تیم علی دایی را هم بردیم هم کشتیم!
مهاجم تیم فوتبال پرسپولیس می گوید که دیگر امیدی برای رفتن به جام جهانی ندارد.
به گزارش پارس به نقل از ایران ورزشی، یکشنبه شب بساط والیبال در اردوی پرسپولیس به راه بود. یک طرف جوان ها و طرف دیگر پیرمردها یا آنهایی که سن و سال بیشتری داشتند. هواداران هم آمده بودند تا بازیکنان یا تیم مورد علاقه خود را نه در فوتبال که در والیبال تشویق کنند.
در نهایت هم مشخص نشد جوان ها بردند یا سن و سال دارها. هر کدامشان چیزی می گویند. فرزاد حاتمی مدعی است تیمشان برده و با ۳ گیم اختلاف از تیم دایی پیش افتاده. او با قاطعیت این را می گوید اما دایی و یارانش هم از برد قاطع شان صحبت می کنند.
حاتمی با شوخی و خنده این را می گوید و البته بحث را می کشاند به سمت شرایط پرسپولیس، قهرمانی لیگ و کم بازی کردنش. او از تیم ملی هم صحبت می کند، تیمی که به قول خودش دیگر شانسی برای حضور در آن و البته جام جهانی ندارد.
* آخر شما والیبال را بردید یا تیم علی دایی؟
- به خدا ما بردیم. کشتیمشان. آن هم در ۳ گیم متوالی.
* تو با چه کسانی هم تیمی بودی؟
- من، محسن بنگر، خلعت، پیام صادقیان و حسین ماهینی.
* تیم مقابل چی؟
- علی آقا. محمد دایی، آقا پنجی، جواد منافی، محمدرضا مولایی و کریم باقری. ما ۳ گیم بردیم با اختلاف فاحش.
* اما آنها می گویند ما بردیم. مولایی و پنجعلی این را گفته اند…
- نمی دانم چطور بردند که ما ندیدیم. اهالی قائمشهر که آنجا بودند می توانند شهادت بدهند که کدام تیم برد و کدام تیم باخت. تازه با اختلاف هم بردیم تا نگویند شانسی بردید.
* برای شما کری هم خواندند؟
- اولش خواندند ولی وقتی گیم اول را بردیم دیگر از کری های شان هم خبری نشد. تازه گیم سوم را می خواستند با ناداوری ببرند اما باز هم نگذاشتیم و این اجازه را به آنها ندادیم.
* پس ۳ - صفر آنها را بردید…
- دقیقا.
* با چه امتیازهایی؟ نزدیک یا با فاصله؟
- با فاصله خیلی زیاد. اصلا نگذاشتیم از امتیاز ۱۲ بالاتر بیایند. تازه به آنها آوانس هم می دادیم تا بازی از هیجان نیفتد وگرنه تک رقمی می ماندند.
* علی دایی چطور بازی می کرد؟
- علی آقا و آقا کریم بهتر از بقیه بودند. البته علی آقا کمی هم جر می زد.
* پنجعلی چطور بود؟ گفته که خیلی خوب بازی کرده…
- واقعا؟ بیشتر سرویس هایمان را من می زدم. یک لحظه دیدم قسمتی از زمین حریف خالی است. توپ را آنجا زدم و سرویسم امتیاز گرفت. مولایی برگشت تا ببیند چرا زمین خالی است دید که آقا پنجی از زمین بیرون رفته و دارد با تماشاگران عکس یادگاری می اندازد.
* تازه پنجعلی گفته که در تیم شما فقط بنگر خوب بازی می کرد!
- نه بابا. من به تنهایی ۴۰ امتیاز گرفتم.
* شرط چی بود؟
- یک شرط خصوصی بود که محمد دایی شرطش را نداد.
* برای پرسپولیس که اوضاع و احوال مدیریتی مناسبی ندارد بعید است که این جو شاداب در تمرین هایش حاکم است. چطور بچه ها همه چیز را کنار گذاشته اند و اینقدر شاداب و با روحیه تمرین می کنند؟
- این حال و روز مدیریتی برای من یکی تکراری شده. در استقلال هم این شرایط را دیدم و حالا در پرسپولیس هم همینطور. عملکرد بچه های ما و شادابی آنها قابل ستایش است. پول کمی دریافت کرده اند اما بشاش و شاد تمرین می کنند. یک هفته اردوی شمال و دور از خانواده اما انگار نه انگار. گرم تمرین می کنیم و جو صمیمی بر اردویمان حاکم است. بخش اعظمی از این ماجرا را مدیون علی دایی هستیم. این جو را مدیون علی دایی هستیم که رفاقت را در تیم به وجود آورده.
* تو از پرسپولیس چقدر پول گرفته ای؟
- یک مقدار. فکر می کنم حدود ۱۰،۱۵ درصد.
* بقیه اش چی؟
- هنوز که چیزی نگفته اند. یک بار اعتصاب کردیم اما جواب نداد. قول دادیم که به خاطر مردم بازی کنیم اما حالا هم کسی نیست که جوابمان را بدهد.
* تو چرا کمتر بازی می کنی؟
- این نظر علی آقا است و من هم به عنوان یک بازیکن حرفه ای باید به سلیقه او احترام بگذارم.
* ناراحت نیستی؟
- هر بازیکنی که بازی نکند ناراحت می شود و تاسف می خورد اما تلاش می کنم بازی به من برسد و جای ثابتی در ترکیب پرسپولیس برای خودم دست و پا کنم.
* همین بازی نکردن تو باعث شد تیم ملی را از دست بدهی…
- تیم ملی را صد در صد از دست دادم و دیگر امیدی ندارم به جام جهانی بروم. امسال تجربه خوبی برای من بود تا در آینده بدانم چطور تصمیم بگیرم. مشکلاتی برایم پیش آمد که امیدوارم دیگر اتفاق نیفتد.
* پرسپولیس که قهرمان نمی شود؟
- اتفاقا به نظر من شانس بالایی داریم که قهرمان شویم. استقلال، فولاد و نفت با هم بازی دارند که قطعا امتیاز از دست می دهند. کوچکترین لغزش آنها باعث می شود تا ما به صدر برسیم. اگر آنها بازی های شان را ببازند ما به رده دوم می رسیم و اگر هم روبروی هم مساوی کنند ما می توانیم قهرمان شویم که امیدوارم دومی اتفاق بیفتد.
* رضا محمدی و نیلسون در تمرین از تو و حنیف تقلید کردند و شادی شما در استقلال را تکرار کردند…
- تقلید کردند دیگر ولی آن خوشحالی فقط برای ما بود. گفتی حنیف، دلم برای او تنگ شده. برای دیوانه بازی هایش.
ارسال نظر