حضور در استقلال؛ بزرگترین اشتباه زندگی یک ستاره/گفت و گویی چالشی با مهرداد اولادی
مهرداد اولادی مهاجم خوش تکنیک فوتبال ایران، هر چند سالهاست در پرسپولیس بازی نمیکند، اما هنوز خود را پرسپولیسی و رفتن به استقلال را بزرگترین اشتباه زندگیش می داند.
به گزارش پارس به نقل از باشگاه خبرنگاران مهرداد اولادی، مهاجم خوش تکنیک فوتبال ایران، هر چند سالهاست در پرسپولیس بازی نمیکند، اما هنوز خود را پرسپولیسی و رفتن به استقلال را بزرگترین اشتباه زندگیش می داند.
لژیونر چند ساله کشورمان که سابقه پوشیدن لباس تیم ملی را از سنین جوانی دارد برای گفتگو با خبرنگار سین جیم وقت گذاشت که ماحصل آن را در زیر میخوانید:
سین: مهرداد اولادی چه سالی متولد شد؟
جیم: من 4 خرداد 1364 در قائمشهر استان مازندران به دنیا آمدم.
سین: چند خواهر و برادر دارید؟
جیم: دو خواهر و دو برادر،من فرزند یکی مانده به آخر هستم.
سین: ازدواج کردید؟
جیم: نه مجردم.
سین: از خاطرات بچگی بگویید؟
جیم: از آن دوران مادرم بهتر می تواند صحبت کند، من خیلی پرتحرک بودم و همیشه فوتبال بازی می کردم وقت و بی وقت، خواب و خوراک را از بقیه گرفته بودم و همسایهها از من شاکی بودند.
سین: پس از همان دوران به فوتبال علاقمند بودید؟
جیم: بله، من فوتبال را از کوچه و خیابان و از بچگی شروع کردم و به آن عشق می ورزیدم، تا اینکه در سن 12 یا 13 سالگی بود که همراه خواهرم به تهران آمدم تا به صورت حرفه ای فوتبال را دنبال کنم.
یک اشتباه آبی وستاره ای در پشتک و وارو محو شد
سین: خانواده تان مخالف تهران آمدنتان نبودند؟
جیم: خانواده ام با فوتبال مخالف بودند به من می گفتند، بمان و درست را بخوان اما پافشاری کردم و رضایتشان را به دست آوردم.
سین: اولین تیمی که رفتید کجا بود؟
جیم: پرسپولیس قائمشهر، آن موقعها در فوتبال استعدادیابی می شد، من هم استعدادم در همان تیم کشف شد و در رده نوجوانان و جوانان به تیم ملی دعوت شدم.
سین: از همین اوایل گفتگو ثابت کردید که پرسپولیسی هستید، درست است؟
جیم:بله، من با تمام احترامی که برای هواداران استقلال قائل هستم، اما خود را پرسپولیسی می دانم و رفتن به جمع آبی پوشان یک اشتباه بزرگ زندگی من بود و امیدوارم دوباره روزهای قبلم در پرسپولیس باز گردد.
سین: اولین سالی که به پرسپولیس تهران آمدید چه زمانی بود؟
جیم: سال 81 در حین اینکه ملی پوش بودم به پرسپولیس آمدم و تست دادم، در آن زمان بیشتر بزرگهای پرسپولیس مثل یحیی گل محمدی و... که در حال حاضر مربی هستند در تیم بودند، من تست را قبول و وارد تیم محبوبم شدم.
سین: به نظرتان صرف استعداد در موفق شدن یک فوتبالیست کافی است؟
جیم: راستش اگر تا چند سال پیش خانوادهها از من سوال می کردند چه کار کنیم تا فرزندمان به تیمهای بالاتر برسد و پیشرفت کند؟ من پاسخ میدادم توکلتان به خدا باشد و با استعدادی که در بازیش دارد به طور قطع ، روزی دیده می شود اما اکنون شرمنده آنها می شوم و متاسفانه پارتی بازی و رابطه تاثیر بیشتری برای پیشرفت در فوتبال دارد و دلال بازیها زیاد شده است.
سین: اولین حقوقی که گرفتید، چقدر بود؟
جیم: سال اولی که در پرسپولیس بودم که هیچ پولی نگرفتم، اما سال دوم فکر کنم یک یا دو میلیون قرارداد بستم یادم نیست.
سین: چند سال در پرسپولیس ماندگار شدید؟
جیم:5 سال از بهترین روزهای زندگیم در این تیم بودم بعد از 2006 تا 2010 با امارات رفتم و در آنجا بازی کردم.
سین: مردم امارات چگونه بودند؟
جیم: عالی، شرایط خوبی داشتم و از هر نظر امکاناتم حرفه ای بود.
سین: چه شد که از این کشور بازگشتید؟
جیم: به خاطر سربازی، مشمول خدمت شدم و برگشتم.
سین: پس به یکی از تیمهایی نظامی پیوستید؟
جیم: بله، دو سال ملوان بودم تا سال 91 که دوباره به پرسپولیس بازگشتم اما پایم شکست و به ملوان برگشتم، 6 ماهم در نفت تهران بودم و در تمامی اردوهای تیم ملی قبل از برگزاری جام جهانی حضور داشتم.
یک اشتباه آبی وستاره ای در پشتک و وارو محو شد
سین: برسیم به اشتباه بزرگ زندگیتان و رفتن به استقلال، چه شد که این تصمیم را گرفتید؟
جیم: من برای اینکه دیده شوم و در جام جهانی در خدمت تیم ملی باشم مجبور بودم که در تیمی بازی کنم تا بازیم به چشم بیاید در آن زمان پرسپولیس من را نخواست و با پیشنهادی که از استقلال داشتم تصمیم گرفتم به این تیم بروم ولی هدف بزرگم جام جهانی و پوشیدن لباس تیم ملی بود نه پشت کردن به پرسپولیس محبوبم اما اشتباه کردم و همه چیز را از دست دادم.
سین: چرا؟ چه چیزهایی را از دست دادید؟
جیم: چون من لحظهای تصمیم گرفته بودم یک اشتباه بزرگ، در استقلال هم به من بازی نداند و نیمکت نشین بودم به همین دلیل بازیم دیده نشد، هم تیم ملی را از دست دادم هم جام جهانی، هم هواداران پرسپولیس را، هنوز که هنوز است بسیاری از هواداران نتوانستند من را ببخشند در حالی که من قلبا پرسپولیسی هستم .
سین: در تیم ملی اوضاع چطور بود؟
جیم: من از 15 سالگی ملیپوش بودم، در 18 سالگی و زمان برانکو به تیم ملی بزرگسالان دعوت شدم، اما در پست مهاجم که من بازی میکردم بزرگانی مثل علی دایی، وحید هاشمیان و لژیونرهای دیگر بودند و باعث شد نتوانم خود را نشان دهم زمان ما هم مانند الان جوانگرایی نبود و کار سختی بود که یک جوان در ترکیب تیم ملی و در کنار بزرگان بازی کند.
یک اشتباه آبی وستاره ای در پشتک و وارو محو شد
سین: پس تفکر کیروش را قبول دارید؟
جیم: شدید، کیروش سرمربی فوق العادهای است.
سین: برگردیم به عقب و زمان مدرسه، دانش آموز درسخوانی بودید؟
جیم: نه، درسخوان نبودم، عشقم فوتبال بود و تمام دنیایم بازی در این رشته ، دانش آموز متوسطی بودم.
سین:تحصیلاتتان؟
جیم: من در دوره کاردانی زبان خواندم اما در کارشناسی تربیت بدنی را دنبال کردم.
سین: اهل موسیقی هستید؟
جیم: بله، سبکی که گوش میدهم بستگی به حالت روحیام دارد، همه خوانندهها برایم عزیز هستند و نمیتوانم بگویم از صدای شخص خاصی خوشم میآید.
سین:رنگ مورد علاقه مهرداد اولادی؟
جیم: سورمهای و طوسی
سین: اهل دروغ هستید؟
جیم: نه، ممکن است اتفاقی راست نگفته باشم و بعد از مدتی واقعیت را بگویم اما از دروغ بدم میآید و همیشه از آن اجتناب میکنم.
سین: اولین سفر ورزشی شما به کجا بود؟
جیم:در خدمت تیم ملی جوانان به مسابقات آسیایی اعزام شدیم که یک مرحله بالا آمده بودیم.
سین: کدام سفر ورزشی برایتان بیشتر از بقیه خاطره انگیز شد؟
جیم: حدود چند ماه پیش، بازی با کره جنوبی قبل از جام جهانی در سئول بود که منجر به صعود ایران به جام جهانی شد این سفر خاطره انگیزترین سفر ورزشیام و البته بهترین اتفاق ورزشی زندگیم بود.
یک اشتباه آبی وستاره ای در پشتک و وارو محو شد
سین: به بدترین اتفاق ورزشیتان هم اشاره کنید؟
جیم: رفتن به استقلال.
سین: اگر بخواهید شهری را برای مسافرت انتخاب کنید آن شهر کجاست؟
جیم: شمال کشور، معمولا دوست دارم به این منطقه بروم.
سین:دوست داشتید جای ورزشکار دیگری بودید؟
جیم: نه، همین مهرداد اولادی خوب است .
سین: اگر بخواهید لیگی غیر از ایران انتخاب کنید کجا خواهد بود؟
جیم: من در حد و اندازهای نیستم که بگویم لیگهای اروپایی و ... اما بدون شک آرزوی هر فوتبالیستی است که در اسپانیا توپ بزند.
سین: اهل مطالعه هستید؟
جیم: نه، صبح و بعدازظهر تمرین میکنم و وقتی برایم باقی نمیماند، البته زیاد اهلش نیستم.
سین:غذای مورد علاقه شما؟
جیم: قیمه بادمجان خیلی دوست دارم.
سین: خودتان آشپزی میکنید؟
جیم: نه، بلد نیستم البته به تازگی رستورانی را در سعادت آباد افتتاح کرده ام و هر شب به آنجا میروم.
سین: ساکن کدام منطقه هستید؟
جیم: نیاوران
سین: حرفی هست که در دلتان مانده باشد و بر زبان نیاورده باشید؟
جیم: نه ، من آدم کم حرفی هستم و چیزی نیست که در دلم مانده باشد.
سین: چقدر به سینما میروید؟
جیم: اهل سینما رفتن نیستم، ترجیح میدهم فیلمها را در سی دی و خانه تماشا کنم.
سین: ورزشکار نمیشدید، سراغ چه حرفهای میرفتید؟
جیم: به این موضوع فکر نکرده بودم، راستش نگاه مالی نداشتم و فکر پولدار شدن نبودم، تنها علاقه زندگیم فوتبال است و میخواهم در این مورد، موفق باشم.
سین: موفقیت در فوتبال کجاست؟
جیم: لژیونر شدن، دعوت به تیم ملی.
سین: به خبرنگار شدن فکر نکرده بودید؟
جیم: نه.
سین: پس از مسیری که طی کردهاید راضی هستید؟
جیم: مسیرم که فوتبال بوده، بله راضیم اما اگر زمان به عقب برگردد، اشتباهاتم را جبران میکنم، قبل از گرفتن تصمیم از دیگران مشورت میگیرم، متاسفانه من در طول زندگیم دو یا سه تصمیم فوتبالی اشتباه داشتم.
سین: بهترین دوستتان چه کسی است؟
جیم:من دوستان زیادی دارم که از همه اقشار هستند دوست فوتبالی، غیر فوتبالی اما رفیقی به نام مهدی دارم که از دوران بچگی با هم هستیم و دوست 20 ساله هستیم.
سین: دوستتان هم وارد دنیای فوتبال شد؟
جیم: نه، ایشان در کار بیزینس هستند.
یک اشتباه آبی وستاره ای در پشتک و وارو محو شد
سین: تا به حال کسی دلتان را سوزانده است؟
جیم: نمیدانم، یادم نمیآید، آدم کینهای نیستم و اگر هم این اتفاق افتاده باشد هم در خاطرم نمانده است.
سین: اتفاقی در زندگی مهردار اولادی افتاده که بگوید معجزه خدا با چشم دیدم؟
جیم: خداوند که همیشه به من لطف داشته و همیشه شکرگزار نعمتهایش هستم، اتفاقات زیادی افتاده است، اما یکی دوبار تصادف خیلی بد داشتم و فکر میکنم خدا خیلی دوستم داشته که اتفاقی برایم نیفتاده است، خسارتهای مالی فقط دیدم در حالی که هر کس ماشینم را میدید باور نمیکرد که راننده زنده باشد، اما من حتی به بیمارستان برای زخم سطحی هم نرفتم.
سین: در روزنامهها شایعه نشد در خصوص این تصادف؟
جیم:نه، خبری در این مورد نشنیدم.
سین: تا به حال ناامیدی به سراغتان آمده است؟
جیم: بله، البته بیشتر ورزشی بوده است اما دوباره سعی کردم بلند شوم، به چیزهای خوب فکر کنم و بگویم دنیا به آخر نرسیده است.
سین: وقتی حالتان بد است چه کار میکنید که آرام شوید؟
جیم: معمولا ترجیح میدهم تنها باشم و در خانه میمانم.
سین: موقع عصبانیت چه کار میکنید؟
جیم: باز هم تنهایی را میپسندم، دوست دارم کسی پا روی دمم نگذارد و اذیتم نکند تا آرام شوم.
سین: بهترین و بدترین خصوصیت اخلاقی مهرداد اولادی؟
جیم: نمیتوانم درباره خودم نظر دهم، باور کنید نمیدانم چه بگویم و فکر میکنم درباره این سوال دیگران باید نظر بدهند.
سین: آخرین باری که از ته دل خندیدید کی بود؟
جیم: خیلی وقت است که موضوع خوشحال کنندهای در زندگیم رخ نداده و از ته دل نخندیدهام برای همین یادم نیست آخرین بار چه زمانی بود؟
سین: شما را با لقب خاصی صدا نمیزدند؟
جیم: نه، لقبی ندارم.
سین: برای کسی پارتی بازی کردهاید یا کسی برایتان پارتی بازی کرده است؟
جیم: نه، برای کسی که پارتی بازی نکردهام، در مورد خودم هم همینطور یکی از مشکلات من این است که میانه خوبی با دلالها و دستهای پشت پردهای که در فوتبال فعالیت میکنند ندارم.
سین: بدترین مصدومیتی که تجربه کرده اید چه زمانی بود؟
جیم: آسیب دیدگی زیاد برایم پیش آمده اما بیشتر از یک یا دو ماه طول نکشیدهاند.
سین: میانه تان با مد و تیپ چطور است؟
جیم: همیشه دنبال این هستم که شیک لباس بپوشم و تر و تمیز باشمف هر انسانی دوست دارد خوب بگردد اما از نظر قیافهای دنبال مد نرفتم و شکل ظاهرم راتغییر ندادم مثلا ریش بگذارم یا کچل کنم.
سین: چقدر اهل خرید هستید؟
جیم: خرید کردن را دوست دارم، البته الان وضعیت مالیام خراب شده است، اما یکی از بهترین تفریحاتم خرید کردن است.
سین: ماشین باز هستید؟
جیم: ماشین باز نمیشود گفت، اما پشت فرمان نشستن را دوست دارم و اگر دستم به دهانم برسد دوست دارم ماشینهای به روز داشته باشم.
سین: از وسایل نقلیه عمومی هم استفاده میکنید؟
جیم: اوایل بیشتر استفاده میکردم اما درحال حاضر نه دانشجو هستم، نه جای خاصی میروم که بخواهم از وسایل نقلیه عمومی برای جابجایی در شهر استفاده کنم فقط میروم سر تمرین که یا دوستانم با ماشین دنبالم میآیند یا خودم رانندگی میکنم.
سین: بهترین هدیهای که گرفتید از چه کسی بوده است؟
جیم:اهل هدیه نیستم، از شخص خاصی یادم نمیآید چرا دروغ بگویم؟
سین: با ورزشکارهای رشتههای دیگر رابطه صمیمانهای دارید؟
جیم:بله، از بین بسکتبالیستها، والیبالیستها، فوتسال و ... بهتر است نامشان را نیاورم فکر میکنم درست نباشد.
سین: دنبال خوانندگی یا هنرپیشگی نرفتید؟
جیم: نه، من فقط به فوتبال فکر میکنم و دغدغه دیگری غیر از این ندارم
سین: نقطه عطف زندگی مهرداد اولادی کجاست؟
جیم: زندگی من فراز و نشیب زیاد داشته، اما اتفاقی در زندگیام نیفتاده که بگویم نقطه عطف بوده است.
سین: به نظر شما فساد در ورزش وجود دارد؟
جیم: نمیدانم، در مورد این مسائل سررشتهای ندارم.
سین: بهترین پاداش ورزشی که گرفتید چه بوده است؟
جیم: زمانی که به جام جهانی صعود کردیم و دل میلیونها هوادار شاد شد، بهترین پاداش برای من بود وقتی در خیابانها میدیدیم که چقدر مردم شاد هستند حس خوبی بود که تجربهاش کردم.
سین: چقدر اهل کارهای خیر هستید؟
جیم: من نباید بگویم، راستش با این موضوع که برخی کار خیر انجام میدهند و آن را رسانهای میکنند، مخالف هستم، از نظر من این کار ریا است ودوست ندارم از این فعالیتها صحبت کنم و هرچه درخاموشی باشد نزد خدا هم پسندیدهتر است.
سین:برای فصل جدید با تیمی به توافق رسیدهاید؟
جیم: فعلا که نه، اما ترجیح میدهم تیم تهرانی باشد تا هم به رستورانم نزدیک باشم هم به خانواده.
سین: بروسک که رستورانتان را نامگذاری کردید به چه معنی است؟
جیم: بروسک به زبان کردی یعنی جرقه، انتخاب من و دوستم بود.
سین: به ماه رمضان هم اشاره کردید افطار را بیشتر دوست دارید یا سحر را؟
جیم: ماه رمضان را دوست دارم، شبهایش تا سحر بیدار میمانم، خاطرات دوران کودکی و کنار خانواده بودن را هیچ وقت فراموش نمیکنم، سعی میکنم روزههایم را بگیرم و از نظر من هم لحظات سحر هم افطار صدای اذان و دعا زیباست و تک تک ثانیههای ماه رمضان را دوست دارم.
سین: سخن آخر؟
جیم:دوست دارم یک بار دیگر اعلام کنم که با تمام احترامی که برای هواداران استقلال قائل هستم، خود را پرسپولیسی میدانم و از ته دل آرزو میکنم روزهای خوب گذشتهام در پرسپولیس بازگردد و دوباره هواداران پرسپولیس و تیم مورد علاقهام من را بپذیرند از تمامی کسانی که برایم زحمت کشیدهاند، تشکر میکنم.
چه ستاره ای نورش داره کورمون میکنه!!!
مسي و رونالدو هم اينقدر ادعا ندارند.بعضي ها فوتبالشو ن كه تموم ميشه حرافي شون شروع ميشه.راستي امسال چند تا پيشنهاد داري مارادونا
بی مصرف اضافه،خدا را شکر که ایران نیستی حیف پیراهن آبی که بر تن تو بود