پارس را در فضای مجازی دنبال کنید
کدخبر: 668545

چگونه فرزند اقتصادی تربیت کنیم ؟

|امروزه بیش از پیش به لزوم توجه به اینگونه مسائل از دوران کودکی تاکید میشود. مقوله تربیت اقتصادی از این جهت ضرورت زیادی دارد که چه پسران و چه دختران نیازبه اموزش، تحلیل، کنترل و... تا بتوانند درزمینه‌ی مسائل اقتصادی و مالی در مسیر درست و موفقی قدم بردارند.

تربیت فرزند اقتصادی لازم است. ضرورت ​تربیت فرزند اقتصادی با توجه به مشکلات مالی امروزه بیش از پیش است. ​تربیت فرزند اقتصادی باعث موفقیت مالی فرزند در آینده می شود.


از قدیم الایام زیاد شنیده ایم که میگویند یک سال بخور نون و تره، یک عمر بخور نون و کره؛ یا نابرده رنج گنج میسر نمیشود یا ضرب المثل‌های دیگری که همگی مفهوم کارکردن، تلاش، قناعت و پس انداز، دوراندیشی و مدیریت سرمایه و دارایی و... صحبت میکنند. امروزه بیش از پیش به لزوم توجه به اینگونه مسائل از دوران کودکی تاکید میشود. مقوله تربیت اقتصادی از این جهت ضرورت زیادی دارد که چه پسران و چه دختران نیازبه اموزش، تحلیل، کنترل و... تا بتوانند درزمینه‌ی مسائل اقتصادی و مالی در مسیر درست و موفقی قدم بردارند. با این اوصاف دراولین جایگاه خانواده نقش بسیار مهمی در اموزش این موضوع دارد.

به روزی حلال و الگوی صحیح مصرف توجه کنید

اقتصاد خانواده دوجنبه اساسی دارد اول مدیریت درامد از طریق کسب روزی حلال و دوم؛ مدیریت هزینه‌ها از طریق دستیابی به الگوی مصرف صحیح است. تلاش کافی در جهت دستیابی به منافع اقتصادی درصورتی که با یکسری اصول همراه باشد اقتصاد خانواده را سالم و پایدار می‌نماید. مثلا اگر بچه‌ها از محل عایدی خانواده خود اطلاعی نداشته باشند و عادت کنند صرفا نیازمندی‌های خودرا مرتفع سازند و به خواسته‌های سایر اعضای خانواده بی اعتنا باشند در بازه زمانی کوتاهی به مصرف کنندگان حریصی تبدیل میشوند. چنین فردی هرگز قادر به قبول مسئولیت و انتخاب روش صحیح زندگی نیست و این به ضرر اقتصاد و جامعه است. در محیط فسادمال و ثروت به هدر داده میشود و در طریق تولید صنعتی و کشاورزی به کار نمی‌افتد و فعالیت سالم وجود ندارد و برای درامد خود رو به کار‌های خلاف و کار‌های نامشروع می‌اورند و در اینصورت انتظاری جز ضرر و فقر و بطالت و لگد مال شدن ارزش‌های اخلاقی و تعطیل کسب‌های مشروع نیست.

از طرف دیگر اگر والدین تنها در این اندیشه باشند که فرزندانشان خوب بخورند خوب بپوشند و در یک کلام همه چیز داشته باشند در عین حالیکه خودرا از ضروری‌ترین چیز‌ها محروم میسازند نااگاهانه توقعات فرزندان را بالا میبرند؛ انان از نیاز‌های والدینشان بی اطلاع مانده و تنها راه ارضای امیال خود را خواهند شناخت. بر ابن اساس شایسته است همواره در اقتصاد خانواده جایگاه مناسبی برای اموزش و ارتقا سطح اگاهی و امادگی فرزندان جهت مواجهه با مسایل مالی و اقتصادی در نظر گرفته میشود.

 آسیبی به اسم مصرف گرایی

درجامعه فعلی تربیت دراین حوزه سختی‌های زیادی دارد چرا که جامعه درگیر مساله‌ای به نام مصرف گرایی است.

این روز‌ها بیشتر از هر زمانی تجمل گرایی و ابراز وجود با امکانات مادی بر زندگی کودکان سایه انداخته است. در مهمانی‌ها معمولا کودکان سرگرم بازی با موبایل و تبلت‌های خود هستند و تنها در صورتی از لاک تنهایی خود بیرون می‌آیند که توجه شان به چیزی جلب شود، آن هم زمانی است که کودک دیگر چیزی بالاتر از او دارد. درست همان موقع است که به جان پدر و مادر می‌افتند و تا به آن چیزی که دیده اند، نرسند دست از سر آنان بر‌ نمی‌دارند و خانواده نفس راحتی نمی‌کشد. کودکی که در خردسالی اسباب بازی‌های متنوعی دارد و در مدرسه از پر زرق و برق‌ترین کالا‌ها استفاده می‌کند، در واقع در حال یادگیری مصرف گرایی است. صرفه جویی یاد گرفتنی است و کودک شیوه مصرفش را از محیط و از همه مهم‌تر از خانواده یاد می‌گیرد. حال این یادگیری به دو صورت است: در شکل اول، کودک یک رفتار مصرف گرایانه مثلا خرید سه بسته بیسکویت در روز یا برعکس یک رفتار صرفه جویانه مثلا نگه داشتن نیمی از یک بسته بیسکویت برای روز بعد را انجام می‌دهد. تشویق‌ها و تنبیه‌های خانواده برای هر کدام از این رفتار‌ها می‌تواند الگوی مصرفی کودک را شکل دهد.

شکل دوم، قضیه «یادگیری جانشینی» است؛ لازم نیست حتما کودک یک رفتار مصرف گرایانه یا صرفه جویانه داشته باشد و تشویق یا تنبیه شود. همین که اعضای خانواده الگو‌های مصرفی غلط یا درستی داشته باشند، کودک نیز از آن‌ها الگوبرداری خواهد کرد.

وقتی توجه والدین به پس انداز و آموزش آن به کودکان کم می‌شود، همزمان مصرف گرایی در خانواده پررنگ‌تر است. مثلا همان قلک‌های کوچکی که پیشتر‌ها در هر خانه‌ای به یک کودک اختصاص داشت، خود یکی از روش‌های آموزش پس انداز به آنان بود. در حالی که رفته رفته نو به بازار آمد؛ کارت‌های بانکی که خود یکی از عوامل ترغیب کننده مصرف گرایی هستند، به میدان آمدند و جای قلک‌های پس انداز نشستند. در واقع این کارت‌ها فقط یک پیام دارند و آن خرج کردن است. در حالی که قلک، روشی برای حفظ دارایی است، هرچند در مقیاس و مدلی کوچک.

سن آموزش مسائل اقتصادی و روش‌های آموزشی

سوالی که اینجا پیش می‌اید این است که در چه سنی چه آموزشی به فرزند خود بدهیم؟

۳ تا۴ سالگی، پول چیست؟ بدون شک ممکن است برای آموزش دستشویی رفتن کودک ۳ یا ۴ ساله‌تان بیشتر درگیر باشید، اما یادتان باشد که باید کلاس‌هایی هم برای آموزش پول برایش بگذارید. در این سن او نمی‌تواند بفهمد مفهوم پول چیست، اما شما می‌توانید کم کم تفاوت سکه‌های مختلف را به او آموزش دهید. یک راه این است که یک بازی بامزه راه بیندازید. به او بگویید سکه‌ها را در اندازه و رنگ‌های مختلف قرار دهد. بازی نمایشی هم می‌توانید انجام دهید، مثلا بازی فروشگاه یا رستوران. مواد لازم این بازی تمام اسباب‌بازی‌هایی است که کودک می‌خواهد بفروشد، با مقداری پول.

۵ تا ۶ سال، بگذارید خرید کند: این سنین زمان خوبی برای آن است که به فرزندتان اجازه دهید به مدیریت پول و پرداخت خرید عادت کند. برای مثال می‌توانید از فرزند ۶ ساله‌تان بخواهید برای‌تان شیر بخرد. حالا شما این شانس را دارید که مفهوم تفریق و جمع را به فرزندتان بیاموزید. به او هزار تومان می‌دهید تا چیزی را که ۹۰۰تومان است، بخرد؛ بنابراین ۱۰۰تومان به او بازگردانده می‌شود و به این ترتیب می‌توانید درباره اینکه چرا به او۱۰۰تومان بازگردانده شده توضیح دهید.

۷ تا ۹ سال، بودجه چیست؟ هفت تا نه سالگی زمانی است که بهتر است به فرزندتان مفهوم بودجه را یاد دهید؛ چون حالا دیگر او پول تو جیبی می‌گیرد. برای مثال برای او توضیح دهید که هزینه‌های خانواده با همین بودجه مدیریت می‌شود و با اولویت‌هایی برای نیاز‌ها و خواسته مشخص می‌شود. وقتی به اصرار او برای خرید اسباب‌بازی نه می‌گویید برایش علت را توضیح دهید که بودجه ماه برای خرید اسباب‌بازی استفاده شده است یا قیمت اسباب‌بازی با بودجه‌ای که در نظر گرفته شده نمی‌خواند. به او کمک کنید بخشی از پول تو جیبی‌اش را پس‌انداز کند، بخشی را خرج کند و حتی بخشی را برای خیریه اختصاص دهد. برای این کار می‌توانید ۳ بطری در نظر بگیرید حتی می‌توانید حساب پس انداز برایش افتتاح کنید. وقتی مفهوم بودجه را به فرزندتان یاد دهید او تشخیص خواهد داد که به دست آوردن پول راحت نیست.۱۰ تا ۱۲سال، صرفه‌جویی را دوباره توضیح دهید، تا این سن فرزند شما معنی پول را به خوبی فهمیده و می‌داند با آن چکار می‌تواند کند. پیام صرفه‌جویی را با تشویق نوجوان‌تان به مقایسه قیمت‌ها هنگام خرید دوباره تکرار کنید. وقتی این مفهوم را بازخوانی کنید دیگر پول خود را خرج یک وسیله گران نمی‌کند؛ در حالی که وسیله مشابه آن با قیمت بهتر وجود دارد.

کودک را درجریان قرار دهید

در تربیت فرزندان توجه به مسایل اقتصادی خانواده و عدم اسراف و تبذیر، اهمیت دارد. فرزندان باید بدانند که پول دسترنج پدر است که او دراثر کار مفید اجتماعی به دست می‌اورد.

رعایت میانه روی، پرهیز از خواسته‌های غیر ضروری و اجتناب از حرص و ولع مادی پایه‌های تربیت صحیح است. فرزندان باید دریابند که انساندر مبارزه شدید خود برای بهبود زندگی بیشتر احساس غرور میکند و بردباری و تلاش میتواند وضع مادی را بهبود بخشد باید به کودکان یاد داد که بدون اجازه به اموال دیگران دست نزنند و نیز والدین باید صداقت اقتصادی داشته باشند و مسائل را از کودکان خود پنهان نکنند. اطفال باید نخست برای خود و سپس برای بقیه افراد خانواده و اجتماع احیاس دلسوزی کنند و نباید درنگهداری لوازم و اشیا زندگی بی توجهی نمایند.

در دعای مکارم الاخلاق آمده است: «اللهُمَّ صَلَّ علی مُحَمدٍ وَ آلِهِ و مَتِّعنی بالْاقْتصاد؛ خدایا! بر محمد و خاندانش درود و رحمت فرست و از میانه روی [و اقتصاد مالی]بهره مندم گردان!»

در تربیت فرزندان، توجه به مسائل اقتصادی خانواده و آموزش راه‌های جلوگیری از اسراف و تبذیر به آنان اهمیت بسیاری دارد؛ چرا که پایه‌های همه اصول تربیتی از جمله رعایت میانه روی، پرهیز از خواسته‌های غیرضروری و دوری از حرص و ولع مادی، در تربیت خانوادگی به ویژه در دوران کودکی هر فرد ریشه دارد. البته از آنجا که مادران وقت بیشتری را با بچه‌ها در خانه می‌گذرانند، در پرورش روحیه اقتصادی و شکل گیری نگاه فرزندان به زندگی، نقش پررنگ و قابل توجهی دارند و هر گفتار، رفتار و عمل مادران، در رفتار و اندیشه کودکان آن‌ها منعکس می‌شود. برای مثال، مادرانی که پیش از شرکت در هر مراسمی ساعت‌ها وقت و انرژی خود را صرف می‌کنند تا از شرکت کنندگان در آن مجلس برتر باشند و زیباتر به نظر برسند، ناخودآگاه فرزندان خود را به فخرفروشی تشویق می‌کنند. مادرانی که در حضور فرزندان خود به افرادی که وضع مالی خوبی دارند، حسادت می‌کنند، آن‌ها را از کمبود‌های مالی و مادی خود آگاه می‌کنند که این مسئله به صورت خودکم بینی در کودک ریشه می‌دواند و موجب بسیاری از لغزش‌ها در آینده خواهد شد. مادران آگاه و باتدبیر، به فرزندانشان می‌آموزند با تلاش و بردباری در زندگی، احساس غرور بیشتری کنند.

  • پول تو جیبی فراموش نشود
  • در اینجا به چند نکته درباره تربیت اقتصادی کودکان اشاره می‌کنیم:
  • کودکان را نسبت به چگونگی استفاده از وسایل و امکانات فردی و اجتماعی، مسئولانه تربیت کنیم درحقیقت، به آنان بیاموزیم در نگه داری از لوازم و اشیای زندگی بی توجه نباشند و در سالم نگه داشتن وسایل خود بکوشند.
  • وقتی کودک اسباب بازی خود را خراب می‌کند، نباید به سرعت برای او اسباب بازی دیگری خریداری شود، بلکه باید به او فهماند به اقتصاد خانواده آسیب رسانده است.

از دیگر مسائل مهم در تربیت اقتصادی فرزندان، پول توجیبی است. پول توجیبی، نوعی آموزش دهی به فرزند در استفاده از پول است تا به توانایی انتخاب و پذیرش مسئولیت دست یابد. پول توجیبی باید برای مخارجی مثل خرج رفت و آمد و لوازم مدرسه در نظر گرفته شود. در حالی که فرزند بزرگ می‌شود، پول توجیبی نیز باید بیشتر شود، به گونه‌ای که پاسخ گوی مخارج و نیاز‌های وی باشد. البته نباید از پول توجیبی به عنوان راهی برای به اطاعت درآوردن فرزندان استفاده شود. نکته قابل توجه این است که مبلغی که به فرزند داده می‌شود، باید بر اساس درآمد و موجودی خانواده و نیاز‌های منطقی وی باشد. اگر فرزند پول بیشتری خارج از توانایی اقتصادی ما بخواهد، به جای اینکه فرزند را قانع کنیم که به پول بیشتری نیاز ندارد، باید وی را از شرایط اقتصادی خانواده و محدودیت‌ها و شرایط موجود آگاه کنیم.

الهه ریوندی فعال حوزه تربیت و تعلیم اقتصادی میگوید:بچه‌ها باید آموزش ببنید که پول و سرمایه براساس تلاش به دست می‌آید. یعنی ما باید کار کنیم، کسب داشته باشیم و در ازای آن پول دریافت کنیم؛ بنابراین مهم است که از سنی مشخص که کودک ارزش واقعی پول را متوجه می‌شود، بخشی از پولی که می‌خواهیم به او بدهیم، بر اساس یک فعالیت پرداخت بشود. «اگر به من کمک کنی ماشین را تمیز کنیم، مثل شاگرد راننده‌ها دستمزد می‌گیری»، «امروز به من کمک می‌کنی لباس‌ها را اتو کنیم؟ برای اتو کردن هر پیراهن، مبلغ پول توجیبی‌ات بیشتر می‌شود». این کا، اگر حتی شامل تمام پولی نباشد که بچه‌ها از والدین دریافت می‌کنند، اما باعث می‌شود بچه‌ها متوجه باشند که داشتن پول و زیاد شدن آن از راه کار کردن به دست می‌آید و باید برای آن تلاش کنند.

زیاد می‌شنویم که بچه درک مناسبی از وضعیت مالی خانه ندارد و خواسته‌هایی دارد که در توان مالی خانواده نیست. خانمی می‌گفت پسر دانشجوی من می‌گوید خانه را بفروشید، پولش را بدهید به من تا ماشین و موبایل بخرم، خودتان هم بروید مستأجری. چون همه همکلاسی‌های من ماشین و موبایل خوب دارند. این مادر پیش من گریه می‌کرد و می‌گفت «من در این پیری بروم مستأجر بشوم و هرسال خانه‌ام را جابه‌جا کنم؟ توانش را ندارم. ولی با خواسته پسرم چه‌کار کنم؟»

ما وقتی بچه‌ها را درگیر یک سری از مشکلات نمی‌کنیم، این وضعیت به وجود می‌آید. یکی از آموزش‌های من در تربیت دخترانم این است که همیشه به آن‌ها می‌گویم دختر باید «ام‌ابیها» تربیت بشود. حضرت فاطمه (س) در نه‌سالگی لقب «ام‌ابیها» گرفتند. دختر توانمندی این را دارد که پدرش را تدارک کند. وقتی دختر این کار را می‌کند بار مادر کم می‌شود. یا وقتی پسر در خانه بعضی از کار‌های پدر که از عهده‌اش برمی‌آید را انجام می‌دهد بار پدر را سبک می‌کند.

من یک‌بار جایی بودم دیدم آقایی یک چک یک میلیون تومانی به پسر پانزده ساله‌اش داد و گفت «برو بانک این را نقد کن» من ترسیدم و گفتم «اگر پسرتان این چک را گم کند چه؟» پدرش گفت: «عیبی ندارد. بگذارید تجربه کند.» الآن همان پسر کار‌های اقتصادی بزرگی می‌کند.

فرهنگ پس انداز را نهادینه کنیم

کارشناسلان راهکار‌هایی کاملاً روشن و راهبردی برای آموزش کودکانمان در جهت فرهنگسازی برای پس‌انداز و مدیریت اقتصادی ارایه داده اند؛ از جمله: هرگز به این موضوع تاکید نکنید که کودک باید پول توجیبی‌اش را پس‌انداز نماید. اگر آن‌ها پول توجیبی‌شان را در جعبه‌ی کفش در عقب کمد خود پنهان و آن را برای زمانی که بزرگ می‌شوند پس‌اندازکنند در آن صورت هیچگاه نمی‌توانند در مسئله و موضوع جابه‌جا و خرج کردن درست پول را یاد بگیرند و آن‌ها باید وضعیت بد و بحران اقتصادی را خود تجربه نمایند. به عنوان مثال در یک مقطع زمانی، پول خود را بی‌رویه خرج و تمام می‌کنند؛ و در موقعیت زمانی دیگر که به پول نیاز دارند تازه متوجه می‌شوند که دیگر آهی در بساط ندارند. در چنین مواقعی است که مسائل پولی و مالی را می‌آموزند و از مسائل پیش آمده کسب تجربه می‌کنند. به طور کلی مردم و همچنین کودکان فقط بعد از تجربه تلخ ورشکستگی و بی‌پولی می‌توانند راه درست پس‌انداز را به نحو بهتری بیاموزند. اکثر کودکان در خانه و در اتاقشان قلک‌کوچکی دارند که با تشویق والدین گاهی مقداری پول در آن می‌ریزند و در مناسبت‌هایی با اجازه والدین و گاهی تقسیم خودشان آن را می‌شکنند یا باز نمی‌کنند و از پول جمع شده در آن استفاده می‌کنند.

حال ما به عنوان والدین کودکان بهتر است به این فرآیند پس‌انداز کردن پول جهت بدهیم بطور مثال می‌توانیم این پروژه را در زمان بسته و مشخص به کودکمان بیاموزیم به این نحو که حسابی به نام کودک در بانکی که انتخاب می‌کنیم افتتاح می‌کنیم در روز‌های مشخصی مثلاً به صورت ماهانه و یا هرسه ماه یکبار یا هر مدت زمانی که از قبل به کودک اعلام می‌شود و در جریان کار قرار می‌گیرد قلک را باز می‌کنیم و همراه با کودک پول‌ها را به بانک می‌بریم و در حساب شخصی او واریز می‌کنیم و هر ماه به او اعلام می‌کنیم که چقدر در حسابش پس‌انداز شده است.

این روش موجب می‌شود که کودک پس‌انداز را به صورت سیستماتیک بیاموزد و به طور جدی در جامعه به نوعی فعالیت اقتصادی داشته باشد و در مورد میزان دارایی خویش تصمیم بگیرد و بیاموزد که کم‌کم به سوی استقلال مالی پیش برود. البته بهتر است که در جهت این تمرین یک قلک که قابلیت باز و بسته شدن داشته باشد یعنی قفل‌دار برای کودکمان تهیه کنیم. یا بچه‌ها را باید درگیر خرج و مخارج کرد. به بچه‌ها قرض بدهید و مکتوب کنید؛ و پول تو جیبی باید تحت کنترل والدین باشد.

البته اینگونه رفتار‌ها در صورتی تاثیرگزار خواهد بود و منجر به فرهنگ‌سازی خواهد شد که مستمر باشد و رها نشود و پیوسته توسط والدین پیگیری شود و به طور مثال در انتهای هرماه یا هر هفته از کودک بپرسیم که این هفته چقدر پول در قلک خود ریخته است. این پرسش باعث می‌شود که کودک اگر پس‌انداز هم نکرده باشد به فکر بیفتد و پیگیری کند.

در کشور‌های دنیا چه میگذرد؟

البته در بسیاری از کشور‌های دنیا در سیستم آموزشی تعلیم، فهم مفاهیم و مهارت‌های مربوط به تصمیم‌گیری و تحلیل اقتصادی گنجانده شده است. حتی این مفاهیم از سنین پیش از دبستان هم به صورت غیررسمی به بچه‌ها آموزش داده می‌شود.

تجربه تربیت اقتصادی در آمریکا، بیشترین تاثیر را در برنامه تربیت اق تصادی سایر کشور‌ها داشته است. این پیشتازی زمانی اتفاق افتاد که آمریکا وارد رقابت اقتصادی و علوم و فناوری با ژاپن شد. ریگان در زمان ریاست‌جمهوری خود در گزارشی درباره وضعیت اقتصادی کشورش اینطور مطرح کرد که: «به علت افت برنامه‌های درسی و آموزش مدارس در زمینه اقتصاد، کشور در خطر است. اگر ما فقط به حفظ و توسعه رقابت اقتصادی موجود بپردازیم در واقع بازار را حفظ کرده‌ایم. درحالی که باید خود را در جریان تحول سیستم آموزشی قرار بدهیم و فراموش نکنیم که سرمایه‌گذاری در این امر در عصر اطلاعاتی جدید ضروری است»

این روز‌ها کشور‌های زیادی در دنیا تجربه تربیت اقتصادی برای کودکان را دارند. به عنوان مثال کره جنوبی تربیت اقتصادی را با توجه به مفاهیمی مثل کارآفرینی، نیروی کار و حقوق کارگر مطرح می‌کند. آلمان تمرکز خود را بر ایجاد مهارت و عمل به صورت همزمان قرار داده است. ژاپنی‌ها به سخت‌کوشی و نظم و انضباط و همچنین نوآوری در تربیت اقتصادی تاکید دارند.

اقتصاد و نحوه هزینه سرمایه مادی در اسلام آنقدر مهم است که یکی از سخنان معروف امام حسین (ع) در روز عاشورا نیز به آن اختصاص دارد. آن‌جایی که ایشان می‌فرمایند: «شما سخن حق را نمی‌شنوید، چون شکم‌هایتان از مال حرام پر شده است.» این به معنی است که تربیت اقتصادی در اسلام تاثیر مستقیم در سعادت دنیا و آخرت افراد دارد.

منبع: دانشجو