برای توسعه اقتصادی مناسب کشور، همواره کسب سود از بازار بورس باید بیشترین اولویت را داشته باشد چرا که رونق بورس، می‌تواند موجب رونق تولید، کنترل تورم، کاهش دلالی و واسطه‌گری و به تبع آن سالم شدن فضای بازارهای موازی همچون مسکن، ارز و طلا و... شود. 

در عموم کشورهای پیشرفته دنیا، سرمایه‌گذاری در بورس به عنوان مطمئن‌ترین و در عین حال منطقی‌ترین روش کسب سود مطرح است. با این حال نوسانات بازار سرمایه که ناشی از عوامل بسیاری از سیاست‌های دولتی در قبال بورس گرفته تا ایجاد موج‌های اجتماعی است،‌ می‌تواند سبب ضرر و زیان‌های جدی در اقتصاد هر کشوری شود.

در کشور ما نیز چند سالی است که بازار بورس در کانون توجهات قرار گرفته است؛ ‌از "رکوردشکنی‌های متعدد افزایش شاخص بورس در سال‌های اخیر" تا "کسب مقام بیشترین بازده یک بورس در جهان". البته این روزها بازار سرمایه ایران وارد یک رکوردشکنی جدید، تحت عنوان "افت مداوم شاخص‌" نیز شده است.

 


وقتی دولت تدبیر و امید؛ بازار بورس را گرم کرد

یکی از مهم‌ترین وعده‌هایی که همواره از سوی دولتمردان تدبیر و امید به کنش‌گران اقتصادی کشور داده شده،‌ قول حمایت همه‌جانه دولت از بازار بورس بوده است.

دکتر حسن روحانی که همواره در سخنرانی‌های انتخاباتی خود از حمایت همه جانبه از بورس سخن می‌گفت؛ پس از پیروزی در انتخابات نیز با انتخاب وزیری تازه‌کار و آکادمیک نشان داد به دنبال فعال‌تر کردن بازار سرمایه است. موضع‌گیری‌های متعدد در حمایت از بورس، ‌چراغ سبزی بود تا هم موجب دلگرمی فعالان قدیمی بازار سرمایه شده و هم موجبات ورود سرمایه‌گذاران خردپای جدید به بورس و کشیده شدن سرمایه‌های سرگردان به سمت بازار سرمایه گردد.

حضور رییس سازمان بورس و اوراق بهادار در جلسه مورخه ۵ آبان ۹۲ هیأت دولت و ارائه گزارشی از وضعیت عملکرد بازار سرمایه به هیات وزیران؛‌ یکی از نقاط عطفی بود که سبب مورد توجه قرار گرفتن بازار بورس شد. در این دیدار رئیس‌جمهور محترم با مثبت خواندن حضور مردم در بازار سرمایه بر حمایت از این بازار تاکید کرد تا دلگرمی فعالان جدید و قدیم بورس بیش از پیش شود. در این جلسه گزارشات متعددی ارائه شد که از جمله آنها می توان به "لزوم افزایش سودآوری بنگاه‌های بورس"، "تضعیف سفته بازی در بازارهای رقیب" و " لزوم اتخاذ سیاست‌های حمایتی دولت از بازار سرمایه" اشاره کرد.

افتخار دولت به حضور ۵۰۰ هزار سرمایه‌گذار جدید

یکی از کلیدواژه‌های مرتبط با اقتصاد که همواره مورد استفاده رئیس جمهور و وزاری اقتصادی دولت بوده، ‌لزوم حمایت از بورس است. به عنوان نمونه حجت الاسلام حسن روحانی در هنگام تقدیم بودجه سال ۹۳ کل کشور به مجلس، سیاست گسترش بازار سرمایه را به عنوان یکی از شاخص‌ترین نکات بارز بودجه عنوان کرد و گفت: "دولت حمایت خود را برای ورود صندوق‌ها به سهام‌داری از بورس افزایش خواهد داد." این سیاست دولت توانست به سیاست کنترل تورم دولت کمک کرده و از التهاب در سایر بازارها بکاهد. 

در همین راستا دکتر طیب نیا وزیر اقتصاد نیز در نشست مشترک با مدیران شرکت‌های سرمایه‌گذاری و فعالان بزرگ بازار سرمایه که اوایل بهمن ماه ۹۲ برگزار شد، گفت که "یکی از موفقیت‌های مهم بازار سرمایه در دولت تدبیر و امید ورود ۵۰۰ هزار نفر سهامدار جدید در بازار بورس بوده است" وی یکی از سیاست‌های دولت دربحث بورس را اطمینان‌بخشی به مردم عنوان کرده و جذب سرمایه‌های جدید به سمت بازار سرمایه را نیز مثبت ارزیابی کرد.

حباب بازار سرمایه را چه کسی ترکاند؟

اما طی روزهای گذشته، تداوم نزول شاخص کل در بورس و ورود تعداد زیادی از سرمایه گذاران جدید الورود بورس به ضررهای سنگین، با اعتراضات بسیاری مواجه شد به گونه ای که در یک مورد نامه ای خطاب به رئیس جمهور در واکنش به دخالت دولت در بازار توسط اشخاص حقیقی سرمایه گذار در بورس نگاشته شد و آنان خواهان دیدار با دکتر روحانی شدند.

یکی از پرتکرارترین جملاتی که منتقدان رشد بازار بورس همواره در سال‌های اخیر، دهان به دهان چرخانده‌اند؛ ابراز نگرانی از رشد شاخص کل بورس و احتمال انفجار حباب بورس بود. حتی وزیر اقتصاد نیز به عنوان یکی از کسانی که همواره نسبت به حبابی شدن بورس تذکر داده بود؛ بارها در نقش هشداردهنده ظاهر شده بود.

به طور مثال، دکتر طیب‌نیا در یکی از جنجال برانگیزترین اظهارنظرهای چند سال اخیر مقامات اقتصادی کشور و پس از نزول مداوم شاخص های بورس، خبر از دخالت دولت در بورس داد و گفت: "افزایش قیمت ها حباب گونه بود و به همین دلیل دولت تصمیم گرفت در جهت پیشگیری از تبعات احتمالی آن ورود پیدا کند."

این اظهارنظر وزیر اقتصاد از آن جهت عجیب می‌نمود که قانون بورس به طور صریح بر لزوم عدم دخالت دولت در بازار سرمایه تأکید کرده است.
 


آیا وزیر اقتصاد تبعات تصمیم خود را به گردن می‌گیرد؟

بسیاری از فعالان بازار بورس که اکنون سرمایه خود را از دست رفته می‌بینند، در درجه اول دولت و در درجه دوم شخص وزیر اقتصاد را متهم اصلی این اتفاقات می‌دانند و معتقدند که دولت در بازار دخالت منفی کرده است. حتی برخی از زیان‌دیدگان بر این عقیده‌اند که مورد فریب دولت قرار گرفته‌اند؛ چرا که از یک طرف آنها با تبلیغات گسترده به سرمایه‌گذاری در بورس دعوت شده‌اند و از سوی دیگر با دخالت دولت ضرر کرده‌اند.

البته بازار شایعات و تحلیل‌ها در میان متضرران، همچنان داغ است. برخی از کسانی که به تازگی و با دعوت مسؤولان اقتصادی به بورس آمده بودند؛‌ معتقدند که دولت برای کم کردن نقدینگی و کنترل تورم،‌ سرمایه آنها را به بورس کشانده است. عده‌ای دیگر نیز معتقدند که دولت با این کار، درصدد بوده است تا برای خزانه خالی خود پول جمع کند و این ادعای خود را به نوسانات بازار طلا و ارز در ماه‌های آخر دوره احمدی‌نژاد مستند می‌کنند.

ابهام دیگری که متضرران دارند این است که اکنون که بیش از ۷ ماه است قیمت سهام اکثر شرکت‌های حاضر در بورس روند نزولی به خود گرفته و می‌توان گفت حداقل میزان افت قیمت سهام ۵۰ درصد شده است، چرا شاخص بورس تنها ۲۰ درصد افت را نشان می‌دهد؟

فرار سرمایه‌ها از بورس و رونق بیشتر دلالی

خوشبختانه جهت‌گیری کلی اقتصادی دولت که بر مبنای اندیشه "حمایت از بورس" صورت گرفت، یکی از مهمترین نکاتی بود که می‌توانست مانع رونق دلالی و تشدید سفته‌بازی در بازارهای موازی همچون مسکن، خودرو، طلا و ارز شود. بی‌شک سرازیر شدن سرمایه به سمت بورس که به اعتراف وزیر اقتصاد فقط در سال گذشته ۵۰۰ هزار نفر به بورس اضافه شدند، نشان از اعتماد کردن مردم به وعده‌های حمایتی دولت از بورس داشت.

از آنجایی که مدل رفتار اقتصادی مردم ایران، مدلی پیچیده و تقریبا ناشناخته است؛ شاهد بودیم که سال گذشته در حالی که رشد اقتصادی چندانی در کشور رخ نداد، در برخی مقاطع بازار بورس تا ۱۲۷ درصد بازدهی را به خود دید. اما اکنون که دلیلی منطقی و اقتصادی برای نزول شاخص وجود ندارد، شاخص روزبه‌روز بیشتر افت می‌کند. برخی از سهامداران اکنون با ضررهای تقریبی بین ۳۰ تا ۵۰ درصدی روبه‌رو هستند. آنها در حالی که از آینده بازار اطلاعی ندارند، یا عطای بورس را به لقایش بخشیده‌اند و با ضررهای سنگین، سهام‌های خود را به پول نقد تبدیل کرده‌اند یا منتظر هستند تا شاید روزی پاسخی شنیده و به آینده بورس امیدوار شوند.

آیا دولت‌مدران ما برای هجوم سرمایه‌های از بورس رانده شده به سوی بازارهایی همچون بازار مسکن، بازار طلا و سکه و بازار ارز چاره اندیشیده‌اند؟ چه کسی پاسخگوی سرمایه‌ای که بر باد رفته است خواهد بود؟ و البته سوال اصلی این است که چه کسی پاسخگوی اعتماد از دست رفته کسانی است که با وعده‌های دولت پا به بورس گذاشتند؟