جنگ قدیمی تیم ملی و باشگاه ها
دعوای برانکو و کی روش ادامه دارد اما دلایلی هست که به هر دو کاملا حق می دهد چرا که هم تیم ملی باید به جام جهانی برود و هم پرسپولیس نمی خواهد به سرنوشت استقلال برسد.
محدود شدن تیم ملی به روزهای فیفا یا بسیار محدود شدن اردوها انگار هدفی از قبل درخواست شده بود از سوی مربیان لیگ برتر. این هدف البته از دیدگاه مربیانی لیگی کاملا منطقی به نظر می رسد چرا که هر مربی در سراسر دنیا همین درخواست را دارد که تیمش را در اختیار داشته باشد.
جنگ قدیمی تیم ملی و باشگاه ها
خصوصی بودن باشگاه ها در جوامع پیشرفته موجب تملک بازیکن از سوی باشگاه هاست و به این ترتیب کسی نمی تواند بازیکنی را قبل از روزهای فیفا از باشگاه ها بگیرد اما در کشور ما این جنگ بسیار قدیمی است چرا که باشگاه ها و تیم ملی هر دو دولتی هستند و به این ترتیب تملک کامل چه از سوی تیم ملی و چه از سوی باشگاه ها وجود ندارد و هرکسی که زورش بیشتر برسد بازیکنان را بیشتر در اختیار خواهد داشت.
باشگاه ها ضرر می کنند
باشگاه ها در بعد نتیجه گیری با اردوهای بلند مدت ضرر می کنند نمونه کامل آن در سال ۲۰۱۳ بود که استقلال تهران به چهار تیم برتر آسیا رسید و دعوای این باشگاه با کی روش بالا گرفت. آن روزها کی روش هفت بازیکن استقلال را در تیم ملی داشت و به اردو رفت و نهایتا خسرو حیدری مصدوم شد و استقلال از اف سی سئول در کره جنوبی شکست خورد و به فینال آسیا نرسید.
تیم ملی و فوتبال بیشتر ضرر می کنند
با این حال اما همه مربیان تیم ملی از مربیان داخلی گرفته تا خارجی همگی اردوهای بلند مدت را در دستور کار قرار داده اند و این دو دلیل داشته است:
اول: لیگ زمین استاندارد یا ندارد یا بسیار کم دارد و به این ترتیب بازیکنانی که روی این زمین های غیر استاندارد به میدان می روند هرگز به استانداردهای روز نزدیک نمی شوند و در هر پاس زمان مشخصی را برای کنترل توپی که مدام پله می شود از دست می دهند که جمه این ثانیه های از دست رفته چیزی حدود ۶ دقیقه ما را از رقبایی مثل ژاپن و کره و قطر و امارات و ... عقب می اندازد در حالیکه در اردوهای استاندارد تیم ملی این زمان را به دست می آورد و به عادت کردن برای کنترل سالم توپ آن ۶ دقیقه را در میدان مسابقه به دست می آورد.
دوم: مربیان بین المللی و استاندارد در فوتبال ایران بسیار کم هستند و به جز معدودی از آنها نمی توانند کار مفیدی برای بازیکن سازی انجام دهند. این دو دلیل کی روش را بر آن داشت که اردو ها را بیشتر کند تا هم بازیکنان روی زمین های استاندارد زمان ۶ دقیقه عقب مانده را جبران کنند و هم مطابق با تمرینات خودش تمرین کنند و کارهای تاکتیکی را انجام دهند تا هر دو نقیصه بر طرف شود.
با این برنامه تیم ملی اگر چه در بعد نتیجه گیری شق القمر نکرد اما پیشرفت فنی تیم ملی ایران کاملا مشهود است. چهار برد پی درپی در مقابل کره ای که خیلی مواقع به این تیم می باختیم، تساوی با ژاپن در آزادی در حالی که ژاپن مدت هاست که از آسیا فراتر است و البته نتوانست به تیم ملی ایران فشاری وارد بیاورد. پیروزی بر شیلی که دو ماه بعد قهرمان آمریکای جنوبی شد و بازی های نسبتا خوبی که تیم ملی در استرالیا انجام داد و البته مقام نیاورد همه نشان از پیشرفت های تیم ملی ایرانی داشت که به همه ستاره ها پشت کرده و جوان ها را به میدان فرستاده است.
در واقع طی اردوهای زیاد و بلند مدت نسبی کی روش دو تیم جوان پشت سر تیم اصلی ساخته که منجر به این شده که سالهاست نبود هیچ بازیکنی ایجاد دلهره در تیم ملی نمی کند و گذشت آن روزگاری که نبود دایی، مهدوی کیا، جباری، پاشازاده و ... تعیین کننده می شد و هرکدام که نبودند تیم ملی نتایجش دست خوش اتفاقات غیر مترقبه می شد.
کی روش حق دارد
کی روش حالا مسئولیت نتایج را به فدراسیون فوتبال مرتبط کرده است، این نتیجه از دست رفتن اردوی ارمنستان، اردوی تایلند، اردوی امارات، بازی با مراکش و بازی با عراق است و اتفاقا به دلیل لغو همه این اردوها و بازی ها طی شش ماه اخیر کی روش هیچ حرف اشتباهی نمی زند چرا که صرف استخدام کی روش نمی تواند تیم ملی ایران را به جام جهانی ببرد و برای بین المللی شدن به برنامه ریزی و اردو هم نیاز داریم.
ژاپن و کره و استرالیا اردوی بلند مدت نیاز ندارند
شاید ژاپن و کره جنوبی و استرالیا کمتر به این اردوها نیاز داشته باشند چرا که هم مربیان مدرنی در این کشور ها روی زمین های استاندارد جهانی با بازیکنان در لیگ کار می کنند و هم اکثر بازیکنان اصلی آنها لژیونر هستند و نیازی به اردو ندارند و حضور در اروپا به خودی خود برای آنها اردو محسوب می شود.
پرسپولیس هم مثل استقلال حق دارد
از آنسو برانکو هم حق دارد. او هم می خواهد تیمش را به لیگ قهرمانان ببرد و دوست ندارد بلایی را که سر استقلال ۲۰۱۳ آمد او هم تجربه کند.
در این شرایط باید گفت هر دو مجموعه حق دارند و حرف های برانکو و کی روش هر دو درست است. هر دو مربی می توانند دیگری را یا فدراسیون را عامل ناکامی آینده بدانند و راهی جر این نه هست و نه بوده است و در تمام طول تاریخ این انگشت های اشاره اتهام از سوی مربیان تیم ملی و تیم های باشگاهی یک دیگر را نشانه رفته اند کما اینکه هنوز علی فتح الله زاده و قلعه نویی کی روش را مانع قهرمانی یا رسیدن به پنجمین فینال آسیا می دانند.
نتیجه گیری
تنها راه نجات از وسط این دعوا ها اینست که هم زمین های استاندارد تر بسازیم و هم مربیان به روز تر برای باشگاه ها بسازیم یا بخریم. در واقع باشگاه ها با کمبود امکانات و کمبود علم مواجه هستند و تیم های ملی لاجرم مجبور به استفاده از اردوهای بلند مدت هستند و تا روزی که آنها مجبور به این کار باشند این جنگ ادامه خواهد داشت.
ارسال نظر