قرار مرگ در اینستاگرام
عروس جوان برای پنهان کردن راز قتل شوهرش مدعی بود که او برای سفر کاری راهی کشور امارات شده و تنها راه ارتباطیشان چت واتساپی است.
عروس جوان برای پنهان کردن راز قتل شوهرش مدعی بود که او برای سفر کاری راهی کشور امارات شده و تنها راه ارتباطیشان چت واتساپی است.
تحقیقات پلیس، اما نشان داد عروس جوان با همدستی مجرمی سابقهدار شوهرش را به قتل رسانده و جسدش را در بیابانهای شهر سوزانده است.
۱۵تیرماه امسال زنی میانسال وارد شعبهنهم دادسرای امور جنایی تهران شد و گمشدن پسرش را گزارش داد. او به قاضی سهرابی گفت: پسرم مهدی همراه همسرش در غرب تهران زندگی میکند. آنها صاحب فرزندی خردسال هستند. مهدی و همسرش در اینستاگرام در کار مدلینگ فعال هستند. مدتی است که هر چه با تلفن همراه پسرم تماس میگیرم جوابم را نمیدهد. عروسم میگوید مهدی برای کار به امارات رفته است. البته با مهدی به صورت چت در واتساپ در تماس بودم، اما در این چند روز به تماسهای واتساپ هم جواب نمیدهد که به ماجرا مظنون هستم و درخواست رسیدگی دارم.
آغاز تحقیقات
بعد از مطرح شدن شکایت، تیمی از کارآگاهان پلیسآگاهی در این باره تحقیق کردند. در اولین گام همسر مهدی مورد تحقیق قرار گرفت. لیلا گفت: من و شوهرم هر دو در کار تبلیغات فضای مجازی فعال هستیم. از مدتی قبل صفحهای در اینستاگرام راهاندازی کرده و در کار مدلینگ کار میکنیم و دنبالکنندههای زیادی هم داریم. فروردینماه امسال بود که شوهرم برای کار مدلینگ و تبلیغات مجازی راهی امارات شد. از آن زمان من و شوهرم به صورت چت با هم تماس داریم. زن جوان چتهای واتساپی خود و شوهرش را هم به پلیس نشان داد و گفت اطلاع بیشتری از شوهرش ندارد.
اولین سرنخ
در شاخه دیگری از بررسیها کارآگاهان از مدیر ساختمان هم تحقیق کردند. او گفت: من آخرین بار یکی از روزهای اول فروردینماه بود که مهدی را دیدم که وارد ساختمان شد و از آن به بعد دیگر او را ندیدم. چند ساعت بعد هم مردی غریبه وارد ساختمان شد و به خانه مهدی رفت. نیمههای شب آن مرد را دیدم که با کمک لیلا مردی را سوار ویلچر کرده و به خودرویی که کنار ساختمان پارک شدهبود منتقل کردند. آنها آن مرد را که احتمال میدهم مهدی بود در صندلی عقب سوار کردند و ویلچر را هم در صندوق عقب گذاشتند و سوار خودرو شدند و رفتند.
با اطلاعاتی که مدیر ساختمان در اختیار پلیس گذاشت لیلا بار دیگر مورد تحقیق قرار گرفت. او بار دیگر ادعای خودش را تکرار کرد و گفت که از سرنوشت شوهرش مهدی خبر ندارد. لیلا گفت: شوهرم برای انجام کار راهی امارات شد و دیگر از او خبر ندارم. زن ۲۸ساله، اما در تحقیقات بیشتر به قتل اعتراف کرد. او گفت: شوهرم مدام من را اذیت میکرد برای همین با هم اختلاف داشتیم. او در شرح ماجرا هم گفت: من مدتی قبل در اینستاگرام با مردی به نام همایون آشنا شدم. همایون مردی ۳۶ساله بود و مثل من و مهدی در کار مدلینگ فعال بود. صفحه شخصی او هم دنبال کنندههای زیادی داشت. ارتباط من و مهدی ابتدا درباره کار مدلینگ بود و درباره کار با شوهرم هم حرف میزد. همایون چندبار هم به خانه ما آمد و قرار شد که برای پیشرفت کارمان همکاری کنیم.
وی ادامه داد: مدتی که گذشت ارتباط من و همایون بیشتر شد و با او درددل کردم و به او گفتم که شوهرم من را اذیت میکند. همایون ناراحت شد و گفت که شوهرم را به خاطر رفتار بدی که با من دارد تنبیه میکند.
شب حادثه
زن جوان در شرح حادثه هم گفت: آن شب که همایون به خانهمان آمد با خودش چاقو داشت. او به بهانه حرف زدن درباره کار به خانهمان آمد. کمی که درباره کار حرف زدیم از شوهرم خواست که دیگر من را اذیت نکند. حرفهای آنها خیلی زود به مشاجره تبدیل شد و با هم دعوا کردند. آنجا بود که همایون چاقو کشید و شوهرم را به قتل رساند. بعد از آن مانده بودیم که با جسد چه کنیم. همایون از خانه بیرون رفت و بعد با یک ویلچر برگشت. این طور بود که جسد شوهرم را با ویلچر از خانه بیرون بردیم و در اطراف شهر آتش زدیم.
متهم ادامه داد: بعد از آن من و همایون ارتباطمان را قطع کردیم تا کسی به ما مظنون نشود. تصمیم گرفتیم تا عادی شدن شرایط با هم تماس نداشتهباشیم. از طرف دیگر من به خانواده خودم و شوهرم گفتم که مهدی برای انجام کار به امارات رفته و فقط از طریق چت واتساپ با هم ارتباط داریم. من با گوشی تلفن همراه شوهرم از طریق چت واتساپ با خانوادهاش تماس داشتم و برای اینکه کسی به ماجرا مظنون نشود از این طریق با خودم هم ارتباط داشتم.
بازداشت همدست
بعد از اعتراف زن جوان به ارتکاب قتل بود که همایون تحت تعقیب قرار گرفت. بررسی سوابق متهم ۳۶ساله نشان داد که او از مجرمان سابقهدار است که به اتهام سرقت و زورگیری بازداشت شده و به زندان افتاده بود. او آخرین بار هشتسال به زندان محکوم شده و دو سال قبل آزاد شده بود.
همایون وقتی بازداشت شد اتهام قتل را انکار کرد و در شرح ماجرا گفت: مدتی قبل از حادثه بود که با لیلا در اینستاگرام آشنا شدم. هر دوی ما در کار مدلینگ فعال بودیم و اول در این باره حرف زدیم. مدتی که گذشت برایم درد دل کرد و گفت که شوهرش او را اذیت میکند. ما چندبار در پارک قرار ملاقات گذاشتیم و حرف زدیم. همایون در شرح حادثه هم گفت: عصر آن روز لیلا تماس گرفت و با هم به پارک رفتیم. او گفت که شوهرش مهدی را با خوراندن قرص خوابآور به قتل رساندهاست و خواست که برای حمل جسد به او کمک کنم. من هم به خانهاش رفتم و نبض مهدی را گرفتم که دیدم فوت شده است. لیلا به آشپزخانه رفت و چاقو آورد و چند ضربه هم با چاقو به او زد که اطمینان پیدا کند او فوت شده است.
متهم ادامه داد: بعد از آن بودکه من ویلچر تهیه کردم و با کمک لیلا جسد را از خانه بیرون بردیم و اطراف شهر آتش زدیم.
در شاخه دیگری از تحقیقات با اطلاعاتی که دو متهم در اختیار پلیس گذاشتند کارآگاهان راهی محل رهاسازی جسد شده و بقایای چند استخوان انسان را کشف کردند. استخوانهای کشف شده به دستور قاضی به پزشکی قانونی منتقل شد. تحقیقات از دو متهم در ادارهدهم پلیسآگاهی تهران جریان دارد.