جواد شاملو
گلولهباران دشمن با کلمات
یکی از نقاط قوت رهبران مقاومت اسلامی این است که به نیروی کلمات باور دارند. شخصیتهایی که ابتدائا فرهنگی هستند و افکار و اندیشهها را به راستی و درستی بهعنوان سلاح بهدست میگیرند، پیشوای آنها در خطابههای آتشین و دشمنافکن، امیر مؤمنان علیهالسلام است. شاید صفین با حکمیت سرنوشتی تلخ یافت و نهایتا بیشوکم بهنفع معاویه بهپایان رسید، اما در عرصه جنگ نرم، دولت شام تارومار شد. همچنان که پس از واقعه عاشورا، خطابههای حضرت زینب و امام سجاد علیهماالسلام، یزید را که بر تخت پیروزی تکیه کرده بود به وادی «غلط کردم» کشاند! کلمات، میراث اهل بیتاند برای ما. در دوره ما نیز امام خمینی رحمتاللهعلیه شاه را با کلمات نابود کرد. همچنین میبینیم که میراث حاجقاسم سلیمانی برای ما تنها امنیت و ثبات در منطقه نیست بلکه اندیشههای نابی است که باعث میشود سردار دلها در بیان رهبر انقلاب، یک «مکتب» باشد و نه صرفا یک ژنرال نظامی قدرتمند. خود رهبر انقلاب، بزرگترین رسانه جبهه جهانی استکبارستیز و مستقل بهشمار میروند. نیز میبینیم که خطابههای سید حسن نصرالله و عبدالملک بدرالدین الحوثی باطلالسحر آتشبار رسانهای دشمن هستند.
در سخنرانی عصر جمعه سیدحسن نصرالله نیز نکات تبیینی کم نیست. ما سوای اینکه از رجزخوانیهای رهبران مقاومت به وجد میآییم، باید این نکات تبیینی را هم پررنگ کنیم. از ابتدای عملیات طوفانالاقصی، عدهای بهبهانههای مختلف حماس را مذمت میکردند. این عملیات را تله دشمن و عملیات پرچم دروغین میخواندند، برچسب انتحار روی آن میزدند و در مواضعی افراطیتر و جاهلانه، بعضا آن را خلاف قواعد اخلاق نبرد توصیف میکردند. اما سیدحسن پاسخی به این ادعاها داد که حماس از روز نخست جنگ نیز آن را گفته بود. غزه داشت توسط دشمن مضمحل میشد، اما بیسر و صدا، بیخبر، بیدردسر و چراغخاموش. عملیات حماس همچون نورافکنی بود که روی این جنایت مخفیانه انداخته باشند. فلسطین مسئله جهان شد و ننگ جنایت علیه مردم آن بر سینه جنایتکاران چسبید.
دادگاه لاهه امکان نسلکشی در غزه را پذیرفت و در دنیایی که صهیونیسم بر آن هژمون تمامعیار دارد، این یک پیروزی حقوقی مهم علیه دشمن بود.
نکته مهم دیگری که در سخنان سیدحسن نصرالله قابل تأمل است این بود که عملیات طوفانالاقصی و نسلکشی رژیم اشغالگر بعد از آن، نهتنها از طرحهای اشغالگرانه اخیر این رژیم پرده برداشت، بلکه ماهیت آن را به جهان یادآوری کرد. آن ماهیت عبارت بود از ازاله فلسطین از فلسطینیان و تشکیل یک سرزمین تمامصهیونیستی با یک دولت تمامصهیونیست برای صهیونیستان جهان. این ایدهای بود که قدمای صهیونیست، افرادی مثل هرتزل که سنگ بنای تشکیل سرزمین یهود را گذاشتند، از ابتدا به آن اذعان داشتند اما گذر زمان و تلاش رسانهای غرب، میتوانست باعث شود این ایده و انگیزه بنیادین توسط مردم جهان مورد غفلت واقع شود. جنایات پس از طوفانالاقصی، بهمثابه تاریخ مختصر جنایت علیه فلسطینیان، تجسم این ایده و آینه تمامنمای اندیشه صهیونیسم بود. این دستاوردها، مهمترین دستاوردهای طوفانالاقصی است و به آن رنگ و بویی کربلایی میبخشد.