دولت سیزدهم و سیاست نگاه به شرق
در روزهای ابتدایی سال 1400، تهران شاهد سفر وزیر خارجه چین به ایران و امضای سند 25 ساله همکاری تهران و پکن بین «محمدجواد ظریف» و «وانگ یی» بود؛ رویدادی که واکنشهای متنوعی را چه در سطح خارجی و چه در سطح داخلی به همراه داشت، از ابراز نگرانی تا ابراز خوشبینی.
در روزهای ابتدایی سال 1400، تهران شاهد سفر وزیر خارجه چین به ایران و امضای سند 25 ساله همکاری تهران و پکن بین « محمدجواد ظریف » و «وانگ یی» بود؛ رویدادی که واکنشهای متنوعی را چه در سطح خارجی و چه در سطح داخلی به همراه داشت، از ابراز نگرانی تا ابراز خوشبینی.
اما شاید نکته مهمتر در این روزها پاسخ به این سؤال باشد که تغییرات در دولت ایران در پی انتخابات 1400 چه تاثیری در پیگیری این سند و امضای قراردادهای مرتبط با اجرایی کردن موارد مندرج در آن دارد و چه ظرفیتها و تهدیداتی در آن برای آینده ایران متصور است.
سالهاست که نگاه به شرق به عنوان یک راهبرد جدی در سیاست خارجی ایران مطرح شده که شاید همکاری با چین و روسیه مهمترین اجزای آن است.
*روسیه، متحد راهبردی شرقی
روسیه از مدتها قبل و به خصوص با همکاری دو طرف بر سر سوریه روابط رهبردی را آغاز کردهاند. این روابط راهبردی از همکاری نظامی فراتر رفته و به حوزههایی همچون اقتصاد نیز رسیده است.
علاوه بر این با پایان تحریمهای تسلیحاتی سازمان ملل افزایش تجارت سلاح نیز میتواند مورد توجه طرفین قرار بگیرد. با توجه به این که در دوران بایدن فشار بر روسیه در مسائلی مانند اوکراین بالا خواهد گرفت، تهران و مسکو می توانند جبهه متحدتری در مقابل واشنگتن تشکیل دهند.
حوزه نفت نیز با توجه به مشارکت جدی هر دو کشور در این بازار میتواند مسیری دیگر برای همکاری طرفین باشد که نمونه آن را در اوپک پلاس میتوان مشاهده کرد.
* سند همکاری 25 ساله ایران و چین نقطه کانونی راهبرد نگاه به شرق
در این میان با قاطعیت میتوان گفت با شرایط فعلی توسعه روابط با چین از اولویتهای مهم است.
واقعیت این است که با وجود تمام ظرفیتهای نهفته در روابط گسترده ایران و چین همچنان دو کشور روابط خود در سطح مبادلات تجاری تعریف کردهاند. شاید به همین دلیل باشد که روابط ایران و چین در طول ده سال اخیر به شدت متأثر از تکانههای تحریمی است.
فقدان یک رویکرد همهجانبه و کلاننگر در روابط دوجانبه سبب شده که حتی نیاز چین به منابع نفتی و گازی نیز نتواند استحکام این روابط را تضمین کند، در حالی که کشورهایی همچون امارات، عربستان سعودی و پاکستان مشارکتهای راهبردی گسترده را با چین برای خود تعریف کنند.
شاید یکی از مهمترین دلایل این مساله موکول شدن گسترش روابط بین دو طرف به حل مساله هستهای ایران و اولویت پیدا کردن تجارت با غرب در نگاه دولتمردان ایرانی باشد.
تجربه نه چندان موفق سفر «شی جین پینگ» به ایران در سال 2015 نشان داد که حتی با وجود آماده بودن شرایط باز هم نمیتوان انتظار این را داشت که روابط دو طرف بتواند با سرعتی قابل انتظار اوج بگیرد. در این میان و با وجود تمام موانعی که تحریمهای دوران ترامپ بر سر توسعه روابط دو کشور ایجاد کرده بود، روی کار آمدن دولت بایدن سبب یک چرخش راهبردی در نگاه چین به ایران شد که مهمترین بازتاب آن امضای سند 25 ساله بین دو کشور است.
این درک جدی میان دولتمردان چینی وجود دارد که با رویکرد جدید واشنگتن و مقدم دانستن تهدیدات راهبردی حاکمیت چین برای بلوک غرب و همپیمانانش بر حل و فصل اختلافات اقتصادی، پکن چارهای جز تحکیم ارتباطات خود با متحدان دور و نزدیکش نخواهد داشت.
در این میان ایران هم برای بخش مهمی از مشکلات اقتصادی خود نیاز به سرمایهگذاری گسترده چینیها دارد. همچنین بخش مهمی از توانمندیهایی که ایران برای مقابله با تحریمهای آمریکا و بیاثر کردن آنها به دنبالش است را میتوان نزد پکن یافت.
نقطه کانونی برای تحقق این مساله همانطور که گفته شد در سند همکاری 25 ساله بین ایران و چین نهفته است.
* چرا طرح یک جاده یک کمربند مهم است؟
ایران برای همکاری با چین هیچ مشکل مبنایی ندارد. تهران مدتهاست که بحث نگاه به شرق را به عنوان یک اولویت برای دولت و دستگاه سیاست خارجی خود تعیین کرده است. از این رو به احتمال زیاد دولت بعد صرفنظر از هر گرایش سیاسی توسعه روابط با پکن و مسکو را مدنظر قرار خواهد داد؛ نکتهای که برخی از نامزدهای انتخاباتی به صراحت بر آن تاکید کردهاند.
اما شاید اولین اولویت دولت آینده برای تحقق سند همکاری با چین ورود ایران به طرح «یک جاده یک کمربند» باشد که مدتها است از سوی پکن به صورت جدی دنبال میشود. این طرح که در شش لایه مختلف از سوی چین در حال پیگیری است بخشی از راه حل پکن برای حل مشکلات جغرافیایی در توسعه مسیرهای دریایی و تنوع مسیرهای حمل و نقل است.
چین به کمک منابع ارزی بسیار گسترده خود توانسته سرمایهگذاریهای عظیمی را در طول این مسیر فرضی که در حقیقت احیای جاده ابریشم است، انجام دهد. پیشبینیهای موجود این است که به زودی چین سرمایهگذاری در زیر ساختهای این طرح را به یک هزار میلیارد دلار خواهد رساند؛ امری که سبب شده حتی ایتالیا نیز به عنوان یکی از کشور عضو گروه هفت در پی جلب سرمایهگذاری چین برای توسعه بنادر خود باشد، امری که حتی موجب اعتراض آمریکاییها نیز شده است.
ایران به صورت سنتی جایگاه بسیار مهمی در این مسیر تجاری از گذشتههای دور تاکنون داشته است. از همین رو علیرغم تمام تاخیرها هنوز ایران از اولویتهای اصلی این طرح است. در کنار این توان عمرانی بالای ایران میتواند زمینه را برای سرمایهگذاری گسترده چینیها را فراهم کند.
نگاهی به آمارهای منطقهای نشان میدهد که ایران در جذب سرمایهگذاری با وجود جذابیتهای فراوان از عربستان سعودی و پاکستان و عراق عقب مانده است. طرحهایی همانند برقی کردن خطوط راه آهن و وصل کردن خطوط ریلی آسیانه میانه به شبکه ریلی ایران و ساخت بزرگراههای جدید میتواند زمینهساز جذب این سرمایهگذاریها باشد.
این طرح همچنین زمینهساز گسترده شدن روابط تجاری چین و ایران و سایر کشورهای حاضر در این کمربند و توسعه خطوط و محصولات جدید باشد. در صورت عملی شدن این راهبرد توسط دولت آینده میتوان انتظار این را داشت که بسیاری از مشکلات مربوط به افزایش رشد اقتصادی و بیکاری تا حد زیادی کاهش یابد.
* همکاریها در حوزه انرژی
صرفنظر از بحث راهبردی احیای جاده ابریشم، توسعه همکاریها در حوزه انرژی بین ایران و چین نیز از مهمترین محورهای همکاری در دولت آینده بین دو طرف است.
چین در سالهای اخیر به دنبال حفظ تنوع منابع انرژی به خصوص از مبادی گوناگون است. با توجه به این که چین هماکنون بزرگترین وارد نفت دنیا است و به احتمال زیاد این مقام را تا 20 سال آینده حفظ خواهد کرد، توسعه و متنوع کردن راههای انرژی امری غیر قابل چشمپوشی است.
ایران با توجه به موقعیت راهبردی خود چه در حوزه تأمین انرژی و چه در حوزه تأمین امنیت انرژی میتواند نقش بسیار مهمی برای طرف چینی داشته باشد. مانور سه جانبه ایران، چین و روسیه که با حضور سه کشور در منطقه دریای عمان برگزار شد، پالس واضحی در این باره به تمامی طرفها بود.
ایران کشوری است که هنوز منابع فراوانی از انرژی برای استخراج دارد که مورد توجه شرکتهای چینی قرار دارد. در سند 25 ساله ایران و چین نیز جای پای همکاری دو طرف در حوزه انرژی از جمله توسعه میادین انرژی را میتوان دید.
علاوه بر استخراج انرژی، ساخت پالایشگاه و مجتمعهای پتروشیمی با سرمایهگذاری طرف چینی برای توسعه زنجیره محصول نیز میتواند مورد توجه دو طرف قرار بگیرد. این روشی است که عربستان برای استحکام روابط دو جانبه با چین در حال انجام دادن است.
توجه دولت آینده به توسعه سرمایهگذاری چین در بخش انرژی ایران میتواند علاوه بر تقویت جایگاه تهران در تأمین انرژی جهانی امکان تأثیر تحریمهای مجدد از سوی آمریکا را به شدت کاهش دهد.
هماکنون طرحهای جدی برای انتقال نفت عراق از طریق ایران به چین وجود دارد که میتواند مورد توجه دولت بعدی نیز قرار گیرد. این امر زمانی اهمیت خود را نشان میدهد که بدانیم چین به شدت در خصوص امنیت مسیرهای انرژی نگران است؛ به خصوص اینکه مناقشات دریایی آمریکا با چین در حال اوجگیری است.
* تراکنشهای غیردلاری و بیاثرسازی تحریمهای آمریکا
فصل بعدی همکاریها که احتمالاً در دولت آینده مورد توجه قرار میگیرد، توسعه تراکنشهای غیر دلاری است. یکی از مهمترین سرفصلهای طرح بزرگ «یک جاده یک کمربند» ایجاد زیرساخت برای تبدیل یوان به یک ارز جهانی است. هماکنون توسعه زیرساختها و گسترش تجارت این فرصت را برای همه کشورهای حاضر در این کمربند پدید آورده تا بتوانند مبادلات اقتصادی خود را بر اساس یوان سامان دهند.
بانک مرکزی چین هماکنون در حال توسعه یک ارز دیجیتال بر اساس یوان است و اجرای آزمایشی تبادل آن را شروع کرده است. با استفاده از ارز دیجیتال این امکان برای بانک مرکزی چین فراهم میشود تا بر تمام مبادلات یوانی مانند گردش این پول در داخل کشور خود نظارت داشته باشد و مباحثی همچون مبادله پولی به طور کامل تسویه خواهند شد؛ امری که سبب شده تا بانک مرکزی آمریکا نیز به فکر ارائه ارز دیجیتال دلار بیفتد.
علاوه بر این چین در سال ۲۰۱۵ میلادی سامانه پرداخت بین بانکی و فرامرزی به نام «سی آی پی اس» ایجاد کرده است که جایگزینی برای سوئیفت و راهی برای مقابله با فشارها و تحریمها و تهدیدهای آمریکا است. نزدیک به ۱۰۰ کشور و منطقه در دنیا با سامانه پرداختی بانکی یوانی چین همکاری و مشارکت دارند. در سال ۲۰۱۹ میلادی روزانه ۱۹ میلیارد و ۴۰۰ میلیون دلار از مبادلات بانکی با همین سامانه چین انجام شده است. به این ترتیب یک بستر مالی گسترده چینی برای دور زدن سیستمهای مالی آمریکا وجود دارد.
به این ترتیب دولت بعدی میتواند با استفاده از این ظرفیت یکی از مهمترین ابزارهای دولت آمریکا برای فشار بر ایران را خنثی کند. کمااینکه روسیه هم برای مقابله احتمالی با تحریمهای آمریکا به سمت همکاری گسترده مالی با چین حرکت کرده است.
* نگاه به شرق، فرصتی برای دولت سیزدهم
تمام این موارد تنها سرفصل کلی از موقعیتهایی است که میتواند در انتظار دولت آینده ایران باشد. چین و روسیه خواهناخواه در سرنوشت آینده دنیا نقش مهمی خواهند داشت.
چین تا چند سال آینده به مهمترین صادر کننده سرمایه در دنیا تبدیل خواهد شد و به زودی در حوزه فناوری نیز به دستاوردهای بزرگی دست خواهد یافت.
در این میان دولت آینده میتواند با تکیه بر همین فرصتها و در نظر گرفتن جایگاه جدی برای چین از این فرصت کمال استفاده را ببرد.