به بهانه جدیدترین اظهار نظر هاشمی رفسنجانی؛
بیعت با رای دادن فرق می کند
به پايگاه خبري تحليلي «پارس»، تك نگار در صفحه اجتماعي خود نوشت:
هاشمی رفسنجانی در دیدار با وزیر ارشاد دولت روحانی:
مشورت حکومت ها با مردم در گذشته بیعت بود و در عصر حاضر انتخابات است که شیوه اداره جامعه را انتخاب میکند مردم در انتخابات 92 نگذاشتند انقلاب اسلامی بیش از این منحرف شود !
شهید مطهری: بیعت با رأی دادن در زمان ما کمی فرق میکند، پر رنگتر است رأی صرفا انتخاب کردن است نه تسلیم اطاعت شدن. بیعت این است که خود را تسلیم امر او میکند بیعت از رأی دادن پر رنگ تر است خود امام حسین (ع) از اصحاب خود بیعت گرفت و در شب عاشورا اینجا این سؤال پیش میآید که بیعت چه لزومی دارد که پیغمبر و امام از مردم بیعت میگرفتند، و از نظر شرعی چه اثر الزام آوری دارد؟ آیا اگر مردم بیعت نمیکردند اطاعت پیغمبر واجب نبود؟! و چرا امیر المؤمنین به بیعت استناد میکند؟ بیعت در بعضی موارد صرفا اعتراف و اظهار آمادگی است، قول وجدانی است. بیعتی که پیغمبر اکرم میگرفت از این جهت بود، خصوصا با توجه به اینکه در خوی عرب این بود که قول خود و بیعت خود را نقض نکند، نظیر قسم خوردن نظامیها یا وکلا است که به هر حال هیچکس نباید به مملکت خود خیانت کند ولی این قسم تأکید و گرو گرفتن وجدان است تا شخص بیعت نکرده، فقط همان وظیفه کلی است که قابل تفسیر و تأویل است، ولی با بیعت، شخص به طور مشخص اعتراف میکند به طرف و مطلب از ابهام خارج میشود و بعد هم وجدان خود را نیز گرو میگذارد، و بعید نیست که شرعا نیز الزامی فوق الزام اولی ایجاد کند ولی در برخی موارد صرفا پیمان است مثل آنجائی که قبل از بیعت، هیچ الزامی در کار نیست مثلا اگر خلافت به شورا باشد نه به نص، قبل از بیعت هیچ الزامی نیست اما بیعت الزام آور میکند امیر المؤمنین که با زبیر و غیر زبیر به بیعت استناد میکند در حقیقت مسئله منصوصیت را که خلافت ابوبکر و عمر و عثمان آنرا از اثر انداخته، صرف نظر میکند و به یک اصل دیگر که آن هم یک اصل شرعی است استناد میکند همچنانکه خلفا نیز نص بر علی (ع) را نادیده گرفته و به یک اصل دیگر از اصول اسلام که آن هم محترم است استناد کردند و آن شورا بود: «و شاورهم فی الامر و امرهم شوری بینهم» ... (کتاب حماسه حسینی شهید مطهری)
بیعت چیست؟ و چه تفاوتی با انتخابات دارد؟
تفسیر نمونه:
ماهیت بیعت یک نوع قرارداد و معاهده میان بیعت کننده از یکسو، و بیعت پذیر از سوی دیگر است، و محتوای آن اطاعت و پیروی و حمایت و دفاع از بیعت شونده است، و بر طبق شرایطی که در آن ذکر می کنند در جات مختلفی دارد از لحن آیات قرآن و احادیث استفاده میشود که بیعت یک نوع عقد لازم از سوی بیعت کننده است که عمل بر طبق آن واجب می باشد، بنابراین مشمول قانون کلی "اوفوا بالعقود" است (مائده 1)
بنابراین بیعت کننده حق فسخ ندارد، ولی بیعت پذیر چنانچه صلاح بداند می تواند بیعت خود را بردارد و فسخ کند، در این صورت بیعت کننده از التزام و عهد خود آزاد میگردد در ماجرای کربلا امام حسین علیه السلام شب عاشورا خطبه خواند و ضمن اظهار قدردانی از یارانش بیعت خود را از آنها برداشت، تا هر کجا میخواهند بروند، و فرمود: "فانطلقوا فی حل لیس علیکم منی زمام" بعضی بیعت را شبیه انتخابات یا نوعی از آن میدانند، در حالی که مساله انتخابات درست عکس آن است، یعنی ماهیت آن یک نوع ایجاد مسئولیت و وظیفه، و پست و مقام برای انتخاب شونده، و یا به تعبیر دیگر نوعی توکیل در انجام کاری است، هرچند این انتخاب وظایفی هم برای انتخاب کننده بدنبال دارد (مانند همه وکالتها) در حالی که بیعت چنین نیست و به تعبیر دیگر انتخابات اعطای مقام است، و همانگونه که گفتیم شبیه توکیل می باشد، در حالی که بیعت تعهد اطاعت است گرچه ممکن است این دو در بعضی از آثار با هم شباهت پیدا کنند ولی این شباهت هرگز به معنی وحدت مفهوم و ماهیت آنها نیست، لذا در مورد بیعت، بیعت کننده قادر به فسخ نمی باشد در حالی که در مورد انتخابات در بسیاری از موارد انتخاب کنندگان حق فسخ دارند که دسته جمعی شخص انتخاب شونده را از مقامش عزل کنند (تفسیر نمونه 22 / 71)
آیا بیعت نقشی در مشروعیت رهبری پیامبر یا امام دارد؟
در مورد پیامبر (ص) و امامان معصوم (ع) که از سوی خداوند نصب میشوند هیچ نیازی به بیعت نیست، یعنی اطاعت پیامبر (ص) و امام معصوم (ع) و منصوب از سوی او واجب است، خواه بر کسانی که بیعت کرده باشند یا کسانی که بیعت نکرده باشند...
(چون بحث طولانی است برای ادامه مطلب مراجعه شود به کتاب یکصدو هشتاد پرسش و پاسخ برگرفته از تفسیر نمونه و تفسیر نمونه 22/ 72 . در ضمن در آن کتاب از نهج البلاغه هم مطالبی آورده شده و مطالب تشریح شده، خواندنش جالب است)
ارسال نظر