پارس را در فضای مجازی دنبال کنید
کدخبر: 683143

روان‌شناسی زرد نقره‌داغ‌تان نکند

روان‌شناسی زرد و روان‌شناسی موفقیت نقش زیادی در ایجاد افسردگی، اضطراب و تمایل به خودکشی در جامعه ایفا می‌کنند. شاید افراد معدودی از آن نفع‌هایی برده باشند، اما عمدهٔ جامعه از آن آسیب می‌بینند.

گروه زندگی: نوجوان که بودم علاقه‌ای بسیار شیک و لوکس نسبت به این رشته تحصیلی داشتم؛ رشته مهندسی ژنتیک. ذره‌ای از این علم را در کلاس علوم فهمیده بودم و یک دل نه صد دل، عاشقش شده بودم. کجا؟ در شهری کوچک که حتی کتاب‌فروشی هم نداشت. اینترنت هم این‌طور مثل نقل و نبات در هر تلفن همراهی پیدا نمی‌شد. از هر کسی که دستش می‌رسید، اطلاعات یا کتابی به امانت می‌گرفتم تا بیشتر درباره‌اش بدانم.

پا به دبیرستان گذاشتم. پی مهندسی ژنتیک را که در دفترچهٔ کنکور گرفتم فهمیدم این رشته را تا کارشناسی بیشتر نمی‌شود در ایران خواند. دوری از خانواده و تحصیل خارج از کشور اصلاً در مخیله‌ام نمی‌گنجید. رؤیاهایم به هم ریخت. فرصت زیادی تا انتخاب رشته نداشتم.

آن موقع تازه مد شده بود که می‌گفتند «با تلاش به هر چیزی می‌رسی! فقط هدفت را بنویس و ببین چطور زمین و زمان آن را به تو و تو را به آن می‌رسانند!». هدفم را نوشته بودم: «من مهندس ژنتیک خواهم شد. یک دانشمند بزرگ!». اما چطور؟! نمی‌توانستم ریسک کنم و نقداً کارشناسی‌اش را بگیرم تا ببینم کِی ارشدش در ایران راه می‌افتد! چه کاری از دست من ساخته بود؟ اساتید مقطع ارشد این رشته را در ایران خلق کنم؟

همان موقع این ایده‌ها که با عنوان موفقیت در بوق و کرنا می‌کردند پیش چشمم بی‌اعتبار شد. چون «شرایط من» را نمی‌دید و اهمیتی به آن نمی‌داد. مثل یک دستگاه پخش صوت فقط حرف خودش را می‌زد؛ اینکه: «تو باید بتوانی! وگرنه مشکل داری!».

روانشناسی علمی، روانشناسی زرد

روانشناسی را می‌توانیم به دو دسته تقسیم کنیم:

اول، روانشناسی علمی که پشتوانهٔ تحقیقاتی دارد و مبتنی بر شواهد است. به گونه‌ای که نتایج آن از طریق آزمایش‌های علمی در آزمایشگاه‌های روانشناسی ثبت شده‌اند، در قالب مقالات معتبر در ژورنال‌های علمی به ثبت رسیده‌اند و دانشگاه‌های معتبر دنیا از این رویکردهای روانشناسی پشتیبانی می‌کنند. شاخهٔ دوم که این روزها شاید حتی طرفداران بیشتری از روانشناسی علمی داشته باشد، روانشناسی زرد است. روانشناسی زرد، روانشناسی عامه‌پسند یا عوامانه‌ای است که مبنای علمی ندارد. بلکه مبتنی بر باورهای ساختگی و دروغین است.

دکتر پیمان طاهری، روانشناس بالینی و روان‌درمان‌گر

چرا روانشناسی زرد؟

دلایلی برای این نام‌گذاری وجود دارد. دکتر پیمان طاهری، روانشناس و روان‌درمان‌گر، یکی از دلایل نام‌گذاری را این‌طور توضیح می‌دهد: «این نوع نگاه پشتوانهٔ تحقیقاتی ندارد و نگاهی شبه‌علمی به ماجراها دارد. پیشنهادها و راه‌حل‌های سریعی را به صورت شگفت‌انگیزی برای مسائل بسیار پیچیده ارائه می‌دهد و به این صورت جلوه می‌دهد که شما می‌توانید با چند نکتهٔ ساده، مسائل بسیار پیچیده را حل کنید. واضح است که نتایج تحقیقات از این ادعاها پشتیبانی نمی‌کند.».

این نوع نگاه، روش‌های بسیار ساده‌ای برای تشخیص‌های بسیار پیچیده دارد. دکتر طاهری مثال می‌زند: «یک تست شخصیت‌شناسی ساده را برایتان معتبر جلوه می‌دهد و با پرسیدن چند سؤال ساده ادعا می‌کند توانسته به ابعاد پیچیدهٔ شخصیت شما دست پیدا کند.». از این تست‌های روانشناسی تا دلتان بخواهد در دم و دستگاه روانشناسی زرد وجود دارد که ممکن است حتی از سؤال‌هایش خنده‌تان بگیرد.

دکتر طاهری می‌گوید: «ویژگی دیگر این نوع نگاه روانشناسی این است که همواره نظریه‌های ثابت برای تمام آدم‌ها دارد. مثلاً ادعا می‌کند تمامی مردها به این شکل هستند، یا تمامی زن‌ها به آن شکل هستند، یا اگر می‌خواهید فلان تأثیر را روی همسرتان بگذارید باید حتماً فلان کار را بکنید. در حالی که انسان‌ها در واقعیت پیچیده‌تر از این هستند که بتوانید آنها را با نظریه‌های ثابت طبقه‌بندی کنید.». معروف‌ترین مثال این ویژگی کتاب «مردان مریخی، زنان ونوسی» است که در زمان خودش جزو پرفروش‌ترین کتاب‌ها بود و در تمام دنیا معروف شد. همین حالا هم تقریباً کتاب‌فروشی را نمی‌بینید که این کتاب را در بساطش نداشته باشد.

روانشناسی زرد، پر از شعارهای غیرعلمی دربارهٔ موفقیت است

تو باید بتوانی؛ چون روانشناسی موفقیت می‌گوید!

یکی از جذاب‌ترین شاخه‌های روانشناسی زرد که در کل دنیا طرفداران زیادی دارد، روانشناسی موفقیت است که ادعا می‌کند تو اگر بخواهی به هر چیزی می‌توانی برسی. دکتر طاهری در نقد این ادعا می‌گوید: «این جمله علمی نیست. روانشناسی علمی می‌گوید ما باید به توانایی‌ها، شرایط، امکانات و آسیب‌های تو توجه کنیم و هر انسانی ممکن است نتواند به یک سری چیزها دست پیدا کند.»

روانشناسی زرد می‌گوید: «اگر تلاش کنی، به هر چیزی می‌رسی.». چه قدر تلاش؟ تحت چه شرایطی؟ میزان تلاش را چه کسی تعیین می‌کند؟ اگر بعد از تلاش بسیار، به چیزی که می‌خواهم نرسم، معنی‌اش چیست؟ باید بیشتر تلاش می‌کردم؟ توانم کم است؟ بی‌عرضه‌ام؟ چه برداشتی باید بکنم از اینکه با وجود تلاش زیاد، به نتیجهٔ مطلوب نرسیده‌ام؟ اگر با قد بسیار کوتاه، تلاش کنم تا بازیکن حرفه‌ای بسکتبال شوم و به این هدف نرسم، دلیلش مساعد نبود شرایط اولیه و زمینه‌ای من و در واقع انتخاب غلط هدف بوده یا بی‌عرضگی و تلاش ناکافی؟

روانشناسی موفقیت همواره این شعار را می‌دهد که باید تلاش کنی که از همه بهتر و بالاتر باشی. دکتر طاهری تضاد این نگاه را با روانشناسی علمی این‌طور توصیف می‌کند: «روانشناسی علمی به کرامت انسانی معتقد است و می‌گوید همهٔ انسان‌ها با هم برابرند و تو می‌توانی کمتر خطا کنی تا زندگی باکیفیت‌تری داشته باشی و تلاش برای اینکه همواره بخواهی از همه بالاتر و بهتر باشی یک تلاش بیمارگونه است.».

روانشناسی موفقیت همواره این ادعا را دارد که اگر تو موفق نشدی و نتوانستی به جایگاه فلان فرد معروف یا پولدار برسی، حتماً تقصیر تو بوده. در حالی که به گفتهٔ طاهری «روانشناسی علمی این را در نظر می‌گیرد که امکانات هر شخصی با شخص دیگر متفاوت است و عناصر دیگری از جمله شرایط اجتماعی، شانس و... در دستیابی به اهداف بسیار دخیل هستند.».

به صفحه‌های زرد که حرف‌های روانشناسی می‌زنند، اعتماد نکنید

پرفروش‌های بی‌مصرف

روانشناسان زرد ویژگی‌هایی دارند که می‌توانید از روانشناسان علمی تشخیص‌شان دهید. آنها حرف‌هایش را به منابع غیرعلمی مستند می‌کنند. مثلاً شما را به کتاب‌هایی مثل «راز» و «قانون جذب» یا نویسندگانی مانند «راندا برن» و «فلورانس اسکاول شین» ارجاع می‌دهند.

دکتر طاهری دربارهٔ اشاعه‌دهندگان مباحث روانشناسی زرد یا روانشناسی موفقیت می‌گوید: «این افراد عموماً اصلاً روانشناس و مشاور نیستند و هیچ تحصیلات علمی در این زمینه ندارند. یا اگر هم تحصیلاتی دارند، به شکل تجاری از آن استفاده می‌کنند، صرفاً برای اینکه درآمد بیشتری به دست آورند. این افراد از طریق شیوه‌های عوام‌فریبانه که در کل دنیا رایج است و در ایران بیشتر رواج دارد، سعی می‌کنند مردم را ترغیب کنند تا کتاب‌ها یا بسته‌هایشان را بخرند، در کلاس‌ها و همایش‌هایشان شرکت کنند یا هزینه‌های گزافی را برای تست‌هایی که پایه و اساس علمی ندارند صرف کنند.».

این کتاب‌ها و بسته‌ها را در اماکن و معابر شهر بسیار می‌بینیم که فروخته می‌شوند و معمولاً جزو پرفروش‌ترین کتاب‌های سال هم هستند. طاهری آنها را این طور توصیف می‌کند: «کتاب‌هایی که همگی از یک سری قانون یا کلمات خاص استفاده می‌کنند. از جمله زنان آلفا، مردان آلفا، موفقیت در چند دقیقه، یک‌شبه پول‌دار شو، افزایش اعتماد به نفس در سه روز، و مواردی از این قبیل؛ که یک سراب واهی به شما نشان می‌دهند و ادعا می‌کنند شما می‌توانید فقط با خریدن این کتاب یا بسته، تمامی مشکلات زندگانی‌تان را حل کنید.».

صرفاً فکر کردن چیزهای خوب، دردی از ما دوا نمی‌کند

واقعیت چیست؟

روانشناسی زرد با انسان صادق نیست. حرف‌های جذابی می‌زند که برای کسانی که به دنبال «حال خوب» هستند، خوشایند است، ولی دستاوردی برایشان ندارد. چون با واقعیت فاصله‌ای گاه نجومی دارد. طاهری می‌گوید: «واقعیت این است که انسان پیچیده‌تر از آن است که بتوان به سادگی با چند توصیهٔ ساده، یک پادکست، کتاب یا یک بستهٔ آموزشی مشکلاتش را حل کرد. چون انسان‌ها آسیب‌ها، دوران رشد، شرایط خانوادگی و اجتماعی و مالی، توانایی‌ها و استعدادهای متفاوتی دارند و به هیچ عنوان نمی‌شود قبل از بررسی تمام این موارد، نسخه‌ای واحد برای همه تجویز کرد که برای هر مسألهٔ خاص هر انسانی روی زمین اگر فلان کار را انجام دهد، مشکلش حل می‌شود.».

هر کدام از ما ویژگی‌های مثبت و منفی خاص خودمان را داریم و مجموعه‌ای از شرایط مساعد یا نامساعد برای دستیابی به هدفی خاص، ما را احاطه کرده است. روانشناسی زرد می‌گوید «فقط به چیزهای خوب فکر کن تا انرژی‌های مثبت به سمتت بیایند.». اما واقعیت این است که ما نمی‌توانیم ویژگی‌های منفی خود را رفع کنیم و شرایط بدمان را تغییر دهیم، مگر اینکه آنها را بپذیریم و برای تغییرشان تدبیری بیندیشیم. پس صرفاً فکر کردن به ویژگی‌های مثبت یا شرایط خوب، دردی از ما دوا نخواهد کرد!

اعتمادی که نقره‌داغ می‌کند

نتیجهٔ اعتماد انسان‌ها به روانشناسی زرد و روانشناسی موفقیت این است که هزینه‌های گزافی را برای کتب، بسته‌ها، کلاس‌ها، همایش‌ها و تست‌های بی‌پایه و اساس این نوع نگاه خرج می‌کنند و پس از چند سال، وقتی به نتیجهٔ مطلوب نمی‌رسند، از روانشناسی، حتی نوع علمی‌اش، دلسرد می‌شوند و احساس می‌کنند هیچ چیز نمی‌تواند مشکل‌شان را حل کند.

دکتر طاهری معتقد است: «این معمولاً باعث عمیق‌تر شدن مشکلات آنها می‌شود. چون به این افراد این‌گونه نشان می‌دهند که دیگران توانسته‌اند با این نسخهٔ ساده، مشکلات زندگی‌شان را حل کنند. اگر تو نتوانسته‌ای، مشکل از خودت است. این باعث می‌شود شخص احساس شرم، خوب نبودن و کافی نبودن پیدا کند و فکر کند که «پس مشکل از من است و من در رسیدن به موفقیت و حل کردن مشکلاتم ناتوانم.». در نتیجه اضطراب‌ها و افسردگی‌های فرد تشدید می‌شود و از رسیدن به هدف واقعی و کسب رضایت در زندگی دورتر می‌شود.».

روانشناسی زرد و نتایج مثبت موقتش، پوست موز زیر پای شماست!

گول نتایج مثبت موقت را نخورید

دکتر طاهری از مراجعین خودش در کلینیک می‌گوید که با احساس ناتوانی شدید، شرم بسیار، اضطراب زیاد یا حالت‌های افسردگی بسیار شدید به او مراجعه می‌کنند. آنها خودشان را در حل مشکلاتشان بسیار ناتوان می‌بینند و به این مسأله اشاره می‌کنند که هزینهٔ بسیاری برای خریدن این کتب و بسته‌ها متقبل شده‌اند و با اینکه نتایج موقتی هم کسب کرده‌اند، ولی بعد از مدتی متوجه شده‌اند که نتوانسته‌اند به نتیجهٔ واقعی برسند. این باعث شده تمامی حس‌ها و حالات بدی که درون خود داشته‌اند به شدت تشدید شود و احساس بی‌کفایتی و نالایقی شدیدی وجود آنها را فرا بگیرد. چون احساس می‌کنند دیگران توانسته‌اند با این روش‌ها به موفقیت برسند و فقط این‌ها نتوانسته‌اند.

طاهری می‌گوید: «ما با تلاش بسیار و طی زمان طولانی می‌توانیم آثار و آسیب‌های این نوع نگاه در روانشناسی شبه‌علمی و غیرعلمی را در افراد کاهش دهیم و ترمیم کنیم. توصیهٔ من به هم‌وطنان عزیز این است که فکر نکنید برای مشکلات‌تان راه میانبری وجود دارد. اگر در تبلیغات به شما وعده می‌دهند که با خرید یک کتاب یا بسته، یا عمل به یک سری توصیه‌های ساده تمام مشکلات پیچیده‌تان حل می‌شود، مطمئن باشید این مسیر، مسیر صحیحی نیست و در نهایت برایتان منجر به آسیب خواهد شد. حتی اگر موقتاً نتایج مثبتی را هم کسب کنید.».

برای موفقیت، خودتان را نکشید!

شاید عجیب به نظر برسد که یک نگاه روانشناسی که شعارش موفقیت است و در ظاهر به افراد امید می‌دهد، بتواند منجر به افزایش خودکشی در افراد شود. بیایید از نگاه دکتر طاهری به ماجرا نگاه کنیم: «بعضی افراد در مقابل فشارهای جامعه آسیب‌هایی دارند و به دلیل مشکلاتی که در دوران رشدشان در رابطه با خانواده و والدین‌شان وجود داشته، نسبت به افراد دیگر آسیب‌پذیرتر هستند. این افراد وقتی آماج شعارها و به نوعی حملات روانشناسی زرد قرار می‌گیرند و به آنها این‌طور نشان داده می‌شود که «شما باید بتوانید و اگر نتوانید در همهٔ کارها موفق شوید، پس مشکل از خودتان است!»، فوراً دچار احساس ناامیدی، یأس و خودسرزنش‌گری می‌شوند و شاید یکی از راه‌هایی را که از این فشار رهایشان می‌کند، خودکشی قلمداد می‌کنند.».

این گونه است که می‌بینیم روانشناسی زرد و روانشناسی موفقیت نقش زیادی در ایجاد افسردگی، اضطراب و تمایل به خودکشی در جامعه ایفا می‌کنند. شاید افراد معدودی از آن نفع‌هایی برده باشند، اما عمدهٔ جامعه از آن آسیب می‌بینند.