به گزارش پارس به نقل از خبرآنلاین ؛ حاكميت سياسي عراق شديدا درگير بحران جانشيني نوري مالكي، وضعيت نظامي و امنيتي اين كشور و نيز منطقه متاثر از بلاتكليفي سياسي در بغداد روز به روز نگران كننده تر، داعش يا آنچه كه خود مدعي ست "دولت اسلامي شام و عراق" نه تنها مشغول تحكيم مواضع خود، بلكه در تازه ترين تهديد كشور كويت رايك هدف معين و مشروع براي اشغال و سرنگوني دولت آل صباح معرفي كرده و عرسال لبنان را هم به آشوب كشانده است. از اين بدتر چيزي قابل تصور نيست ونشان ميدهد اهداف آنها به عراق و منطقه خليج فارس محدود نمي شود.اما در ارتباط با تحركات نظامي سازمان داعش آنچه امروز بيشتراز اهداف آنها جلب توجه ميكند وكمترمورد توجه قرار مي گيرد در پيش گرفتن نوع و نحوه عمليات، اقدامات و اهداف ميداني نظامي ست كه عمدتا توسط ارتش هاي كلاسيك و رسمي مورد استفاده قرار ميگيرد تا نيروهاي شبه نظامي. يعني" تهديد اوليه سياسي ، انجام حمله تمام عيار نظامي ودر نهايت پاكسازي واستقرار جغرافيائي".اين مدلي كاملا كلاسيك براي ارتش هاي مدرن و منظم است.نيروي هاي با ساختار پارتيزاني كمتر ازاين روش ها واستراتژي هاي نظامي استفاده ميكنند. دلايل آن كاملا روشن است كه بديهي ترين آنها اين موارد هستند:1- عدم وجود نيروي كافي.2-عدم وجود امكانات پايدار و لجستيكي براي اداره يك شهر يا مكان مشخص وسيع غير نظامي .3- به زير ضرب رفتن نيروي شبه نظامي به عنوان اهدافي در دسترس براي ارتش مقابل.حال به لحاظ نظامي زماني كه يك گروه شبه نظامي يا ميليتسيائئ استاندارد نبرد خود را مطابق با ارتشي مجهز و رسمي تنظيم وبه كار ميگيرد و در موقعيت شهري و غير نظامي استقرارميابد، بايد نتيجه بگيريم حتما پاره اي از معادلات سياسي و ميداني تغييركرده اند و صد البته در ارزيابي اوليه از توان دشمن اشتباه محاسباتي صورت گرفته است. سازمان داعش اينك از اين منظر بيشتر موجب نگراني ست.
درست يا غلط،اشتباه محاسباتي يا هر چيز ديگر، تجربه تا به امروز نشان داده كوچك انگاشتن و بي تحرك و خاصيت فرض كردن اين سازمان استقراري در عراق، كمكي به يافتن راه حلي براي برخورد ،مقابله ويا كنترل آن نكرده و اطلاق عبارت "گروه" به سازماني خطرناك اگر با اين تصور صورت گرفته و مي گيرد تا كوچك و با تاريخ مصرف معين نشان داده شود،حداقل به لحاظ تحولات نظامي و ارزيابي هاي ميداني بي شك تصوري بسيار اشتباه و مخاطره آميز است.اين سازمان خطرناك (وموارد مشابه)تنها براي نبرد به ميدان نمي آيند بلكه هدف اصلي آنها استقرار سياسي با تكيه بر استاندردهاي حاكميتي وتبديل خود به عادت منطقه اي ست كه شروط اوليه آن ايجاد فضاي مناسب سياسي ودوم داشتن ارتشي مجهزوثروتمند است. مجهز براي عمليات و ثروتمند براي تهيه تجهيزات و جذب نيرو.من اين نكته را در مطالب قبلي هم ياد آور شده بودم كه از شروع بحران فعلي و سقوط موصل در 6 ژوئن از جنبه سياسي ، نحوه برخور بارزاني،دولت تركيه،مواضع قطر و عربستان و از همه مهمتر نحوه مقابله دولت مركزي بغداد با بحران و مواضع بارزاني ، بسيار عجيب و غير قابل ارزيابي به نظر مي رسيد.آيا بارزاني فكر مي كرد با آزاد گذاشتن عوامل داعش و تضعيف دولت عراق به هدف نهايي اعلام استقلال كردستان دست خواهد يافت؟آيا دولت هاي تركيه و قطر و عربستان تصور ميكردند دولت مالكي را با بحران روبرو و وادار به كناره گيري خواهند كرد؟يا شايد مالكي تصور ميكرد با بهره گيري از بحران وترساندن نيرو هاي سياسي قادر خواهد بود اولا دولت سوم خود را تشكيل دهد،ثانيا با اعلام حالت فوق العاده نه تنها داعش، بلكه مخالفان را از صحنه سياسي بيرون خواهد انداخت؟( اتهامي كه مخالفان خصوصا هوشيار زيباري متوجه مالكي كرده اند).مي تواند همه اين موارد باشد، شايد هم نه!نميدانم!پاسخ به اين سوالات مستلزم گذشت زمان است.
به هرحال تصور ميكنم مشكل اصلي در عدم توانائي كنترل سازمان تروريستي داعش ،به 2 عامل مهم باز ميگردد .اول، محاسبات به شدت اشتباه از ساختار حرفه اي و توانائي نظامي و امكاناتي اين سازمان. دوم به محاسبه پر اشتباه ديگر از توانائي سياسي و مذهبي اين نيرو براي باز سازي خود. محاسبات اشتباهي كه از همان ابتدا موجب شد نه دولت مركزي عراق و نه همسايگان اين كشور منجمله ايران به اهميت خطر تازه متولد شده پي نبرند يا حداقل خطر را آنگونه كه واقعا بود نديدند. برنامه ريزي ها و اهداف نظامي داعش نشان ميدهد ساختارنظامي و امنيتي آن از الگوي هاي مرسوم بر سازمان هاي چريكي تبعيت نميكند.نيروي چريكي و ميليتسيائي تحت هيچ شرايطي خود را اسير،محدود و گرفتار موقعيت نبرد براي تسخير شهر ويا مراكز غير نظامي نميكند مگرآنكه از قبل محاسبات سياسي و جمعيتي مكان هدف را براي استقرار دائمي انجام داده باشد. استقرار، ويژگي يك ارتش رسمي ست تا يك گروه چريكي.پس بايد يك جاي تحليل هاي اوليه وقبلي اشتباه بوده باشد كه براي مقابله آينده، لازم است اين محل آسيب را شناسائي شود. شايد چندان خوشايند نباشد اما آنچه مسلم به نظر مي رسد و به آن معتقدم آنستكه مقابله با اين سازمان خطرناك يا دولت خود خوانده اسلامي تنها به صورت نظامي كار ساز نخواهد بود و توسل صرف به اين راه جز عميق تر،طولاني تر و فرسايش كردن جنگ نتيجه اي به دنبال نخواهد داشت. نه الزاما به دليل قدرت نظامي اين تشكيلات ، بلكه بيشتر به اين علت كه سازمان مذكور از پشتوانه اي سياسي و مذهبي در داخل و خارج عراق برخوردار است كه راه مقابله با آن را بسيار مشكل كرده است.يافتن راه حلي جامع ،فراگير و توافقي منطقه اي و بين المللي براي مقابله با داعش حداقل براي تهران امري فوري و ضروريست. پيش از آنكه اين گروه رسما به عنوان يك نيروي سياسي و استقراري به بخشي از عادت منطقه تبديل شود.