پارس را در فضای مجازی دنبال کنید
کدخبر: 652878

شهیدی که پیکرش را پل عبور سایر رزمندگان کرد

شهید اصغری که در اثر فشار سیم خاردار سیستم‌های عصبی‌اش فشرده، دست و پاهایش سوراخ و مویرگ‌های بدنش پاره شده بود از مرداد تا دی ماه ۶۴ در بیمارستان مشغول مداوا بود. تعداد زیادی از رزمنده‌هایی که شب عملیات از روی بدن غرق به خون حاج قاسم که در سیم‌های خاردار فرو رفته بود گذر کرده‌اند، در قید حیات هستند و این ایثار را تأیید می‌کنند.

با مرور زندگی هر رزمنده‌ای جلوه‌ای تازه از ایثار و از خودگذشتگی رزمندگان پیش چشمانمان قرار می‌گیرد. رزمندگان در طول دوران دفاع‌مقدس برای کسب موفقیت در جبهه‌ها از باارزش‌ترین دارایی‌شان بدون هیچ چشمداشتی عبور می‌کردند و برای نصرت و فتح آماده انجام هر فداکاری بودند. شهید حاج‌قاسم اصغری هم یکی از همین رزمندگان بود. شرح ایثار و فداکاری او در ذهن همرزمانش مانده است و امروز به‌عنوان یکی از افتخارات سربازان خمینی در جبهه‌ها به شمار می‌رود.

نزدیکی به خدا

حاج‌قاسم شرکت در جنگ را با حضور در گروه جنگ‌های نامنظم شهید‌چمران تجربه کرد. جنگیدن در کنار شهید چمران و نیروهایش، درس‌های بزرگی برای شهید‌اصغری داشت. او از همان نخست دریافت که برای حفاظت از دین، میهن و ناموس باید شجاعانه مقابل دشمنان ایستاد و اجازه عرض‌اندام به آن‌ها نداد. حاج قاسم رفتن به جبهه را وسیله ارتقای معنویت خویش می‌دانست و می‌گفت هرگز نمی‌شود با ناز و نعمت و بی‌درد و رنج به مقصود و کعبه آمال رسید، بنابراین به نظر او جبهه جایگاه بسیار والایی برای خودسازی و از قید هوا و هوس رستن بود، او بار‌ها این مطلب را تصریح کرده بود که جبهه می‌روم تا خدا را ببینم.

حضور مستمر در جبهه بر تجربیات حاج قاسم می‌افزود. او رفته‌رفته بیشتر با مسائل نظامی آشنا می‌شود و تخصصش در جبهه را پیدا می‌کند. امر تخریب موضوعی بود که حاج قاسم را به سوی خود کشاند و او با عشق و علاقه غرق در این کار شد. حاج قاسم اصغری جانشین گردان تخریب لشکر ۱۰ سیدالشهدا (ع) می‌شود و برای جلوگیری از تلفات وقت، آخرین روش‌ها را به کار می‌بست. در این کار سعی در تلفیق معنویت، ایثار و اخلاق با روحیه رزمی می‌داشت و به دلیل اخلاق نیکویش محبوبیت خاصی در بین رزمندگان داشت. در برخورد با نیرو‌های زیر دست، بسیار متواضع بود و همواره چهره‌ای متبسم و خنده‌رو داشت و در صحنه‌های آموزش و عملیات بسیار قاطع و پرصلابت بود که این دو مورد در امر فرماندهی بسیار حائز اهمیت است.

مین والمر

همسر شهید در خاطره‌ای می‌گوید: «یک روز عکسی با خود آورد که از مینی گرفته شده بود به نام والمر، حاج قاسم آن عکس را دوست داشت و همیشه می‌گفت این مین از همه مین‌ها قشنگ‌تر است. او در خنثی کردن مین تخصص داشت و آخرین‌باری که به جبهه رفت، بدون اطلاع از این مسئله که بچه‌ها مین را دستکاری کرده‌اند، هنگام خنثی کردن مین به شهادت رسید و جالب اینکه با مینی از نوع والمر به آرزویش رسید.» شهید اصغری در عملیات‌هایی همچون والفجر مقدماتی، والفجر یک، خیبر، بدر، عاشورای ۳ و والفجر ۸ حضور پیدا کرد، اما شرح فداکاری‌اش در جریان عملیات عاشورای ۳ ماجرایی بس خواندنی دارد. ایثار شهید‌حاج قاسم در بازگشایی معبر برای حمله به دشمن در عملیات عاشورای۳ را تعداد زیادی از رزمندگان لشکر ۱۰ به‌خصوص رزمندگان گردان حضرت علی‌اصغر (ع) و فرمانده لشکر ۱۰ سردار علی فضلی در روز‌های دفاع‌مقدس روایت کرده‌اند.

ایثار حاج قاسم

در جریان این عملیات، حاج قاسم و دوستش داوطلبانه خود را روی سیم‌های خاردار افکندند و بدن‌های‌شان پلی برای عبور رزمندگان شد. دوستش به شهادت نائل گشت و حاج قاسم با جراحت‌های بسیار شهادت را به انتظار نشست. همه فکر کرده بودند که حاج قاسم شهید شده، ولی وقتی امدادگر‌ها پیکرغرق به خون حاج قاسم را پیدا می‌کنند که انگار هزاران تیر به او اصابت کرده است. فشار سیم خاردار تمامی سطح جلوی بدن این عزیز را پاره‌پاره کرده بود. این حماسه زود دهان به دهان در بین رزمندگان لشکر سیدالشهدا (ع) پخش شد.

حتی فرمانده لشکر برادر فضلی در صبحگاه رزمندگان لشکر این ایثار شهیدحاج قاسم را ستود.

شهید اصغری که در اثر فشار سیم خاردار سیستم‌های عصبی‌اش فشرده، دست و پاهایش سوراخ و مویرگ‌های بدنش پاره شده بود از مرداد تا دی ماه ۶۴ در بیمارستان مشغول مداوا بود. تعداد زیادی از رزمنده‌هایی که شب عملیات از روی بدن غرق به خون حاج قاسم که در سیم‌های خاردار فرو رفته بود گذر کرده‌اند، در قید حیات هستند و این ایثار را تأیید می‌کنند. شهید اصغری در نهایت برای پاکسازی میدان‌های مین در منطقه سردشت واقع در غرب کشور در سال ۱۳۶۷ حین خنثی کردن مین به درجه رفیع شهادت نائل آمد.