عمامه طلبه یک نفر را نجات داد !
تلاشهای حجتالاسلام مهدی معینی برای نجات یک انسان که در حال سقوط از پرتگاه بوده، بازتاب قابل توجهی در شبکههای اجتماعی داشته است.
عمامه طلبه بلند است. عمامه طلبه پارچه ای است. عمامه طلبه جان یک نفر را نجات داد. عمامه طلبه در اصفهان از سقوط یک نفر جلوگیری کرد.
به گزارش ایسنا، روزنامه «خراسان» در ادامه نوشت: ماجرا از این قرار است که او در کوه صفه اصفهان پس از صعود به قله و در راه برگشت، متوجه میشود که فردی راهش را گم کرده و احتمال سقوط وی وجود دارد. در این بین چون وسایل امدادی در دسترس او نبوده، سریع عمامه خود را باز میکند تا بتواند جان آن فرد را نجات دهد.
برای پیداکردن شماره این روحانی با فردی آشنا میشوم به نام اسماعیل معینی که شباهت فامیلی هم با مهدی معینی دارد. اسماعیل میگوید: «شیخ مهدی، یکی از دوستان من است که هرچند در بعضی موضوعات با یکدیگر همنظر نیستیم اما بسیار با هم رفیقیم. او یک مرد آقا، ماه، دوستداشتنی، دلسوز مردم و بامعرفت است. در ضمن، قطعا شما خبر ندارید اما چند سال پیش و برای نجات جان چند انسان، کمی از صورتش هم سوخته است. البته از خودش بپرسید، اگر دوست داشت، ماجرایش را برایتان خواهد گفت.»
با این روحانی درباره ماجرای آن روز و البته علاقهاش به کوهنوردی و ... صحبت کردیم.
آن فرد نه امکان ادامه مسیر داشت نه بازگشت
از آقای مهدی معینی درباره ماجرای این ویدئو میپرسم و اینکه چطور متوجه شدند یک فرد نیاز به کمک دارد. او می گوید: «من سالهاست که کوهنوردی میکنم. چند روز پیش هم به کوه صفه اصفهان برای کوهنوردی رفته بودیم و مثل همیشه ملبس بودم. پس از فتح قله به مکانی برای استراحت بازگشتیم که یکی از دوستان از ما عقب مانده بود و متأسفانه مسیر اشتباهی و خطرناکی را برای ملحقشدن به ما انتخاب کرد و همین موضوع باعث شد در میان مسیر گیر کند و امکان بازگشت یا ادامه مسیر نداشته باشد. شرایط خطرناک بود و امکان سقوط برای همراه ما وجود داشت و به همین دلیل سریع وارد عمل شدم و چون در آن لحظه دسترسی به طناب نداشتیم از عمامه من استفاده کردیم و دوست خود را با استفاده از عمامهام نجات دادیم و مانع سقوط وی شدیم.»
کوه صفه از خطرناکترین کوههای ایران است
در این ویدئو به نظر میرسد که این روحانی در لبه پرتگاه ایستاده و حتی ممکن بوده برای نجات این فرد، جان خودش هم به خطر بیفتد. آقای معینی در اینباره میگوید: «کوه صفه یکی از خطرناکترین کوههای ایران است. ما خیلیها را داشتیم که در مسیر صعود به این کوه، حتی آن فرد کوهنورد حرفهای بوده یا مربی کوهنوردی، مثلا سر خورده یا اتفاق دیگری برایش افتاده و جانش را از دست داده است. صعود به کوه صفه به این راحتیها نیست و بعضی مسیرهایش بسیار صعبالعبور و خطرناک است. بنابراین همانطور که شما گفتید، نجات این فرد با استرسهای زیادی همراه بود اما خدا را شکر که موفق به این کار شدیم و برای دوستمان اتفاق بدی نیفتاد. البته این را هم بگویم اگر تا حالا کوه صفه اصفهان آمده باشید، معمولا خیلی شلوغ است چون غیر از اینکه مردم برای کوهنوردی به اینجا میآیند، پارک است. اینجا کوهستانی است و شبیه جنگل بنابراین درخت زیاد دارد و آخر هفته قسمت پارک آن خیلی شلوغ میشود اما بخش کوهنوردیاش، خلوتتر است.»
اگر لازم بود، خودم میرفتم پایین برای نجات
او درباره استرسهایش در زمان نجات این فرد و اینکه چقدر به موفقیت برای رسیدن به این هدف اطمینان داشته، میگوید: «همانطور که در ویدئو دیدید، ما دو نفر بودیم. دوستم قسمت آخر عمامه را گرفته بود و البته فردی هم که جانش در خطر بود، به صورت حرفهای کوهنورد بود. اگر حرفهای نبود، اولا ما اینطوری کمکش نمیکردیم و ثانیا اصلا موفق نمیشد بالا بیاید. بنابراین ما خیالمان راحت بود که اگر عمامه را به او برسانیم، خودش را میکشد بالا ولی اگر شخصی بود که حرفهای نبود، من باید خودم میرفتم پایین و از آنجا به او کمک میکردم مثلا هم عمامه را به صورت اصولی به او میبستم، هم از پایین مراقب میبودم تا اتفاق بدی برای آن شخص نیفتد. در زمانی که آن فرد را بالا میکشیدیم، من خیلی نگران بودم که وسط عملیات نجات، پارچه پاره شود که خدا را شکر اتفاق بدی نیفتاد. البته در همانجا عمامه من به سنگی که در لبه کوه بود، کشیده و پاره شد اما خوشحالم که عمامهام ناجی جان یک انسان شد.»
طلبه باید خودش را فدای مردم کند
از او درباره واکنشها به این ویدئو بویژه در شبکههای اجتماعی پرسیدم که آیا کامنتها را دیده یا نه و نظرش چیست؟ آقای معینی میگوید: «حقیقتا من خودم خیلی در شبکههای اجتماعی فعال نیستم و اصلا صفحه اینستاگرامی ندارم که بعضیها گفتند این ویدئو را گرفتم تا تعداد فالوئرهایم زیاد شود! اما بعد از پربازدیدشدن این فیلم در شبکههای اجتماعی، دوستان واکنشها و کامنتها را به من نشان دادند. یک عده بازخورد خوب داشتند، یک عده بد. بعضیها تحسین کرده بودند و البته بعضیها هم توهین. اما من از شما میپرسم که یک نفر برای چه چیزی و با چه هدفی میرود طلبه شود؟ طلبه فقط برای خودش نمیرود که روحانی شود، مقداریاش هم برای خدمت به مردم است. یعنی من میروم تا یک علم و دانشی یاد بگیرم و به مردم کمک کنم، البته و قطعا این علم به خودم هم نفع میرساند. ما یک استادی داریم از بزرگان اصفهان، یک بار به من یک جملهای گفتند که هیچوقت از ذهنم پاک نمیشود. ایشان فرمودند که طلبه میآید طلبه شود تا خودش را فدای مردم کند. این برای من و امثال من، درس بزرگی است و امیدوارم همینطور شوم. البته در این ماجرای خاص نجات فرد از سقوط، طبیعتا اگر طلبه هم نبودم، وظیفه من بود که جان این فرد را نجات دهم.»
۱۵ سال است که حرفهای کوهنوردی میکنم
از او میپرسم که آیا همیشه با لباس طلبگی به کوه میرود یا نه، میگوید: «من حدود ۱۵ سال است که به صورت حرفهای کوهنوردی میکنم و بیش از سه سال است که ملبس میروم کوه. هیچ مشکلی هم برایم ایجاد نمیشود. من معمولا سهشنبه یا چهارشنبه برای کوهنوردی به آنجا میروم و هر هفته، چند ساعت از اوقات فراغتم را اینطوری پر میکنم. در طول هفته هم انتظار روزهایی را میکشم که با دوستانم برای رفتن به کوه صفه قرار میگذاریم.»
۳۸ درصد بدنم برای نجات چند نفر از آتشسوزی سوخته است
از او میخواهم که ماجرای سوختن بدنش برای نجات چند نفر را هم برای ما بگوید. تمایلی به صحبت در اینباره ندارد و با لهجه شیرین اصفهانیاش میگوید: «آمار این ماجرا را از کجا درآوردید برادر؟ وای، خدای من! والا چیز خاصی نبود ولی چون فرمودید، خیلی خلاصه میگویم چون دوست ندارم دربارهاش با جزئیات صحبت کنم. ۲۵ اسفند سال ۹۱، یک حسینیه بود که در سفر راهیان نور، متوجه شدم آتش گرفته و من هم سوختم. رفتم برای نجات چند نفر داخل آنجا که این اتفاق افتاد و ۳۸ درصد بدنم سوخت.»
کوهنوردی، مفیدترین ورزش جهان است
به عنوان سوال آخر از او میپرسم که چرا اینقدر به کوهنوردی علاقهمند است و هر هفته، زمانی را برای این کار اختصاص میدهد. معینی میگوید: «من در کنار بحث کوهنوردی، تقریبا ۱۵ سال است که کاراته هم کار میکنم، سبک کیوکوشین. با ورزش کلا خیلی رفیق هستم و بدون ورزش، نمیتوانم زندگی کنم. از لحاظ پزشکی هم نگاه کنید، یکی از تاثیرگذارترین کارها برای سلامتی، ورزش است. اما کوهنوردی چند مزیت دارد که دیگر ورزشها ندارد و از نظر من، مفیدترین ورزش جهان است. مثلا بر خلاف یکسری ورزشها، اصلا هیجان کاذب در آن نیست مثلا شما در فوتبال بیشتر از ورزش درگیر هیجان و استرس میشوید که من باید گل بزنم، ببرم و ... اما کوهنوردی اصلا اینطور نیست. در این ورزش شما فقط یک هدف دارید، آن هم این است که برسید به قله بویژه در کوهنوردی اگر تنها باشید، خاصیتی دارد که شما را به فکر کردن وا میدارد و به تفکر وادار میکند که تجربهای بینظیر است. همین مسئله خیلی به آرامش روان انسان، برنامهریزی بهتر، هدفگذاری اصولیتر و ... کمک میکند. ورزشی که هیجان کاذب در آن نیست، سعه صدر انسان را بالا میبرد و یک آرامش خاصی به انسان میدهد. به همین دلایل است که من علاقه زیادی به این ورزش دارم و به همه به ویژه جوانان توصیه میکنم که آن را امتحان کنند.»