پايگاه خبري تحليلي «پارس»- عليرضا کافي- مهم هم نيست که چنين محله اي در شمال تهران يا در جنوبي ترين نقطه آن باشد. بافت فرسوده را در هر نقطه اي از تهران مي توان پيدا کرد. بافتي پر از آسيب هاي اجتماعي که هم ساکنان محل و هم محله هاي مجاور را تهديد مي کند. پيش از تهيه گزارش، فکر مي کردم ماهيت بافت فرسوده با جنوب شهر در آميخته است و نمي توان در مناطق مرفه نشين پايتخت، خانه هاي کوچک و غير استاندارد را در کوچه هاي تنگ پيدا کرد اما با کمي پرس و جو سرانجام به منطقه نياوران تهران رسيدم، انتهاي يکي از گران قيمت ترين خيابان هاي شهر با برج ها و خانه هايي لوکس، خيابان کوهستان است که در شمالي ترين نقطه شهر قرار دارد. در انتهاي اين خيابان ناگهان همه چيز تغيير مي کند. از نوع شهرسازي و خيابان ها گرفته تا چهره ساختمان ها و البته سطح اجتماعي و فرهنگي مردم، بنگاه هاي منطقه قيمت خانه ها را از متري ۱۰ ميليون تومان به بالا اعلام مي کنند درست کمي آن سوتر در چند صد متري اين محله، بافتي فرسوده خود نمايي مي کند. کوچه هايي تنگ با پله هاي زياد. خانه هايي کوچک و قديمي و مهم تر از آن غير استاندارد که زمين تا آسمان با يک خيابان آن  طرف تر تفاوت دارد.اين وضعيت در چند محله آن طرف تر يعني محله دارآباد هم وجود دارد و به راحتي مي توان تفاوت فرهنگي و فاصله بين غني و فقير را در محلات احساس کرد.

 

15درصد تهراني ها در بافت هاي فرسوده سکونت دارند

با آن که مي توان در اعياني ترين مناطق شهر تهران مانند ولنجک، زعفرانيه، درکه، ونک و نياوران هم بافت فرسوده و خانه هاي در هم تنيده را به وضوح ديد اما در جنوب تهران يا به گفته کارشناسان ،زير خط انقلاب(پايين تر از ميدان انقلاب) بافت هاي فرسوده متراکم و البته با مشکلات عديده وجود دارد که تعداد زيادي از شهروندان تهراني را در خود جاي داده است. آمار حکايت از اسکان يک ميليون و 125هزار تهراني در بافت هاي فرسوده دارد. ساختمان هايي که با زلزله اي نه چندان قوي احتمال آوارشدنشان وجود دارد و مردماني که در بدترين شرايط اجتماعي به اجبار تن به سکونت در اين مناطق داده اند.

 

عبادا... فتح الهي مديرعامل سازمان نوسازي شهر تهران در گفت وگو با تهران سما از سکونت 15درصد از مردم تهران در بافت هاي فرسوده خبر مي دهد. وي کمبود شبکه حمل و نقل عمومي و سرانه هاي خدماتي از جمله سرانه هاي فضاي سبز،بهداشتي، درماني و آموزشي را به دليل نفوذناپذيري و ريزدانگي بافت فرسوده شهر تهران از جمله مشکلات بافت هاي فرسوده در شهر تهران مي داند و معتقد است که مجموع اين عوامل مشکلات درون بافت هاي فرسوده را متراکم تر مي کند.

 

مديرعامل سازمان نوسازي خاطر نشان مي کند : خوشبختانه امروزه ادبيات مشترکي در زمينه نوسازي ميان دولت، شوراي اسلامي شهر تهران و شهرداري شکل گرفته اما تبديل اين ادبيات مشترک به يک پروژه مشترک و در نهايت ايجاد خروجي کارآمد نيازمند گفت وگو، تعامل، تبادل نظر و ممارست بيشتر ميان اين ۳ نهاد است.

 

مهندس خليجي مديرراهبري دفاتر خدمات نوسازي شهر تهران مجموع بافت هاي فرسوده شهر تهران را ۳ هزار و 268هکتاراعلام مي کند و مي گويد: اين ميزان فقط 5درصد از مساحت شهر تهران را شامل مي شود.اما نکته حائز اهميت اين است که يک ميليون و 125هزار نفر از تهراني ها يعني معادل 15درصد از جمعيت تهران در بافت هاي فرسوده سکونت دارند و اين تراکم جمعيتي مشکلاتي را نيز رقم زده است.

 

مهندس خليجي مدير راهبري دفاتر خدمات نوسازي شهر تهران در تعريف بافت فرسوده مي گويد: اگر عرض معابر در يک محله کمتر از ۶ متر باشد، ساختمان هاي موجود در آن محله فاقد سازه مهندسي باشد و متوسط اندازه پلاک ها هم کمتر از 200متر مربع باشد آن بافت جزو بافت هاي فرسوده شهري تعريف مي شود. با راهنمايي هاي مهندس خليجي به يکي از متراکم ترين بافت هاي فرسوده شهر تهران مي روم. محله اي در جنوبي ترين نقطه خيابان 17شهريور در منطقه 15شهرداري. تهراني هاي قديم اين محله را به اسم محله «طِيِب» يا بي سيم مي شناسند اما امروزي ها محله را به نام محله وليعصر مي شناسند. حکايت نام گذاري بي سيم بر روي اين محله هم به سال ها قبل باز مي گردد، وقتي که اولين دکل بي سيم شهر تهران براي ارتباط با نجف آباد اصفهان در اين منطقه نصب شد.با سيد عليرضا باقرپور مدير دفتر نوسازي محله وليعصر به کوچه پس کوچه هاي محله مي رويم.کوچه هايي تنگ و قديمي که آدم را ياد فيلم هاي قبل از انقلاب مي اندازد.بچه هاي ريز و درشت با سر و صداي زياد در کوچه ها بازي مي کنند،مرد جواني به زحمت مي خواهد موتورسيکلتش را از يک بن بست باريک داخل ببرد و هرطور شده موتور را داخل حياط خانه جا کند.

 

يکي از همسايه ها با وجود تنگي معبر تا آن جا که مي توانسته خودرواش را داخل کوچه آورده است. باقر پور مي گويد تا يک سال قبل به دليل وجود جوي در ميانه کوچه ها امکان ورود خودرو به معابر وجود نداشت اما يک سال مي شود که شهرداري منطقه جوي ها را ساماندهي و راه را براي ورود خودرو، آن هم به تعداد اندکي از کوچه ها باز کرده است. در اين دوره و زمانه که دوره حکمراني برج هاي سربه فلک کشيده است شايد به سختي بتوان کوچه هاي بن بستي با عرض کمتر از نيم متر پيدا کرد. کوچه هايي که محلي ها نام کوچه آشتي کنان را بر رويشان گذاشته اند. چون ۲ نفر حتي اگر با هم قهر هم باشند در عبور از اين کوچه ها باهم برخورد مي کنند و مجبورند باهم آشتي کنند!

 

همزيستي ۲ خانواده در يک خانه 50متري

در ورودي يکي از خانه ها باز است و از حياط ۱۰ متري اش صداي تعداد زيادي بچه قد ونيم قد به گوش مي رسد. درهمين فضاي کوچک ۲ خانم خانه دار هم در گوشه اي از حياط روي يک اجاق گاز مشغول آشپزي اند. مرد ميان سالي يا ا... مي گويد و مي خواهد وارد خانه شود.وقتي از او مي پرسم آيا اين جا زندگي مي کند؟ مي گويد: بله با ۳ بچه در يکي از اتاق هاي اين خانه زندگي مي کنم. صاحبخانه اتاق ديگر را هم به خانواده ديگري اجاره داده است. مي پرسم مگر مساحت خانه چقدر است که ۲ خانواده با هم در آن زندگي مي کنيد؟ مي گويد: 53متر! آشپزخانه ، دستشويي و حمام هم مشترک است و بايد باهم کنار بياييم. باقرپور از معضلات اجتماعي محله مي گويد؛ اين که برخي از ساکنان محله به مواد مخدر اعتياد دارند و بعضي ها هم علاوه بر اعتياد در محله مواد فروشي مي کنند. حالا بماند که تعدادي معتاد کارتن خواب در بوستان 17هکتاري مجاور محله شب ها را به روز مي رسانند و روزها هم اهالي محل از آن ها در امان نيستند. به قول باقرپور افتخار خانواده هاي قديمي محل اين است که بچه هايشان اهل پارک رفتن نيستند و سالم اند. بيشتر ساکنان اين مناطق را مهاجران کرد، ايلامي و افغاني تشکيل مي دهند. مهاجراني که از زمان جنگ به اين منطقه آمده اند و با گذشت سال ها هنوز نتوانسته اندبه موقعيت اقتصادي و اجتماعي گذشته خود بازگردند. با اين حال اکثريت خانواده ها مردماني خوب و زحمت کش اند اما وجود معدود افراد بزهکار در اين محل باعث شده محله بدنام شود و مردم نگاه مثبتي به محله و افرادش نداشته باشند.کمي پرس و جو در باره شغل و کار و بار سرپرستان خانوار نشان مي دهدتعداد زيادي از ساکنان محله در کارگاه هاي کوچک به کارگري مشغول اند و وضعيت اقتصادي مطلوبي ندارند. برخي پولدارها هم از موقعيت سوء استفاده کرده اند و با خريد چندين خانه، هر خانه را به چندين خانواده اجاره داده اند و از اين طريق کسب درآمد مي کنند.

 

بافت هاي فرسوده شهري زمينه مناسبي براي بروز جرم

دکتر امان ا... قرائي مقدم جامعه شناس و استاد دانشگاه در آسيب شناسي بافت هاي فرسوده شهري به جرم خيز بودن اين مناطق اشاره مي کند و مي گويد:از منظر جامعه شناسي شهري،بافت هاي فرسوده و کوچه پس کوچه هاي تنگ و تاريک داراي مخفيگاه هاي متعدد و جرم زاست.دراين بافت ها افراد از نظر اجتماعي نامتجانس اند و گاه هيچ گونه سنخيتي با يکديگر ندارند.اما در ساختمان سازي هاي جديد گرچه ساختمان ها با هم نامتجانس اند اما جرم زايي کمتري دارند، چرا که در ساختمان هاي آپارتماني کنترل بيشتري بر رفتارهاي افراد وجود دارد. بررسي ها نشان داده است ارتباط زنان با مردان بيگانه در ساختمان هاي يک طبقه و در مناطق فرسوده و متراکم بسيار بيشتر از مناطق ديگر است.

 

به گفته باقرپور بسياري از خانواده هايي که تن به نوسازي خانه هايشان داده اند پس از آپارتمان نشين شدن با مشکلات عديده اي مواجهند. آن ها با فرهنگ آپارتمان نشيني آشنا نيستند و سال ها زمان لازم است تا خود را باشرايط جديد وفق دهند.مشکل تاخر فرهنگي براي فرهنگ آپارتمان نشيني نيز موضوعي است که دکتر قرائي مقدم درباره آن مي گويد: نکته ديگري که بايد به آن توجه داشت تطابق نداشتن فرهنگي ساکنان بافت هاي فرسوده با فرهنگ آپارتمان نشيني است.از اين افراد نمي توان انتظار داشت پس از نوسازي خانه هايشان بتوانند به راحتي خود را با فرهنگ آپارتمان نشيني انطباق دهند. در اين گونه موارد شاهد تاخر فرهنگي هستيم و بايد منتظر باشيم تا افراد به مرور زمان خود را باشرايط جديد وفق دهند. دراين بين همکاري رسانه ها لازم است تا فرهنگ سازي لازم انجام شود. رسانه هاي محلي بايد هنگام نوسازي بافت هاي مذکور آموزش هاي لازم و مرتبط با آپارتمان نشيني را به ساکنان منطقه ارائه دهند.

 

دست بسته امدادرسانان در معابر تنگ و درهم تنيده

تنگ بودن معابر و نبود امکان تردد خودرو به ويژه خودروهاي امدادي يکي از مشکلات و دغدغه هاي اصلي ساکنان اين محله است. همين موضوع باعث شده تا در صورت بروز بحران هايي مثل آتش سوزي يا حتي بيمار شدن اهالي، آتش نشاني و اورژانس نتوانند به خانه ها دسترسي داشته باشند. با اين شرايط حتي تصور وقوع زلزله در تهران هم انسان را به وحشت مي اندازد. اين که قرار است چه بر سر مردم اين مناطق بيايد و آيا امکان امداد رساني دراين مناطق وجود دارد يا خير؟

 

باقرپور هنگام بازديد از محله مي گويد: اين منطقه 33هکتار بافت فرسوده دارد. مساحت 90درصد از پلاک هاي اين محله کمتر از 75متر است.43درصدشان کمتر از 50مترند و به همين دليل مجبوريم براي نوسازي مردم را تشويق به تجميع چند پلاک با هم کنيم.به عنوان مثال اهالي يکي از بن بست ها را که 15پلاک در آن واقع شده راضي به تجميع کرده ايم. او که از سال 90در اين منطقه مشغول به کار است و مسبب نوسازي 400واحد مسکوني نيز شده است پس از گذر از کوچه پس کوچه هاي تنگ و تاريک مرا به کوچه پورآخوندي مي برد تا نمونه ۲ واحد تجميع شده و نوساز را نشانم بدهد. کوچه ۴متري درست روبه روي اين ساختمان شيک و نوساز پهن شده و نماي کوچه به کلي تغيير پيدا کرده است.همين موضوع باعث ترغيب مردم به نوسازي مي شود و تعداد بيشتري براي نوسازي ساختمان هايشان تمايل نشان مي دهند. البته شواهد نشان مي دهد سازمان هايي مانند شرکت گاز و برق با مردم همکاري ندارند.درست مقابل اين خانه علمک گاز هنوز در حالت قبلي است و به گفته صاحبان ملک رفت و آمدهايشان به شرکت گاز تاثيري نداشته و کسي براي عقب بردن علمک گاز نيامده است. آن ها حتي براي جابه جايي تير برق هم مشکل داشته اند و سرانجام با دعوا توانسته اند تير برق را جابه جا کنند.

 

جاي خالي سازمان هاي دولتي در نوسازي بافت هاي فرسوده

درباره اين موضوع خليجي از همکاري نکردن دولت براي ايجاد زيرساخت هاي لازم به منظور خدمات رساني به بافت هاي فرسوده گلايه دارد و معتقد است دولت بايد بيشترين وقت و هزينه را براي تامين زيرساخت هاي خدماتي مانند پارکينگ، مدرسه، درمانگاه و ... بگذارد. متاسفانه دولت هيچ اقدامي دراين حوزه انجام نداده و حتي مشوقي هم در اين زمينه براي سرمايه گذاران در نظر نگرفته است. متاسفانه بيشتر مشوق هاي در نظر گرفته شده توسط دولت و شهرداري در حوزه مسکن است و مشوقي در حوزه خدمات در نظر گرفته نشده است.اين درحالي است که مراکز خدماتي در نقشه طرح تفصيلي توسط شهرداري جاگذاري شده است و دولت بايد براي تملک و ايجاد مراکز مورد نياز اقدام کند.

 

مشکلات در بافت فرسوده يکي دو تانيست.به سراغ يکي از ساختمان هايي که به تازگي تخريب شده و در آن مشغول گود برداري هستند مي روم.

 

حرف هاي پيمانکار سازنده شنيدني است.او هنگام تخريب با مشکلي مشترک دراين محله مواجه شده است.مشکلي به نام ديوار مشترک. کارگران وقتي ديوار خانه را خراب کرده اند ديوار همسايه کناري هم تخريب شده و به همين دليل مجبور شده براي همسايه اش مجدد ديوار بکشد!حسن آقا مي گويد:خانه هاي اين محله به مويي بند است و تخريبش کاري ندارد،هيچ خبري هم از اصول مهندسي در اين خانه هانيست. خدا به مردم رحم کند اگر خدايي ناکرده زلزله اي در تهران بيايد هيچ کس از اين خانه ها و کوچه ها زنده بيرون نمي آيد.

 

مشارکت مردم در نوسازي خانه ها؛ تنها راه حل پيش رو

يکي از سوالاتي که ذهن اهالي محل را درگير کرده اين موضوع است که چرا دولت يا شهرداري اقدام به خريد املاک ما و نوسازي کلي محل نمي کنند. پاسخ اين سوال نزد باقر پور است. او در اين باره مي گويد: اين کار اشتباه است. پس از زلزله بم که دولت تصميم به نوسازي بافت هاي فرسوده گرفت خود راساً اقدام به خريد املاک کرد اما به محض اجراي اين طرح، بنگاه داران و برخي افراد متمول اقدام به خريد املاک کردند.همين امر باعث شد نرخ زمين در منطقه افزايش يابد. پس از آن بود که شهرداري و دولت به اين تصميم رسيدند که تنها راه و عاقلانه ترين راه براي نوسازي اين مناطق مشارکت دادن مردم در فرآيند نوسازي است تا از هرگونه سوء استفاده هاي احتمالي جلوگيري شود.

 

خليجي هم رويکرد شهرداري تهران براي نوسازي بافت هاي فرسوده شهر تهران را تشويق مردم به نوسازي منازلشان مي داند و مي گويد: نوسازي متمرکز هزينه هاي زيادي دارد و عملا کاري غير ممکن است.به همين دليل دولت و شهرداري از سال 87 به بعد با درنظر گرفتن برخي مشوق ها سعي در تشويق مردم ساکن در بافت هاي فرسوده براي نوسازي خانه هايشان کرده اند.مشوق هايي مانند بخشودگي عوارض ۷ درصدي هزينه هاي ساخت و اعطاي ۲۰ ميليون تومان وام به هر واحد که قرار است اين وام به ۳۰ ميليون تومان براي هر واحد افزايش يابد. البته مشوق هاي ديگري هم در نظر گرفته شده است که از آن جمله مي توان به اعطاي ۲ طبقه تراکم تشويقي با توجه به موقعيت ملک در طرح تفصيلي اشاره کرد.

 

اما از سال 87تا به امروز چه ميزان از بافت هاي فرسوده شهر تهران نوسازي شده است؟ مدير راهبري دفاتر خدمات نوسازي شهر تهران در پاسخ به اين سوال رقم ۳۰ درصد را اعلام مي کند و مي گويد: تا کنون 30درصد از بافت فرسوده تهران بازسازي شده است. اين يعني اين که تا به امروز 980هکتار از ۳ هزار و 268هکتار بافت فرسوده شهر تهران نوسازي شده است. او شرايط را به گونه اي مطرح مي کند که مردم کم کم براي نوسازي منازلشان مجاب مي شوند و اکنون نوبت به دستگاه هاي دولتي رسيده است تا با ايجاد دغدغه در مديرانشان آن ها را به فکر بهتر انجام دادن وظايفشان بيندازند. او بر اين اعتقاد است که تمرکز صرف بر روي ساخت و نوسازي مسکن باعث فقير شدن منطقه از لحاظ خدماتي خواهد شد.به همين منظور بايد همه 32دستگاه متولي نسبت به انجام وظايف خود در اين گونه بافت ها توجه داشته باشند.

 

در گذر از کوچه پس کوچه هاي تنگ و از کنار خانه هايي که بي شباهت به قوطي کبريت نيستند،حتي فکر کردن به آتش سوزي و زلزله تن آدم را مي لرزاند! به راستي آيا ساکنان اين مناطق به خطري که هر لحظه تهديدشان مي کند آگاه نيستند؟اي کاش رسانه ها و مسئولان بيش از آن چه انجام داده اند به فکر فرهنگ سازي در بين ساکنان اين بافت ها باشند تا با کمترين هزينه و مشارکت با سازندگان مسکن،خانه هاي قديمي ،سست و غيرمقاوم اين طبقه از اجتماع هم نوسازي شود و خانه هاي کوچک و کوچه هاي دخمه جاي خود را به محيطي امن و عاري از آسيب هاي اجتماعي موجود بدهد.