کدخبر:
688217
سید محمد بحرینیان
در کمیت مانده ایم کیفیت پیشکش
یک. روند استخدام معلم در وزارت آموزشوپرورش از ابتدای دهه ۷۰ کند شد و این یعنی در چند سال اخیر با پایان دوره خدمت معلمان جذبشده در آن سالها، با فشار کمبود معلم روبه رو شدهایم. از سوی دیگر، با وعده رتبهبندی، بسیاری از معلمان منتظر آن ماندند تا پس از اعمال شرایط رتبهبندی خود را بازنشست کنند. حال امسال با اجرای رتبهبندی، بسیاری از معلمان از آموزشوپرورش رفتهاند و دقیقا همین ماجرا، ریشه تکانه شدید امسال در حوزه کمبود معلم است. آمارهای رسمی از بی معلم بودن ۲۳ هزار کلاس درس میگوید و شاید آمار غیررسمی بیش از این باشد.
دو. مهمترین مسئله در حوزه آموزشوپرورش حتی کمبود معلم و هزاران کلاس درس خالی هم نیست، بلکه پیامی است که این خبر تداعی میکند. چه پیامی؟ «نظام تعلیم و تربیتی که درگیر کمبود عددی معلم است و در حقیقت درگیر و دار مسائل کمی این حوزه است، چگونه میخواهد متوجه کیفیت باشد.» پدری که نگران است فرزندانش گرسنه نمانند، حتما به تأمین غذا با هر کیفیتی تن میدهد و این یعنی باید نگران همان کلاسهایی که معلم دارند هم باشیم.
سه. گاهی که بحث عدالت آموزشی است، سخن مسئولان به بیراهه میرود و بحث از مافیای کنکور و مدارس غیرانتفاعی و بخش خصوصی به میان میآید. حالآنکه بیعدالتی آموزشی دقیقا از همینجا شروع میشود، از کلاسهای خالی، از دانشآموز دبستانی که صبح از مدرسه برگردانده میشود چون معلم به مدرسه هنوز معرفی نشده، از دانشآموز ابتدایی که سر کلاسی نشسته که معلمش یا اصلا انگیزه تدریس ندارد، یا انگیزه دارد ولی مهارت ندارد.
چهار. حال چه باید کرد؟ اول آنکه باید تأکید کرد که کمترین تقصیر متوجه متصدیان فعلی وزارتخانه است و انتقاد به افرادی که وارث سالها بیتوجهی به حوزه تعلیم و تربیت بودهاند، بیانصافی است. چند پیشنهاد سریع و ساده برای حل مشکل شامل این موارد است:
الف. پیشازاین نوشتهام که بازنشستگی پس از ۳۰ سال خدمت، مرتبط با شاخصهای بهداشتی و زندگی اوایل انقلاب است.
چهار. حال چه باید کرد؟ اول آنکه باید تأکید کرد که کمترین تقصیر متوجه متصدیان فعلی وزارتخانه است و انتقاد به افرادی که وارث سالها بیتوجهی به حوزه تعلیم و تربیت بودهاند، بیانصافی است. چند پیشنهاد سریع و ساده برای حل مشکل شامل این موارد است:
الف. پیشازاین نوشتهام که بازنشستگی پس از ۳۰ سال خدمت، مرتبط با شاخصهای بهداشتی و زندگی اوایل انقلاب است.
آن سالها سن امید به زندگی در ایران ۵۸ بود و امروز حدود ۱۶ سال افزایشیافته. آن سالها فرض بر این بود که کسی در بیستوچندسالگی استخدام میشود و در پنجاهوچندسالگی باید ترک کار گوید، حالآنکه امروز، یک معلم ۳۰ سال کارکرده، در اوج تجربه است و هنوز انرژی و توان بالایی برای تدریس دارد. جالب است که اغلب کشورهای موفق در حوزه نظامهای بازنشستگی هم در حال افزایش سن بازنشستگی هستند. ما هم میتوانیم در گام اول، از معلمان داوطلب تدریس بخواهیم به تدریس تا ۳۵ سال ادامه دهند و در گامهای بعد به فکر اصلاح اساسی رویههای قانونی باشیم. افزایش ساعات هفتگی تدریس معلمان موجود، توزیع معلمان در مناطق محروم و برخوردار بهصورت سهمیهبندی از دیگر راهکارها هستند که برخی همین حالا هم تا حدودی اجراشدهاند. اما راهکار اصلی، تأمین منابع مالی پایدار، ثبات در ساختار و مدیران ارشد وزارتخانه و پرهیز از روزمرگی و داشتن پیشبینی برای سالهای بعد است.