اجازه ندادیم کریمی دوستانش را به تیم بیاورد، شاکی شد
حمیدرضا جهانیان، مالک باشگاه نفت تهران مدتی است که امتیاز این تیم را خریده و تلاش میکند چارهای برای شرایط عجیب این باشگاه بیندیشد.
ابتدا با سوال اصلی که این روزها بسیاری از هواداران میپرسند، گفتوگو را آغاز میکنیم. آنها میخواهند بدانند افراد متمولی چون شما، چرا به ورزش گرایش پیدا کردهاند؟ چرا قصد تیمداری در فوتبال دارید؟
ما در صنفهای مختلف فعالیت میکنیم و چند شرکت داریم. یکی از شرکتهای ما شرکت نفتی فرآوردههای نفتی پارس طلایی است. یکی از شرکتهای ما مدرن کاسپین است که همین جاست. یکی از شرکتهای ما« آلفامارینکیش» در کیش است و چند فروند کشتی داریم. یکی دیگر از مجموعههای ما، فرهنگی ورزشی جهانیان است که یک بخش فرهنگی و یک بخش ورزشی دارد. بخش فرهنگیمان شامل موزیک و ترانه است، یک بخش نیز فیلمسازی داریم. یک فیلم به نام دمسرد در خصوص حقوق بشر و مشکلات ترنسها در ایران ساختیم. سال 86 یا 87 بود که ما برای خریدن تیم پرسپولیس خیز برداشتیم. در آن زمان پرسپولیس دچار بحران شده بود و به ما پیشنهاد خرید این تیم را دادند. ما مذاکراتی کردیم که به نتیجه نرسیدیم.
در نهایت تصمیم گرفتید نفت را بخرید.
یک پیشنهاد به ما دادند که تیم نفت در حال واگذاری است، شما تقاضا دهید. گفتم بعید میدانم این تیم را به ما بدهند. تقاضا دادیم و بعد از چند وقت به ما اطلاع دادند که مدارک ارائه دهید. مدارک را دادیم و وکیل ما هر چند وقت یک بار مدارکی را که میخواستند، تحویل میداد تا اینکه اساماس آمد که ساعت فلان هیات واگذاری باشید و عدم حضورتان نشان از انصراف است. دیدیم موضوع جدی شده است. مراجعه کردیم و چند شرکت دیگر که قصد خرید داشتند، آمده بودندو در نهایت از ساعت دو تا پنج بعدازظهر ما را گزینش کردند. بعدازظهر از طریق رسانه متوجه شدیم که گفتند شرکت فلان (یکی از شرکتهایی که همزمان با ما مراجعه کرده بود) مدارک و شرایطش کاملتر از شرکت ماست وما ناامید شدیم. صبح روز بعد زنگ زدند و گفتند فلان ساعت به اداره کل تربیتی استان تهران بیایید. رفتیم و دیدیم دبیر واگذاری آنجاست. گفتند مدارکتان کامل بوده و شما تایید شده اید و بروید برای مذاکره. رفتیم تربیتبدنی و گلمحمدی (رییس تربیت بدنی استان تهران) گفت چون ما امروز نمیتوانیم به این سرعت مجوز دایم بدهیم، یک مجوز یک ماهه به شما میدهیم و شما مدارکتان را کامل کنید. ما نمیتوانیم تیم را انتقال دهیم، به دلیل اینکه اداره دارایی، نامه زده و جلوی نقل و انتقالات را بسته است و ما اجازه همکاری با شما را نداریم. اما یک مجوز یکماهه به شما میدهیم، مشکل دارایی را حل کنید و ما بعد ما مجوز اصلی را به شما میدهیم. هیچ اسناد و مدارکی نداشتیم. همه را به رستوران دعوت و صحبت از فردای آن روز تمرین را شروع کردیم. بچهها را به مرور زمان دعوت و مشکلاتشان را حل کردیم. قراردادهایشان را به روز کردیم . یک سری پرداخت داشتیم و دریافتی بازیکنان را به 25 درصد رساندیم. یک سری بدهیها را پرداخت و مشکلات رفاهی و آسایششان را حل کردیم. هر آنچه مربوط به تیم و تدارکات بود را به نحو احسنت انجام دادیم؛ در همین فاصله نیز، مشکلات دارایی را حل میکردیم.
جهانیان چه تغییری کرده که پرسپولیس را به او واگذار نکردند اما نفت را واگذار کردند؟
برند پرسپولیس، برندی است که نزدیک به 30 میلیون هوادار دارد. من یک طرح اقتصادی برای 30 میلیون هوادار این تیم نوشته بودم. من ورزش را صنعت میبینم که یک اقتصاد پردرآمد است اما در چهارچوب خودش حرکت نمیکند؛ به نظر من در فوتبال باید تجار باشند، نه مدیران ورزشی. کار مدیر ورزش، ارنج کردن تیم است اما از این چیدمان و لوگو ما باید پول دربیاوریم. من در آن طرح اقتصادی، تعاونی مسکن برای هواداران، کارخانهها و شغلهای مختلف، برای 30 میلیون جمعیت برنامهریزی کردم. میخواستیم بحث مسکن، ازدواج و شغلشان را حل کنیم. یک بیزینس عجیبی بود که زمانی که مدیران دیدند، باورشان نمیشد و میگفتند این برنامه متعلق به یک دولت بود.
اگر طرح کاملی بود، چرا با آن مخالفت شد؟
کسی متوجه نشد ما چه میگوییم. میگفتند ورزش چه ربطی به کارخانه و تجارت دارد؛ در حالیکه تمام دنیا به همین شکل کار میشود. ورزش، صنعت پولسازی است. طرح اقتصادی ما نیز همین بود اما بعدها دست امثال بابک زنجانیها افتاد که بخشی از طرح مثل شرکت هواپیمایی و بیمارستان را توانستند کپی و استفاده کنند. من میتوانستم به کشورم خدمت کنم؛ هرچند در حال حاضر من 300، 400 نفر پرسنل دارم و در گوشهای مشغول خدمت هستم.
برای تاجری مثل شما، باور این موضوع که فقط آمده است تا خدمت کند، سخت است. من معتقدم نمیتوان گفت شما فقط میخواستید خدمت کنید یعنی بدون شک این موضوع سودی برای شما داشته است که پیگیرش شدهاید.
ما تلاش خودمان را کردیم ولی طرفین مقابل ما متوجه برنامههایمان نشدند، فقط گفتند ما مطالعه میکنیم و به شما خبر میدهیم. مدیران بالادستی استقبال کردند ولی مدیران میانی و مدیران انتهایی متوجه نمیشدند حرفی که ما میزنیم، چه معنی دارد. گفتند که امکان واگذاری پرسپولیس وجود ندارد و شورای امنیت اجازه نداده، ما نیز ادامه ندادیم. تا این بحث نفت وسط آمد.
شما در پرسپولیس میتوانستید روی هواداران میلیونی این تیم حساب کنید. به هر حال پشتوانه عظیمی پشت این برند معروف است ولی در نفت، چنین موضوعی وجود نداشت. اگر به دنبال آن طرح اقتصادی بودید، بدون شک در نفت نتیجه نمیگرفتید.
بسیاری معتقدند هواداران همانهایی هستند که در ورزشگاه حضور دارند. در صورتی که هواداران تیم نفت، خیلی بیشتر از تیمهای دیگر و خانوادهای یک میلیون نفره است. این خانوادهها، حمایتشان فیزیکی و با حضور در ورزشگاه نیست. آنها نفت را با دنبال کردن برنامههاو اخبار، از تلویزیون حمایت میکنند. نفت جای مهمی است اما مانند دفاع مقدس، هر روز سرگرم جنگ، کار و تلاش است. اگر این خانواده کمکاری کنند، اقتصاد کشور به هم میریزد. ویترین ورزش این خانواده، نفت تهران است که این ویترین را به ما واگذار کردند. در حال حاضر تمام نگاههای دوستان و تجار، به این است که چه رفتاری باید برای درآمدزایی از ورزش انجام شود. آیا تجار باید به این صنعت ورود کنند یا خیر. صنعتی که در واقع سودرسانیاش، خیلی سختتر از یک واردات و صادرات است. درآمدزایی از ورزش، تفکر عجیب و غریب و برنامه میخواهد اما متاسفانه این رفتاری که با ما میشود، انگیزههای دیگران را کمرنگ کرد.
شما مربیگری تیم را از حمید درخشان گرفتید و به علی کریمی دادید. کریمی در فوتبال ایران، معروف به این است که اگر مشکلی وجود داشته باشد، خیلی صریح بیان میکند. این اتفاق یک مقدار نگران کننده بود، یعنی حمیدرضا جهانیان که به تازگی وارد فوتبال شده، بدون شک نمیتوانست با علی کریمی تعامل کند و نتیجه بگیرد. این تصمیم کارشناسی شده بود و یا اینکه چون علی کریمی، چهره و اسطوره بود و میتوانست برای باشگاه تماشاگر بیاورد، او را انتخاب کردید؟
ما زمانی که تیم را تحویل گرفتیم، بازیکنان 10 روز دور از تمرین بودند. کادر فنی این تیم، حمید درخشان بود. در چنین شرایطی، تیم به ما واگذار شد. قبل از اینکه درخشان بخواهد تیم را ترک کند، چه کسی سرمربی تیم بود؟
علی کریمی.
به همین دلیل ما او را انتخاب کردیم زیرا شناخت مناسبی از تیم داشت. من با خصوصیات اخلاقی او آشنا نبودم و فکر نمیکردم کسی که اسطوره است، چنین رفتار و برخوردی داشته باشد. برای من خیلی عجیب بود. او وقتی سرمربی تیم شد و پیش من آمد، گفتم من از شما نتیجه میخواهم، برایم مهم نیست که چه کار میکنی، من امکانات میدهم، مشکلاتی را که سر راه هست ، حل میکنم و شما نتیجه بگیر.
ولی در ادامه با او به مشکلات عدیده خوردید. این مشکلات از کجا آغاز شد؟
بعد از شروع کارمان، علی کریمی اعلام کرد که شخصی به نام علیپور باید به تیم اضافه شود. او خیلی اصرار داشت که ما از این شخص استفاده کنیم. من علیپور را نمیشناختم، آقای کریمی قراری در آکادمی گذاشت و ما یکدیگر را دیدیم. او از دستاوردها و نحوه مدیریتش گفت و خیلی دوست داشت بیاید به ما کمک کند. گفت اگر بیایم تنها نیستم و اسامی هفت یا هشت نفر را داد و اعلام کرد اگر بیایم، این افراد باید در کنار من باشند و هیات امنایی کار میکنیم.
از علیپور اطلاعات بیشتری درباره آن افراد نگرفتید؟
گفتم اینها چه تجربهای دارند؟ علیپور گفت اینها مدتها در تیم بودند و خدمت کردند و همهشان را میشناسم. گفتم شما که میگویید اینها آدمهای موفقی هستند ،چرا وضعیت تیم اینچنین است؟ این موضوع نشان میدهد که اینها خوب کار نمیکنند زیرا اگر خوب بودند، این تیم بدهکار نمیشد. آنجا من تامل کردم تا اینکه علیپور به یکباره از تیم ما جدا شد.
با چه عنوانی قصد فعالیت در نفت را داشت؟
آمده بود و تقاضا داشت که مدیرعامل بشود. من گفتم مشکلی وجود ندارد. شما مدیر عامل شوید اما به هر ترتیب او از ما جدا شد.
دلیل خاصی برای این کار ذکر نکرد؟
خیر.
در ادامه چه اتفاقی رخ داد؟
از روزی که ما با علیپور قطع رابطه کردیم، رفتار کریمی نیز عوض شد. من بخش خصوصی هستم، دولت نیستم که کارمندم قهر کند و یا رسانهها به دروغ حرفهایی بزنند و من سریع باج دهم که چنین نکنید. وقتی دیدم با من همراه نیست و رفتارش در جهت عکس است ،خیلی راحت کنارش گذاشتم.
و در نهایت کریمی از تیم جدا شد.
کریمی با ما زاویه پیدا کرد و من متوجه رفتارها و برخوردهایش میشدم. همین باعث شد که مقابل تیم پیکان، بازی را واگذار کنیم و به رختکن رفتم. بازیکنان انتظار داشتند که من پرخاش کنم اما از آنها تشکر و تقدیر کردم. گفتم باید تمرین و همکاریتان با علی کریمی بیشتر شود، بیشتر به حرفهای ایشان توجه کنیدو کادر فنی را جدیتر بگیرید. یک کاری کنید نتیجه آن را در آسیا ببینیم. گفتم پرچم ایران قرار است توسط شما برافراشته شود. این در تاریخ ثبت میشود. کاری کنید که فردا همه غبطه شماها را بخورند و در آسیا دیده شوید. از کریمی تشکر کردم و از رختکن خارج شدم. فردای آن روز کریمی به من پیامکی داد. همیشه به ایشان میگفتم هر موقع کاری دارید به من مستقیم بگویید. نگذارید کسی بین من و شما قرار بگیرد. همیشه خطاب من به ایشان، کاپیتان بود. (متن پیامکها را نشانمان میدهد و میخواند) ببینید اینجا نوشتهام «سلام و درود کاپیتان، موفق باشید». تا اینکه در یک مصاحبه ، سیاهنمایی کرد و برای من خیلی عجیب بود که چرا چنین مصاحبهای انجام شد.
کدام مصاحبه؟
او گفت «تغییرات در نفت در حد نام مالک باشگاه بود». میتوان بیتفاوت بود ولی من هیچ وقت به این شکل زندگی نکردم. من این مصاحبه را برای او فرستادم که ببینم تایید میکند یا خیر؟ برایم نوشت به فکر مربی باشید، من تا بازی سپاهان (سرمربی) هستم.
ولی گفته میشود او در پیامکهایی که پیش از این برای شما فرستاده از مشکلات گله کرده است اما شما آنها را پاک کردهاید.
خیر. من جوابی به او ندادم. سپاهان از ما یک بر صفر باخت و این پیام را دادم (متن پیامک را نشانمان میدهد) نوشتم: «همچنان که خانواده بزرگ نفت را سربلند و شادمان کردید از خداوند میخواهم همیشه سربلند، پیروز و موفق باشید. امیدوارم با خانواده عاقبتبخیر باشید». ایشان نیز نوشت: «منتظر هستم تعطیلی تمام شود». یعنی من را تهدید میکرد و من نیز متوجه نشدم موضوع چیست. پس از آن در روز تاسوعا رفت تمرین، در صورتی که ما تمرینات را تعطیل کرده بودیم. گفتم چرا تاسوعا رفتید تمرین کردید؟ حق نداشتید.
البته به نظر میرسد شما با طرح مباحثی مثل تمرین در روز تاسوعا، قصد داشتید ذهن رسانهها را منحرف کنید. به هر حال همه بازیکنان و مربیان اعتقاد کامل به امام حسین (ع) دارند اما آنها وظیفه دارند تمرین کنند تا آماده بازی شوند.
من به او گفتم شما کارمند نفت هستید؛هرچند که اسطوره باشید. در حال حاضر در باشگاهی کار میکنید که مدیر باشگاه تصمیم میگیرد که چه روزی تمرین باشد و چه روزی تمرین نباشد و ایشان نیز نوشت منتظر هستم تعطیلات تمام شود. من تاسوعا را به او تسلیت گفتم و نوشتم «همچنان بزرگ ما هستید. امیدوارم بتوانم درخدمتتان باشم. به شما افتخار میکنم، ارادتمند جهانیان». برای من نوشت که فردا ساعت 10 تمرین است، امیدوارم ببینمتان، قول میدهم به کسی نگویم که تشریف میآورید. من نیز نوشتم «در کنار شما بودن افتخار است».
البته به نظر میرسد احترامی بین مالک و مربی نیز وجود نداشت.
این برخوردها خیلی زشت است. شاید اگر من بیرون مجموعه بودم و کسی به من این مطالب را میگفت، من باورم نمیشد اما اتفاقی است که برای خود من افتاده است. در ادامه نوشتند امکان دارد گلمحمدی نیز به تمرین بیاید و این نشان میدهد که او با گلمحمدی ارتباط خوبی دارد.
واکنش شما چه بود؟
من نوشتم دوستت دارم!
و در ادامه شما به عیادت جمشید مشایخی رفتید و تصاویر و خبر این اتفاق را برای علی کریمی ارسال کردید. این در حالی بود که حمید درخشان، سرمربی تیم شده بود و به نظر میرسد نوعی کریخوانی بین شما دو نفر شکل گرفته بود.
ما رفتیم عیادت جمشید مشایخی و او را با رمضانیفر که بایکدیگر قهر بودند، آشتی دادیم و عکس آن را برای علی کریمی فرستادم. من نمیدانستم اختلافشان با آقای درخشان سر چیست. هنوز نمیدانم. برای کریمی نوشتم: «داداش ما رفتیم و استادان سینما، رمضانیفر و جمشید مشایخی را آشتی دادیم کاش کنار ما بودی ما را از دیدارتان محروم کردی، جای خالیتان را با هیچ گلستانی نمیتوان پر کرد». برایم نوشت اگر سواد دارید اینها را ببینید (کریمی تصاویر قراردادش را برای جهانیان ارسال کرده است). نوشت: «میدانم خودت نیز اینها را نداشتی ولی صبر کن تا دو یا سه روز دیگرچیزی به دستت میرسد. او به طور مرتب ما را تهدید میکرد.
چرا سراغ حمید درخشان رفتید؟ شما گفتید ما با درخشان قرارداد داشتیم ولی به هر حال توانایی فنی را نیز باید درنظر میگرفتید. ضمن اینکه شما برای اینکه کریمی را سرمربی تیم کنید، جلسهای برگزار و رایگیری کردید ولی برای رفتنشان رایگیری نکردید.
زمانی که کریمی را به بازیکنان معرفی کردیم، اینگونه نبود که من از بچهها نظر و مشاوره بگیرم و بر اساس نظر آنها تصمیم بگیرم. ما روز قبل با علی کریمی جلسه گذاشتیم و با یکدیگر صحبت کردیم. گفتم آقای کریمی ، من امشب با بچهها جلسه دارم، آیا حضور شما در تیم قطعی است؟ او گفت بله، این اجازه را دارید که اعلام کنید. گفتند عکس بگیریم که گفتم نیازی به عکس نیست. اما بهدلیل اینکه این عکس جایی منتشر نشود، با موبایل خودم عکس گرفتم. شب با بازیکنان جلسه گذاشتیم و گفتم که چه کسانی موافقند که دوباره کریمی سرمربی تیم شود اما نباید فراموش کنید که نتیجه این رایگیری تاثیری در تصمیمگیری من نداشت و اگر همه مخالفت میکردند، آنجا اقتدار خودم را مشخص میکردم و میگفتم کریمی میآید و همه باید تمکین کنید. دو نقشه کشیده بودم؛یکی بحث اقتدار که محکم بگویم آقای کریمی میآید و هر کس نمیآید، همین الان اعلام کند که ما تکلیف را بدانیم و یکی اینکه آقایان موافق خواهند بود، دست را بالا میبرند و ما با روحیه لطیفتر میگوییم باشد، حالا که شما موافق هستید ما آقای کریمی را دعوت میکنیم؛ تا بچهها نیز متوجه باشند که نظرشان برایم مهم است و به تفکرات و نظراتشان احترام میگذارم. ارتباط اینچنینی برقرار کردیم و روی ذهن بچهها این نشست که نظراتشان روی من میتواند تاثیر داشته باشد. حال یک نکات منفی نیز داشت؛ به عنوان مثال همین اتفاقات اخیر که فکر کردند با اعتراض و اعتصاب میتوانند نظراتشان را اعمال کنند از نتایج همان جلسه بود.
نگفتید چرا سراغ درخشان رفتید که همان مقطع با کریمی به مشکل برخورده بود.
یک قراردادی بین باشگاه و حمید درخشان وجود داشت. قرارداد درخشان و دستیارانش نزدیک یک میلیارد و چهارصد میلیون تومان بود؛ یعنی اگر درخشان نمیخواست سرمربی تیم شود، من باید تکلیف یک میلیارد و چهارصد میلیون تومان را مشخص میکردم. او میتوانست برود شکایت کند و خیلی راحت نیز به درخشان حق میدادند که حکم محکومیت بگیرد و ما مجبور بودیم این مبلغ را پرداخت کنیم.
بنابراین مسائل مالی برای شما در اولویت بود.
ببینید ما قراردادی با کریمی داشتیم که مبلغ آن دو میلیارد و سیصد میلیون تومان در دو سال بود. دو دوتا چهارتا کردیم و دیدیم که باید دو میلیارد و سیصد میلیون تومان به علی کریمی بدهیم، ایشان نیز تیم را رها کرده و رفته، یک میلیارد و چهارصد میلیون تومان نیز باید به درخشان بدهیم که در مجموع میشود سه میلیارد و هفتصد میلیون تومان. حال یک مربی دیگر نیز بیاورم که مبلغ قرارداد او بدون شک زیر یک میلیارد نخواهد بود، یعنی مجموع قراردادهای مربیان ما مبلغی در حدود چهار میلیارد و هفتصد میلیون تومان میشد. ما بخش دولتی که نیستیم. نمیتوانیم یک گزارش مالی بنویسیم و بیتالمال نیز زیر دستمان باشد و درخواست پنج میلیاردتومان بودجه کنیم. خودم برآورد کردم و دیدم ما که سرمربی داریم، قرارداد نیز داریم. چه کسی بهتر از درخشان؟
ولی در انتخاب مربی علاوه بر مسائل مالی باید به مسائل فنی نیز توجه کرد.
درخشان مدرک مربیگری A حرفهای دارد. تعداد مربیانی که این مدرک را دارند، در کشور سه نفر است. با ایشان صحبت کردیم و از یک میلیارد و چهارصدمیلیون تومان قرارداد قبلی، تخفیف قابل توجهی گرفتیم و قرارداد را به روز کردیم و او تمرین را شروع کرد. یعنی در واقع پنج میلیارد را به یک عدد خیلی پایینتر تبدیل کردیم.
بنابراین شما به دلیل ترک تمرین میتوانستید از علی کریمی شکایت کنید.
میتوانیم این کاررا کنیم ولی هنوز شکایت نکردیم و همه میگویند این کار را کنید. من اعتقادی به شکایت ندارم. با وجود اینکه او رفته و از ما شکایت کرده اما من چنین کاری نخواهم کرد. علی کریمی خیلی بد صحبت کرد ولی به هر حال باید یک فرقی بین یک فوتبالیست و یک تاجر و یک کارمند باشد. تا جایی که امکان دارد، با گفتوگو مشکل را حل میکنیم. من منتظرشان هستم که بیایند ولی هنوز نیامدهاند. قاعدهاش این است که بیایند و تکلیف 200، 300 میلیون تومانی را که از من گرفتهاند، مشخص کنند.
شما در برنامه 90 گفتید که به عنوان نماینده ایران در لالیگا خواهید بود. این موضوع به کجا رسید؟
ما همه مذاکرات را کردیم و توافقات را انجام دادیم اما هنوز خودم به آن ثبات کامل نرسیدم که این نمایندگی را راهاندازی کنم، وگرنه همه چیز سرجای خودش است.
در برنامه 90 بیان کردید که حسین عبدی به دنبال اجرایی کردن این کار است اما جست و جوهای اینترنتی ما، نشان میدهد ممکن نیست تیمی بتواند نماینده لالیگا در کشور خودش باشد.
مگر چند روز پیش نخواندید که عربستان، لالیگا را به نمایندگی گرفت؟ آیا کسی آنها را مسخره کرد؟ (کلیپی نشانمان میدهد که سالگادو، بازیکن رئال مادرید در حال امضای قراردادی است که در آن به جهانیان تبریک میگوید و از این موضوع به عنوان سند لالیگایی شدن یاد میکند).
ولی سالگادو، نماینده لالیگا نیست. او بازیکن رئال مادرید بوده اما از کجا مجوز گرفته که به شما نمایندگی لالیگا را بدهد؟
این کلیپ را میشل سالگادو ساخته و برای من فرستاده است. اوگفت: نظرت چیست؟ گفتم شرایط ما شرایط تثبیت شدهای نیست. اجازه دهید ما تثبیت شویمو همه چیز به نام ما منتقل شود، نه اینکه شما را نیز درگیر خودمان کنیم. او گفت که اشتباه کردید. گفت در ایران، سرمایهگذاری در ورزش اشتباه است. به من گفت شما یک تاجر بزرگ در اروپا و کشورهای عربی هستید، چرا دارید چنین اشتباهی را میکنید؟ اواز ابتدا میگفت اشتباه است و من میگفتم نه.
در روزهای اخیر شایعاتی درباره پس گرفتن نفت از شما مطرح شده است.
ما یک چیز را توافق و امضا کردیم. به امضا پایبند و وفادار هستیم، زیر امضا نمیزنیم. تا الان تعهداتی که داشتیم و بهآن عمل کردیم، خیلی جلوتر و پررنگتر از انتظاراتی بودکه از ما داشتند. خودتان میبینید یک شخصیتی مثل گلمحمدی، مدیرکل ورزش تهران که باید حامی ورزش باشد یعنی اگر ما مشکل داشته باشیم باید دخالت کند و مشکلات را حل کند، راحت مصاحبه کرده و میگوید که من رفتم با نمایندگان مجلس لابی کردم که بروند در هیات دولت وزیر نفت را قانع کنند که تیم نفت را به خود وزارت نفت برگرداند و وزارت نفت تیمداری کند. این یعنی چه؟ یعنی خلاف سیاستهای اصل 44. سازمانی راه افتاده به نام سازمان خصوصیسازی اما این کار را در جهت عکس انجام میدهند.
شما گفتید مدارک من نسبت به سه باشگاه دیگر کاملتر است و بدون شک مجوز AFC را خواهید گرفت. درست است؟
بله، زمانی که اسناد را رو کردیم ،همه حیران شدند. باورشان نمی شد اسناد ما این قدرکامل باشد. اسناد مالی همه ترجمه و تایید شده است.
ولی شما بدهیهای کلان دارید. به عنوان مثال به علی کریمی بدهکار هستید، مگر میتوانند به شما مجوز بدهند؟
ما بدهکاری نداریم. طبق قرارداد باید همراه با ادامه فعالیت، ما به ایشان پرداختی داشته باشیم. پرداخت مرحله اول انجام شده ولی چون تیم را ترک کردند، باید بیایند و توافق صورت بگیرد.
بازیکنان چند درصد از مبالغ قراردادشان را گرفتهاند؟
25 تا 30 درصد.
البته بازیکنان نیز از حضور شما راضی نیستند به عنوان مثال محمد نصرتی مصاحبه کرده و گفته اگر پیشنهاد بهتری شود از تیم میرود.
متاسفانه لقب بازیکنان ما، حرفهای است. بعضی خیلی آماتور برخورد میکنند. هیچ باشگاهی، بازیکنانی راکه میآیند بر علیه باشگاهشان مصاحبه و سیاهنمایی میکنند، نمیپذیردزیرا باشگاه زمانی که میخواهد بازیکن را به کار گیرد به گذشتهاش نگاه میکند که در زمان سختی ،کنار باشگاه بوده یا بر علیهآن بوده، این خیلی مهم است. در ابتدای فصل چند بازیکن به من پیشنهاد شد، من گفتم عملکرد آنها را رصد کنید که آن بازیکن به باشگاه و ولی نعمت خودش خدمت کرده یا خیانت؟ اگر بازیکن با عشق نباشد و باشگاهش را دوست نداشته باشد و سیاهنمایی کند، ضربه میزند.
باشگاه شما مدیرعامل و هیات مدیره دارد؟
ما به صورت هیات امنا تیم را اداره میکنیم. ما 6 نفر هیات امنا داریم که داریم 9 نفر میشویم. به دلیل اینکه هنوز نقل و انتقال قطعی نشده ما هنوز از هیات امنا رونمایی نکردیم.
چهرههای ورزشی در هیات امنا شما حضور دارند؟
بله، علاوه بر ورزشیها ،چهرههای سیاسی نیز حضور دارند.
برنامهای برای بهبود اوضاع نفت دارید؟ بدون شک اگر این تیم با این سیاهنماییها در مسابقات شرکت کند، هیچ هواداری نمیخواهد شما موفق باشید.
هیچ هواداری از زمینخوردن ما خوشحال نمیشود. ما هوادار رقیب نداریم. ما هوادارانمان خانواده بزرگ نفت است. خیلی ناراحتند و غصه میخورند که چرا باید این کملطفی در حق تیم شود. همه اینها به شخص گلمحمدی برمیگردد. شما وقتی میخواهی یک رقابتی را انجام دهی، یک رقیب، یک حامی رقیب ویک دشمن داری. چهار تا سرباز نیز کنارت هستند. ما سرباز که نداریم هیچ، حامیمان نیز دشمن رودرروی ما شده است. نامه مکاتبه شده، تخلف محرز است. ما میتوانیم از ایشان شکایت کنیم. برای چه ایشان یک نامه تایید نشده را منتشر کرده است؟ البته در نهایت میگوید نامه محرمانه که نبوده، ما منتشر کردیم. ولی انتشار این نامه چه تاثیری در رفتار باشگاه ما داشته است؟ بچههای باشگاه ما را دلسرد کرده، آنها بلاتکلیف شدند. گفتند چرا باید تمرین کنیم؟ چرا باید حرف شما را گوش کنیم؟ در آن نامه نوشته مالکیت من منتفی شده است. من باید چند نفر را قانع کنم که اینگونه نیست. وزارت ورزش و اداره کل تربیت بدنی تهران کارش نظارت است، نه قضاوت. آنها نمیتوانند اعلام کنند که شما مالک هستید یا نیستید. این کار در اختیار هیات است و هیات واگذاری، کار خودش را انجام میدهد.
فردوسیپور چقدر در این سیاهنماییها نقش داشته است؟
فردوسیپور متاسفانه اخلاق خیلی بدی دارد، به او گفتم یک بار تغییر سیاست بده، الان چندین سال است که منفیها را بولد میکنی و روی آن مانور میدهی که این خیلی بد است. 6 ماه، نکات مثبت تیمها و افراد را برجسته کن. در فوتبال روز دنیا، کاکا در تیم برزیل در مراسم خداحافظی چند قطره اشک ریخت، رسانههای ما چه کار کردند؟ اما بازیکنان ما در تنهایی و خلوت خودشان دست خیلیها را میگیرند. خیلی کمکهای خاصی میکنند. بزرگتری میکنند و بین دو نفر صلح برقرارمیکنند. چرا روی اینها دست نمیگذاری؟ چرا اینها را برجسته نمیکنید؟
عادل فردوسیپور بعد از آن برنامه 90 با شما صحبت کرد؟
قبلش به من زنگ زد و با ایشان بحث کردم. گفتم من شما را قبول ندارم. شما فقط سیاهنمایی میکنید. مثبت فکر کنید. گفت نه ما کارمان این است. گفتم این اشتباه است. یک بار از قالب منفی بیرون بیا و یک قالب مثبت به خودت بگیر. به خبرنگارانت میگویی بروند در تمرین روز تاسوعا که ما تمرین کردیم و نباید تمرین میکردیم، فیلمبرداری کنند. کجای قانون نوشته که اگر کسی قبحشکنی کرد، باید اورا برجسته کرد؟ باید پنهان کنید. یکی از دلایلی که باعث شد ارتباطمان با آقای کریمی از بین برود، همین برنامه 90 بود. تیم تمرین کرده، شما که میدانید نافرمانی کرده ،چرا پوشش دادید؟ نافرمانی در حوزه خودمان ، با پاداش و جریمهای حل میشد ولی شما مرا در وضعیتی قرار دادید که خیلی از مسئولان زنگ زدند و گفتند چرا اجازه میدهید با شریعت ما بازی کنند؟
سال 82 شما به دلیل اختلاس محکوم شدید اما در برنامه 90 اعلام کردید که یکی از شرکتهای زیرمجموعهتان اشتباهی کرده بود و شما مجبور به پاسخگویی شدید. وقتی نمیتوانید شرکت خودتان را مدیریت کنید، چرا به فوتبال آمدهاید و باشگاهداری میکنید؟
آن مشکل مربوط به یک شرکت خارجی بود. چون من مدیر آن مجموعه بودم، باید میرفتم و توضیح میدادم. اما به دلیل احترامی که برای دستگاه قضایی قایل بودم، برای جواب دادن رفتم و کمکشان کردم. در نهایت نیز تبرئه شدم.
نگفتید که چرا به فکر گسترش کارتان هستید وقتی نمیتوانید شرکت خودتان را از مشکل نجات بدهید.
عرض کردم که تبرئه شدیم. دستگاه قضایی نیز خبر را زد و بعد برداشتند. وقتی ما تبرئه شدیم، یعنی کارمان درست بوده است. در یک مقطعی به شما اتهامی وارد می شود ولی اثبات مهم است. گاهی اثبات نیز میشود ولی بعد از چند سال به دلیلی، اعاده دادرسی میدهی و تبرئه میشوی. در آن مقطع چون بحث و درگیری شد، ما محکوم شدیم اما بعد که از حالت قضاوت و قساوت خارج شد، رفتیم و تبرئه شدیم .همچنین کسانی که این پرونده را درست کردند از بازپرس و قاضی و کارشناس که در این قضیه دست داشتند، همه بازداشت شدند. اگر من آن حکم را مطرح کنم، حیثیت خیلی افراد میرود چون آدمهای بزرگی اسمشان هست.
موضوعی که درباره تیم شما مطرح شده، این است که درخشان برخی بازیکنان را کنار میگذاشت، کریمی سرمربی شد و آن را جذب کرد و در ادامه درخشان، بازیکنان کریمی را کنار گذاشت.
سرمربی باید تشخیص دهد، من که نمیتوانم دخالت کنم.
شایعههایی وجود داشت که در تیم شما از بازیکنان پول میگرفتند و با آنها قرارداد میبستند.
بله اینگونه بود ولی نه توسط این تیم مدیریتی بلکه قبل از ما وجودداشت. به عنوان مثال سرپرست سابق تیم 100 میلیون از کسی گرفته بود، آمد اینجا مدارک را نشان داد و از ما کمک خواست. گفتیم اول برو مذاکره انجام بده و اگر حق و حقوق را نداد، به دستگاه قضایی مراجعه کن.
در برنامه 90 گفتید با علیرضا بیرانوند، گلر پیشین نفت تهران مذاکره کردید و به توافق رسیدید اما دقایقی بعد او این موضوع را تکذیب کرد.
جالب است بدانید بیرانوند همان روز اینجا بود. تلفنی نیز با یکدیگر صحبت کردیم. ساعت دو بامداد عادل فردوسیپور گفت با بیرانوند صحبت کردیم اما در آن زمان ایشان اردو بودند. ساعت دو ، بیرانوند تلفنش را جواب نمیدهد. فردای همان روز زنگ زد و عذرخواهی کرد و گفت من با کسی صحبت نکردم. قرار شد با یکدیگر توافقاتی کنیم اما نتوانستیم این قرارداد را هماهنگ کنیم.
ارسال نظر