نقد آلبوم ابراهیم محسن چاووشی
فارس در یادداشتی به نقد قطعه به قطعه آلبوم ابراهیم با صدای محسن چاووشی پرداخته است که میخوانید.
در یادداشتی نوشت: در چند جایی که خبرهایی مبنی بر انتشار آلبوم جدید چاووشی منتشر شده در هر پاراگرافی بر مساله کپیرایت و خرید قانونی نسخههای اورجینال تاکید شده، اما خود چاووشی و تیمش دو قطعهای را که مجوز نگرفتهاند، بدون مجوز و غیرقانونی منتشر کردند. این کار با این همه تاکید بر تمکین به قانون از سوی مردم منافات دارد و انگار او تنها تمکین به قانون را برای مردم قائل است و خود با فراغ بال قطعات بدون مجوز را منتشر میکند که این حس خوبی به مخاطبان و طرفداران آقای چاووشی نمیدهد؛ چرا که تمکین به قانون باید برای همه باشد؛ به خصوص کسانی که به واسطه شهرت زیر ذرهبین بوده و تمام حرکات و سکناتشان دیده میشود. البته چند روزی است که دو قطعه غیرمجاز از روی سایتها برداشته شده است. «بِبُر به نام خداوندت»، «در آستانه پیری»، «همراه خاکارّه»، «لطفاً به بند اول سبابهات بگو»، «ای ماه مهر»، «جهان فاسد مردم را»، شش قطعه آلبوم جدید محسن چاووشی به نام «ابراهیم» را تشکیل میدهد.
حال سراغ نقد تحلیلی قطعه به قطعه آلبوم «ابراهیم» به خوانندگی محسن چاووشی میرویم. آلبومی که پس از یک ماه حاشیه و جنجال بالاخره روانه بازار موسیقی شد.
۱- قطعه «بِبُر به نام خداوندت»
قطعهای که با دکلمه شعر حسین صفا آغاز میشود و با مصراع «نگاهم به این سرانجام است» با صدای شاعر به پایان میرسد. تنظیم قطعه از چینش لوپهای کوبهای گرفته تا پدال و آکوردهای مقطع و سرآرشههای مقطع و «اِستِکاتو» زهی ویلنها تداعیکننده و القاکننده قطعهای شدیداً اعتراضی بوده که به بهترین شکل این حس را انتقال میدهد.
شعر حسین صفا در ملودی که محسن چاووشی بر آن خلق کرده سراسر اعتراض است. اعتراضی همراه با بغض و اندوهی فروخورده که آکوردهای بینابین الکتریک گیتار و موتیفهای ارکستر با غلبه سازهای بادیبرنجی بر عصیان و اعتراض این قطعه میافزاید. جایی که شاعر میگوید «ورید پاک امیرم من/ که در تدارک حمام است» بخش کلایمَکس و اوج این داستان است که احساس هر شنوندهای را برمیانگیزد.
تنها ای کاش محسن چاووشی تا آنجا که میتوانست لحن خود را به علائم جمله به ویژه در مورد مصرعهای سوالی، نزدیکتر میکرد. واژه «واجبالاجرایی» را هم «واجبالاجراهی» ادا میکند که این ایراد از حساسیت محسن چاووشی بعید است.
ضربات مکرر کوبهای و پدال به ویژه روی شعر «کدام کوزه شکست آن روز/ که با گذشتن نهصدسال/ هنوز حلقه دستانش/ به دور گردن خیام است؟» سر نت اول میزانهای شش ضربی یا «اسلوراک» بر جنبه و حس اعتراضی اثر میافزاید. محسن چاووشی به غایت با احساس تمام و کمال این اثر را خوانده است و بغضی محسوس در صدایش هویدا است. زیباترین و گیراترین بخش کلام این قطعه همان بخش ترجیعبند «هنوز حلقه دستانش/ به دور گردن خیام ...» است.
۲- قطعه «در آستانه پیری»
این قطعه ترجیعبند و تکرار ندارد؛ چرا که شعری بلند است و خوانش همه آن تکرار نمیطلبد. این قطعه از جنبه تنظیم در نوع و ژانر خود قطعهای قدرتمند است. به ویژه اورتورها و سلوهایی که توسط گیتار الکتریک در این قطعه اجرا میشود بسیار زیبا و گیرا است. اما از لایت موتیف قدرتمندی در سطح تنظیم برخوردار نیست و آهنگساز بیشتر بر مبنای عروضی شعر به خلق ملودی بر روی آن پرداخته به ویژه بحر عروضی «فعلاتُن فعلاتُن» که خلق ملودی روی این بحر کار دشواری نیست. غنای مفهومی این شعر، ملودی بهتری میطلبید.
این قطعه هم چون اثر پیشین اعتراضی بوده و بیشتر منعکس کننده مسائل، مشکلات و دغدغههای اجتماعی روز جامعه است.
۳- قطعه «همراه خاکارّه»
اورتور اول این آهنگ بسیار زیبا و به سبک موسیقی کلاسیک با پیانو و ارکستر زهی و اکمپانیمان پیزیکاتوی کنترباس شروع شده و فضا را مهیای شنیدن کلام و صدای خواننده میکند. این قطعه از تنظیم بسیار زیبایی بهره میبرد و اکمپانیمان و پَد و سازهای زیرصدای خواننده با حجمی بالا، کلام را همراهی میکند و تکنوازی الکتریک گیتار در این قطعه هم بر زیبایی کار افزوده است و یکی دیگر از جنبههای زیبایی تنظیم، شروع شدن قطعه با نتهای پیانو و تمام شدن قطعه نیز با نتهای پیانو است. تنوع و بهره از همزمانی ریتم چهار چهارم یا چهارضربی و تناوب آن با شش ضربی بر قدرت و تنوع تنظیم این قطعه افزوده است.
شعر این قطعه هم نسبت به اشعار متعارف و ژانر پاپ و راک، بلندتر از حد معمول است و همین بلندی و بهره از تمام شعر باعث شده که برای آن مجالی جهت اجرای ترجیعبند تکرار و باصطلاح کوروس نباشد و خواننده از ابتدا تا انتهای قطعه بدون تکرار شعر یا موتیف خاصی قطعه را پیش ببرد. بیشک از جنبه علمی و موسیقایی، تنظیم این اثر برتری فاحشی نسبت به لایت موتیف و موسیقی کلام دارد. البته چاووشی این قطعه را با احساس هرچه تمامتر خوانده و بار عاطفی، احساسی و مفهومی واژگان را منتقل میکند و با نوانسهایی که در صدایش ایجاد میکند به خوانش و انتقال مفهومی اثر کمک میکند. اما این قطعه میتوانست از موسیقی کلام زیباتر و جذابتری بهره ببرد.
بیشک قویترین بخش این قطعه سلوهایی است که توسط نوازنده الکتریک گیتار با توانایی هرچه تمامتر اجرا میشود.
۴- قطعه «لطفاً به بند اول انگشت سبابهات بگو»
این قطعه بلافاصله با چند میزان پَد به سر کلام میآید. کلامی که بیشتر دکلمهگونه است. شعر این قطعه بسیار غمگین است و اوج شعر آنجا است که «این بچه لاکپشت نگون بخت... اما مقدر است که در آخرین قدم یعنی در آستانه دریا دَمَر شود» .
محسن چاووشی هم ملودی سزاوار این واژگان را با صدایی از عمق احساس و بغض روی شعر گذاشته است.
پَد زیر صدای این قطعه هم به ویژه زهی ویلنها به خوبی فضاسازی کرده و بر غلیان احساسات میافزاید.
۵- قطعه «ای ماه مهر»
این قطعه سراسر اعتراضی آنجا که میگوید «آخر چطور بیست بگیرم/ وقتی که دستهای فقیرم/ فردای درس آن همه باید/ در جستوجوی کار بمیرند» اشاره مستقیم بر معضل حلناشدنی بیکاری و سیل تحصیلکردگان بیکار دارد. این شعر سراسر اعتراضی توامان با غمی نهان در لابهلای واژگانش در حسی نوستالژیک که از مصرعهای ابتداییاش نمایان میشود، موسیقیای به مراتب اعتراضیتر و غمگنانهتر میطلبد. اما از تنظیم گرفته تا لایتموتیف موسیقی کلام، بیشتر هیجانی بوده و سنخیت و تناسب چندانی با مفهوم کلام ندارد. اَرِنجمان این قطعه را اگر جدای از شعر در نظر بگیریم، یکی از تکنیکیترین و متنوعترین قطعات این آلبوم است. از ریتم کوبنده و متنوع گرفته تا سلونوازی ویلن و گیتار الکتریک همه نشان از تنظیمی موفق دارد. به ویژه آنجا که ویلن به هنرنمایی میپردازد و با اجرای «تریوله» و «سه بر دو» و تکنوازی را به گیتار الکتریک منتقل میکند و آکوردهای ممتد گیتار الکتریک قطعه هاردراک زیبایی را به نمایش میگذارد. وجود کوتاه آواز و خودنمایی ساز ایرانی ستار نیز به جا و خوشایند بوده و بهره از تم آواز «شوشتری» حس نوستالژیک کلام را مضاعف میکند سپس سلوی قدرتمند الکتریک گیتار هیجان را به اوج میرساند و همین قدرت هیجانی اینجا نقطه ضعفی برای مفهوم شعر اعتراضی این قطعه میشود. به ویژه آخر قطعه با آن موتیف تکراری و هیجانی و هنرنمایی زیبای درامز و دور از مفهوم و عمق بار معنایی شعر و کادانسی قدرتمند که به «تریوله» میانجامد به پایان میرسد.
۶- قطعه «جهان فاسد مردم را»
شعر این قطعه یکی از بهترین اشعار آلبوم «ابراهیم» است و سراسر مفهوم، ایهام، استعاره و جناس است که ملودی یارای بیان حق مطلب نیست. این قطعه هم از تنظیم خوبی بهره میبرد اما ملودی و لایت موتیف خلق شده برای کلام این اثر در سطح شعر نیست. لایت موتیف از پختگی و ساختار محکم ملودیک برخودار نیست. این قطعه ترجیعبند خاصی برای تکرار ندارد و از این جنبه هم که از جانب مخاطبان زمزمه شود، امیدی برایش متصور نیست. در مجموع این قطعه، حرف خاصی برای گفتن ندارد و جزء قطعات معمولی آلبوم «ابراهیم» محسوب میشود. فقط ای کاش ملودی قویتری که بار عاطفی ـ احساسی و مفهومی واژگان این شعر را میتوانست به دوش بکشد برای این کار خلق میشد. با این وجود بهترین بخش ملودی و خوانش آن توسط خواننده به مصرع «تو خانقاه منی با من، بچرخ و یاحق و یاهو کن» است که خواننده که آهنگساز اثر نیز هست، اگر بر همین مبنا کار را پیش میبُرد بیشک قطعهای به مراتب شنیدنیتر و چهبسا ماندگار خلق میشد.
سخن آخر اینکه در این سیل انبوه خوانندههای پاپ که هرآنچه را از دهان خارج میشود، شعر میخوانند آن هم در سرزمینی که خاستگاه آثار منظوم جهان است به جهانیان و حافظ و مولانایش میبالند، هنرمندانی چون محسن چاووشی نگاهی جستوجوگرانه و متفکرانهتری به شعر و کلام دارد و همین مهمترین نقطه قوت او است، اما میشد با نگاهی حرفهایتر هر کاری را به متخصص آن سپرد و میشد آهنگسازی این آلبوم یا لااقل بخشی از آن را به آهنگسازی باذوق که بتواند مقصد و مقصود چاووشی را درک کند سپرده شود تا الان بیشک با اثری کمنقصتر و شنیدنیتر روبهرو بودیم.
امیدواریم در آینده آثار بهتری از این هنرمند بشنویم.
انتهای پیام/
ارسال نظر