تحلیلی برعملکرد والیبال ایران در المپیک ریو
تیم ملی والیبال ایران در رقابتهای المپیک ریو با قرار گرفتن در بین هشت تیم برتر در ظاهر عملکردی قابل قبول داشت اما در تمامی دیدارهای مهم خود شکست خورد تا نیاز به خونی تازه احساس شود.
نخستین حضور تیم ملی والیبال ایران در المپیک با قرار گرفتن در بین هشت تیم برتر این مسابقات همراه شد. کارنامه ای به ظاهر قابل قبول. این خواسته اولیه فدراسیون و اهالی والیبال بود.
اگر بر اساس این معیار به آنچه که بر والیبال ایران در المپیک گذشت نگاه کنیم، نمره ای قبولی برای آن در نظر خواهیم گرفت که البته تا حدی این نمره به ملی پوشان تعلق خواهد گرفت چرا که پیش از این چنین فضایی را تجربه نکرده بودند.
اما اگر اتفاقاتی دیگر، مثل باخت برابر تمامی حریفان نامدار مقابل خود را مورد توجه قرار دهیم با چالش هایی درباره عملکرد تیم ملی و بخصوص کادر فنی مواجه خواهیم بود.
رائول لوزانو در پایان این مسابقات به نکته ای جالب اشاره کرد و گفت:«باخت های ایران در المپیک بخاطر قدرت حریفان بوده است نه عملکرد تیم ایران».
بازیکنان تیم ملی هم بعد از شکست برابر ایتالیا اعتراف کردند سطح والیبال ایران در همین حد است و نباید انتظاری شگرف از آنها داشت. در همین حال محمد موسوی تاکید کرد از عملکرد تیم ملی رضایت ندارد. این یعنی تیم ملی می توانست بهتر از این عمل کند.
تیم ایران در این مسابقات در گروهی قرار داشت که به مراتب از دیگر گروه شرایط بهتری داشت. با این حال شکست برابر آرژانتین، لهستان و روسیه نصیب ایران شد و دو برد از قبل پیش بینی شده نیز برابر مصر و کوبا داشتیم.
مصر تیمی است که نسبت به قدرت سال های قبل خود کاملا نزول کرده و تا حدی دوران گذار خود را سپری می کند و کوبا هم با محرومیت شش بازیکن اصلی اش و نیز کوچ چند ستاره دیگر، عملا حرفی برای گفتن نداشت و با تیمی جوان به مسابقات آمده بود. بنابراین پیروزی بر این دو تیم یک نتیجه عادی تلقی می شود.
تیم ایران برابر آرژانتین در حالی باخت که خیلی ها از قبل پیروزی بر آن را متصور بودند ولی با بازگشت «فاکوندو کونته» بازیکن قدرتی این تیم کاملا شرایط آرژانتین با لیگ جهانی فرق کرده بود و جالب اینکه تیم ایران هیچ برنامه ای برای مهار او نداشت و به نظر می رسید بازگشت او را چندان جدی نگرفته بود.
در این بین شاید تنها بازی که تا حدی انتظارات را بر آورده کرده بود دیدار مقابل لهستان بود که تیم ایران می توانست این بازی را برنده شود و در مرحله بعد با قرعه آسانتری مواجه شود. در دیدار مقابل ایتالیا هم تیم ایران تنها در ست اول و تا اواسط ست دوم خوب ظاهر شد.
نکته قابل تعمق اینکه تیم ایران در دیدارهای مهم و برابر تیم های بزرگ نتوانست کاری از پیش ببرد و به راحتی تسلیم شد. این موضوعی است که در لیگ جهانی هم به چشم آمده بود و البته در یکی دو سال اخیر نمود بیشتری پیدا کرده است و دیگر کمتر شاهد نتایج شگفت آور دوره ولاسکو هستیم.
به نظر حریفان با سبک بازی تیم ایران شناخت کامل پیدا کرده اند و با آنالیز خوب خود راه را بر مردان کشورمان می بندند و در چنین شرایطی شاهد تدابیر تازه در تیم ملی نیستیم و بازیکنان در همان سطح باقی مانده اند.
در کنار این مسایل نباید مسایل روحی و روانی را هم نادیده گرفت که با از دست رفتن یک یا دو امتیاز اساسی، شاهد فروپاشی روحی بازیکنان هستیم و این موضوع بعد از رفتن ولاسکو به موضوعی نگران کننده در بین بازیکنان شکننده تیم ملی تبدیل شده است.
اکنون المپیک تمام شده است و تیم ملی نیاز به تصمیماتی تازه و البته تاثیرگذار برای چهار سال آینده دارد. اینکه رائول لوزانو می تواند آینده تیم ملی را تضمین کند نکته مبهمی است که باید دید فدراسیون با همفکری کارشناسان در این باره چه تصمیمی خواهد گرفت.
در ترکیب تیم ملی هم نیاز به یک بازنگری اساسی است. این بدان معنی نیست که بازیکنان کنونی کنار گذاشته شوند چرا که سرمایه های والیبال هستند اما با توجه به سنی که دارند در المپیک بعدی توانایی حال حاضر را نخواهند داشت و نیاز به بازیکنان جوان است که در کنار آنها بتوانند تجربه کسب کنند.
متاسفانه تیم ملی در پست بازیکنان سرعتی بدون جانشین مانده است و نمی توان بازیکنی را جایگزین موسوی و غلامی کرد که این از کاستی های فدراسیون و تیم های پایه است. در قطر پاسور هم مصدومیت امان شهرام محمودی و امیر غفور را بریده و بدتر اینکه در این پست هم شرایط خوبی وجود ندارد مگر اینکه به آقچه لی جوان اعتماد کنیم و به او فرصت بدهیم.
در پست پاسور سعید معروف بازیکنی بی همتا در ایران است و با رفتن مهدی مهدوی از تیم ملی، جانشین خوبی هم برای او وجود ندارد. این یکی از مشکلات اساسی تیم ملی خواهد بود که در کنار معروف بازیکنی در حد و اندازه های تیم ملی پرورش نیافته است.
در بین بازیکنان قدرتی با وجود میاد عبادی پور، میرزاجانپور و معنوی نژاد که به او اعتماد نشد شرایط اندکی بهتر است. با این حال باید دید آیا فدراسیون ایران هم مثل همه کشورها این ریسک را خواهد کرد که برای چهار سال آینده از حالا خون تازه ای را به تیم ملی تزریق کند.
ارسال نظر