‌منصوریان پس از توقف مقابل تیم قلعه‌نویی، استفعا داد و از استقلال رفت. اتفاقی که سکوهای ملتهب استقلال انتظارش را از هفته‌های قبل می‌کشیدند. ولی بالاخره علیرضا منصوریان قبول کرد که به انتهای خط رسیده و تصمیم‌اش را عملی کرد. پنج دلیل نتیجه نگرفتن منصوریان در استقلال را مرور می‌کنیم. 

نمایش

منصوریان علاقه زیادی داشت که تکنولوژی تیم‌اش را به نمایش بگذارد. در حالی که قبل از استقلال، تیم‌های دیگری نظیر پرسپولیس از GPS استفاده می‌کردند ولی منصوریان هر روز مصاحبه‌ای راجع به این تکنولوژی که به استقلال آورده بود، روی خروجی رسانه‌ها می‌برد. منصوریان انقدر راجع‌به این تکنولوژی صحبت کرد که حتی جی‌پی‌اس بستن بازیکنان روی پیراهن تمرین هم این شائبه را به وجود آورد که برای نمایش دادن است. منصوریان دائم از روزهایی که کنار کی‌روش حضور داشت صحبت می‌کرد. حتی از دستیاری افشین قطبی هم می‌گفت تا اعلام کند که کناردست مربی‌های بین المللی چیزهای زیادی یاد گرفته است. منصوریان برای نمایش دانش بین المللی، فقط از واژه‌های ناقص انگلیسی استفاده می‌کرد. در روزهای نخست از حوضچه یخ هم استفاده کرد. همه این تکنولوژی‌هایی که منصوریان به استقلال آورد، منطقی و دانش روز دنیا بود. ولی آن قدر راجع به آن صحبت می‌کرد و به نمایش می‌گذاشت، که انتظارات را بالا برده بود. منصوریان نمی‌خواست از خودش به عنوان یک مربی تازه‌وارد و کم‌تجربه در استقلال یاد شود. او علاقه داشت که با برانکو و کی‌روش مقایسه شود. همین هم باعث شد که انتظارات از تیم‌اش بالا برود و حتی امکان اخراج در همان اولین نیم‌فصل حضورش روی نیمکت استقلال را هم به وجود آورده بود. 

خریدهای اشتباه

خریدهای منصوریان هم بیشتر جوزدگی بود تا این که واقعا به آن‌ها نیاز داشته باشد. او در جو خوب آن روزهای استقلال، می‌خواست نقل‌وانتقالات را هم از برانکو ببرد تا با روحیه‌ای مضاعف وارد لیگ شود. به خاطر همین رقابت با برانکو، بازیکنانی مانند کنعانی‌زادگان، فرشید باقری، آرش افشین را به استقلال آورد که هیچ سودی از خریدشان نبرد. انقدر خریدهای منصوریان ناامیدکننده بود که خیلی‌ها بابت محرومیت استقلال در نیم‌فصل نقل‌وانتقالات خوشحال شده بودند. ولی در این فصل هم منصوریان از سال قبل درس نگرفت و دوباره سراغ بمب‌ترکاندن رفت. داریوش شجاعیان را با رقمی نجومی به استقلال آورد، در همان پست اصرار زیادی برای جذب جباری داشت، جپاروف ناراضی را هم آبی‌پوش کرد. خریدهایی که هنوز از آن‌ها جوابی نگرفته است. 

دستیار بد

منصوریان برای نیمکت استقلال بیشتر سراغ کسانی رفت که با آن‌ها رفاقت داشت. علی چینی و محمدخرمگاه را از نفت تهران همراه خود به استقلال آورد. دو یاری که منصوریان اعتماد کامل به آن‌ها داشت و هیچ‌گاه در قامت جانشینی او نبودند تا در روزهای افولش در استقلال، مدیران به فکر تغییرات کم‌هزینه نباشند. او حتی در بدترین شرایط هم راضی نشد که مربی خارجی روی نیمت استقلال بنشاند تا گزینه‌های آلترناتیوی را از مدیران باشگاه دور نگه‌دارد. فقط بدنسازهای استقلال غیرایرانی بودند. در این دو فصل هم خرمگاه و چینی نتوانستند کمکی به منصوریان کنند تا در نهایت سرمربی استقلال در کارش استعفا دهد.

عدم ثبات

منصوریان همان اول کار انتظارات را بالا برد. اما نه خریدهایی که کرد و نه کمک‌هایش روی نیمکت، نتوانستند مانع از نتایج ضعیف استقلال شوند. اتفاقی که تمرکز را از سرمربی استقلال گرفت. علیرضا منصوریان بیشتر از اصل فوتبال، درگیر حواشی شده بود. سرمربی استقلال در نفت تهران نشان داده بود که فوتبال ری‌اکتیو را خوب بلد است. ولی آن‌قدر تمرکزش به حواشی خارج از زمین جلب شده بود که دانش فنی‌‌اش به چالش کشیده شد. منصوریان در همه پانزده ماهی که سرمربی استقلال بود هیچ‌گاه به ترکیب ثابت نرسید. در هر دیدار ترکیب‌‌اش را نسبت به بازی قبل عوض می‌کرد. منصوریان تا روزهای آخر تیم‌اش را نشناخته بود و نمی‌دانست که دنبال چه چیزی است. با فوتبال واکنش‌گرا نتیجه می‌گرفت ولی وسوسه نمایش فوتبال مالکانه را داشت. منصوریان این چالش را تا آخرین مسابقه داشت و هیچ‌گاه نتوانست تصمیم نهایی را بگیرد. 

قدم بزرگ

پاس همدان، تیم ملی امید و نفت تهران. این تمام سابقه منصوریان قبل از حضور روی نیمکت استقلال است. که البته دوتای اولی هم با ناکامی همراه بود. نفت هم جایی بود که بدون تماشاگر و حاشیه به کارش می‌پرداخت. خیلی روی نتایج و بازی‌های منصوریان در آن تیم زوم نبود. فقط دیدارهای پخش زنده نفت دیده می‌شد که از قضا با نتایج خوب این تیم هم همراه شده بود. البته همین هم یک دلیل ویژه دارد. منصوریان نمایش فوتبال ری‌اکتیو را خوب بلد است. می‌توانست با تیم کوچک‌تری مثل نفت تهران در بازی‌های بزرگ مقابل استقلال و پرسپولیس و حتی سایر رقبا، به دفاع همه‌جانبه بپردازد و روی ضدحملات برنامه‌ریزی کند. اتفاقی که در استقلال نشدنی است. هیچ تیمی شجاعت حمله کامل مقابل استقلال را ندارد و منصوریان نتوانست از این تاکتیک بهره ببرد. ضمن این که خودش هم انتظارات را بالا برده بود و دیگر سکوهای استقلال تحمل بازی دفاعی تیم‌شان را نداشتند. اما موفقیت قبلی در نفت تهران، منصوریان برای نشستن روی نیمکت استقلال قلقلک داده بود. علیرضا منصوریان تلاش کرد که پله‌های نردبان ترقی را دو تا یکی بالا برود. بدون تجربه در تیم‌های دیگری جز نفت و تیم‌های پرحاشیه‌تر، قدم بزرگی برداشت و روی نیمکت استقلال نشست. انتخابی که شاید برایش زود بود. بهتر بود که در تیم‌های دیگری هم با چالش جدی‌تری مواجه می‌شد، بعد به استقلال می‌آمد.