اکثر مردم آواز خواندن را دوست دارند.  آواز خواندن تاثیرات مثبتی در انسان دارد. 

گروه علمی:مطالعات نشان می‌دهد آواز خواندن و تصور موسیقی بداهه باعث ایجاد حالات مغزی مشابهی مانند همان چیزی که هنگام نواختن رخ می‌دهد، می‌شود. یک تیم تحقیقاتی در دانشگاه ایالتی جورجیا چگونگی تغییر مغز را هنگامی که هنرمندان در حالت «جریان» قرار دارند شناسایی کرده و دریافتند که تصور اجرا‌های بداهه همان حالت‌های مغزی مشابه جریان موسیقی نوازندگان را ایجاد می‌کند.

در مطالعه جدید که در مجله Scientific Reports منتشر شد، محققان ۲۱ نوازنده جاز پیشرفته را به خدمت گرفتند که از آن‌ها خواسته شد تا یکی از چهار موسیقی از دوران Bebop جاز را بر اساس پیشرفت استاندارد ۱۲ آکورد بلوز در هنگام انجام وظیفه، صدا بزنند یا تصور کنند. تصویربرداری رزونانس مغناطیسی (fMRI). تیم تحقیقاتی چندرشته‌ای که شامل متخصصان ریاضیات، فیزیک، موسیقی، علوم اعصاب و رایانه است سپس از داده‌های fMRI برای شناسایی چگونگی پیکربندی مجدد مغز یک نوازنده بسته به میزان خلاقیت مورد نیاز در هنگام اجرای جاز، با تمرکز بر دو شبکه اصلی مغز یعنی شبکه حالت پیش فرض و شبکه کنترل اجرایی استفاده کرد.

ویکتور ام ورگارا، پژوهشگر اصلی، می‌گوید: ما اتصال شبکه‌ای عملکردی ثابت را برآورد کردیم، در حالی که نوازندگان جاز در حال صداگذاری، تخیل، بداهه نوازی یا اجرای آهنگ‌های از پیش آموخته و حفظ شده بودند.

مشاهده
yektanet-logo-sign
تبلیغ
مارتین نورگارد، دانشیار دانشکده موسیقی و نویسنده این مطالعه می‌گوید این کار بینش جدیدی را در ذهن نوازندگان جاز متخصص در محل کار فراهم می‌کند.

نورگارد می‌گوید: چیزی که بسیار جذاب است این است که ما الگو‌ها و فعالیت‌های مغزی بسیار مشابهی را مشاهده کردیم، چه آن‌ها در واقع آواز خوانی داشته باشند یا فقط تصور یک عملکرد بداهه را داشته باشند.

این مطالعه بر اساس تحقیقات قبلی است که نشان می‌دهد مغز افراد در طول بداهه نوازی موسیقی ارتباط عملکردی کمتری نشان می‌دهد. یافته‌های جدید نشان می‌دهد که بداهه نوازی با وضعیت ضعیف اتصال به شبکه کنترل اجرایی مغز و احساس «جریان» همراه است که اجازه ایجاد موسیقی بدون مانع را می‌دهد.

نورگارد می‌گوید: شبکه کنترل اجرایی به طور معمول در بسیاری از وظایف از جمله حل مشکلات فعال است. به نظر می‌رسد که شبکه حالت پیش فرض هنگامی که سوژه‌ای در حالت استراحت است فعال‌تر باشد. ما دیدیم هنگامی که نوازندگان متخصص بداهه نوازی می‌کنند، مغز کمتر در خلاقیت آن‌ها دخالت می‌کند.

این مطالعه با همکاری مرکز تحقیقات ترجمه‌ای در تصویرسازی عصبی و علوم داده (TReNDS) انجام شده است که توسط ایالت جورجیا، موسسه فناوری جورجیا و دانشگاه اموری پشتیبانی می‌شود. وینس کالهون، مدیر موسسه TReNDS و استاد برجسته دانشگاه در روانشناسی و علوم اعصاب، گفت این مطالعه جدید به محققان اجازه می‌دهد تا آثار گسترده و غنی ارتباط را مشاهده کنند. این اولین تجزیه و تحلیل ارتباط کل مغز در حین تولید خروجی خلاقانه در زمان واقعی با صدا و تصور است.

کالهون می‌گوید: مغز بسیار پویاست، بنابراین ترسیم نحوه تغییر عملکرد مغز در طول زمان راهی طبیعی‌تر برای تجزیه و تحلیل داده‌ها و ثبت الگو‌های عملکردی است که به شرایط رفتاری یا استراحت مرتبط است.به عنوان بخشی از تیم در مرکز TReNDS، ورگارا و همکارانش توانستند با استفاده از یک روش غیر تهاجمی، سیگنال‌هایی را از مغز استخراج کنند تا هرگونه تداخل در فرآیند خلاقیت کاهش یابد. این تیم یک الگوریتم سفارشی برای شناسایی شبکه‌های حالت استراحت ایجاد کرد.

ورگارا می‌گوید: تصویربرداری مغز مقادیر وسیعی از اندازه گیری‌های متغیر در زمان را ایجاد می‌کند که تجزیه آن‌ها دشوار است. الگوریتم‌های تشخیص الگو برای مشخص کردن نواحی مربوط به مغز درگیر در فرآیند خلاق ضروری بود. سپس الگو‌های مختلف را برای درک تفاوت بین اجرای بداهه و موسیقی از پیش تمرین شده مقایسه کردیم.

پارادایم این مطالعه اجازه می‌دهد تا نوازندگان مجرب جاز با تخصص‌های مختلف ساز مختلف گنجانده شوند که نشان می‌دهد نتایج ممکن است به طور گسترده‌ای برای همه نوازندگان بداهه قابل اجرا باشد. تحقیقات آینده می‌تواند الگوی مشابهی را با فعالیت‌های دیگر که در آن خلق در زمان واقعی اتفاق می‌افتد مانند اجرای رپ آزاد یا شعر گفتاری و حتی ورزش، وفق دادن موضوعات مشترک در فرآیند خلاقیت در مغز انسان، منطبق کند.

نورگارد می‌گوید: اکنون سوالات خاص‌تری وجود دارد که می‌توانیم در نظر بگیریم، مانند تغییراتی که در مغز اتفاق می‌افتد در حالی که شخصی بداهه پردازی می‌کند یا شبکه‌های مختلف درگیر هستند. این اتصال پویا نامیده می‌شود و همان چیزی است که ما امیدواریم در آینده در مورد آن تحقیق کنیم.تیم تحقیق شامل رابین میلر، استادیار علوم کامپیوتر، دانشیار فیزیک و نجوم موکش دامالا و همچنین همکاران دانشگاه ایالتی پنسیلوانیا و دانشکده پزشکی هاروارد است.