پايگاه خبري تحليلي «پارس»-محمدسعيد احديان- سرانجام آقاي ظريف هم به صورت رسمي اعلام کرد که نوشتن توافق جامع را شروع کرده اند اما همزمان با لحني شديد انتقاداتي از طرف مقابل کرد که مي توان گفت محتوا و لحن اظهارات او براي اولين بار در فضاي رسانه اي صورت گرفته است او به صراحت به اختلافات مبنايي ايران و طرف مقابل و تعداد زياد پرانتزها و درخواست هاي زياده خواهانه آن ها پرداخت.

براساس اعلام هاي رسمي و غير رسمي منظور آن ها از اختلافات يعني تعداد سانتريفيوژها و حجم غني سازي، ادامه فعاليت هاي تحقيقاتي، راکتور آب سنگين اراک، طولاني يا کوتاه بودن زمان توافق و رفع کامل تحريم ها. به عبارت ديگر موارد اختلاف (جز بحث بررسي بحث موشکي که ظاهرا آمريکايي ها فعلا از آن عقب نشيني کرده اند) يعني همه خط قرمزهايي که آقاي روحاني و ظريف بارها آن را به عنوان خط قرمزهاي ايران اعلام کرده اند و آقاي عراقچي نيز چندروز پيش دوباره بر تغييرنکردن آن ها تصريح کرد. حال سوال اين است وقتي دو طرف برسر خط قرمزها اختلافات مبنايي دارند پس چرا دارند نوشتن توافقنامه جامع را آغاز مي کنند؟

جواب روشن است آمريکا با اصرار بر مواردي که ارتباطي به صلح آميزبودن فعاليت هاي ايران ندارد، مذاکرات را به بن بست رسانده است مي توان مدعي شد حالا ديگر با گذشت زمان پيش بيني رهبرانقلاب مبني بر بدبين بودن به آمريکايي ها در مقايسه با ديگر نظرات خوش بينانه پيش بيني درست تري بوده است و نتيجه همه ارتباطات تلفني و مذاکرات مستقيم با آمريکايي ها اين بوده است که آن ها با زياده خواهي هاي خود و با اينکه ايران تمام همراهي هاي لازم و تضمين هاي ممکن مبني برصلح آميزبودن فعاليت هايش را داده است، مذاکرات را به بن بست رسانده اند اما ماندن در شرايط بن بست مخصوصا اعلام آن چندان مطابق ميل دو طرف نيست. شکست رسمي مذاکرات راهي که دولت اوباما براي مجاب کردن ايران به عقب نشيني در پيش گرفته است را ناتمام مي گذارد و تيم هسته اي ايران نيز نمي خواهد بن بست مذاکرات تبديل به شکستي رسمي شود چرا که هم به مردم وعده حل مساله را داده است و هم حداقل در شرايط فعلي از شکست رسمي مذاکرات چيزي عايد کشور نمي شود. نتيجه آنکه نوشتن متن توافقنامه در بخش هايي که دو طرف توافق دارند و اتفاقا از نظر حجم و نه اهميت بخش زيادي از توافقنامه خواهد بود مي تواند سيگنال مثبتي به کنشگران داخلي کشورها باشد که آن ها را مجاب به صبوري و تمديد مذاکرات کند. آمريکايي ها که تصور مي کنند تحريم ها، ايران را پاي ميز مذاکره نشانده است اميدوارند با گذشت زمان در حالي که ايران فعاليت هاي هسته اي خود را تعليق کرده است، «تصميم سخت» را بگيرد و با امتيازهاي کوچکي مانند داشتن تعداد معدود سانتريفيوژ (به قول لاريجاني اسباب بازي غني سازي) از خط قرمزهايش عدول کند و آقاي روحاني و ظريف نيز چاره اي جز تمديد مذاکرات پيش روي خود نمي بينند و اميدوارند آمريکايي ها با گذشت زمان دست از زياده خواهي بردارند و در قبال تضمين هاي کافي براي صلح آميز بودن فعاليت هاي ايران (مانند امضاي پروتکل الحاقي و ....) حداقل هاي منافع مردم ايران را بپذيرند اين نگاه در اظهارات روز گذشته آقاي ظريف ديده مي شد وقتي که گفت :«اميدوارم به برکت ماه رمضان همه سرعقل بيايند»

البته قبلا هم تصريح کرده ام که توافق نامه ژنو و مذاکرات حتي اگر شکست بخورد مي تواند در حوزه ديپلماسي عمومي دستاوردهاي گرانسنگي را نصيب ما کند چرا که هم باعث روشنگري براي مردم و اجماع ملي در اين مساله مهم مي شود و هم مي تواند به ديگر کشورها و انديشمندان مستقل دنيا چهره مقصر واقعي را نشان دهد همچنان بايد تاکيد کرد که اين دستاورد مشروط به آن است که دولتمردان ما از فرصت به دست آمده استفاده کنند و اظهارات متفاوت روز گذشته آقاي ظريف که براي اولين بار بخشي از فضاي واقعي زياده طلبي هاي آمريکايي ها در جلسات مذاکره را به صحنه افکارعمومي آورد نشانه اميدوارکننده اي براي رسيدن به اين دستاورد مهم است البته در صورتي که اين تغيير رفتار ناشي از تغيير استراتژي در حوزه ديپلماسي عمومي بوده و تداوم داشته باشد.

در مجموع و به طور خلاصه مي توان گفت براي جلوگيري از شکست رسمي مذاکرات و زمينه سازي تمديد آن طرفين بهترين راه را کنارگذاشتن موقتي موارد اختلاف و تمرکز بر نوشتن موارد تفاهم دانسته اند تا مذاکرات بي هيچ دستاوردي هم نباشد.

آغاز نوشتن متن توافق جامع يعني همان مثل قديمي خودمان که مي گويد از اين ستون تا آن ستون فرج است فقط تجربه نشان داده است که آمريکايي ها براي «آن ستون» برنامه ريزي کرده اند اما آيا تيم هسته اي ايران نيز براي «آن ستون» برنامه اي دارد يا فقط به اميد فرج است؟ بايد منتظر ماند و سياست ها و رفتارهاي بعدي را رصد کرد.