن همهچیز است. هماکنون در دوران گذار از یک دوره به دوره دیگر هستیم. بحث «هویت شهری» یک بحث شیک و مجلسی است. در روزگاری هستیم که دود و ترافیک و سردرگمی در شهر ابتداییترین حقوق ما در زندگی شهری را سلب کرده است. با توجه به این مسائل دیگر به نظر نمیرسد لازم باشد به هویت شهری ازدسترفته بپردازیم. ما باید در فکر ایجاد هویتی مدرن برای جایگزین باشیم تا بتواند پاسخگوی هنجارهای روزمان باشد. نمیتوان در مقابل هویتی که بعد از پشت سر گذاشتن دوران گذار بخشی از وجود ما میشود بیتفاوت باشیم و باید از هماکنون هویتی که قرار است در آینده جزئی از آن باشیم را پایهگذاری کنیم.
او افزود: به دورهای از تاریخ هویتی رسیدهایم که تاریخ و گذشتههایمان را از دست دادهایم یا در حال از دست دادن هستیم. بهطور مثال جامعههای محلی و محلات، ساخت و بافت محلات در یک شهر و ارتباطات افراد در یک محله، عرق به یک محله و... متاسفانه در حال فراموشی است و به ندرت میتوان نمونههای پایداری را پیدا کرد. البته آن بخشی از هویت یک شهر که از دسترس شهروندان در امان بوده است همچنان بکر باقی خواهد ماند، بهعنوان مثال نمیتوان از هویت شهری مثل تهران صحبت کرد اما به رشتهکوههای شمال این شهر اشارهای نداشت. تشکر اظهار کرد: تغییر کالبد هویت شهری نهتنها تهران بلکه دیگر شهرهای ایران را نیز در معرض تغییر قرار داده است، بهطور مثال اصلیترین شاخصه هویت شهری اصفهان، زایندهرود است و علاوهبر ساکنان اصفهان، شهروندان دیگر شهرها نیز اصفهان را با زایندهرود میشناسند و این زایندهرود است که بهعنوان وجهه اصلی هویتی اصفهان همواره مد نظر بوده است. شهرهایی مثل شیراز، تبریز، مشهد، اهواز و... هر یک با ویژگیهای هویتی خاص خود که سالها زمان لازم است تا آن هویت را به نام خود در ذهن مردم به ثبت برسانند، شناخته میشوند. حال اگر این عنصر هویتی را از آن بگیرند در حقیقت آن شهر به مرگ هویت خواهد رسید.
تهران، یک خوابگاه بزرگ
تشکر همچنین گفت: انتقال از این دوران و نداشتن جایگزین هویتی بر افراد سردرگم جامعه تاثیر میگذارد، وقتی فردی از یک منطقه جغرافیایی در تهران بیشتر زمان خود را در مسافرتهای بینشهری میگذراند چگونه به محلهاش و اتفاقاتی که در آنجا رخ میدهد فکر کند چراکه فرد به محله خود عرقی ندارد. این مسافتهای طولانی بین محل زندگی و محل کار و تحصیل باعث شده است شهروندان نهتنها علاقهای به محل زندگی خود نداشته باشند بلکه نسبت به آن احساس انزجار کنند. رفتهرفته بخشی از شهر تبدیل به یک خوابگاه بزرگ میشود و تفریح مردم به حداقل میرسد. بسیاری از خانوادهها صبح تا شب مشغول کار هستند و از خانه فقط بهعنوان خوابگاه استفاده میکنند. در ایران شهرهای بزرگ به شهرهایی مهاجرپذیر تبدیل شدهاند و وقتی افراد از دیگر شهرها به تهران مهاجرت میکنند دیگر کمتر پیش میآید که در آینده مهاجرت معکوس داشته باشند. روابط پولی و سودجویی بر هویت شهر پیشی گرفته است و بهخاطر سودجویی بیشتر بسیاری از افراد به صورت داوطلبانه حاضرند نسبت به مکانها و خاطرات هویتی خود بیاعتنا باشند و ساختوساز و کسب ثروت را بدون توجه به هیچگونه جایگزین هویت ادامه میدهند. این اتفاقات زمانی رخ میدهد که منابع جامعه محدود باشد، در نتیجه فقط پول حلال مشکلات است و افراد به هر راهی برای کسب درآمد بیشتر روی میآورند.
ارسال نظر