حنیف غفاری
نقشه راه آمریکا در جنگ اوکراین
این راهبرد، بر مبنای ایجاد گرههای کور امنیتی جدید در نظام بینالملل استوارشده است. اکنون مقامات آمریکایی علاوه بر غرب آسیا که نقطه کانونی مداخلهگرایی آنها بوده است، درصددند بحرانهای مستمر، عمیق و دامنهداری را در دیگر نقاط جهان خلق کرده و آنها را تقویت کنند. حمایت تسلیحاتی گسترده غرب از دولت زلنسکی در کی یف شدیدا قابلتأمل میباشد.هدف آمریکا از این بحران سازی گسترده در جهان، تغییر شکل مداخلهگرایی جهانی واشنگتن به بهانه مواجهه با این بحرانهاست. این تغییر شکل، بر مبنای « عدم حضور مستقیم در میدان نبرد» ، «حمایت از مهرههای نیابتی» و «تقویت خصلت تخریب زیرساختی»استوار خواهد بود.
در یک تحلیل زیربنایی، میتوان تصریح کرد که بحران اوکراین ، نقطه آغاز رویارویی روسیه و غرب نیست بلکه « نقطه آشکارساز» تقابل کاخ سفید و کاخ کرملین در ابتدای هزاره سوم محسوب میشود. طرفداران ناتویی شدن اوکراین اصلیترین نقش را در تبدیل کشور خود به زمین منازعه جدید غرب و روسیه در ابتدای هزاره سوم بازی کردهاند. درهرحال آسمان و زمین اوکراین طی ماههای اخیر به میدان بازی خطرناکی تبدیلشده است که نتیجه آن هر چه باشد، به سود شهروندان اوکراینی نخواهد بود! حتی برخی از طرفداران پیوستن اوکراین به ناتو و اتحادیه اروپا، خطرات ناشی از این بازی خطرناک را در کشورشان درک کردهاند. فراتر از آن، بسیاری از تحلیلگران مسائل اوکراین نسبت به اینکه کشورشان نقطه آغاز تغییر چهره ژئو استراتژیک یا حتی ژئو پلیتیک آسیای مرکزی، قفقاز و شرق اروپا باشد بهشدت نگران هستند. واشنگتن و اتحادیه اروپا در هدایت اوکراین بهسوی این دوراهی سخت و دشوار نقش پررنگی داشتهاند. البته بسیاری از مقامات غربی تصور واکنش صریح و سریع روسیه را در قبال اصرار اوکراینیها مبتنی بر پیوستن به ناتو نمیکردند!
واقعیت امر این است که غرب هماکنون نسبت به اوکراین دید دوگانهای دارد! بر این اساس اوکراین حتی یک عضو بالقوه اروپا یا ناتو نیز شمرده نمیشود و صرفا حکم یک قربانی آماده در اولین خاکریز نبرد « روسیه و غرب» را خواهد داشت.آیا زلنسکی و همراهانش تصور چنین سرنوشتی را میکردند؟!! اگرچه رسانههای غربی بهصورت عامدانه بر «متن منازعه اوکراین»و آنچه در جنگ میگذرد تمرکز زیادی کردهاند، اما بررسی فرامتن این منازعه و ترکیب آن با دیگر مؤلفههای تحلیلی نشان میدهد که با صحنه پیچیده و خطرناکی مواجه هستیم. آمریکا و انگلیس بهعنوان دو عضو ارشد ناتو هر دو اصرار دارند که جنگ اوکراین در برهه کنونی متوقف نشود، حتی اگر کی یف و خارکیف و ماریوپل به تلی از خاکستر تبدیل شوند! به عبارت بهتر، برای واشنگتن و لندن ، مهم است که بحران در محیطی پیرامون روسیه ( آسیای مرکزی و اروپای شرقی و حتی شمال اروپا) جریان داشته باشد. یکی از اصلیترین دلایل سوق دادن دو کشور سوئد و فنلاند بهسوی عضویت در ناتو ، تقویت همین بحران مزمن بوده است. به عبارت بهتر، غرب تلاش میکند حتی در صورت پایان یافتن جنگ اوکراین، اصل منازعه را میان روسیه و بازیگران اروپایی حفظ کند.سیاست و راهبرد کلان آمریکا در چنین شرایطی کاملا مشخص است!