جواد شاملو
عارف انتظار
عصر جمعه زمان غریبی است برای شنیدن خبر ارتحال عارف مجتهدی که رمزواژه جهان فکریاش صاحبالزمان بود. استاد اخلاقی که به امام زمان متوجه بود و دیگران را به او توجه میداد ازاینجهت که او صاحب این زمان است و همین او را از دیگر ائمه هدی متمایز میسازد. بر مبنای فلسفه و جمیع معارف شیعه، امام واسطه فیض الهی به عالم وجود است. این فیض عامل بخشش وجود و رحمت الهی به خلائق است و تنها طریق افاضه این فیض، حجت الهی در هر عصر است. امام هادی علیهالسلام در زیارت عظیم جامعه کبیره، این معنای بلند را در عبارتی کوتاه و گویا تعبیر میفرمایند: «و بکم ینزل الغیث».
آیتالله محمدعلی ناصری این توجه دادن بهواسطه فیض دوران ما را بهمثابه یک پروژه فرهنگی، برای سالها پیگیری میکرد. مردم ما از دیرباز با روضه و مصیبت سیدالشهدا علیهالسلام مأنوس بودهاند. چه عنصری مهمتر از یاد اباعبدالله؟ همچنین زیارت امام رضا علیهالسلام همواره میان ایران شیعه و محب اهلبیت جایگاه ویژهای داشته است. امام رضایی که خود واسطه رضایت مخلوقات است. اما در کنار روضه و زیارت، انتظار و نهتنها انتظار، که توجه به حضرت حجت بهعنوان امام حی یک ضرورت است. هر اتفاقی که قرار باشد بهواسطه توسل به ائمه صورت بگیرد، باید با امضای حضرت حجت همراه باشد و از همین رو توسل به امام مهدی، بایسته زندگی در عصر و زمان ما است.
گذشته از این در نفس انتظار، فرج است. این مضمون برآمده از روایات ماست؛ چنانکه حضرت کاظم علیهالسلام میفرمایند: «ازجمله فرجها، انتظار فرج است.» از دیگر معصومین نیز احادیثی با همین معنا به ما رسیده و میفهمیم اگر کسی جوشش انتظار را در دل داشته باشد، به مرتبهای از وصال دستیافته است. وقتی انتظار کسی را میکشیم، او همواره در دل ما حضور و ظهور دارد. انتظار، با دلتنگی و فراق و حسرت فرق دارد و در آن شوق و امیدی هست که شیرینش میگرداند.
انتظار ظهور شخصی است، فرج ظهور عمومی. انتظار ظهوری در جان است و فرج ظهوری در جهان.
پس از ارتحال آیتالله فاطمینیا دل بسیاری از علاقهمندان به اخلاق و سلوک و عرفان اسلامی، به حضور آیتالله ناصری گرم بود. این دو استاد اخلاق هر دو یک ویژگی مشترک داشتند و آن اینکه کرسی درس اخلاق آنها برای عموم مردم بود. مباحث اخلاقی و عرفانی اساسا مخاطبان خاص دارد اما یک سطح از این مباحث نیز برای عموم جامعه، موردنیاز و قابلانتشار است. ازاینرو آیتالله ناصری نیز در تمام ایران، خاصه در اصفهان محبوبیت فراوانی میان جامعه مذهبی داشت. این محبوبیت از تخلقی نشأت میگیرد که باعث میشود شخصی سرتاپا استاد اخلاق باشد. نهتنها کلماتش، که نحوه بیانش، لبخندش، نشستنش و راه رفتنش نیز استاد اخلاق باشد. امکان ندارد کسی عارف باشد و به اخلاق ناب دینی متخلق باشد اما استاد اخلاق نباشد. چه آدمی تمام وجودش پیام است و رسانه. در این میان متخلقی که استاد اخلاق هم باشد مصداق تام و تمامی از نور علی نور است.
در این زمان شأن امام جماعت، بیش و کم رو به فراموشی است. مرحوم حاجآقای ناصری هم یک امام جماعت بود و مجرای این ارتباط مستمر و قدرتمند و سازندهای که با مخاطبان انبوهش برقرار میساخت، جایی نبود مگر مسجد کمرزرین اصفهان. امام جماعت میتواند آیتالله ناصری باشد و مسجد، میتواند کمرزین باشد. عرفا و اساتید دیگری همچون آیتالله خوشوقت و آیتالله بهجت نیز همین شأن را داشتند. یک مسجد و یک امام جماعت میتواند عالمی را تغییر دهد و نیز میتواند محدود به صفی تک و کوچک از سن و سالداران یک محله باشد.