همسر ستاره تیم ملی والیبال : شهرام از همین حالا با آرسام دفاع کار می کند
همسر شهرام محمودی از این روزهای زندگی سه نفره شان می گوید.
به گزارش پارس به نقل از تماشاگران امروز، قدرتی زن تیم ملی والیبال کشورمان این روزها در زندگی شخصیش تجربه جدیدی را پشت سر می گذارد تجربه ای به نام پدر بودن. سوگند خورشیدی همسر شهرام محمودی در گفتگو با تماشاگران امروز از زندگی با این ستاره والیبال از ابتدا تا به امروز می گوید.
از چه زمانی با آقای محمودی آشنا شدید؟
شهرام دوست دایی من و از دوستان خانوادگی ما بود و من تقریباً دوازده سال پیش با او آشنا شدم.
برخورد خانواده شما برای ازدواج با یک ورزشکار چطور بود؟ نگفتند ورزش که شغل نیست؟
نه. خوشبختانه پدر و مادر من خیلی ورزشدوست هستند و وقتی شهرام و خانوادهاش آمدند و صحبت کردند، قرار شد یکی دو سال نامزد بمانیم و بعد از دو سال نامزدی هم عقد کردیم و دو سه سال هم عقد ماندیم. مراسمی هم که گرفتیم یک حالت نمادین داشت. قبل از آن زیر یک سقف رفته بودیم و این مراسم بیشتر یک مهمانی به خاطر دوستانمان بود که همین موضوع باعث شد عدهای حرفهایی بزنند...
این هم از سختیهای زندگی با افراد مشهور است.
واقعاً همینطور است. یکی دیگر از سختیهای زندگی با شهرام هم دور بودن اوست. الان سفری که شهرام باید به لهستان برود خیلی اذیتش میکند. مخصوصاً هم که تازه آرسام به دنیا آمده و یک مقدار سختتر هم شده ولی باید با آن کنار بیاید.
قبل از آمدن بچه این دوریها برای خودتان هم حتماً سخت بوده.
من سختیها را پذیرفته بودم. چون از ابتدای آشنایی ما، شهرام همیشه درگیر سفر و این تیم و آن تیم بود. ولی یک مقدار الان سختتر شده. در کل من سعی میکنم همسرم را درک کنم. مثلاً الان که شبها بچه گریه میکند، سعی میکنم او بیدار نشود، چون میدانم به استراحت نیاز دارد. ولی واقعاً شهرام به من کمک میکند. حتی شبها هم به خاطر بچه بیدار میشود و به من کمک میکند.
همسر یکی از فوتبالیستها بعد از یکی از موفقیتهای همسرش گفته بود از موفقیت او خوشحال نشدم، ناراحت هم شدم چون اگر شهرت همسرم بیشتر شود، کارم سختتر میشود؛ نظر شما چیست؟
ما حتی نمیتوانیم با هم بیرون برویم یا حتی خرید کنیم. هر جا میرویم یا با شهرام عکس میگیرند یا امضا میگیرند، من به شخصه هیچوقت او را تحت فشار نگذاشتهام بگویم عکس نگیر، چون بالاخره شهرت دارد و مردم هم او را دوست دارند.
حتی آهنگ پیشواز گوشی شما هم یک جورهایی ورزشی حماسی است. به نظر میرسد حسابی خودتان را درگیر ورزش و کار آقای محمودی کردهاید.
من سعی کردهام در همه کارهای شهرام شرکت داشته باشم و کنارش باشم که بتوانم درکش کنم. حتی برای همین از او درباره بازیها و تمرینها سؤال میکنم. البته کلاً خودم هم ورزش را دوست دارم.
پسرتان هم ورزشکار میشود؟
ورزشکار که فکر میکنم صددرصد بشود، ولی اینکه والیبالیست شود را نمیدانم. ما سعی میکنیم راهش را باز بگذاریم تا خودش انتخاب کند.
با توجه به سختیهایی که ورزش دارد و شما آنها را تجربه کردهاید، ورزشکار شدن را به او توصیه میکنید؟
اینها را دیگر باید از پدرش یاد بگیرد. من خودم خیلی دوست دارم حتماً ورزشکار حرفهای شود. البته دست و پای بچهام هم به والیبالیستها میخورد و شهرام از حالا با او دفاع کار میکند.
خیلی زود نیست؟
باور کنید الان پسر من 15روزه است شهرام دستانش را میگیرد و میگوید بابا باید اینجوری دفاع کنی.
البته در خانواده محمودی والیبال ارثی است.
انشاءلله یکی مثل پدرش بشود. من در هر صورت به او افتخار میکنم.
سه نفره شدن خوب است؟
الان برای ما واقعاً لذتبخش است. چون هم خودم بچه دوست دارم، هم شهرام. الان که از تمرین میآید به ذوق و شوق بچه میآید و کلاً فضای خانه عوض شده.
حتماً در مهمانیهای خانوادگی شما، فقط حرف والیبال است؟
شاید اولش نباشد ولی در نهایت به والیبال ختم میشود. چون امکان ندارد چند والیبالی یا حتی والیبالدوست دور هم جمع شوند و حرف والیبال پیش نیاید.
ارسال نظر