عكس زير ماگ شات پليس متعلق به راجنیش چاندرا موهان جین از عرفای هندی است كه در سال ۱۹۸۹ میلادی نام اشو را برای خود برگزید.

osho

در تهران انبوه كتابهاى چاپ شده و مجوز گرفته از اين مرد را ميبينيد ، دوستانى را ميشناسم كه به ديدن اشرام ( محل نيايش) اين مرد ميروند .كافيست بدانيد كه عاشق سكس ، لاگژرى و پول بوده و مكتب عرفانيشان چيزى شبيه روم باستان است . هيچكدام از اينها را نميشود نفى كرد اما حقيقت عرفان با پرستش هر سه در تضاد است .

در تهران يك موج ويژه اى بودكه طرفدار عرفانهاى شرقى بودند، از ساي بابا و اوشو گرفته رسيد به يك اقايى بنام ايليا ميم رام الله ،من هيچوقت نفهميدم چطور تحصيلكرده هاى ايران دنبال اينها بودند دوستان صميمي و مرفه اى داشتم كه هميشه دنبال اينها بودند ، و وقتى ان جناب ساي بابا. زنده بود ميرفتند هند و أيشان هم براى نشان دادن اينكه بظاهر (اواتار) است، در روز خاصى طلا بالا مي أورد. خاك و مجسمه ميساخت.

نميدانم اعتقاد هركس براى خودش اما ، هميشه ميگفتم كاش بجاى پولى كه خرج اين ساي بابا ساى مامان ها ميكردند، بچه هاى نيازمند كشور خودمان را در مي يافتند ، اما براى أهل عرفان تقلبى همين كه استاد در هند بود كافى بود .و همين كه ما اسپريچوال هستيم و مذهبى نيستيم،ما خيلى باحاليم.

خواستم بگويم انرا كه خبر شد خبرش باز نيامد

اين اوشو هم در سال ١٩٨٥ به چندين فقره جرم از قبيل، مهاجرت غير قانونى، مصاحبه دروغ ، مسموم كردن اب و ... متهم شد ، سر انجام ٤٠٠ هزار دلار پرداخت كرد واز امريكا ديپورت شد .

حالا شما فقط كافيست كه منابع فارسى را در إغراق اين مرد بخوانيد . حتى ويكى پديا فارسي و انگليسي و تفاوت فاحش ايندو نشاندهنده دروغ است . حالا هى عرفانى اش بخوانيد

از اين عرفانهاى آبكى كه مال ادمهاى بأكلاس است ، حالم ميگيرد، عارف در كتاب من كارگر است كه كار ميكند و قوت حلال ميخورد، نه كسى كه پول ديگران را ميخورد و دروغ ميفروشد.