به گزارش پارس نیوز، 23 تیرماه و پس از اختلاف نظر ناصر محمودی فرد مدیر مجموعه ورزشی آزادی با حسن کریمی مدیرعامل شرکت توسعه و نگهداری اماکن ورزشی، مدیریت مجموعه آزادی دستخوش تغییرات شد.

محمودی فرد که همراه حسن کریمی از استانداری تهران به ورزش آمده بود، به دلیل آنچه که اختلاف نظر بر سر موضوع قرارداد برهان مبین عنوان شد از ورزش خارج گردید تا فرهاد نیکوخصال یکى از مدیران ورزشى جای او را بگیرد.

نیکوخصال مدیر مجموعه های سوارکاری شرکت توسعه بود که با حفظ سمت سرپرست مجموعه ورزشی آزادی شد. از 23 تیرماه تا امروز یکشنبه 14 مرداد بزرگترین مجموعه ورزشی خاورمیانه با سرپرست اداره می شود، سرپرستی که شواهد و قرائن نشان می دهد حق عزل و نصب آنچنانی ندارد و با محدودیت اختیارات تنها به اداره امور مشغول است تا مدیر جدید معرفی شود.

 

متوقف شدن طرح مقاوم سازى آزادى

البته دایره اختیارات مدیر ورزشى آزادى محدودتر از این هم است، او در این مدت به پروژه هاى عمرانى نیز ورود نکرده؛ از زمان حضور سرپرست در مجموعه ورزشی آزادی، پروژه مقاوم سازی کاملا به بوته فراموشی سپرده شده و انگار نه انگار که با وعده وزیر ورزش و جوانان قرار بود این پروژه بزرگ و ملی ظرف دو سال به پایان برسد.

31 تیرماه 1396 مسعود سلطانی فر وزیر ورزش و جوانان در گفت و گویی با پایگاه خبری وزارت ورزش  با اشاره به اهمیت و ضرورت مقاوم سازی ورزشگاه آزادی اظهار داشت: «حدود 2 تا دو و نیم سال این مقاوم سازی طول می کشد اما لازم بود که بعد از 47 سال انجام شود و ان شاءالله به گونه ای انجام گیرد که عمر این ورزشگاه بین 30 تا 40 سال طولانی تر شود.

سلطانی فر همچنین گفت: امیدواریم با مقاوم سازی ورزشگاه آزادی مردم بتوانند با آرامش و امنیت مسابقات را ببینند.

وزیر ورزش و جوانان در بخش پایانی این گفت و گو تصریح کرد: برای اینکه به برگزاری مسابقات لطمه نخورد برای مقاوم سازی بخش ها تفکیک شده و 12 فاز وجود دارد که بعد از اتمام هر فاز مقاوم سازی فاز دیگر شروع می شود.»

 

آب از آب تکان نخورده است

چهار روز قبل از صحبت های وزیر (27 خرداد 96) مقاوم سازی ورزشگاه آزادی رسما آغاز شد. در فاز نخست بازسازی سه زون در طبقه دوم ورزشگاه در دستور کار قرار گرفت. بازسازی همین سه زون چیزی در حدود 7 ماه زمان برد.

با پایان این سه زون مقاوم سازی آزادی رسما تعطیل شد و بدون توجه به وعده وزیر ورزش، در زمان مدیریت سرپرست در مجموعه ورزشی آزادی آجر روی آجر گذاشته نشد؛ جالب اینکه حسن کریمی در زمان شروع به کارش در شرکت توسعه  وعده های بسیاری داد، از ساخت دهکده ورزشی در شهر آفتاب با مساحت 430 هکتار شروع کرد تا به ساخت مجموعه 70 هکتاری در کنار دریاچه آزادی رسید ولى برخلاف تمام وعده ها در این مدت آب از آب تکان نخورده است!

کریمی حتی در نشست خبری اش عنوان کرد آزادی به مدیر ورزشی نیاز ندارد و باید توسط یک شهردار اداره شود ولی مدیر منصوب کریمی (ناصر محمودی فرد) هم چند ماه بیشتر در آزادی دوام نیاورد.

تغییرات و بلاتکلیفی در مجموعه ورزشی آزادی تنها به نبود مدیر خلاصه نمی شود، از زمان مدیریت ناصر محمودی فرد که معاون پشتیبانی تغییر کرد، این معاونت با سرپرست اداره می شود. از هفته پیش هم با رفتن پرویزی معاون ورزشی، کسی به جای او معرفی نشده تا مجموعه بزرگ آزادی حتی معاون ورزشی هم نداشته باشد!

 

خسروآبادى، صبایى یا همدانى؟!

حالا از گوشه و کنار شنیده می شود رجبعلی خسروآبادی مدیرکل سابق میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری استان تهران یکی از گزینه های محتمل برای مدیریت در مجموعه ورزشی آزادی است؛ مدیری که کاملا با فضای ورزش بیگانه است ولی به واسطه ارتباط حسنه با مدیرعامل شرکت توسعه، هم اکنون به عنوان مشاور در شرکت توسعه مشغول به فعالیت است.

خسروآبادی یکی از آن دسته مدیران غیرورزشی است که حضورش در ورزش مورد انتقاد خبرگزاری فارس قرار گرفته بود و با انتشار یک گزارش در خبرگزاری فارس با عنوان «رابطه به جای تخصص، رفاقت به جای توانمندی/ کوچ مدیران استانداری و میراث فرهنگی به ورزش» از رویه حاکم در انتخابات سیاسی توسط شرکت توسعه و نگهداری اماکن ورزشی انتقاد شده بود اما این رویه کماکان ادامه دارد. گویی در شرکت توسعه مدیری انتخاب نمی شود مگر آنکه سابقه سیاسی داشته باشد و با ورزش بیگانه باشد!

به غیر از خسروآبادی، مجید صبایی بخشدار سابق رودبار قصران نیز از گزینه های مدیریت در مجموعه ورزشی آزادی است. گفته می شود اگر خسروآبادی به آزادی نرود و سر از مجموعه قدیمی شیرودی دربیاورد، آن وقت شانس صبایی برای نشستن روی نیمکت مدیریت آزادی زیاد می شود.

علاوه بر این دو نام، محسن همدانى معاون امنیتى و انتظامى استاندارى تهران و همکار قدیمى کریمى هم گزینه مدیریت در مجموعه ورزشى آزادى است.

 

فراموش کردن تخصص گرایى در ورزش

در این جا به جایی هاى احتمالى متاسفانه بازهم آنچه که مغفول واقع می شود، تخصص گرایی در ورزش است.  در دوره جدید ورزش، بسیاری از مدیرانی که صاحب سمت شده اند، از استانداری تهران و میراث فرهنگی آمده اند؛ همان حوزه هایی که سلطانی فر و کریمی پیش از حضور در ورزش آنجا فعالیت داشتند!

مدیران تازه وارد ورزش که تجربه ای در این حوزه  ندارند، باید آزمون و خطاهای بسیاری را پشت سر بگذارند تا به گوهر گرانبهایی چون تجربه دست یابند. غافل از اینکه همین آزمون و خطاها علاوه بر هزینه های مادی، خروج تعدادی از مدیران ورزشی از چرخه مدیریت را به دنبال دارد. 

همه اینها در شرایطی است که یکی از شعارهای اصلی حسن روحانی در حوزه ورزش برای انتخابات ریاست جمهوری این بود که ورزش "باید توسط ورزشی ها اداره شود."