اين آمار تكان دهنده قتل/ «قتل نفس» چرا؟!
به ادعاي زوجين صدهزار از اين سقط جنين ها به دلايل پزشکي بوده که معلوم نيست ادعاي چند درصد از اين زوجين قرين صحت باشد.
پايگاه خبري تحليلي «پارس»- کورش شجاعي- اين خبر بسيار تلخ را بخوانيد؛ «۲۲۰هزار سقط جنين در سال ۹۱ داشته ايم که ۱۰۰هزار مورد آن به گفته زوجين بنا به دلايل پزشکي بوده و ۱۲۰هزار مورد آن غيرقانوني بوده است.»
مدير دفتر سلامت جمعيت خانواده و مدارس وزارت بهداشت دوشنبه هفته جاري از وجود اين فاجعه خبر داده و دکترعلي لاريجاني رئيس مجلس نيز در همين روز در همايش روز جهاني جمعيت در دانشگاه علوم پزشکي تهران در ضمن صحبت هايش از آمار ۲۲۰هزار سقط جنين در کشور انتقاد کرده است. گرچه براي مهار اين فاجعه بايد جلسات متعدد کارشناسي و مقالات علمي و اقدامات موثر قانوني، آموزشي، فرهنگي و اقناعي فراوان انجام داد، اما در اين مقاله قصد دارم لااقل به چند نکته کاملا بديهي و اساسي درباره اين موضوع اشاره کنم.
۱ - اين آمار فاجعه بار مربوط به سال ۹۱ است و معلوم نيست وضعيت سقط جنين در کشور امروز چگونه است. اما هر چه هست همين آمار از فاجعه «قتل نفس» و سقط جنين غيرقانوني ۱۲۰هزار موجود انساني که جانشان به شدت در آموزه هاي اسلامي و قرآني داراي حرمت شناخته شده حکايت مي کند و احتمالا نه تنها اين آمار در يکي، دو سال اخير افزايش يافته بلکه حتي مي توان گفت اين آمار آن چيزي است که به دست مطلعين و مراجع قانوني رسيده است. بر اين اساس آمار واقعي مي تواند بيش از اين ها باشد.
۲ - نکته ديگر اين که به ادعاي زوجين صدهزار از اين سقط جنين ها به دلايل پزشکي بوده که معلوم نيست ادعاي چند درصد از اين زوجين قرين صحت باشد.
۳ - چگونه مي شود در حالي که اکثر قريب به اتفاق ما ايرانيان حتي از پا گذاشتن و آزار رساندن به يک مورچه اِبا داريم برخي آدم ها اين گونه با قساوت قلب يک موجود انساني را در رحم مادر مي کشند و از به دنيا آمدن يک انسان اينچنين بي رحمانه با «قتل نفس جلوگيري مي کنند». مگر نه اين است که خداي مهربان در قرآن، کشتن يک انسان را معادل قتل همه انسان ها مي داند و در مقابل احياء و زنده نگاه داشتن و نجات جان يک انسان را به منزله نجات انسان ها برمي شمرد، پس چطور مي شود برخي آدم ها چنين سنگدلانه جنيني را به خون مي کشند و نابود مي کنند آن هم جنيني که با آنان نسبت فرزندي دارد نه دشمني!
۴ - آيا بخشي از اين آمار فاجعه بار سقط جنين هاي غيرقانوني از بي توکلي و بي اعتمادي برخي آدم ها به خداي آفريدگار جهانيان حکايت نمي کند؟ مگر واقعا بعضي از اين کساني که اين گونه دست خود را به خون جنين و فرزند خود آلوده مي کنند به خدا اطمينان و اعتماد ندارند که او آفريدگار و پروردگار و هادي و مربي و رازق همه مخلوقات است که اگر اين اطمينان و توکل وجود مي داشت برخي از اين آدم ها به خاطر فقر و تنگدستي يا ترس از آينده يا زياد شدن تعداد فرزندانشان يا تنقص عيش شان يا ناخواسته بودن و يا ... تن به چنين فاجعه و گناه بزرگ «قتل نفس» نمي دادند.
۵ - در بحث سقط جنين آن هم سقط جنين هاي غيرقانوني بايد اين نکته بديهي نيز مورد اشاره قرار گيرد که در اين قتل نفس ها نه تنها به اصطلاح والديني که تن به اين «قتل نفس» مي دهند بلکه آن طرف هاي مشاورهاي که آنان را به اين مسير بيراهه و آدم کُشانه مي کشانند و هم آن معدود افراد غيرمتعهد و غيرمسئول از جامعه پزشکي و پيراپزشکي که مقدمات اين کار را فراهم مي کنند و کار فجيع قتل نفس جنين را با داروها و يا اعمال جراحي انجام مي دهند همگي به تناسب تقصيرشان مجرم و در اين قتل نفس ها شريک جرمند که بايد قانون و قوه قضاييه با همکاري وزارت بهداشت قاطعانه با اين مجرمان برخورد کند.
۶ - ماجراي تلخ سقط جنين هاي غيرقانوني در کشور البته بعضا و هرچند به ندرت مي تواند از ماجراهاي تلخ ديگري نيز مانند بارداري هاي نامشروع حکايت کند که اين مهم نيز بيش از پيش بايد حساسيت خانواده ها، برخي مراکز آموزشي، جامعه و مسئولان کشور را برانگيزاند.
۷ - براي کنترل و کاهش آمار سقط جنين بايد آموزش خصوصا براي زوج ها در هر سن و سالي اولويت پيدا کند و راه هاي پيشگيري از بارداري هاي ناخواسته به شيوه هاي کارآمد و موثر آموزش داده شود.
۸ - رسانه ها با شيوه هاي موثر بايد بدون تعارف و ملاحظه و البته رعايت شرايط لازم نهضتي را براي آگاه سازي همگاني آغاز کنند و با استفاده از تعاليم اسلامي، آحاد مردم را حتي همان عده معدودي که به سقط جنين اقدام مي کنند قانع کنند که اين عمل جنايت و قتل نفس است تا لااقل از اين پس شاهد کاهش چشمگير آمار سقط جنين هاي غيرقانوني باشيم.
۹ - نکته ديگر اين که اگر عده اي واقعا به خاطر عدم اطمينان لازم به آفريدگار عالميان اقدام به سقط جنين بي گناه خود مي کنند چرا اولا پيش از بارداري به ابتدايي ترين وظيفه عقلاني و انساني خود که پيشگيري از بارداري ناخواسته و مديريت زاد و ولد است عمل نمي کنند تا بارداري ناخواسته ايجاد نشود؟ ثانيا چرا پس از بارداري و هنگام تصميم براي سقط جنين لحظه اي به اين نکته نمي انديشند که بر اساس آمار ۳ميليون زوج از هموطنانمان نابارور هستند و همه اين عزيزان آرزوي در آغوش کشيدن يک نوزاد را دارند حال چه نوزاد خودشان چه نوزادي که يتيم باشد يا سرپرست نامناسب دارد يا نوزادي که حاصل باروري ناخواسته پدر و مادري است که قصد سقط جنين آن را دارند؟
پس اولا هيچ کسي به هيچ دليلي نبايد به خود اجازه دهد که جنيني را بدون دليل مورد تأييد مراجع علمي پزشکي ذي صلاح سقط کند و دست به قتل نفس بزند ثانيا با آموزش و مشاوره و مديريت زاد و ولد مي توان جلوي بخشي از اين سقط جنين ها را گرفت ثالثا مي توان براي جلوگيري از برخي سقط جنين ها برخي از جنين هاي حاصل از باروري هاي مشروع اما ناخواسته برخي از زوج ها را با رعايت شرايط لازم به جاي کشتن و از هستي ساقط کردن به آغوش گرم و مهربان تعدادي از زوج هاي نابارور رساند.
نکته آخر اين که اگر چاره اساسي براي جلوگيري از سقط جنين هاي غيرقانوني و اين قتل نفس هاي بي رحمانه انديشيده نشود، بايد بگوييم در قبال اين بي رحمي ها و قتل نفس ها اگر سنگ از آسمان ببارد، روا خواهد بود.
ارسال نظر