مسعود پیرهادی
چند نکته درباره مسئله حجاب
یکی از قواعد طبیعت، تدریجی بودن تغییرات و تحولات در عالَم است. مثلا حرکت وضعی زمین و در پی آن طلوع و غروب خورشید یک فرآیند تدریجی است و چنانچه خورشید بهیکباره در آسمان، طلوع یا غروب کند، روند زندگی موجودات را مختل میکند و نظم حیات طبیعی بههممیریزد. اما وقتی خورشید بهتدریج، طلوع و غروب کند، موجودات میتوانند خود را با این تحولات، تطبیق دهند. نظیر این امر بهقول مرحوم آیتالله حسنزاده آملی در حیات معنوی و ملکوتی بشر، اتفاق افتاده است. امام معصوم، خورشید آسمان حیات معنوی بشر است و طلوع و غروب ایشان در صحنه حیات بشر، تابع قواعدی شبیه قواعد طبیعی خورشید است اگر مقوله غیبت و ظهور حضرت به طور دفعی و بدون هیچ زمینهای واقع شود، مسلما جوامع بشری تاب این تحول شدید را نخواهند داشت. بدین علت، حکمت الهی مقتضی تدریجی بودن این اتفاق عظیم است.
بهخوابرفتن و غفلت جامعهای نسبت به پدیده یا پدیدههایی در طول زمان و عمیق بوده باشد، یقظه و بیداری آن جامعه نیز زمانبر و دشوار خواهد بود. بدحجابی مسئلهای نوپدید و جدید نیست؛ وقتی چند قرن در پهنای جهان، برهنگی در سطح فرهنگی و رسانهای ترویج شده است و نیمقرن در ایران قبل از انقلاب، اقدامات نرم و سخت برای مبارزه با حجاب رخ داده، نمیتوان توقع داشت با پیروزی انقلاب اسلامی، ناگهان شمایلی متفاوت از حجاب در کشور ایجاد کنیم. پس نه آنان که گمان میکنند آرمانهای انقلاب از بین رفته، صحیح میاندیشند نه آنان که تصور میکنند در مدت کوتاهی میتوانند مسئله حجاب را ساماندهی کنند، درست فکر میکنند. ساماندهی امور فرهنگی و اقناع و همراهسازی مردم، فرآیندی زمانبر و طاقتفرساست و متناسب با عظمت خواستههای فرهنگی باید شکیبایی ورزید.
پس از انقلاب اسلامی، تغییر رویکردهای فرهنگی، حاکمیت اسلام و توجه ویژه به مسئله حجاب، در مدتزمان کوتاهی، ظاهر کشور تغییر کرد. مبنا و روش رسیدن به این تغییرات با جهادی از جنس مسئله حجاب شهید مطهری، سخنرانیهای روشنگرانه شهید بهشتی، دعوت عملی مؤمنان، مهندسی فرهنگی مسئولان و همراهی و مطالبه مردم انقلابی حاصل شد و یک شکست تمدنی برای دنیای غربی که شعار برهنگی سرمیداد رقم خورد؛ اما در حفظ این توفیق بهمرور زمان، کمکاری کردیم و رفتهرفته یکی از مزیتهایی که نشانهای از قدرت تمدنی و فرهنگی انقلاب اسلامی بود دچار آسیب شد. در این مسیر، تهاجم فرهنگی دشمنان خارجی و اذناب داخلی، رفتار جاهلانه و افراطی جماعتی دور از اسلام ناب محمدی، ضعف دستگاههای پرتعداد فرهنگی و تربیتی و البته هوای غالب، جامعهای مغلوب در زمینه حجاب بهجاگذاشت. اینکه ما گشت ارشاد را لازم الارشاد میدانیم از این باب است که گویی تلاش دارد یکتنه جور همه کمکاریهای دستگاههای متولی حجاب را بکشد و ازقضا خوشسلیقه هم این تلاش را بهمنصهظهور نمیگذارد. در یک جورچین ۱۰۰ تکهای اگر یک تکه فقط سر جایش باشد، آن هم نه درست و بهقاعده، تصویر ساختهشده بیمعنی و مضحک بهنظر میآید. اوضاع حجاب را نه در پیمایشهای غیرعلمی، غیرواقعی و سفارشی بلکه در سطح خیابان و بازارها باید دید؛ نتیجه، چیزی بیشتر از فاجعه است؛ اما با اصرار به اموری که مرحله آخر مدیریت فرهنگی بهشمار میآیند و البته به بدترین شکل ممکن، اجرا میشوند، تنها نقض غرض میکنیم و با تلاش بیشتر، صرفا از مقصود، دورتر میشویم. تصمیمها و کلامها گاه قبل از شکست و بعد از شکست، متفاوت است و این نه از روی بیثباتی بلکه از روی تدبیر است. قبل از گناه، یک روایت میگوید که مرتکب گناه، نوری را از دست میدهد که هیچگاه به او برنمیگردد و بعد از گناه، آیهای میگوید که خداوند، گناهِ توبهکار را نمیبخشد بلکه به حسنه تبدیل میکند. باید به امور فرهنگی، فرهنگی نگاه کنیم و توقع نکنیم که در زمان کوتاه میشود این درد مزمن را علاج کرد.