پژمان جمشیدی: این کار بزرگترین ریسک زندگی ام بود!
پژمان جمشیدی می گوید حضور در سریال پژمان بزرگترین ریسک زندگی اش بوده است.
به گزارش پارس به نقل از خبر آنلاین، سرویس جوان روزنامه" خبر جنوب" به مناسبت سیزدهمین سالگرد تولدش گفت و گویی خواندنی با پژمان جمشیدی انجام داده است. خواندن این گفت و گو خالی از لطف نیست به عقیده ی بسیاری از مخاطبان و کارشناسان رسانه، پدیده ی سریالهای تلویزیون در سال ۹۲ بدون شک کسی نیست جز « پژمان جمشیدی» بازیکن سابق فوتبال که سه سال بعد از خداحافظی اش از مستطیل سبز، در یک سریال تلویزیونی که همنام خودش هم بود؛ ظاهر شد.
پژمان با اینکه مثل خیلی از بازیگران تازه کار عنوان « نابازیگر» را با خود یدک می کشید توانست از آزمون بازیگری سربلند بیرون بیاید و خودش را به عنوان یک بازیگر شش دانگ مطرح کند. او که نه تجربه ی بازیگری داشت و نه درسش را خوانده بود با ارائه ی یک بازی حساب شده در نقشی که خیلی هم از او دور نبود، تبدیل به یکی از چهره های دوست داشتنی تلویزیون شد.
البته فعالیت هنری پژمان به همین سریال محدود نشد و به پیشنهاد بهاره رهنما بازی در تئاتر « بادی که تورا خشک کرد، مرا برد» را پذیرفت که آزمونی دشوار برای یک بازیگر تازه کار که به قول تئاتری ها « خاک صحنه نخورده است» محسوب می شود. شاخه ی دیگر فعالیت هنری وی، خوانندگی و تهیه یک آلبوم موسیقی است که به زودی وارد بازار خواهد شد.
* خیلی ها عقیده دارند که سریال « پژمان» به اندازه ی تمام دورانی که فوتبال بازی می کردی برایت شهرت به همراه داشت. حتی حضور در برنامه ی « نود» هم بعد از دیده شدنت در سریال اتفاق افتاد.
شهرت فوتبالی خیلی تفاوت دارد با شهرت تلویزیونی. مردم معمولا هنگام پخش مستقیم بازیها می توانند بازیکنان مورد علاقه شان را ببینند اما سریالی که شبانه پخش می شود این امکان را به بازیگر می دهد که هر شب میهمان خانه های مردم باشد و مسلماَ تاثیرش چندین برابر است.
* یعنی اینطور نبود که چون دوران شهرت فوتبالی ات تمام شده بود می خواستی به نوعی دوباره خودت را مطرح کنی؟
نه ولی خیلی ها هستند که دوست دارند خودشان را مطرح کنند و نمی توانند! توانایی و استعداد مطرح شدن خیلی مهم است.
* بازی در این سریال از دو جهت برای تو ریسک داشت. اول اینکه تجربه بازیگری نداشتی. دوم اینکه در نقش یک فوتبالیست ظاهر شدی که اسمش اسم خودت بود.
در ابتدا قرار نبود اسم سریال « پژمان» باشد. حتی قرار نبود که من بازی کنم. اما پیمان که خیلی مُصِر بود من این نقش را بازی کنم برای شبکه شرط گذاشت در صورتی فیلمنامه را می نویسد که یک فوتبالیست بازی کند.
با اینکه حضور در این سریال بزرگترین ریسک زندگی من بود اما به نویسنده های کار اطمینان کردم و خدا را شکر، جواب هم داد.
* با توجه به اینکه پژمانِ سریال، یک آدمِ بی ادب و خِنگ بود؛ از این نمی ترسیدی که این تصور از تو در ذهن تماشاگران باقی بماند و با این تیپ در بین مردم شناخته شوی؟
شخصیت پژمان مقداری بلاهت و نادانی در رفتارش داشت که از شخصیت واقعی من دور بود اما به خاطر بامزه تر شدنِ کار لازم بود یک جاهایی اغراق صورت بگیرد. من فکر می کنم تماشاگران ایرانی اینقدر به بلوغ رسیده اند که شخصیت واقعی یک آدم را از نقشی که بازی می کند تفکیک کنند. مردم ما، از باهوش ترین مردمان جهان هستند و اگر کاری ساخته شود که به شعورشان احترام بگذارد استقبال می کنند.
* اما بعضی از فوتبالیست ها در مقابل سریال موضع منفی گرفتند که سریال پژمان، فوتبالیست ها را آدمهایی کودن و بی ادب و بی سواد نشان داده. .
در هر قشری این آدمها وجود دارند. ما هم قصد تمسخر و یا توهین به کسی نداشتیم. به نظرم سریال « پژمان» بخاطر فیلمنامه، کارگردانی و عوامل خوبش اینقدر مورد استقبال واقع شد که خود به خود جواب منتقدین را داد. از طرف دیگر، ما دوهزار نفر آدمِ زنده توی فوتبال این مملکت داریم. حالا چهار نفر هم آمدند یک حرفهایی زدند در مقابل اکثریت موافق، اصلا به چشم نمی آیند!
* قطعا اولین حضور تلویزیونی ات سختی هایی هم به همراه داشت؟
دو تا سختی وجود داشت. اول اینکه مردم، پژمانِ سریال را باور کنند. خب همانطور که می دانید فوتبال یک بازی نسبتا خشن است و مردم من را در هیبت یک بازیکن به خاطر داشتند. این ساختارشکنی سخت بود که در این تیپ غیرجدیِ من را بپذیرند. و دوم اینکه معمولا بازیگران در اولین نقشی که بازی می کنند یا می درخشند، کلیشه می شوند و نمی توانند از آن تیپ خارج شوند که خوشبختانه این اتفاق برای من نیفتاد چون بعد از پژمان، در تله فیلم « شرف خانواده فاضل» نقشی متفاوت را بازی کردم.
* و نشان دادی که آدم چقدر می تواند ظرفیت شوخی داشته باشد.
من شخصا آدم راحتی هستم و از شوخی بدم نمی آید. آرزو دارم روزی برسد که فرهنگ ما اینقدر رشد کند که بتوانیم با همه اقشار، حتی مسوولین مملکت شوخی کنیم. احترام افراد را نگهداریم اما به زبان طنز اگر نقدی هست بیان کنیم. در این صورت یک جامعه ی پویا و شاداب خواهیم داشت.
* تو در یک خانواده ای بزرگ شدی که پدر و مادرت هر دو فرهنگی بودند. چطور شد که سر از فوتبال در آوردی؟
بله آنها فرهنگی بودند. پدرم علاوه بر فوق لیسانس زمین شناسی، لیسانس تربیت بدنی هم دارد. او قبل از انقلاب، رئیس هیات کشتی و بعد از انقلاب چندین سال رئیس هیات کوهنوردی کرج بود. به همین خاطر محیط خانه همیشه ورزشی بود اما خودم از بچگی عاشق فوتبال بودم. وقتی برادر بزرگم رشته مهندسی دانشگاه شریف قبول شد کار من سخت شد چون خانواده توقع داشتند من هم یک رشته ی خوب درس بخوانم و همین باعث شد فوتبال حرفه ای را دیر شروع کنم.
* با توجه به اینکه چند روز بیشتر، از دربی استقلال - پرسپولیس نگذشته و هنوز مردم درباره اش صحبت می کنند می خواستم بدانم به نظر تو کدام عامل در مساوی شدنِ دربی ها بیشتر تاثیر دارند. مربیان، بازیکنان یا مدیریت تیمها؟
ببینید، یک بخشی برمی گردد به حیا داشتنِ ما و ترس از آبروریزی؛ که اگر ببازیم آبرویمان می رود! اما در بین این گزینه ها به نظرم مربیان نقش بیشتری دارند.
بهترین راهش هم این است که تماشاچیان بگویند ما راضی هستیم تیم مان ببازد اما مساوی نشود! یعنی مربیان و بازیکنان بدانند اگر حتی ببازند تماشاگران بیشتر دوستشان دارند تا مساوی کنند. در این صورت شاید آنها دست از محافظه کاری بردارند و هجومی بازی کنند.
* اینکه تصمیم به خوانندگی گرفتی، بعد از بازیگری بود یا قبلش؟
نه قبلش بود… بعد از اینکه از فوتبال خداحافظی کردم با آقای اوجی به عنوان تهیه کننده، کار بر روی آلبوم را شروع کردیم. اسم آن را به خاطر شماره ی پیراهنم « یازده» گذاشته ام. فضای کار، پاپ است و ترانه ها نیز اکثرا عاشقانه هستند. سه سال درگیر این پروژه بودیم و امیدوارم سال آینده به بازار بیاید.
* می دانی که قبل از تو، نیما نکیسا، علی انصاریان، مهرداد میناوند و رضا عنایتی هم ترانه هایی را خوانده اند… چه کسی موفق تر بوده؟
طبیعی است که هر کسی فکر می کند استعدادی دارد برود و شانس خود را امتحان کند. این دوستان هم یک تست زده اند ولی اینکه موفق بوده اند یا جایگاه صدای من کجاست را مردم مشخص خواهند کرد. این طور نیست که اگر کسی در یک رشته اسمی دارد حتما در زمینه های دیگر هم می تواند موفق باشد. وقتی شما وارد یک عرصه ی جدید می شوی باید از صفر شروع کنی. باید خیلی مراقب باشی. تن به هر کاری ندهی. یاد بگیری با آدمهای بزرگ کار کنی…
* توی سریال خیلی درباره ی تک گلِ ملی ات شوخی می شد. آیا در خیابان وقتی بین مردم هستی هم کسی در این زمینه باتو شوخی می کند؟
بله. خیلی پیش آمده. خب این جزئی از گذشته ی من است اما چون با مردم راحت هستم اصلا از شوخی هایی که می کنند ناراحت نمی شوم.
* شنیده ام که قرار است سر مربی تیم پرسپولیسِ شمال شوی؟
والا پیشنهاد دادند که به عنوان سرمربی این تیم لیگ یکی کار کنم ولی به خاطر مشغله های زیادی که داشتم قبول نکردم. با این حال به عنوان مشاور فنی در خدمتشان هستم و روزهایی که بازی دارند روی نیمکت می نشینم. بازیها را آنالیز می کنم و نقاط قوت و ضعف تیم را به سرمربی انتقال می دهم.
* قبل از این هم ظاهرا سابقه ی مربیگری داشتی.
بله سرمربی تیم پاراگ بودم توی آسیا ویژن.
* تو مهندسی عمران خوانده ای. مدرک مربیگری هم داری. خواننده هم هستی، سابقه ی بازیگری هم داری؛ اولویت کاری ات از الان به بعد کدام عرصه است؟
هر کدام که پیشنهاد بهتری داشته باشم و از عهده ام برآید. (فکر می کند) اما خودم بیشتر علاقه دارم در سینما فعالیت بازیگری ام را ادامه بدهم.
ارسال نظر