پایگاه خبری تحلیلی «پارس»- غلامرضا انبارلویی - عمر دولت تدبیر و امید و فرصت انجام خدمات مدبرانه به سرعت در حال سپری شدن است و با گذشت یک سال از زمان چهار ساله خدمت اعضای محترم دولتی با چنان وصفی مردم امید و انتظار آن را دارند که تصمیمات درستی در راستای حل مشکلات اساسی کشور و رتق و فتق امور جاری گردد طبیعی است که این تصمیمات در حوزه مربوطه به خود تولی‌گری دستگاه اجرایی مربوطه را می‌طلبد و می‌بایستی انجام گردد. یکی از مشکلات اساسی و مزمن کشور مسئله تامین آب است.

تا به کی باید دولت و مردم چشم به نزولات آسمانی و یا سفره‌های زیرزمینی که سطح آن هر روز بیشتر از دیروز پایین می‌رود داشته باشند؟ سیاسیون می‌گویند جنگ‌های آینده بین ملل بر سر آب خواهد بود آیا دولت‌های ما برای تدارک چنین جنگی تمهیداتی اندیشیده‌اند؟ اگر پاسخ مثبت باشد باید پرسید چه تمهیدی؟ انتقال آب از تاجیکستان؟ انتقال آب دریاچه خزر به دشت سمنان؟ انتقال آب از رود ارس به دشت‌های منتهی به دریاچه ارومیه؟ کدام یک؟

واقع آن است که هر یک از این تمهیدات فقط می‌تواند بخشی از نیازها را در مقطعی از مقاطع زمان آن هم به صورت ناقص بر طرف کند. تمهید اصلی چیست؟ توجه و تدقیق به مراتب زیر نشان خواهد داد که راهکار زیر چونان صدی است که در صورت اجرای تمام راهکارهای فوق، نودی هم در نزد ما خواهد داشت.

۱ - بودجه مصوب انتقال آب از رود ارس به دریاچه ارومیه که هم اکنون در دست اجراست بیش از دو میلیارد دلار است. آیا با صرف این هزینه در صورت پیشرفت فیزیکی ۱۰۰ درصد طرح، مشکل دریاچه ارومیه حل خواهد شد؟ اصلا آیا ایده انتقال آب شیرین ارس به دریاچه شور ارومیه عقلانی است؟ آیا فردا روزی دعوایی بر سر حق آبه رود ارس بین ما و کشور ارمنستان و آذربایجان بروز نخواهد کرد؟

۲ - رژیم حقوقی دریای خزر را پنج کشور حاشیه آن تعیین کرده‌اند. عملکرد ما به عنوان یک طرف از آن ۵ طرف بر سر انتقال آب مسئله‌آفرین نخواهد بود؟ و کشورهایی که تمام سیاست‌های داخلی و خارجی آنها متاثر از همین اعضای ۱ + ۵ می‌باشد فردا برای ما درد سر نخواهند داشت؟

۳ - انتقال آب از تاجیکستان با عبور از مسیرهای فرعی و اصلی مرتبط با دیگر کشورها یا حتی اگر به صورت مستقیم باشد اگر فردا روزی پس از میلیاردها ریال سرمایه‌گذاری سفارت آمریکا با اسرائیل گفت آقای رئیس‌جمهور تاجیکستان شیرآب را بر روی ایران ببند و طرف هم بست، تکلیف چیست؟

۴ - اصلا وقتی ما از طرف جنوب و خلیج همیشه فارس با داشتن مرز ۲۵۰۰ کیلومتری به دو اقیانوس هند و آرام متصل هستیم و با حجم آبی که از منتهاعلیه دماغه امیدنیک تا بندرعباس روبه‌رو هستیم چه نیازی به ارمنستان و تاجیکستان و قرقیزستان و الخ؟

۵ - شیوخ کم سواد و وابسته جنوب خلیج فارس چگونه آب خود را تامین می‌کنند و ما از آنها چگونه کمتریم که نتوانیم از طریق شیرین‌سازی آب دریا با هر هزینه‌ای که دارد آب خود را تامین کنیم؟

۶ - کشور امارات با خاک‌ریزی در سواحل خود، و پیشروی به سوی خلیج فارس در صدد افزایش مساحت خشکی خود است. چرا کشور ما با انتقال آب خلیج فارس به داخل فلات مرکزی درصدد پیشروی آب اقیانوس به عمق صحاری خشک و سوزان خود نباشد؟

۷ - کدام عقل سلیمی است که اطلاعات ذی‌قیمت زیر را داشته باشد و با این ایده(انتقال آب خلیج فارس به عمق فلات مرکزی ایران) مخالفت کند و یا نفهمد که اجرای این پروژه چه تاثیری در تغییر اقلیم آب و هوایی، چه تغییری در اقتصاد تولید و پرورش ماهیان گرم آبی و تحول در صید و صیادی و آبادانی صحاری خشک دشت کویر لوت خواهد داشت؟

۸ - آیا مسئولین وزارت نیرو از وسعت، حجم آبگیری، متراژ عمق دریاچه خشک جازموریان، دریاچه خشک کویر لوت و دریاچه مرکزی که روزی روزگاری همچون دریاچه ارومیه پر آب بودند آگاه هستند؟ آیا مسئولین وزارت نیرو از سازگاری جزر و مد و مکان‌یابی ارتفاع پست و نزدیک‌ترین فاصله بین ساحل خلیج فارس با دریاچه خشک جازموریان آگاه هستند؟ اگر هستند چرا در طی سه دهه فعالیت این وزارتخانه آن را در دستور کار قرار نداده‌اند؟ اعتبار نداشته‌اند؟ مگر قرار است همه طرح را در یک فاز و یکجا و در یک سال انجام دهند؟ امروز ما با طرح‌های نیمه تمام بی‌سر و تهی مواجه هستیم که بعد از ۱۵ سال هنوز به بهره‌برداری نرسیده‌اند. چرا تاکنون چنین طرحی کلید نخورده است؟ آیا این طرح اساسی به سرنوشت طرح تولید چادر مشکی در داخل کشور دچار نشده است؟ علی ایحال مسئولین محترم وزارت نیرو با داشتن اطلاعات زیر باید پاسخی متقن برای پرسش‌های فوق بیابند.

الف - دریاچه جازموریان:
مساحت ۹.۳ میلیارد مترمربع - حجم آبگیری ۳۷۲ میلیارد مترمکعب - متوسط عمق ۴۰ متر.

ب: دریاچه مرکزی:
مساحت ۴۳ میلیارد مترمربع - حجم آبگیری ۳۹۴۳ میلیارد مترمکعب - متوسط عمق ۹۰ متر.

ج: دریاچه کویر لوت:
مساحت ۱۵ میلیارد مترمربع - حجم آبگیری ۱۸۹۶ میلیارد مترمکعب - متوسط عمق ۱۲۰ متر.

۹ - اطلاعات دقیق و نقشه‌برداری شده و طبق محاسبات توپوگرافی حاکی از آن است که در صورت انتقال آب خلیج همیشه فارس متصل به دو اقیانوس به دشت مرکزی بیش از ۶۷.۳ میلیارد مترمربع از دست سوزان و کویر تشنه و شن‌زار به زیر آب می‌رود که سه دریاچه جازموریان، کویر مرکزی و کویر لوت را به وسعت ۶۷ میلیارد مترمربع در عمق از ۴۰ تا ۱۲۰ متر در فلات مرکزی ایران احیا می‌کند.

۱۰ - توصیف مزایای زیست محیطی و رونق اقتصادی و اجتماعی و سیاسی و کشاورزی اجرای این طرح را به اهل فن می‌سپاریم و از مسئولینی که به جای اجرا و عمل از کم آبی و خالی از سکنه شدن روستاها و شهرهای حاشیه کویر و مهاجرت ساکنان روستاها و شهرهای بی‌آب و علف به مناطق دیگر دم می‌زنند می‌پرسد آیا در کنار مزیت‌های اقتصادی و گردشگری و ماهیگیری و صدها مزیت دیگر نمی‌شود با نصب کارخانجات آب شیرین کن، آب شرب و غیرشرب این مناطق را تامین کرد؟ می‌گویند هزینه دارد. صحیح می‌گویند. خوب هزینه‌اش را باید تامین کنند. می‌پرسند از چه محلی؟ جواب روشن است: از محل منابع عمومی؛ و اصلا این چه پرسشی است. شما که توان پاسخگویی به پرسش‌های فوق را ندارید در این مسئولیت چه می‌کنید؟

۱۱ - حالا که ابعاد روشن، مفید، اساسی و زیر بنایی طرح روشن شد، می‌ماند مسیر این انتقال و کشف کوتاه‌ترین راهی که بتواند حجمی از آب را به نزدیک‌ترین ارتفاعی پمپاژ و در محیطی وارد کند که خروجی دبی آب در شیب طبیعی بدون صرف هیچ‌گونه انرژی به مقصد دریاچه اول(جازموریان) سرازیر شود و مساحتی به وسعت ۹.۳ میلیارد مترمربع را با حجم آبی به لیتراژ ۳۷۲ میلیارد مترمکعب آب را نه از طریق لوله بلکه از طریق شیارهای طبیعی مکان‌یابی شده ایجاد نماید دریاچه‌ای که متوسط عمق آن ۴۰ متر است.

۱۲ - مطالعات اولیه انجام شده بر روی نقشه ۱.۱۵۰. ۰۰۰ مکان‌یابی مسیر این انتقال آب را در نزدیک‌ترین فاصله از خلیج فارس در استان هرمزگان در سه مقطع بعد مسافت به ترتیب ۶۲ متر و ۲۸۰ متر و ۲۱۵ متر برای سر ریز شدن آب خلیج همیشه فارس به دریاچه جازموریان نشان می‌دهد.

۱۳ - مکان‌یابی همین ارتفاع پست برای انتقال آب از دریاچه جازموریان به کویر لوت در دو مقطع بعد مسافت دو ارتفاع ۱۱۰۴ متری و ۸۰۷ متری را روی نقشه نشان می‌دهد آیا این شیب ارتفاعات برای اهل فن در حوزه نقشه‌برداری حامل هیچ پیامی نیست؟

۱۴ - وقتی نفت خام را از جنوبی‌ترین نقطه کشور با تلمبه خانه تا ۱۰ کیلومتری تهرن منتقل می‌کنیم و تحویل پالایشگاه تهران می‌دهیم، آیا نمی‌توانیم آب روان خلیج فارس را با تلمبه یا بدون تلمبه تا تهران نه، بلکه به سه دریاچه خشک شده در قلب کویر برسانیم؟