پارس را در فضای مجازی دنبال کنید
کدخبر: 683369

تفکر خلاق چیست و چرا مهم است؟

چطور بعضی از آدم‌ها همیشه در حال ساختن ایده‌های جدید هستند و اندیشه خلاقانه دارند، در حالی که بعضی دیگر نمی‌توانند به‌راحتی این کار را انجام دهند؟ پاسخ این سؤال در توانایی آنها در استفاده از تفکر خلاق (Creative Thinking) نهفته است. تفکر خلاق، توانایی داشتن نگاه متفاوت به هرچیز و یافتن راه‌های جدید برای حل مشکلات است. مهارت‌های تفکر خلاق، فقط برای افرادی مثل هنرمندان و نوازندگان نیست؛ همه می‌توانند از آن بهره‌مند شوند.

دنیا و جامعه با سرعتی سرسام آور در حال پیشرفت است. ما نیاز داریم که خودمان را با توانایی سازگاری با این روند مجهز کنیم و تسلیم نشویم، و تفکر خلاق راهی برای تجهیز شدن و تسلیم نشدن است. در ادامه از سایت پارس نیوز قصد صحبت درباره تفکر خلاق را خواهیم داشت.

آماده شدن برای مواجهه با جهان کار ساده ای نیست.

با تغییر جهان، فناوری ها و روش های جدیدی معرفی می شوند.

چیزهایی که در مدارس می آموزیم معمولا در زمانی که شروع به کار کردن می کنیم منسوخ می شوند.

به همین دلیل است که امروزه آماده سازی کودکان و بزرگسالان جوان باید متمرکز بر رشد مهارت هایی باشد که برای سازگاری با این واقعیتِ همیشه متغیر حیاتی هستند.

یادگیری همیشگی، بنیادی برای توسعه حرفه ای است.

یکی از مهارت های اساسی که برای رشد و توسعه نیاز داریم، تفکر خلاق (creative thinking) است.

تفکر خلاق چیست؟

تعاریف متعددی از تفکر خلاق وجود دارد. اما بطور کلی می توان گفت:

تفکر خلاق یعنی روشی برای بررسی و حل مسائل با استفاده از دیدگاهی متفاوت، اجتناب از راه حل های مرسوم و تفکر خارج از چارجوب.

این فرایند خلاقانه به شما کمک می کند که روابط را برسی کنید، با چالش های جدیدی مواجه شوید، و به دنبال راه حل هایی بروید که غیرمعمول، بدیع و تازه هستند.

بسیاری اعتقاد دارند که فنون تفکر خلاقانه مبتنی بر تجربه هستند، ازجمله استیو جابز (بنیانگذار اپل) می گوید:

خلاقیت یعنی ارتباط دادن چیزهای مختلف به همدیگر. وقتی شما از افراد خلاق می پرسید که چطور کاری را انجام داده اند، آنها کمی احساس گناه می کنند زیرا آنها واقعا کاری انجام نداده اند، فقط چیزی را دیده اند. این امر پس از مدتی برایشان آشکار شده است. آنها قادر بوده اند تجاربی که داشتند را به همدیگر ارتباط داده و چیزهای جدیدی را درهم آمیزند. و دلیل اینکه آنها قادر بوده اند این کار را انجام بدهند این بوده است که آنها تجربه بیشتری داشته اند یا بیش از باقی مردم درمورد تجارب خود فکر کرده اند.

با داشتن این نکته در ذهن باید بفهمیم که تفکر خلاق مهارتی است که نیاز داریم خیلی زود آنرا پرورش دهیم. باید بتوانیم الگوها و روش های تفکری سنتی را بشکنیم تا بتوانیم تفکر به شیوه ای خلاقانه را آغاز کنیم. شیوه ای که به شما کمک خواهد کرد رویکرد جدیدی برای یک شرایط یا مسئله خاص خلق کنید.

زود شروع کردن این روش باعث می شود تجربه بیشتری کسب کنید، چرا که با بزرگ شدن از نمونه های مختلفِ بسیاری خواهید آموخت.

ارتباط دادن این تجربه با چالش ها و شرایط کنونی به شما کمک می کند که به راه حل های خلاقانه ای دست پیدا کنید.

ویژگی های افراد خلاق

توماس ادیسون، اسحاق نیوتون، آلبرت اینشتین، ماری کوری، چارلی چاپلین، استیو جابز و مانند اینها افرادی بود که از تفکر خلاق برخوردار بودند. اما خلاق بودن همیشه به معنی انجام کارهای بزرگ نیست، بلکه خلاقیت می تواند در تصمیم گیری ها و اقدامات کوچک نیز باشد ولی تاثیرات این اقدامات و تصمیم گیری ها می تواند بسیار مثبت باشد. بطور کلی افرادی که دارای تفکر خلاق هستند دارای ویژگی های متعددی هستند اما مهمترین ویژگی های مشترک آنها می تواند شامل موارد زیر باشد:

1.آنها ارتباط برقرار می کنند

خلاقیت و اعتماد به نفس به شیوه های مختلف و از طریق گوش کردن و ارتباط برقرار کردن ابراز می شوند.

به همین دلیل است که افرادی که تفکر خلاق دارند در برقراری ارتباط خوب هستند. همکاری نیز برای این نوع تفکر مهم است، و ارتباط خوب برای داشتن عملکرد کاری بعنوان بخشی از یک تیم، ضروری است.

2.آنها ذهنی باز دارند

یک ذهن باز ذهنی است که از انتقاد استقبال می کند، برای دریافت راه حل ها و ایده های جدید آماده است، و از ارزیابی ایده ها نمی ترسد. شخصی که ذهن باز دارد مایل است که از موفقیت ها و شکست های خود بیاموزد، و می تواند رشد کند و توسعه یابد.

3.آنها ریسک می کنند

بررسی ایده ها و راهبردهای بدون ریسک پذیری غیرممکن است؛ تمایل به مواجه شدن با چالش ها و پذیرفتن تغییر. افرادی که تفکر خلاق دارند صبور هستند، و از خطر کردن نمی هراسند، چراکه می دانند انسان نیاز دارد هنگام بررسی شیوه های مبتکرانه و بدیع تفکر درمورد حلِ مسائل، شجاع باشد. آنها می دانند که گاهی رها کردن نقطه امن زندگی برای موفق شدن ضروری است، حتی اگر این به معنای مواجه شدن با ناشناخته ها باشد.

4.آنها انعطاف پذیرند

تواناییِ سازگاری با تغییرات و تفکر خارج از الگوهای معمولی، بخشی از تفکر خلاق است، و بهمین دلیل است که انعطاف پذیر بودن یک صفت مشخصه برای افرادی است که تفکر خلاق دارند. آنها از تغییرات استقابل می کنند؛ از تغییر دادن روش کار خود نمی ترسند، و در کار کردن بهمراه دیگران خوب هستند.

چرا تفکر خلاق مهم است؟

دنیا و جامعه با سرعتی سرسام آور در حال پیشرفت است. ما نیاز داریم که خودمان را با توانایی سازگاری با این روند مجهز کنیم و تسلیم نشویم.

می توانیم با مواجهه با چالش ها و پاسخ دادن به آنها با یک شیوة تفکری جدید و اعتماد به نفس، به موفقیت های بزرگی دست پیدا کنیم.

امروزه تواناییِ کاربرد تفکر مبتکرانه در محیطهای دیجیتال و غیرِدیجیتال به یک ویژگی در افراد موفق تبدیل شده است.

اگر می خواهید شغل موفقی خلق کنید، مهم است که فنون تفکر خلاق را بعنوان یکی از مهارت های خود توسعه دهید، و آنرا با مهارت های حل مسئله و تفکر انتقادی همراه کنید.

صرف نظر از اینکه صاحب چه شغل و موقعیتی هستید برای اینکه بتوانید پتانسیل خود را بالفعل کنید و از آن برای غلبه بر موانع و مشکلات روزمره استفاده کنید، این مهارت ها برای شما ضروری هستند. وقتی به دنیای غیردیجیتال می رسیم، معلمین اولین قشری هستند که از این مهارت سود خواهند برد، زیرا آنها افرادی هستند که بر نسل آینده تاثیر می گذارند.

نقش آنها انتقالِ این مهارت به دانش آموزانشان است. این مهارت همچنین در ایجاد خلاقیت در کسب و کار نیز نقش مهمی ایفا می کند. این مهارت به مدیران، تحلیل گران، و دیگران متخصصین صنعت کمک می کند که فرایند خلاق را در فضای شرکتی به کار ببرند، از دیدگاه متفاوتی به مسائل نگاه کنند، و به راه حل هایی برسند که آنها در بازار متمایز خواهند کرد.

راه های پرورش تفکر خلاق

در ادامه قصد داریم چندین روش موثر پرورش تفکر خلاق را به شما معرفی نماییم:

شناخت عملکرد مغز: راهی برای کسب آگاهی از تفکر خلاق

تاکنون تحقیقات زیادی درباره نحوه کارکرد مغز انجام شده است که نتایج جالبی به همراه داشته و دانستن آن می‌تواند به فرایند نهادینه‌شدن تفکر خلاق در شما کمک کند. تعدادی از این نتایج را در ادامه می‌خوانید:

مغز ما پیچیدگی و تغییر را دوست دارد

نوزادان بیشتر به چیزهای پیچیده و درحال‌تغییر مانند برگ‌های درختی که  با باد حرکت می‌کنند، نگاه می‌کنند تا چیزهای ساده و ثابت. اینجا است که می‌فهمیم علاقه به پیچیدگی در ما نهادینه شده است.

یادگیری،‌ یادگیری می‌آورد

هرچه بیشتر یاد بگیرید، یادگیری برای شما راحت‌تر می‌شود. این امر به‌ویژه وقتی که بیشتر و بیشتر درباره همان موضوع می‌آموزید، صادق است زیرا مغز شما هر بار اطلاعات بیشتری برای ساخت یک تصویر خواهد داشت. مغز ما جذب الگوها و ساختارها می‌شود و تمایل به دریافت اطلاعات بیشتری دارد تا بتواند آنها را با اطلاعات قبلی پیوند دهد. کسب توانایی برقراری پیوند میان این اطلاعات به شکل‌گیری تفکر خلاق کمک فراوانی می‌کند.

مغز ما بر‌ اساس اطلاعات موجود فرضیات مختلف می‌سازد

عده‌ای این کار مغز را «میان‌بر‌زدن» می‌نامند. اگر مغز شما به‌طور مؤثر فکر کند که  می‌داند چه اتفاقی در حال رخ‌دادن است، به‌جای آنکه دنبال توضیح در آنچه که می‌بیند و می‌شنود باشد، به‌دنبال مدل‌های ذهنی خود است. این مفید است زیرا شما را توانمند می‌کند تا تجارب خود را تعمیم دهید،‌ اما می‌تواند شما را به‌سختی اسیر تجربیات قبلی‌تان کند.

مغز ما تمایل به کشف معانی و ارتباطات موجود دارد

ما به همان اندازه که پیچیدگی و تغییر را دوست داریم، عاشق الگوها و ارتباطات هستیم؛ برای مثال، ما شعرهای قافیه‌دار را راحت‌تر از شعرهای سپید حفظ می‌کنیم. مغز ما سعی می‌کند در هر چیز جدیدی الگویابی کند تا آن را راحت‌تر به خاطر بسپارد و با اطلاعات موجود از قبل، ادغام کند؛ این عادت باعث می‌شود هنگامی که هیچ الگویی وجود ندارد، فکر کنیم آن را می‌بینیم؛ علت توهم توطئه نیز همین عادت است.

مغز ما بازی را دوست دارد

یکی از دلایل جست‌وجوی الگوها، همین مورد است و آنهایی که از حل‌کردن جدول و پازل‌ها لذت می‌برند، حتما آن را تأیید می‌کنند. کودکان و بزرگ‌سالان به‌طور ذاتی از بازی‌ با کلمات لذت می‌برند، اما اغلب افراد برای بازی با ایده‌ها در محیط کار، نیاز به تشویق بیرونی دارند. اگرچه بازی در ذات انسان‌ها است،‌ شرطی‌شدگی باعث شده که فکر کنیم فقط در مواقع خاصی اجازه بازی‌کردن داریم.

باید مراقب مغز خود باشید

اگر خسته، گرسنه، یا تشنه باشید، مغز شما درست کار نخواهد کرد، زیرا آن‌قدر درگیر ارضای نیازهای فیزیکی شما می‌شود که به موضوعات مهم‌تر نوبت نمی‌رسد. اگر بترسید یا استرس بالایی داشته باشید نیز مغز شما کارکرد مناسبی نخواهد داشت؛ کافی است به این فکر کنید که در شرایطی که تحت فشار زیادی مثل امتحان‌دادن هستید، پاسخ به یک سؤال چقدر سخت است. ورزش مرتب،‌ تغذیه سالم،‌ خواب کافی و شرکت در فعالیت‌های سرگرم‌کننده باعث کارکرد عالی مغز می‌شود. اگر این نکات را رعایت کنید، از مغز خود پاداش می‌گیرید؛ چگونه؟‌ با اندیشیدن به موضوعاتی که خیال می‌کنید خیلی وقت پیش، آنها را رها کرده‌اید یا حتی فکرکردن در موقع خواب.

رویاپردازی و بعد بازگشت به کار

اگرچه پژوهش‌ها یکی پس از دیگری می‌گویند که رویاپردازی و چرت زدن می‌تواند به پروسه‌ تفکر خلاق کمک کند، اما به نظر می‌رسد در اکثر تحقیق‌ها به یک تکه از پازل بی‌توجهی شده است. یک پژوهش به صورت خاص نشان داده که هرچه کار کمتری در صدد حل یک چالش انجام داده باشید، رویاپردازی هم کمتر به آن کار کمک خواهد کرد. بنابراین رویاپردازی و استراحت زمانی بیشترین اثرگذاری را دارند که سرمایه‌گذاری خلاقانه فراوانی را صرف یک پروژه کرده باشید. بنابراین پیش از اینکه چرت زدن و رویاپردازی‌های خود را با فشار تفکر خلاق توجیه کنید، با خودتان صادق باشید و در گام نخست با اشتیاق کار کنید.

خود را محدود کنید

پژوهش‌ها نشان می‌دهد یکی از مشکلاتی که بسیاری از مردم با آن سر و کله می‌زنند، در پیش گرفتن مسیری است که «کمترین مقاومت ذهنی» را به همراه می‌آورد. این یعنی عموم مردم به سراغ ایده‌هایی که پیشتر در اختیار داشته‌اند می‌روند یا در صدد استفاده از منابعی که در همان لحظه دارند برمی‌آیند.

همین پژوهش‌ها حکایت از این دارند که با اعمال محدودیت‌های فردی می‌توان تفکر خلاق را بهبود داد، زیرا حتی خلاق‌ترین افراد هم مجبور به فعالیت در بیرون از حیطه آرامش خود می‌شوند. یکی از معروف‌ترین مثال‌های این موضوع زمانی اتفاق افتاد که دکتر سئوس کتاب Green Eggs & Ham را نوشت. او یک شرط‌بندی را به ویرایشگر کتاب‌هایش باخت و باید کتابی می‌نوشت که در آن تنها از ۵۰ کلمه مختلف استفاده می‌شد. به عنوان مثال وقتی خودتان را به نوشتن چیزی در فرم کوتاه (مانند بیوگرافی درون اینستاگرام) محدود کنید، به ناگاه ممکن است ایده‌هایی بسیار خلاقانه به ذهن‌تان خطور کند.

کارهای خود را با پارامترهای مختلف و به طرق گوناگون محدود کنید تا از راهکارهای خلاقانه‌ای که ذهن به آن‌ها دست می‌یابد غافلگیر شوید.

کار را از مصرف جدا کنید

بسیاری از مردم پروسه کار و تفکر خلاق را با یکدیگر ترکیب می‌کنند. اما در مرحله تکوین یک پروژه، تکنیکی دیگر وجود دارد که پژوهش‌ها از ثمربخشی بیشتر آن می‌گویند. اساسا ذهن ما نیازمند یک «وضعیت دریافت» است و زمانی که پروسه دریافت اطلاعات را با فعالیتی دیگر که قرار است منجر به خلق چیزی شود ترکیب می‌کنید، بهره‌وری کاهش می‌یابد.

برای مثال برخی نویسندگان عادت دارند که پروسه تحقیق و نگارش را به صورت همزمان و موازی پیش می‌برند. اما اگر بتوان «حالت کار» را خاموش کرد، امکان الهام‌گیری بیشتر در فرم‌های مطالعه، تماشای ویدیو یا نظاره کردن یک اتفاق فراهم می‌آید.

تولید در مود درست

برای مدت‌زمانی بسیار طولانی، محققان از این گفته‌اند که خوشحالی، وضعیتی ایده‌آل برای ورود به پروسه خلق یا تولید است. اما اخیرا یک پژوهش دیگر صورت گرفت که نتیجه‌ای جسورانه به همراه داشت: زمانی که احساسات، چه منفی و چه مثبت به اوج خود می‌رسند، خلاقیت افزایش می‌یابد.

برداشت نهایی از پژوهش مورد اشاره این است که گرچه برخی مودهای منفی می‌توانند ریشه خلاقیت را بخشکانند، اما برخلاف مودهای مثبت (نظیر خوشحالی، هیجان‌زدگی، عشق و هرچیز مشابه) قاعده‌ای یکسان راجع به تمام احساسات منفی وجود ندارد. در واقع برخی احساسات منفی منجر به افزایش خلاقیت می‌شوند و برخی دیگر آن را از بین می‌برند.

نمی‌خواهیم بگوییم که برای دست زدن به خلاقیت باید خودتان را در مودی منفی قرار دهید، اما دفعه بعدی که شرایط احساسی قدرتمندی در خود مشاهده کردید، سعی کنید به تمرکز روی تولید یا خلق چیزی بپردازید. نتیجه کار ممکن است ارزش این تلاش را داشته باشد.

به حرکت درآیید

بر هیچکس پوشیده نیست که «بیشتر ورزش کردن» یکی از خواستنی‌ترین عادات خوب در تمام نقاط کره خاکی به حساب می‌آید. برخی محققان حتی می‌گویند که ورزش باعث بهبود تفکر خلاق می‌شود. علاوه بر این، تحرک باعث می‌شود قلب به تکاپو بیفتد و این خود مردم را وارد یک مود مثبت می‌کند. ماجرا درست مثل تحقیقات دیگری است که نشان می‌دهند تفکر راجع به عشق می‌تواند افکار خلاقانه‌تر را با خود به همراه آورد. موضوع لزوما راجع به عمل نیست، راجع به تغییر دادن مود است.

اگر در بن‌بست خلاقیت گیر کرده‌اید و نیاز به استراحت دارید، می‌توانید زمانی که مغزتان به صورت ناخودآگاه مشغول به کار است ورزش کنید و سرعت دستیابی به آن لحظه‌ای که ناگهان می‌گویید «آها!» را بالا ببرید.

بپرسید «چه می‌شد اگر»

بنابر پژوهش‌های صورت گرفته روی پروسه تفکر فرضی، نگاه کردن به شرایطی که پیشتر اتفاق افتاده و طرح پرسش «چه می‌شد اگر [اتفاق دیگری می‌افتاد]» می‌تواند خلاقیت را در برهه‌ای کوتاه افزایش دهد. به برخی از خلاق‌ترین انسان‌هایی که می‌شناسید (از جمله خودتان!) فکر کنید. به احتمال زیادی چنین افرادی در قیاس با افراد کمتر خلاق، «عجیب» توصیف می‌شوند.

بنابر پژوهش‌ها، علت موضوع آن است که چنین افرادی معمولا اتفاقاتی نامتعارف را تجربه کرده‌اند یا خود مستقیما به سراغ تجربیات متفاوت رفته‌اند (شاید هم بتوان این دو را مرتبط به یکدیگر دانست).

محققین دریافته‌اند که برای مثال، افراد خلاق معمولا اتفاقی تکان‌دهنده را در زندگی خود تجربه کرده‌اند. اما نیازی به نگرانی نیست و لازم نیست اتفاقی تراژیک برای شما بیفتد تا بتوانید خلاق شوید! محققان به این نیز پی برده‌اند که افراد خلاق به احتمال بیشتری به سراغ تجارب عجیب می‌روند. برای مثال یک تحقیق نشان داده که زندگی در آن‌سوی آب‌ها، می‌تواند به خلاقیت ارتباط داشته باشد. یکی از همین محققین در جمع‌بندی کار خود می‌گوید: «تنوع‌بخشی به تجارب باعث می‌شود که مردم الگوهای ثابت شناختی خود را شکسته و به شکلی منعطف‌تر و خلاقانه‌تر فکر کنند».

ریسک پذیری (Risk Taking)

ماجراجو بودن و آماده بودن برای چالش های زندگی، شما را یک قدم به سمت خلاقیت سوق می دهد.

بازی کردن (Playing)

گاهی اوقات بازی کردن و شاد بودن در همهمه ای از مشکلات، این فرصت را برای شما می دهد که مشکل مورد نظر را متناسب با آنچه که نیاز دارید، دستکاری کرده و تغییر دهید.

تکنیک های تفکر خلاق

تفکر خلاق، توانایی تفکر درمورد مسائل و مشکلات با روشی نسبتا متفاوت، به‌منظور خلق راه‌حل‌های جدید است. در این راستا روش‌های مختلفی به‌عنوان تکنیک های تفکر خلاق وجود دارد که معمولا برای کمک به مراحل حل مسئله در محیط کار استفاده می‌شوند. با این حال، برای روبه‌روشدن با مشکلات و مسائل خارج از محل کار نیز کاربرد دارند.

در نگاه اول ممکن است برخی از تکنیک ‌های تفکر خلاق مضحک به ‌نظر برسند، اما اغلب اصول خوبی در آنها به‌کار گرفته شده است که نتایج آنها، شما را غافل‌گیر خواهد کرد. 

طوفان فکری (Brainstorming)

بهترین راه برای داشتن ایده خوب، داشتن ایده‌های زیاد است.به همین ترتیب، طوفان فکری یکی از تکنیک های تفکر خلاق و روشی مرسوم برای تجمع افراد و خلق ایده است. اصل شکل‌گیری طوفان فکری مبتنی بر این دیدگاه لینوس پائولینگ است که اغلب ایده‌ها خیلی خوب نیستند، بنابراین بهترین راه برای داشتن ایده خوب، خلق ایده‌های متعدد و در مرحله بعد، کنارگذاشتن ایده‌های غیرعملی و نامناسب است. مشکل اینجا است که هیچ معیار علمی‌ برای تعداد ایده‌های موردنیاز در راستای یافتن ایده خوب یا حتی ضمانتی برای یافتن آنها وجود ندارد.به‌طور کلی توافق می‌شود که در مراحل ابتدایی، قوانین طوفان فکری به شرح زیر باشند:

  • کسی حرفی برای گفتن دارد؛
  • همه ایده‌ها ارزش یکسانی دارند؛
  • هیچ انتقادی نسبت به عقاید دیگران مجاز نیست.

حداقل ۱ یا ۲ روش مختلف برای مدیریت جلسات طوفان فکری وجود دارد:

1.هرکس یک ایده اولیه را دنبال کند، از آن برای تولید ایده‌های جدید بهره ببرد و زمانی که به نتیجه نهایی رسید، سراغ ایده جدید دیگری برود و این فرایند را تکرار کند.

2.شرکت‌کنندگان تشویق می‌شوند تا آزادانه ایده‌های غیرمرتبطی را ارائه دهند که در ادامه می‌توانند با افراد مرتبط، گروه‌بندی شوند.

به‌طور کلی توافق می‌شود که پس از دوره اولیه طوفان فکری باز، باید دوره‌ای به ارزیابی ایده‌ها اختصاص یابد که در آنجا سؤالات و انتقادات مطرح شوند. این فرصتی برای بررسی ایده‌های اولیه با جزئیات بیشتر است تا برای ادامه یا توقف مسیرشان تصمیم‌ گیری شود.بسیاری از افراد نیز از این فرصت برای دسته‌بندی ایده‌ها بر اساس موضوع استفاده می‌کنند تا کاوش آن را ساده‌تر کنند که در نتیجه بسیاری از ایده‌ها مرتبط خواهند بود.لازم است وقت زیادی به طوفان فکری اختصاص دهید؛ حتی وقتی فکر می‌کنید که ایده خوبی پیدا کرده‌اید، به جست‌وجو ادامه دهید؛ به‌ندرت پیش می‌آید که اولین ایده، بهترین باشد.

 نقشه ذهنی (Mind Mapping)

نقشه ذهنی یکی دیگر از تکنیک های تفکر خلاق است که اولین بار توسط تونی بوزان (Tony Buzan) مطرح شد و سپس توسط افراد بسیاری تعمیم یافت.نقشه ذهنی از کلمات مرتبط با جهت یا خط استفاده می‌کند. این روش برای نمایش اطلاعات زیاد و به‌هم‌پیوسته، به‌شکل کاملا فشرده‌ای مناسب است و افراد بسیاری نیز از آن برای ارائه برنامه‌ریزی یا یادداشت برداری در جلسات استفاده می‌کنند.نقشه‌های ذهنی معمولا با یک کلمه واحد در مرکز شروع می‌شوند و ایده‌ها و مفاهیم متصل به مرکز، از آن منشعب می‌شوند.

تصاویر غنی (Rich Pictures)

تصاویر غنی، نمایی بصری از نقشه‌برداری ذهن هستند. دوباره شما تصویری از یک وضعیت ترسیم می‌کنید، با این تفاوت که تا حد ممکن از کلمات استفاده می‌کنید. کلمات به‌طور کلی ممنوع نیستند، اما اگر روی تصاویر تمرکز کنید، تفکر خلاق‌تری خواهید داشت.تصاویر غنی، شما را به استفاده از رنگ‌ها و نمادها ترغیب می‌کند؛ هر چیزی واقعا کمک می‌کند که تصویر شما برای خودتان واقعی‌تر جلوه کند و موقعیت را به روشی متفاوت نشان دهد.

کلمات تصادفی

تکنیک کلمات تصادفی از شرکت کنندگان می خواهد که یک کلمه یا عبارت مرتبط با مشکلی را که می خواهند حل و شناسایی کنند روی کاغذ بنویسید و از شرکت کنندگان بخواهید کلمات مرتبط با آن را بازگو کنند این تکنیک به شرکت‌کنندگان کمک می‌کند تا ایده‌های مرتبط با مشکلی را که می‌خواهند حل کنند شناسایی کنند، که می‌تواند به آنها کمک کند.

 تجسم آینده (Envisaging the future)

از دیگر تکنیک های تفکر خلاق، تجسم آینده نام دارد که یک تمرین گروهی جالبی به‌ویژه در زمان مواجهه با تغییرات است. در این روش:

  • دیوار را با تکه‌‌های بزرگ کاغذ بپوشانید.
  • از گروه بخواهید که از یک سمت دیوار شروع کنند و وضعیتی در زمان حال را ترسیم کنند. هیچ کلمه‌ای مجاز نیست، فقط باید عکس باشد، البته می‌توانند درباره طراحی‌های خود صحبت کنند.
  • سپس از آنها بخواهید که موقعیت ایدئال آینده را در قسمت مقابل ترسیم کنند. در اینجا نیز هیچ کلمه‌ای نباید نوشته شود.
  • در مرحله بعد، پل بزرگ نیم‌دایره‌‌شکلی، بین دو طرف حال و آینده بکشید و از گروه بخواهید که برای حرکت از یک طرف به طرف دیگر، آنچه را که باید اتفاق بیفتد ترسیم کنند. طی این فعالیت، گروه از کاری که باید انجام شود، آگاه می‌شود.

 ایده اصلی اینجاست که با دیدن تصاویر، فاصله بین وضعیت فعلی و آینده مطلوب، به صورت «پل» ترسیم شود. با توجه به اینکه عمیق‌شدن در یک مسئله می‌تواند چشم‌انداز جدیدی به شما بدهد، می‌توانید کاملا متفاوت عمل کنید.

موقعیت‌های ایفای نقش (Role-Play Situations)

موقعیت‌های ایفای نقش یکی از دوره‌های توسعه مدیریت محسوب می‌شود که می‌توانند نتایج چشم‌گیری داشته باشند. البته علاوه بر دوره آموزشی مدیریت، می‌توان به آن به‌عنوان یکی از تکنیک های تفکر خلاق نیز نگاه کرد.«ایفای نقش» فقط تظاهر به ایفای نقش‌هایی مانند «من مشتری شما هستم» یا حتی «قدم‌زدن در اتاق و تقلید از حرکات یک حیوان» نیست که اغلب درست یا غلط، اتلاف وقت محسوب می‌شوند. برای انجام این تکنیک:

  • یک نفر داخل اتاق، دیگران را به شکلی قرار می‌دهد که مشکل را نشانشان دهد؛
  • به‌نوبت، هرکس در این گروه حرکت می‌کند تا به بهترین شکل قرار گیرد؛ البته حرکت هر نفر، دیگران را تحت‌تأثیر قرار می‌دهد و در نتیجه باید دوباره حرکت کنند؛
  • نقطه پایانی زمانی است که همه از موقعیت خود در گروه، احساس راحتی کنند و این نشان‌دهنده شکل گروه و پویایی موجود در آن است.

این روش بسیار قدرتمندی است که می‌تواند باعث اوج‌گرفتن احساسات شود، بنابراین باید فقط زیرنظر یک متخصص آموزش‌دیده صورت گیرد.حتی افراد واجد شرایط برای رهبری، این نوع تمرین نقش‌آفرینی و افرادی که این کار را بارها انجام داده‌اند، ممکن است از نتایج به‌دست‌آمده غافل‌گیر شوند. درمورد تظاهر به شخص دیگری بودن و ابراز احساسات به‌جای او، نکته قابل‌توجهی وجود دارد که به‌شکل حیرت‌آوری می‌تواند به ابراز آزادانه احساسات و تفکر خلاق منجر شود.

ویژگی‌های افراد خلاق

داشتن ذهن خلاق به ما این امکان را می دهد که کارهای جدید و هیجان انگیزی انجام دهیم:

  • این افراد خیلی به ایده‌پردازی علاقه دارند.
  • دنبال پیداکردن راه‌حل‌های نو برای مسائل هستند.
  • قدرت ریسک‌پذیری بالایی دارند و از خارج شدن از نقطه‌ی امن‌شان استقبال می‌کنند.
  • از شکست نمی‌ترسند زیرا می‌دانند راه گریزی نیست.
  • از تجربیات دیگران درس می‌گیرند و به ابعاد مختلف مسائل نگاه می‌کنند.

از بین تمام فعالیت‌های انسانی، خلاقیت بیش از همه به ارائه رضایتی که همه ما امیدواریم در زندگی خود به دست آوریم، نزدیک است.

فوائد تفکر خلاق

با توسعه مهارت های تفکر خلاق می توانید مزایایی از این قبیل را تجربه کنید:

  • توانایی ایجاد بهترین راه حل‌ها برای خواسته‌های روزانه، که ارزشی برای مشتریان و کسب و کار شما فراهم می کند.
  • بهبود در حل مشکل نه تنها برای مسائل مربوط به کار، بلکه در موارد زندگی شخصی شما.
  • مشارکت بیشتر در محل کار، فعالیت‌های روزانه و مشارکت که برای یک محیط سالم‌ مفید است.
  • کار گروهی و پیوند مؤثرتر، زیرا افراد عادت می‌کنند ایده‌های اصلی خود را رد کنند و ویژگی‌های خلاقانه یکدیگر را یاد بگیرند.