پارس را در فضای مجازی دنبال کنید
کدخبر: 677055

هنگام تهمت به پاکان چه کنیم؟

آیه ۹۷ سوره مبارکه بقره، بیانگر محکوم کردن تصورات بنی ‌اسرائیل درباره جبرئیل است که خداوند در این آیه از جبرئیل تجلیل کرده که بدون اذن ما کارى نمى‌‌کند و در رسالت خود، امین و رابط بین ما و پیامبر است.

دوره مجازی آموزش سبک زندگی و تفسیر قرآن کریم، به همت حجت‌الاسلام والمسلمین عبدالامیر سلطانی به بیان نکات تفسیری و سبک زندگی آیات قرآن به ترتیب صفحات قرآن می‌پردازد.  آنچه در ادامه می‌خوانید نکات سبک زندگی و تفسیری صفحه چهاردهم قرآن کریم است:

قُلْ مَنْ کانَ عَدُوًّا لِجِبْرِیلَ فَإِنَّهُ نَزَّلَهُ عَلى‌ قَلْبِکَ بِإِذْنِ اللَّهِ مُصَدِّقاً لِما بَیْنَ یَدَیْهِ وَ هُدىً وَ بُشْرى‌ لِلْمُؤْمِنِینَ (۹۷)

ضرورت دفاع از پاکان به هنگام  تهمت

مفسران درباره شان نزول این آیه نوشته‌اند هنگامى که پیامبر(ص) به مدینه آمد روزى ابن صوریا (یکى از علماى یهود) با جمعى از یهود فدک نزد پیامبر اسلام(ص) آمدند، و سؤالات گوناگونى از حضرتش کردند، و نشانه‌‌هایى را که گواه نبوت و رسالت او بود جستجو کردند، از جمله گفتند: اى محمد خواب تو چگونه است؟ زیرا به ما اطلاعاتى در باره خواب پیامبر موعود داده شده است، فرمود: تنام عیناى و قلبى یقظان: چشم من به خواب مى‌‌رود اما قلبم بیدار است. گفتند راست گفتى اى محمد! و پس از سؤالات متعدد

دیگر، ابن صوریا گفت: یک سؤال باقى مانده که اگر آن را صحیح جواب دهى به تو ایمان مى‌‌آوریم و از تو پیروى خواهیم کرد، نام آن فرشته‌‌اى که بر تو نازل مى‌‌شود چیست؟ فرمود: جبرئیل است.

ابن صوریا گفت: او دشمن ما است، دستورهاى مشکل در باره جهاد و جنگ مى‌‌آورد، اما میکائیل همیشه دستورهاى ساده و راحت آورده، اگر فرشته وحى تو میکائیل بود به تو ایمان مى‌‌آوردیم!.(۱)

حمایت و دفاع از پاکانى که مورد تهمت قرار گیرند، لازم است. «نَزَّلَهُ ... بِإِذْنِ اللَّهِ» خداوند ضمن محکوم کردن تصورات بنی ‌اسرائیل، از جبرئیل تجلیل کرده که بدون اذن ما کارى نمى‌‌کند و در رسالت خود، امین و رابط بین ما و پیامبر است.(۲)

تفسیر

قُلْ إِنْ کانَتْ لَکُمُ الدَّارُ الْآخِرَةُ عِنْدَ اللَّهِ خالِصَةً مِنْ دُونِ النَّاسِ فَتَمَنَّوُا الْمَوْتَ إِنْ کُنْتُمْ صادِقِینَ (۹۴) وَ لَنْ یَتَمَنَّوْهُ أَبَداً بِما قَدَّمَتْ أَیْدِیهِمْ وَ اللَّهُ عَلِیمٌ بِالظَّالِمِینَ (۹۵)

گریز معتقدان به قیامت از مرگ به خاطر ارتکاب گناهان

قل ان کانت لکم الدّار الآخرة عند اللّه خالصة من دون النّاس. مقصود از مالک‌ بودن‌ سراى‌ آخرت (لکم الدار) نیکبخت شدن در آن سراست؛ زیرا کسى که مالک خانه‌‌اى باشد آن را مطابق میل خود ترتیب مى‌‌دهد، به‌‌گونه‌‌اى که باعث نیکبختى او شود. «خالصة» یعنى پیراسته، و مراد از آن پیراستگى سراى آخرت از رنج و ناخوشایندى است. و «من دون النّاس» اشاره به این پندار یهود دارد که آنان تنها دین خود را بر حق مى‌‌شمردند و سایر ادیان را باطل مى‌‌دانستند، لذا بر این باور بودند که هر کس یهودى نباشد از مواهب آخرت و سعادت آن محروم خواهد بود.

«فتمنّوا الموت ان کنتم صادقین» (اگر راست مى‌‌گویید آرزوى مرگ کنید) خداوند با این جمله یهودیان را به لازمه فطرى و آشکار سخنشان که مى‌‌گفتند نیکبختى سراى آخرت از آنِ ماست، مجاب کرده است.

توضیح این‌که: هر انسانى بلکه هر موجود ذى شعورى اگر میان آسایش و رنج مخیّر شود، بى‌‌تردید آسایش را بر رنج برمى‌‌گزیند، و اگر یک زندگىِ پررنجى داشته باشد که خوشى‌‌هاى آن با مشکلات فراوانى آمیخته باشد، ولى بداند که پس از مدتى به یک زندگى کاملًا آسوده و دور از رنج مى‌‌رسد، قطعاً آرزو مى‌‌کند که هر چه زودتر زندگى‌‌اش پایان پذیرد تا به زندگى دیگر برسد. چنین کسى همواره در حسرت آن زندگى به سر مى‌‌برد و هرگز از خاطرش محو نمى‌‌شود و عملش نشان مى‌‌دهد که درصدد رسیدن به آن زندگى است. قرآن مى‌‌گوید: اگر یهودیان در ادعایشان راست مى‌‌گویند باید مرگ در ذایقه آنان شیرین باشد و دل‌‌هایشان براى آن بتپد، چرا که مرگ تنها وسیله براى رسیدن آنان به آن سراى خوش است. در آیه بعد خداوند این نکته را بیان مى‌‌کند که آنان هرگز تمنّاى مرگ نمى‌‌کنند، و در آیه ۹۶ نشانه آن را یادآور مى‌‌شود که هر کس به شیوه زندگى آنها بنگرد درمى‌‌یابد که آنان به زندگى دنیا از همه حتّى از مشرکان که آخرت را باور ندارند، حریص‌‌ترند.(۳)

ریشه‌‌هاى ترس از مرگ

بیشتر مردم از مرگ مى‌‌ترسند و وحشت دارند و پس از تحلیل و بررسى مى‌‌بینیم که ریشه این ترس را یکى از دو چیز تشکیل مى‌‌دهد:

۱- بسیارى از مردم مرگ را به معنى فنا و نیستى و نابودى تفسیر مى‌‌کنند و بدیهى است که انسان از فنا و نیستى وحشت دارد، اگر انسان مرگ را به این معنى تفسیر کند حتما از آن گریزان خواهد بود، و لذا حتى در بهترین حالات زندگى و در اوج پیروزى فکر این مطلب که روزى این زندگى پایان مى‌‌یابد، شهد زندگى را در کام آنان زهر مى‌‌کند، و همیشه از این نظر نگرانند.

۲- افرادى که مرگ را پایان زندگى نمى‌‌دانند و مقدمه‌‌اى براى زندگى در سرایى وسیع‌تر و عالی‌تر مى‌‌بینند به خاطر اعمال خود و خلافکاری‌ها از مرگ وحشت دارند، زیرا مرگ را آغاز رسیدن به نتایج شوم اعمال خود مى‌‌بینند، بنا بر این براى فرار از محاسبه الهى و کیفر اعمال، میل دارند هر چه بیشتر مرگ را به عقب بیندازند، آیه بالا اشاره به دسته دوم مى‌‌کند.

ولى پیغمبران بزرگ خدا از یک سو ایمان به زندگى جاویدان بعد از مرگ را در دلها زنده کردند و چهره ظاهرى وحشتناک مرگ را در نظرها دگرگون ساخته، چهره واقعى آن را که دریچه‌‌اى به زندگى عالی‌تر است به مردم نشان دادند.

و از سوى دیگر دعوت به «پاکى عمل» کردند تا وحشت از مرگ به خاطر کیفر اعمال نیز زائل شود، بنا بر این مردم با ایمان از پایان زندگى و مرگ به هیچ وجه وحشت ندارند.(۴)