ذکر حلال مشکلات زندگی + طریقه ختم
هر روز 100 مرتبه «یاالله» بگویید برای حل مشکلات زندگی موثر است. در مفاتیح ذکر حلال مشکلات زندگی زیادی مطرح شده است.
ذکر یا الله ذکر حلال مشکلات زندگی است. ذکر حلال مشکلات زندگی ختم مجربی است. ذکر حلال مشکلات زندگی برای حل مشکل و گرفتاری توصیه شده.
نحوه ی ختم ذکر یا الله :
(ختم ذکر یا الله) از سید بحر العلوم قدس سره نقل شده که فرمود : بعد از (تهذیب اخلاق) بختوم مشغول شدم و چهل شبانه روز به ختم (یا الله) مشغول شدم (66 بار هر نوبت) و شروط ختم را از (تقوى) مراعات مى کردم.
شب چهلم، شب عرفه بود در حرم مطهر حضرت امام حسین (ع)، نزدیک قبور شهدا شخصى آمد و سیبى به دست من داد و من آن سیب را بوئیدم، بوى مشک و عنبر مى داد.
نزدیک بود بیهوش شوم، بعدها دانستم آن چه دانسته ام از برکت آن سیب است. پس باید ختم کننده (تقوا) را رعایت کند.
قدرت ذکر یا اللّه
از امیرالمؤمنین علی (ع) است که فرمود: کسی که بخواهد صد آیه از قرآن را از هر جای آن، و بعد از آن هفت مرتبه بگوید (یا اللّه) پس اگر نفرین کند بر سنگی، هر آینه آن سنگ را از جای خود جدا می نماید.
امام صادق علیه السلام فرمودند :
هر کس 10 بار بگوید یا الله ندا می اید لبیک چه حاجتی داری ؟
• هر روز 100 مرتبه «یاالله» بگویید برای حل مشکلات زندگی موثر است.
• برای رفع مشکلات و خطرات بزرگ در یک مجلس 1001 مرتبه «یا الله» بگویید، موثر است.
• برای حل مشکلات، هر روز بعد از نماز صبح، 66 مرتبه «یا الله» بگویید و مداومت بر این تعداد تاکید شده است.
• و هر که را مهمی باشد و عاجز گردد از تدبیر آن باید که روز جمعه بعد از نماز عصر به هیچ وردی مشغول نگردد و هیچ سخن نگوید و با حضور دل متوجه قبله این هر دو اسم را تکرار کند «یا الله یا رحمن» تا زمانی که آفتاب فرو رود و بعد از آن سر به سجده بگذارد و حاجت خود را بخواهد که برآورده می شود.
خواص ختم ذکر یا الله
داستانی از عظمت ذکر «یا الله»
گفته شده است که روزی مرد درمانده و فقیری پیش عارف پیری رفت از او برای گشایش کارش درخواست ذکری کرد. عارف به او گفت ذکر «یا الله» را روزی 100 مرتبه بگو.
مرد هر روز ذکر یا الله را می گفت و هر روز پریشان تر و درمانده تر می شد. هر روز به پیش عارف می آمد و از پریشانی خود به او می گفت. عارف هم توصیه می کرد که تعداد ذکرها را بیشتر کند.
مرد دیگر خسته شد و تصمیم گرفت از شهر فرار کند و سر به بیان بگذارد. در حین راه کاروانسرایی دید که در آنجا پناه برد. از قضای روزگار دزدانی را دید که اموال دزدی خود را در آنجا پنهان می کردند.
دزدان که آن مرد را دیدند و فکر کردند که از جاسوسان حاکم است. او را به ستونی بستند و می خواستند او را بکشند. مرد که خیلی ترسیده بود از ته دل و با صدای بلند فریاد زد : «یا الله جل جلاله».
ماموران حاکم که از آنجا می گذشتند، صدای مرد را شنیدند و دزدها را دستگیر کردند. آن مرد از مرگ نجات پیدا کرد و به دستور حاکم، نگهبان کاروانسراها و راهها و روستای آن اطراف شد. در حین انجام وظیفه بود که متوجه شد که دزدان اموال دزدی خود را در ته چاهی در کاروانسرا پنهان کرده اند. حاکم هم اموال را در اختیار او گذاشت و به بخشید.
پس از چند سال، مرد عارف را دید و سرگذشت خود را برای او تعریف کرد. عارف پس از شنیدن حکایت آن گفت: از همان اول باید مانند یا الله آخر می گفتی از ته دل، نه اینکه فقط آن را به زبان بیاوری. می دانی اگر همه را مانند آخری می گفتی چه می شد!