کارلوس کروش:احمق نیستم که امکانات رئال و منچستر را بخواهم/نگران ایران هستم،نه نگران خودم
ممکن است اقلیتی در فوتبال ایران با کارلوس کروش موافق نباشند یا سبک مربیگری او را نپسندند و اساساً حضور مربی خارجی در کشورمان را تاب نیاورند اما اکثریت فوتبالدوستان و مردم ما فارغ از ملاحظهکاری، مصلحتاندیشی و حسادت شغلی (!) مرد پرتغالی را تحسین میکنند و همین میزان برای ماندگاری کافی است.
در شرايطي كه جرياني شناخته شده و آشنا (!) مدتهاست سرمربي سابق تيم ملي پرتغال، رئال مادريد، اسپورتينگ ليسبون، دستيار اول الكس فرگوسن و به قول فيفا «پدر نسل طلايي فوتبال پرتغال» را نشانه رفته و نقدهاي غيرمنصفانهاي را عليه كارلوس كروش پيش كشيده است، این روزنامه همگام با مردم و اكثريت سوار اين موج كوچك نشد و با اتخاذ سياستي اصولي و درست اول از تيم ملي ايران و سپس كارلوس كروش به شكلي منطقي حمايت كرد و با روشنگري و بيان حقيقت اجازه نداد مرد پرتغالي و تيمش دلسرد شوند.
از آن طرف هم كارلوس كروش پرتغالي، با وجود سالها زندگي در اروپا و آفريقا حركتي انجام داد كه كمتر پيش از اين ديده بوديم. او قدرشناسانه پا به تحريريه پرتيراژترين روزنامه ورزشي كشور گذاشت تا به قول خودش از سردبير و تكتك بروبچههاي مجموعه خبر بابت حمايت از تيم ملي ايران تشكر كند.
(سردبير به نمايندگي از اعضاي تحريريه خبرورزشي به كارلوس كروش خوشامد ميگويد )
(با لبخند) ممنون، ملاقات با شما آن هم در تحريريه خبرورزشي براي من باعث افتخار است. اين ديدار دوستانه بايد خيلي وقت پيش اتفاق ميافتاد كه متأسفانه به دليل مشغله فراوان كاري مقدور نشد. حالا خيلي خوشحالم كه اينجا هستم و تشكر ميكنم از شما خبرنگاران زحمتكش اين روزنامه كه در يك روز تعطيل كاري وقت گذاشتيد و به تحريريه آمديد تا با هم ملاقاتي داشته باشيم.
بيتعارف ميخواستيم نظرتان را در مورد خبرورزشي بدانيم.
جا دارد به سردبير شما و اعضاي تحريريه خبرورزشي بابت توليد روزنامهاي ويژه با طراحي فوقالعاده، مطالب خوب و حرفهاي تبريك بگويم. امروز به دو دليل اينجا آمدهام (لحظهاي سكوت كرده و نگاهي هوشمندانه به ما مياندازد تا عكسالعمل بچهها را ببيند).
لطفاً دلايل حضورتان در خبرورزشي را عنوان كنيد.
(قدرشناسانه) اول به خاطر احترام به شغل خبرنگاري و روزنامه پرتيراژ و صادقانهاي كه منتشر ميكنيد، چون خوب ميدانم و از زمان حضورم در ايران درك كردم كه چگونه از تيم ملي و رؤياهاي فوتبال كشورتان و همينطور خواست مردم، حمايت ميكنيد. مسلماً نظر خوب و بد بايد در كنار هم مطرح شود و خوب هم نيست هميشه همه موافق آدم باشند. شخصاً سالهاي متمادي در كشورهاي مختلفي فعاليت و مربيگري كردهام. معمولاً هم رابطه خوبي با مطبوعات آن كشورها نداشتم ولي به همه آنان احترام گذاشته و ميگذارم. به خوبي هم واقفم تضاد آرا خوب است و در زندگي ياد گرفتهام از نظرات مخالفانم نيز استفاده كنم. اين به من كمك ميكند تا بدانم جايي دارم درست عمل ميكنم يا اشتباهي مرتكب شدهام. دومين دليل حضورم در خبرورزشي... (در همين اثنا آرين قاسمي مترجم كارلوس كروش هم با چند دقيقه تأخير به جمعمان ملحق ميشود و زحمت ترجمه حرفهاي سرمربي تيم ملي از اين به بعد روي دوش اين جوان خوشبرخورد ميافتد).
دليل دوم حضورتان در تحريريه خبرورزشي را نگفتيد..
عميقاً معتقدم بزرگترين دستاورد تيم ملي در چند سال گذشته، حمايتي بود كه از جانب مردم و هواداران ديديم و به دست آورديم، خاصه حمايتي كه ايرانيها در استراليا از ما داشتند و از اين بابت ميخواستم مراتب تشكر و سپاس خود را از همه اين عزيزان در پرتيراژترين روزنامه ورزشي كشورتان اعلام كنم. همواره قدردان اين مردم هستم كه صبورانه از ما حمايت كردند و اين ايمان و اعتقاد را به تيم ملي كشورشان داشتند.
همين مردم در فضاي مجازي و كوچه و خيابان با حمايتهاي خود از شما و تيم ملي نشان دادند بسيار قدرشناسند، چون به چشم ديدند چگونه بدشانسي و ناداوري، ايران را از جام ملتها حذف كرد...
همين نيمساعت قبل داشتم با جواد نكونام حرف ميزدم. حدود 30 دقيقه صحبتهايمان به طول انجاميد. از طرف خودم، كاپيتان تيم ملي و تكتك بازيكنان مليپوش بابت اين اتفاقات متأسفم. همه ما دوست داشتيم يك مدال پيشكش مردم عزيز ايران كنيم. ميخواستيم جايي در جمع 4 تيم داشته باشيم كه متأسفانه اين اجازه را به ما ندادند و به همين خاطر هنوز حس بدي داريم و احساس درد در قلبمان ميكنيم. واژهاي غير از تأسف نميتوان به كار برد چون شايستگي رسيدن به جمع 4 تيم پاياني جام ملتها را داشتيم.
با اين وجود فوتبالدوستان ايراني از آنچه شما و تيم ملي ارائه داديد، به ويژه تلاش، تعصب و مبارزه تا آخرين لحظات با وجود 10 نفره شدن در بازي مقابل عراق راضياند. در اين رابطه صحبتي نداريد؟
من در طول زندگي ورزشيام مدالها و افتخارات زيادي كسب كردم ولي يكي از بزرگترين افتخارات من اين بود كه توانستم حمايت و محبت مردم ايران از برزيل تا استراليا و بعد از آن را ببينم و با تمام وجود حس كنم. اين حس همدلي مردم و تيم ملي براي من تا ابد به عنوان افتخار طلايي در زندگيام باقي خواهد ماند. متأسفانه عكس آنچه استحقاقش را داشتيم، اتفاق افتاد وگرنه ما هنوز در تورنمنت بوديم. از قول من بنويسيد فوتبال، ورزش مردم و از آن مردم است. شايد سوءاستفادههايي هم از اين رشته جذاب شده و فوتبال لطماتي هم خورده باشد اما به هر حال همه ما به خاطر مردم و هواداران بازي ميكنيم و به ميدان ميرويم.
بدون اغراق يكي ديگر از دستاوردهاي تيم ملي، انسجام، اتحاد و همدلياي بود كه بين مليپوشان، چه نفرات اصلي و چه ذخيره ديده ميشد. اينطور نيست؟
(با لهجهاي شيرين و به فارسي ميگويد) خيلي ممنون! (ادامه ميدهد) از شما و خبرورزشي كه اين مسائل را ميبينيد. از تكتك شما عزيزان در اين روزنامه ورزشي تشكر ميكنم كه با در نظر گرفتن چارچوب حرفهاي قلم زديد، نقد كرديد و همه چيز را كنار هم ديديد. همينطور بار ديگر ميخواهم سلام و تشكر من را به گوش مردم و هواداران تيم ملي برسانيد. من حس مبارزهطلبي و مبارزه را در چشم بازيكنانم و افرادي كه كنار تيم در استراليا بودند، از نزديك ديدم. ميخواستيم غرور و افتخار بزرگي براي همه شما خلق كنيم اما حيف... (آهي با تمام وجود ميكشد).
حالا ميخواهيم بپرسيم كه بعد از دو روز مذاكره با رئيس فدراسيون فوتبال، در ايران و تيم ملي ميمانيد يا اينكه...؟
باور بفرماييد جلسات ما رسمي و حالت مذاكره نداشت. صحبتي كه با آقاي كفاشيان هم در ميان گذاشتم، اين بود كه شما اگر از 100 نفر در ايران بپرسيد بازيكنان تيم ملي چه زماني بايد دوره آمادهسازي خود براي جام جهاني روسيه را آغاز كنند، هيچكس نميداند جواب اين سؤال چيست! شما ميدانيد؟ (سري تكان ميدهيم بدين معنا كه خودتان ادامه بدهيد، لطفاً!) حتي اگر از كارشناسان و منتقدان دوستداشتني من بپرسند تيم ملي چه زماني بايد براي آمادهسازي جام جهاني روسيه استارت بزند، باور كنيد نميدانند.
مطمئن هستيد؟!
(بلافاصله) صددرصد مطمئنم كه اين افراد كارشناس نميدانند جام جهاني 2018 روسيه براي ما از ژوئن 2015 (حدوداً خردادماه سال آينده) آغاز ميشود. اكثر افراد وقتي صحبت از جام جهاني 2018 روسيه ميشود، تصور ميكنند منظورمان جولاي 2018 است در حالي كه بايد به ژوئن 2015 فكر كنيم.
البته خيليها هم نميدانند در مقدماتي جام جهاني 2018 قرار است با چه تيمهايي همگروه شويم يا احتمال رويارويي با كدام يك از قدرتهاي آسيا براي ما وجود دارد.
دقيقاً! اگر خاطرتان باشد بنابر آخرين رنكينگ فيفا كه فكر ميكنم 8 ژانويه امسال (2015) اعلام شد، ايران تيم اول آسيا بود. بر همين اساس برترين تيمها در گروههاي مختلف با ساير تيمها قرار ميگيرند كه فقط تيم اول هر گروه به دور بعد صعود ميكند و بهترين 4 تيم دوم گروهها به مرحله بعدي ميروند. بدترين خبر اين است كه استراليا در همين رنكينگ فيفا رتبه دهم را به خود اختصاص داده بود و ازبكستان هم يازدهم بود و همينطور چين رتبهاي نازل داشت. تصورش را بكنيد، ما به اين تيمها برخورد كنيم. اين بدان معناست كه در صورت همگروه شدن با چنين تيمهايي مثلاً در دسامبر 2015 امكان حذف يكي از تيمهاي ايران يا استراليا وجود خواهد داشت!
اين صحبتها به معناي ماندن شما در فوتبال ايران است؟
مذاكرات من با رئيس فدراسيون فوتبال درباره شرايط خودم نبود. چيزي كه به آقاي كفاشيان گفتم و الان هم روي آن تأكيد ميكنم، اين است كه آينده فوتبال ايران قابل مذاكره نيست. نكتهاي كه بايد به طور كامل به آن پايبند باشيد استفاده از همه پتانسيل و امكانات فوتبال ايران براي موفقيت در آينده است.
به نظر كارلوس كروش چه برنامهاي را ميتوانيم داشته باشيم كه تا خردادماه آينده و مقدماتي جام جهاني 2018 به آمادگي مطلوبي برسيم؟
متأسفانه هيچ برنامهاي را نميتوان بدون حمايتهاي مالي و همهجانبه ريخت. با كفاشيان هم صحبتي انجام داديم كه چگونه از اول مارس (اسفندماه سال جاري) تا شروع بازيهاي مقدماتي جام جهاني ميتوان شرايط بازيكنان، استاديومها، چمن ورزشگاهها و... را بهبود بخشيد و به سطح استاندارد رساند.
جواب سؤالمان را نداديد. بالاخره در ايران ميمانيد و به كار خود در تيم ملي ادامه ميدهيد يا نه؟
(هوشمندانه) اين پرسش را بايد از رئيس فدراسيون فوتبال ايران بپرسيد. يك مطلبي را قبلاً گفتم و بار ديگر هم تكرار ميكنم؛ مربي لغوكننده يا كنسلكننده نيستم و دوست دارم همواره ارائهدهنده باشم. اگر بخواهم ادامه بدهم و ارائهدهنده باشم، بايد ابزار و امكانات لازم در اختيارم باشد. من نگران خودم يا كارم نيستم. لابد ميدانيد تا به حال هم با همين شرايط ساختهام اما بايد وضعيت بهبود يابد تا نتايج بهتري بگيريم، ضمن آن كه به جوانگرايي هم بايد فكر كرد.
به نكته خوبي اشاره كرديد. جوانگرايي هم يكي از مطالبات اهالي فوتبال است كه البته در جام ملتهاي آسيا به خوبي و كاملاً منطقي آن را انجام داديد.
سروش، مرتضي، سردار، وحيد و وريا (همه بازيكنان جوان تيم ملي را به اسم كوچك خطاب ميكند) به تيم ملي اضافه شدند كه به خوبي ارزشهاي خود را نشان دادند. مرتضي پورعليگنجي با 22 سال سن و در حالي كه در تيم باشگاهياش نفت تهران در خط هافبك بازي ميكرد را يك خط عقب برديم و در خط دفاع به كار گرفتيم. او تنها با سابقه يك بازي بينالمللي دوستانه مقابل عراق آمد و بهترين مدافع جام ملتهاي آسيا لقب گرفت. يا همين عليرضا حقيقي را در جام جهاني به عنوان گلر فيكس درون دروازه تيم ملي گذاشتم، آن هم در حالي كه در تيمش بازي نميكرد اما آمد و لياقت خود را در آن تورنمنت مهم نشان داد.
برخيها روي جوانگرايي بيشتر تيم ملي اصرار ميورزند و...
تأكيد ميكنم تورنمنتهايي مثل جام جهاني يا جام ملتهاي آسيا جاي كسب تجربه نيست. نميشود آنجا يكشبه فاكتور تجربه را به بازيكني جوان تزريق كرد. اگر فقط يك اينچ كم بياوريد، تمام زحمات شما به هدر ميرود. البته من به تكتك بازيكنانم در جام ملتهاي آسيا افتخار ميكنم و عاشق همه آنان هستم. نكته ديگري كه حتماً بايد به آن اشاره كنم، بازي فوقالعاده مرتضي، وحيد، سروش، سردار و بقيه مقابل امارات، بهترين تيم غرب آسياست. اماراتيها 10 سالي ميشود كنار هم بازي ميكنند ولي ما بدون بازي تداركاتي مقابل اين تيم ايستاديم و پيروز شديم.
نقش بزرگترها و بازيكنان باتجربه تيم ملي نيز در راهنمايي و كمك به جوانترها بسيار مشهود بود.
سيدجلال، جواد و آندو هر سه بازيكناني شاخص و الگوهاي فوقالعادهاي براي جوانان داخل زمين بودند. از آنها ممنونم. همينطور رضا قوچاننژاد و خسرو حيدري كه به رغم نيمكتنشيني متحد و يكدل بودند و فقط به موفقيت تيم ايران ميانديشيدند.
فكر ميكنم همانطور كه خبرورزشي تيتر زد، تيم شما يكي از محبوبترين بازندههاي تاريخ بود. زمان استقبال از تيم ملي شما در فرودگاه، كودكاني را ديديم كه به انگليسي و فارسي روي كاغذ و پلاكارد نوشته بودند «كروش دوستت داريم». حالا به خاطر همين مردم نميخواهيد در ايران بمانيد؟
شكي درباره محبت مردم ايران ندارم و دقيقاً يكي از دلايل ماندنم در اينجا، همين لطف بيكران بود. دوستان، من از موزامبيك ميآيم. جايي متولد شدم كه فقر در آنجا حاكم بود. من و همين اوسيانو (اشاره به دستيارش ميكند) بدون كفش و پابرهنه فوتبال بازي ميكرديم. ميدانيد چرا؟ چون عاشق فوتبال بوديم و هستيم. عشق و علاقه مردم را هم به خوبي درك ميكنم ولي متأسفانه در فوتبال بينالمللي پول تضمينكننده است. بدون سرمايهگذاري و اعتبار لازم نميتوان كاري در فوتبال انجام داد.
منتقدان كارلوس كروش هم روي همين خواستههاي شما انگشت گذاشته و ميگويند او توقعات زيادي از فدراسيون فوتبال ما دارد.
(لبخندي معنيدار تحويلمان ميدهد) در گذشته هم گفتم كه آنقدر سادهلوح و احمق نيستم كه بخواهم توقع امكانات رئال مادريد، منچستريونايتد يا قطر را از فوتبال ايران و ظرف مدت كوتاه طلب كنم. باز تكرار ميكنم احمق نيستم كه توقعات غيرمعمول داشته باشم. من فكر ميكنم مشكلات من و حتي مربيان شاغل در ليگ ايران يكي است. حداقل منشأ آن يكي است و همگي با يك نوع مشكلات دست و پنجه نرم ميكنيم.
اين توقعات معقول چيست؟
در بدو ورود به ايران طي صحبتي با كفاشيان، رئيس فدراسيون فوتبال عنوان كردم زمين خوب و مناسب ميخواهيم تا بتوانيم پاسهاي بهتر و سريعتري بدهيم و سرعت فوتبال ايران را بالاتر ببريم اما هنوز بعد از 4 سال ميبينم نه تنها زمين چمن آكادمي فوتبال (كمپ محل تمرين تيمهاي ملي) بهتر نشده بلكه بدتر هم شده است. بارها نياز به احداث يك لابراتوار فوتبال در آكادمي را گوشزد كردم اما هنوز كامل نشده است. از شما ميپرسم آيا تا خرداد ماه اين لابراتوار كامل ميشود؟
بعيد ميدانيم!
فكر ميكنيد تجهيزات و لباسهاي بهتري تا خرداد ماه سال آينده و بازيهاي مقدماتي جام جهاني به دستمان برسد؟!
باز هم بعيد ميدانيم!
براي اولين بار اعلام ميكنم؛ از طريق ارتباطات خودم و همينطور آقاي هوشنگ مقدس موفق شديم اوايل فروردين ماه بازي دوستانه با تيم ملي سوئد را قطعي كنيم.
(با خوشحالي ) جداً؟!
بله، براي اولين بار نه تنها قرار نيست هزينهاي كنيم بلكه به خاطر اعتباري كه در فوتبال كسب كرديم، سوئديها حاضرند به ما پول هم بدهند. همچنين قرار است با تيم ملي شيلي يك بازي تداركاتي انجام دهيم. اين جايگاه خوب ما را نشان ميدهد اما نميتوانيم ديگر شاهد اتفاقاتي باشيم كه قبل از اردوي پرتغال و آفريقاي جنوبي برايمان به وجود آمد.
چه اتفاقاتي؟
(با بيميلي ادامه ميدهد) تا لحظه آخر بليت پرواز را نداشتيم. نبايد ديگر در آن وضعيت بمانيم. اگر بخواهيم حركت روبه جلو داشته باشيم نميتوانيم به خودمان دروغ بگوييم. طي روزهاي اخير همين مسائل را با رئيس فدراسيون درميان گذاشتم و اميدوارم اتفاق جديدي بيفتد.
كارلوس كروش يك مربي انتقادپذير است؟
حرفهاي ابتداي مصاحبه را دوباره تكرار ميكنم. ما در فوتبال احتياج داريم تمامي نظرات مطرح شود. همانطور كه فوتبال متعلق به آحاد مردم است، هيچ كس حق ندارد به كسي بگويد ساكت باش و انتقاد نكن! اين انتقادات منفي و مثبت بايد وجود داشته باشد. همين اظهار نظرات است كه فوتبال را زنده نگه داشته است. به ويژه تيم ملي كه متعلق به همه است و تمامي افراد حق دارند انتقاد كنند. خاصيت فوتبال همين است. با تمام احترامي كه براي واليبال، جودو، كشتي و ساير ورزشها قائلم بايد بگويم طرفداران فوتبال به مراتب بيشتر از ساير رشتههاست و صفحات روزنامه با مطالب فوتبالي پر ميشود و تيراژتان بالا ميرود.
پس چرا بعضاً انتقادات را برنميتابيد؟
انتقاد تا زماني كه كسي خط احترام را لگد نكند يا به اصطلاح پلي كه بين طرفين است را رعايت كند، مشكلي ندارد ولي شما خودتان را جاي من بگذاريد. وقتي ميشنويد كه ميگويند كروش آماده است بازياش را به قطر بفروشد چه حالي به شما دست ميدهد؟ آيا من اهل زد و بند هستم؟ اين دقيقاً همان بياحترامي است و غيرقابل تحمل كه سرمربي تيم ملي يك كشور بخواهد بازيهايش را بفروشد. اصلاً قابل قبول نيست. با عرف جامعه و اساساً هيچ فرهنگي سازگاري ندارد وگرنه چه اشكالي دارد با حفظ حرمت يكديگر بياييم و تنور فوتبال را با مصاحبههايمان داغتر نگه داريم.
پس مشكلي با مربيان ايراني نداريد؟
فراموش نكنيد تمام ما مربيان ايراني از يك ظرف غذا ميخوريم. به اصطلاح سر يك ميز نشسته و از يك ديس غذا ميكشيم. تمام دشواريها را بايد با هم تقسيم كنيم و نظرات موافق و مخالف را بشنويم اما حق نداريم حرمتها را بشكنيم و با انتقادات غيرمنصفانه حقايق را وارونه جلوه دهيم.
در اين مدت برخي از اهالي فوتبال ايران انتقاداتي نسبت به تيم ملي و عملكرد شما داشتند ولي علي كريمي با سكوت خود حاشيه بيشتري براي شما درست نكرد و تصميم گرفت برود و حرف نزند. راستي هيچكس دليل جدايي كريمي از تيم ملي را متوجه نشد. شما چطور ؟ چيزي در اين رابطه ميدانيد؟
در مورد علي كريمي يك علامت سؤال در ذهن بنده نقش بسته كه چرا او از جمع ما جدا شد؟ او يك تصميم خاص گرفت و احساساتش را هم با ما درميان نگذاشت. به تصميم علي كريمي احترام ميگذارم. از لحاظ شخصي معتقدم خيلي حيف شد كه او از جمع ما جدا شد و رفت. خيلي هم متأسف شدم كه چرا علي كريمي دلايل اين تصميم خود را به من نگفت! اگر كريمي مرا در جريان ميگذاشت شايد ميتوانستم كاري كنم اما به هر حال چنين نكرد و من هم به اين تصميم او احترام ميگذارم. با اين وجود معتقدم علي كريمي با سكوت خود در اين مدت الگوي مناسبي از خود برجاي گذاشت. كريمي با همين سكوت خود درس بزرگي به همه داد. او ثابت كرد آدمي نيست كه امروز از ظرفي غذا بخورد و بعد ظرف غذا را بشكند و اين رفتار او جاي تقدير دارد.
ما هم ضربالمثلي داريم كه ميگويد طرف نمك خورد و نمكدان شكست و شما اعتقاد داريد علي كريمي چنين نكرد؟
دقيقاً! باز هم متأسف هستم كه چرا كريمي دلايل جدايي خود را به من نگفت و شايد ميتوانستم كاري انجام بدهم...
همينطور افرادي مثل علي دايي، فرهاد مجيدي، عليرضا منصوريان، يحيي گل محمدي و اين اواخر علي پروين و افشين پيرواني و ديگران هم از شما حمايت كردند.
قبل از جام ملتهاي آسيا در مصاحبههايم اشاره كردم كه دوست دارم شخصيتهايي مانند علي دايي، مهدي مهدويكيا، علي كريمي، وحيد هاشميان و يحيي گلمحمدي را در استراليا كنار خودمان داشته باشيم. هميشه گفتهام اين بزرگان بايد ويترين و تصوير خارجي فوتبال ايران در اماكن بينالمللي باشند. من امروز افتخار ميكنم كودك 13 سالهاي را كه كشف و 10 سال با او كار كردم تا لوئيز فيگو شود، الان كانديداي رياست فيفا شده است. نميدانيد چه حس خوبي از اين بابت دارم.مارك بوسنيچ در شبكه تلويزيوني فاكس اسپورت، بنجامين ويليامز، هموطن خود را به خاطر ناداوري عليه ايران كشت. جان آلويسي استراليايي هم در حين بازي گفت كه ببينيد داور مسابقه دارد با تيم ملي ايران چه ميكند؟ من انتظار داشتم علي دايي زودتر مصاحبه ميكرد.
ميشود واضحتر بگوييد؟
علي دايي ميتوانست صداي ما را زودتر به گوش جهانيان برساند. اگر دايي ميگفت كه اين دوپينگي عراقي قرار است جلوي ايران بازي كند يا بازي كرده است خيلي تأثيرش بيشتر بود. او ميتوانست بگويد آقايان مسئول در كنترل دوپينگ و فيفا چرا روي بن جانسون و مارادونا زوم كرديد، حالا واكنشتان به علا عبدالزهراي عراقي چيست؟ اگر علي دايي به غير از مصاحبه روز چهارشنبه، پيشتر با شبكههاي معروفي مثل فاكس اسپورت، تايمز يا CNN مصاحبه ميكرد صدايش در سوئيس شنيده ميشد و كنفدراسيون فوتبال آسيا نميتوانست حقمان را اينگونه ناديده بگيرد.
به نظر ميرسد از AFC هم به دليل ناديده گرفتن شكايت ايران عليه بازيكن دوپينگي تيم ملي عراق شاكي هستيد؟
(سري به نشانه تأسف تكان ميدهد) چه توقعي داريد وقتي اعضاي كميته انضباطي AFC يك سنگاپوري، يك سريلانكايي و... (هر قدر فكر ميكند يادش نميآيد عضو ديگر كميته انضباطي كنفدراسيون فوتبال آسيا اهل كدام كشور است!) هستند، چه توقعي داريد!
نه تنها كميته انضباطي بلكه در كميته داوران فوتبال آسيا و... هم ما نمايندهاي نداريم!
درست برخلاف قطر،كره جنوبي، ژاپن، بحرين و... به همين خاطر ميگويم امثال عليدايي، علي كريمي، مهدي مهدويكيا، وحيد هاشميان و يحيي گلمحمدي بايد در كميته فني و توسعه فوتبال حضور داشته باشند. با اين وجود وظيفه خودم ميدانم از علي دايي به خاطر حمايتي كه از من كرد و داشتن دغدغه براي تيم ملي كشورش تشكر ويژهاي داشته باشم.
جام ملتهاي آسيا با همه تلخيهايش تمام شد و به تاريخ پيوست، براي آينده فوتبال ايران كارلوس كروش چه قولي ميدهد؟ صعود به جامجهاني روسيه؟ صعود به مرحله دوم جام جهاني 2018؟ يا قهرماني جام ملتهاي آسيا در سال 2019؟ و همين طور جوانگرايي و ...
پسرم! درك كنيد كه ما در اين جنگ نابرابر تنها نيستيم. ساير كشورها هم با تمام قدرت مشغول كار هستند. در بازيهاي مقدماتي جام جهاني 1994 ما با ايتاليا بازي داشتيم كه بارهسي، مالديني و بزرگان فوتبال اروپا را در تركيب خود داشت اما پرتغال كه من سرمربياش بودم 9 بازيكن زير 21 سال داشت.
(حرفش را قطع ميكنيم) اين كه خيلي خوب است. نميشود همين اتفاق براي تيم ملي ايران بيفتد؟
(ميخندد) اجازه بدهيد! درست است فيگو 21 ساله بود اما 60 بازي ملي داشت يا ويتور بايا دروازهبان ما 45 بازي ملي داشت و آن جوانان ميانگين 50 بازي ملي داشتند. الان سردار آزمون، عليرضا جهانبخش يا مرتضي پورعليگنجي چند بازي ملي دارند؟ ما ابزار لازم را نداريم. بازي تداركاتي مناسب و كافي نداريم كه اين جوانان آبديدهتر شوند، در حالي كه رقيبان ما با سرعت روبه جلو ميروند.
ميشود اسم اين رقيبان را بياوريد؟
اتفاقاً ديروز داشتم با علي منصوريان بازي ايران و كرهجنوبي در سال 1378 را ميديدم. در آن تيم 7 بازيكن تيم ملي ايران در ليگهاي معتبر آلمان، يونان و ... بازي ميكردند اما كره جنوبي چي؟ 10 سال گذشت و حالا ميبينيم كرهايها 9 بازيكن در بوندسليگا و ليگ برتر انگلستان دارند. در بهترين ليگهاي اروپا بازي ميكنند و سؤال اينجاست چه چيزي تغيير كرده است؟
لطفاً شما بگوييد.
آيا تمام مربيان اروپايي به يكباره كور و نادان شدهاند كه بازيكنان ايراني را نميبينند؟! خير! آنها بازيكنان خوب و مناسب را انتخاب ميكنند. البته تأكيد ميكنم ايران پتانسيل بسيار خوبي در آسيا از لحاظ نيروي انساني، استعداد و عشق و علاقه مردم به فوتبال دارد كه يك تركيب انفجاري است.
4 سال پيش زماني كه شما به ايران آمديد، قرار بود به فوتبال پايهاي ما كمك كنيد اما دخالتي در آكادمي فوتبال ايران نداشتيد. چرا؟
من يك مثال روشن براي شما ميزنم. در يك رابطه زناشويي هم بايد هر دو طرف يكديگر را دوست داشته باشند و بخواهند. چه كسي گفته من نخواستم يا تلاش نكردم؟ اگر بخواهم كاملتر جواب شما را بدهم بايد بگويم وقتي آنها نخواستند از معلومات من استفاده كنند، نميتوانستم به اين كار مجبورشان كنم. مثال ديگر بزنم همين دن گاسپار كه يكي از بهترين مربيان دروازهباني دنيا به شمار ميرود، آيا يك بار شده كه از او براي برگزاري كلاسهاي دانشافزايي در داخل ايران كمك بخواهند؟ جواب منفي است! كشورهاي ديگر پول ميدهند و هزينه ميكنند تا دن گاسپار سمينار كلاسهاي مربيگري برگزار كند. (متواضعانه ادامه ميدهد) من درباره خودم حرف نميزنم چون اطلاعاتي راجع به فوتبال ندارم!
اختيار داريد...
2 تن از بهترين مربيان بدنسازي جهان يعني مك درموت و ميكو در ايران و كنارمان بودند اما يادم نميآيد كسي از آنها درخواست دوره آموزشي يا برنامه بدنسازي داشته باشد!
شما پيشنهادي در اين رابطه به علي كفاشيان نداريد؟
من تمام تلاش خودم را انجام دادم كه رئيس فدراسيون فوتبال را متقاعد كنم به يك لابراتوار مجهز و تخصصي فوتبال در آكادمي نياز داريم اما ميدانيد كار آن لابراتوار به كجا كشيده؟ (بدون آنكه منتظر پاسخ ما شود ادامه ميدهد) تنها بخش لابراتوار كه ساخته شده انبارش است كه وسايل اضافي را آنجا گذاشتهاند (شليك خنده حضار!) به نظرم صحبتهايم را ادامه ندهم بهتر است چون ممكن است به مشكل بربخورم!
ممنون از اينكه وقت خود را در اختيارمان قرار داديد و در انتها اميدواريم بازهم شما را روي نيمكت تيم ملي ببينيم.
(با لهجه فارسي ميگويد) انشاءا...!
ارسال نظر