کدخبر:
651483
اسیران جهالت و نادانى
سوارى که عجول و شتاب زده حرکت مى کند اسیر هواى نفس است و انسان جاهل همواره اسیر زبانش مى باشد.
امام هادی علیه السلام فرمودند:
الرّاکِبُ الْحَرُون اَسیرُ نَفْسِه، وَالْجاهِلُ اَسیرُ لِسانِه؛
سوارى که عجول و شتاب زده حرکت مى کند اسیر هواى نفس است و انسان جاهل همواره اسیر زبانش مى باشد.
بحارالانوار، ج 78، ص 368، ح 3.
شرح حدیث:
معناى «اسیر»
هنگامى که واژه «اسیر» به کار مى رود شخصى به ذهن انسان مى آید که به حق یا به ناحق گرفته شده و به زندان رفته است؛ چه زندان انفرادى و چه غیر انفرادى؛ چه بر دست و پایش غل و زنجیر بزنند و چه نزنند و به هر حال ارتباطش با دیگران قطع شده ونمى تواند هرجا که مایل باشد برود.
امّا از نظر فرهنگ اسلامى اسیرانى داریم که ظاهراً آزادند؛ ولى درحقیقت از هر اسیرى اسیرترند. در داستان حضرت یوسف (علیه السلام)، هنگامى که مى خواستند روح و روان آن حضرت را اسیر غل و زنجیر شهوات و هواى نفس کنند، و او را تهدید به زندان تن کردند، خطاب به محبوب و معبودش عرضه داشت:
«(رَبِّ السِّجْنُ اَحَبُّ اِلَىَّ مِمّا یَدْعُونَنی اِلَیْهِ وَ اِلّا تَصْرفْ عَنّى کَیْدَهُنَّ اَصْبُ اِلَیْهِنَّ وَ اَکُنْ مِنَ الْجاهِلینَ)؛ پروردگارا! زندان نزد من محبوب تر است از آنچه این ها مرا به سوى آن مى خوانند! و اگر مکر و نیرنگ آن ها را از من بازنگردانى، به سوى آنان متمایل خواهم شد و از جاهلان خواهم بود!».{1}
آرى، یوسف پیامبر (علیه السلام) اسارت تن را بر اسارت روح ترجیح داد و این درس بزرگى براى همگان است.
اسیران هواى نفس
متأسّفانه اسیران هواى نفس و جهالت و نادانى، که امام هادى (علیه السلام) در این روایت به آن ها اشاره کرده، فراوان اند. گاه مى گویند: «دوست داریم از دام اعتیاد آزاد شده و این بلاى خانمان سوز را رها کنیم، اما نمى توانیم!» یا ادّعا مى کنند: «دوست داریم به کسب حلال پرداخته و از مال حرام صرف نظر کنیم؛ اما قادر به انجام این کار نیستیم!».
گویا اراده چنین افرادى را در غل وزنجیر کرده اند، لذا اسیر هواى نفس خویش اند و کار دیگرى نمى توانند بکنند یا مى گوید:
«دوست دارم هر سخنى نگویم و زبانم را قفل و بند بزنم، امّا موفّق نمى شوم!» چراکه اراده اش اسیر هواى نفس اوست.
حضرت على (علیه السلام) در دعاى کمیل چه زیبا به این نکته مهم پرداخته است، آنجا که مى فرماید: «قَوِّ عَلى خِدْمَتِکَ جَوارِحِی وَ اشْدُدْ عَلَى الْعَزیمَةِ جَوانِحی؛ پروردگارا! براى توفیق یافتن در مسیر خدمت به تو (و بندگانت) قوّت و قدرتم را افزون کن و اراده اى قوى وپولادین عنایتم کن تا اسیر هواى نفس نشوم و بتوانم تصمیم بگیرم».{2}
به راستى بدون اراده قوى و نیرومند و به دور از هوى و هوس و آزاد بودن از زندان روح و جان، نمى توان در خدمت خدا بود.
بنابراین، براى رهایى از زندان نفس و زبان، باید دیوارهاى جهالت و نادانى را درهم شکست و تحت فرماندهى عقل و خرد قرار گرفت.{3}
پینوشتها:
1. یوسف، آیه 33.
2. المفاتیح الجدیدة، ص 72.
3. سخنان امام هادى (علیه السلام)، ص 109-111، ح 23.
منبع: نخستین آفریده خدا، آیت الله العظمی مکارم شیرازی (دام ظله)، تهیه و تنظیم: ابوالقاسم علیان نژادی، انتشارات امام علی بن ابی طالب علیه السلام، قم، 1394.
هنگامى که واژه «اسیر» به کار مى رود شخصى به ذهن انسان مى آید که به حق یا به ناحق گرفته شده و به زندان رفته است؛ چه زندان انفرادى و چه غیر انفرادى؛ چه بر دست و پایش غل و زنجیر بزنند و چه نزنند و به هر حال ارتباطش با دیگران قطع شده ونمى تواند هرجا که مایل باشد برود.
امّا از نظر فرهنگ اسلامى اسیرانى داریم که ظاهراً آزادند؛ ولى درحقیقت از هر اسیرى اسیرترند. در داستان حضرت یوسف (علیه السلام)، هنگامى که مى خواستند روح و روان آن حضرت را اسیر غل و زنجیر شهوات و هواى نفس کنند، و او را تهدید به زندان تن کردند، خطاب به محبوب و معبودش عرضه داشت:
«(رَبِّ السِّجْنُ اَحَبُّ اِلَىَّ مِمّا یَدْعُونَنی اِلَیْهِ وَ اِلّا تَصْرفْ عَنّى کَیْدَهُنَّ اَصْبُ اِلَیْهِنَّ وَ اَکُنْ مِنَ الْجاهِلینَ)؛ پروردگارا! زندان نزد من محبوب تر است از آنچه این ها مرا به سوى آن مى خوانند! و اگر مکر و نیرنگ آن ها را از من بازنگردانى، به سوى آنان متمایل خواهم شد و از جاهلان خواهم بود!».{1}
آرى، یوسف پیامبر (علیه السلام) اسارت تن را بر اسارت روح ترجیح داد و این درس بزرگى براى همگان است.
اسیران هواى نفس
متأسّفانه اسیران هواى نفس و جهالت و نادانى، که امام هادى (علیه السلام) در این روایت به آن ها اشاره کرده، فراوان اند. گاه مى گویند: «دوست داریم از دام اعتیاد آزاد شده و این بلاى خانمان سوز را رها کنیم، اما نمى توانیم!» یا ادّعا مى کنند: «دوست داریم به کسب حلال پرداخته و از مال حرام صرف نظر کنیم؛ اما قادر به انجام این کار نیستیم!».
گویا اراده چنین افرادى را در غل وزنجیر کرده اند، لذا اسیر هواى نفس خویش اند و کار دیگرى نمى توانند بکنند یا مى گوید:
«دوست دارم هر سخنى نگویم و زبانم را قفل و بند بزنم، امّا موفّق نمى شوم!» چراکه اراده اش اسیر هواى نفس اوست.
حضرت على (علیه السلام) در دعاى کمیل چه زیبا به این نکته مهم پرداخته است، آنجا که مى فرماید: «قَوِّ عَلى خِدْمَتِکَ جَوارِحِی وَ اشْدُدْ عَلَى الْعَزیمَةِ جَوانِحی؛ پروردگارا! براى توفیق یافتن در مسیر خدمت به تو (و بندگانت) قوّت و قدرتم را افزون کن و اراده اى قوى وپولادین عنایتم کن تا اسیر هواى نفس نشوم و بتوانم تصمیم بگیرم».{2}
به راستى بدون اراده قوى و نیرومند و به دور از هوى و هوس و آزاد بودن از زندان روح و جان، نمى توان در خدمت خدا بود.
بنابراین، براى رهایى از زندان نفس و زبان، باید دیوارهاى جهالت و نادانى را درهم شکست و تحت فرماندهى عقل و خرد قرار گرفت.{3}
پینوشتها:
1. یوسف، آیه 33.
2. المفاتیح الجدیدة، ص 72.
3. سخنان امام هادى (علیه السلام)، ص 109-111، ح 23.
منبع: نخستین آفریده خدا، آیت الله العظمی مکارم شیرازی (دام ظله)، تهیه و تنظیم: ابوالقاسم علیان نژادی، انتشارات امام علی بن ابی طالب علیه السلام، قم، 1394.