محمدکاظم انبارلویی
آناتومی قدرت ایران
۱- آناتومی قدرت ایران، عنوان اتاق فکر اندیشکدههای متعددی در آمریکاست. صدها کارشناس سیاسی، نظامی، فرهنگی، اقتصادی و حقوقی در این اندیشکدهها، مدام روی تشریح و کالبدشکافی قدرت در ایران بحث و تبادل نظر میکنند. مشتری فرآورده های فکری و نظری این اندیشکدهها میز ایران در پنتاگون و سیا و وزارت خارجه آمریکاست.
سرویسهای سیاسی و نظامی امنیتی سه کشور شرور اروپایی یعنی آلمان، انگلیس و فرانسه از این فرآوردهها بیبهره نیستند. آمریکا از این طریق گردش اطلاعات در محافل دوستان خود در اروپا و غرب آسیا را کنترل میکند. تا با این دادهها همخوانی، همسازی و همگرایی همپیمانان به هم نخورد.
۲- چینش پایگاههای نظامی آمریکا در غرب آسیا و تنظیم آرایش سیاسی این کشورها وفق این آناتومی و کالبدشکافی صورت میگیرد.
ترامپ اخیرا در یکی از نطقهای خود گفت: «کلینتون، بوش و اوباما ۲۴ سال به آمریکا حکومت کردند هر کدام ۸ سال زمام امور را در دست داشتند. آنها به ۹ کشور حمله کردند
۱۱ میلیون نفر را قتلعام کردند.»
این گزاره ترامپ، دستپخت و کارکرد فکری، نظری و تئوریک آن اندیشکدهها را نشان میدهد.
۳- یکی از پرسشهای مطرح در اتاق آناتومی قدرت ایران در اندیشکدههای یاد شده این است که چرا باید روی انقلاب اسلامی و آثار و نتایج آن بر سرنوشت بشر متمرکز بود؟ آنها در پاسخ به این حقیقت رهنمون شدند که وقتی یک فیلسوف، فقیه، سیاستمدار و حکیم میایستد و لباس انقلابی به تن میکند و سازهای از حکومت را متفاوت از نظامهای سیاسی مرسوم خود مهندسی و نظام سیاسی خود را ورای جغرافیای خاک خود تعریف و عملیاتی میکند میخواهد معادلات قدرت را تغییر دهد. آنها در ترسیم معادلات قدرت در منطقه به این نتیجه رسیدند که جغرافیای سیاسی، نظامی و فرهنگی ایران فراتر از جغرافیای طبیعی آن است. این جغرافیا نهتنها غرب آسیا بلکه چتر خود را در ۵ قاره پهن کرده است.
آنها میگویند نبرد حماسی طوفانالاقصی، رونمایی از بخشی از قدرت ایرانیان در منطقه و جهان است.
آنها علنا در جهان میگویند ما از کجا آمدیم، برای چه آمدیم و کجا میخواهیم برویم. سه پرسشی که فیلسوفان سیاسی غرب یا به آن پاسخ ندادند یا نمیخواهند بدهند.
۴- ایرانیان با انقلاب اسلامی تعریف جدیدی از قدرت را ارائه دادهاند و کمهزینهترین و کمتلفاتترین انقلاب را با پرثمرترین و پربارترین نتایج پدید آوردهاند. ایرانیان چندین نبرد سخت و نرم را با ابرقدرتهای جهان و منطقه با پیروزی پشت سر گذاشتند و در حال بسط و نفوذ خود در جهان هستند. آنها فریاد شعار مرگ بر اسرائیل را حتی به پایتختهای اروپا و ایالات آمریکا رساندند.
۵- حکومت در ایران بر پایه اسلام و بر بنیان رأی مردم است.
سازههای آن را یک فقیه، مدیر، مدبر و آگاه به زمان مهندسی میکند. ملات اصلی این سازه «صدق» است.
خدا رحمت کند مرحوم استاد پرورش را یک وقتی آن ایام ارتحال امام (ره) کسی از او سؤال کرد بعد از امام (ره) چگونه رهبری جدید میخواهد کشتی ایران را در طوفان حوادث سیاسی جهان مدیریت کند،او گفت: «آیت الله العظمی خامنهای، فرد صادقی است در صدق، قدرتی نهفته است که یک ذره از آن را به کوهها بزنید متلاشی می شود.»
قدرتهای جهان بهویژه آمریکا بساط قدرتطلبی خود را روی فریب، نیرنگ، دروغپردازی و وارونهگویی بنا نهادهاند.
آنها در مواجهه با انقلاب اسلامی ایران که رهبری صادق و پیروانی صدیق و مردمانی پای کار دارد، شکست خوردهاند و سنگر به سنگر مشغول عقبنشینی هستند.
۶- اشرار عالم میگفتند ایرانیها ۴۰ سالگی انقلاب را نمیبینند. بوقهای داخلی آنها هم همین ساز را کوک میکردند. ملت ایران ۱۱ اسفند در ۴۵ سالگی انقلاب با حضور حماسی خود به پای صندوقهای رأی آمدند.
ملت آمدند مجلس شورای اسلامی آینده را برای تدبیر امور خود شکل دهند. ملت آمدند تا مجلس خبرگان را برای تحکیم و تداوم رهبری صادقانه و تضمین استقلال و آزادی در این کشور سامان دهند. این رویداد تلخترین خبر برای صاحبان میز ایران در اندیشکدههای غرب است. آنها در آناتومی قدرت ایران به بیراهه میروند. انقلابی که به نام خدا آغاز شد و برای پیادهشدن احکام خدا تلاش میکند را نمیشود روی میز تشریح و کالبدشکافی جماعتی نشاند که با خدا اعلام جنگ کردهاند.