امیر قلعه نویی به سرزمین مادری برگشت و هدایت تنها نماینده گیلان را درحالی به دست گرفته که تا شروع لیگ برتر کمتر از دو هفته زمان باقی است و او باید ملوانان  را از باتلاق انزلی بیرون بکشد و کاری کند که این تیم در کورس و بورس بماند.

در واقع قلعه‌نویی بهترین انتخاب برای انزلی بود چرا که این شهر و آن ورزشگاه پیشگاه‌هادیان ترک خورده و نمناکش به سادگی غیر بومی‌ها را نمی‌پذیرد اما امیر قلعه نویی تیره و طایفه و اقوام و اجدادش به رشت بر می‌گردند. درست چسبیده به انزلی تا جایی که برادر بزرگ امیر اردشیر همچنان در رشت  زندگی می‌کند و آنجا را ترک نکرده است.

آنچه در شمال رقم خورد اما همه اتفاقات این چند روز و همه زلزله های لیگ در آستانه شروع نبود، بلکه در جنوب هم خبر آمد که خبری در راه است.

علی دایی سکان صبای توفان زده را در دست گرفت که همچنان بین خصوصی بودن و دولتی بودن، مثل شترمرغی عمل می‌کند که نه می‌داند شتر است و نه می‌داند که مرغ چرا که نه معلوم است دولتی خواهد بود نه مشخص که خصوصی!

با این وجود اما دایی صبای قم را برگزیده است و جالب اینجاست که اگر در انزلی صدای پای رفتن محجوب از این شهر به گوش رسید. در کنار دریاچه نمک قم هم صدای پای رفتن همان محجوبی شنیده می‌شود که هنوز نیامده ظاهرا رفته است.

بازگشت این دو به لیگی که می‌رفت تا بدون این دو مربی استارت بزند، نوید لیگی جذاب و پر برخورد را داد، برخوردهایی از  نوع سوم. این دو پر از انگیزه‌های خاص هستند با تشابه‌های رفتاری زادگاه‌هایشان در فوتبال، دایی از پرسپولیس کنار گذاشته شده و قلعه‌نویی از استقلال.

بازگشت قلعه نویی و دایی یعنی برخورد‌هایی بیشتر و برتر در حالت های مختلف، برخورد دایی با قلعه نویی، استقلال، پرسپولیس، گل محمدی و منصوریان جذابیت‌های ضلع جنوبگان تهران خواهد بود، برخورد قلعه نویی با دایی، استقلال،  گل محمدی،  منصوریان و پرسپولیس نیز ایضا.

به واقع بازگشت این دو که معمولا خنثی نیستند و همیشه یک جور درگیری خاص در مصاحبه‌ها و رفتارشان دیده می‌شود، لیگی را که می‌رفت با حساسیت‌های کمتری شروع شود به اوج حساسیت کشاند تا شمارش معکوس برای لیگ برتر ایران شروع شود.