کیهان بررسی کرد: داستان طــولانی سریال و سرگرمی
مسئله سریالهای خارجی تحت قاعده سرگرمی (ENTERTAINMENT) قرار دارد و از احوال، شرایط و مقتضیات آن بهره میبرد. یعنی همانگونه که سینما، تئاتر، موسیقی و داستان در غرب در تاریخ چندهزار ساله مسیر خود را پیموده است.
سریالهای تلویزیونی-چه از شبکههای دولتی و رسمی و چه از شبکههای ویدئوی خانگی و کابلی مانند HBO- نیز با فاصله زمانی بیشتر نیز همین راه را میرود.
اصل اساسی سرگرمی را قبل از آنکه هنر هفتم و صنعت سرگرمی پا به عرصه وجود بگذارد، در داستانهای فولکلور و قدیمی غرب میتوان یافت. بدون شک حجم اصلی این قصهها و داستانها آمیخته با سرگرمی و اتمسفر خیالانگیزی FINCTION بوده و کودکان و نوجوانان را به عالم غول و دیو و پری میبرد و شنونده را در جهانی پرتاب میکرد که در آن سرنوشت انسان و زندگی و مرگ در گیر و دار پدیدههای طبیعی و یا حوادث غیرمترقبهای بود که در آن میان باید قهرمان داستان با ماجراجویی و نبرد با دیو و دد و اهریمن خود یک تنه بدون اتکا به نیروی الهی به مبارزه میپرداخت؛ البته گاهی امدادهای غیبی از جنس فرشتگان و اساطیر -که در جای خود به تفصیل درباره آن گفته خواهد شد- مانند داستان «پینوکیو» به کمک شخص اول داستان میآید.
البته خاطرمان باشد که قبلتر از آن و در سالهای قبل از میلاد داستان اساطیر یونانی که در نوع خود از نظر فن قصه گویی کم نظیر بوده و در عین حال به دلیل وجه کاملا ضدتوحیدی خود در اوج اومانیسم بوده است مبانی شیوه قصه گویی و نیز ترسیم محتوای فرهنگی و سیاسی و اجتماعی خود را برای تاریخ غرب بیان کرده است.
خلاصه، بعد از آنکه قصص فولکلور مانند سیندرلا، سفید برفی و هفت کوتوله، بند انگشتی و بسیاری دیگر از داستانهای برادرانگریم –که کمپانیهای انیمیشنسازی خصوصا والت دیزنی آنان را تبدیل به انیمیشن و کارتون کردند- روزهای خود را پشت سر گذاشت کم کم مسئله پندآموزی و عبرت به تم داستانها راه یافت و جریانات مهم اجتماعی و سیاسی آرام آرام مضامین اصلی داستان شد و داستانهای بلند و رمان خلق گشتند. قبلتر از آن نه اینکه عبرت و پند و اخلاق در داستانها به کلی محو باشد ولی وجه غالب و هدف اصلی چیزی جز سرگرمی و خیالبافی نبود. این نطفه کماکان در صنعت هنر و ادب غرب و جهان جای خود را حفظ کرده است.
این موضوع را در کنار قصههای قرآنی و دینی و حتی بسیاری از فولکلورهای ایرانی بگذارید تا تفاوت پند، عبرت و اتکای قهرمان بر خداوند جهان گستر را در داستانهای ما و غرب درک کنید و از غنای فرهنگی و متعالی قصص ما با خبر شوید.
پس اصل سرگرمی که در دنیای تصویر بسیار عالیتر میتواند نقش خود را ایفا کند ستون فقرات حوزه هنر و ادب را تشکیل میدهد و اینجا اولین نقد غالب متفکران و محققان غرب پژوه در این حوزه از امثال فردی تا شهید آوینی و بعدها یوسفعلی میرشکاک و... با عنوان «غفلت زایی» مطرح میشود. امروز نیز رسانهها ما را دچار غفلت فراگیر(1) میکنند و از آسمان کنده میشویم و با فراموشی ساحت فطری و توحیدی درونمان در جهان مادی و ناسوتی غوطهور میگردیم.(2) مباحث سینمای دینی مطرح شده توسط حکیم فرزانه حضرت آیتالله جوادی آملی دقیقا ناقد همین مسئله است که سینمای دینی نباید مانند سینمای مطرح روز جهان و غرب غفلتزا باشد بلکه باید از عقل که ساحت قدسی و ربوبی دارد سرچشمه بگیرد و در ساحت خیال آراسته گردد.(3)
بهره و لطف داستان و رمان این بود که در کنار سرگرمی تفکر و نظریات علمی خصوصا در حوزههای انسانی و فرهنگی قدرت بیان و مطرح شدن را پیدا کردند و لذا پایههای فکری و تمدنی مجالی برای گفتن پیدا کردند. داستانهای «ژول ورن» در کنار جذابیت خیرهکنندهاش قدرت دانش فنی و مهندسی انسان را در داستانهای مثل هزار فرسنگ زیر دریا و سفر به کره ماه تعریف میکند. منتها با تمسک به شیوه آموزش پنهان HIDDEN EDUCATION یعنی بدوناشارات مستقیم درباره فرایند علم و دانش و فناوری عمق جان جوانان را از قدرت و تفرعن انسان و دست آوردهایش پر میکند.
این فرمول یعنی سرگرمی+ پیام و محتوا (فرهنگی، سیاسی، اجتماعی و...) هنوز و تا ابد پایه و منطق سرگرمی سازی در غرب در تمام حوزههای هنری و نمایشی است. پس در بخش اول از داستان بلند مجموعههای تلویزیونی با حقیقت و ماهیت داستان و سرگرمی به عنوان مولفههای اولیه هنر در غرب آشنا شدیم و فهمیدیم که رفته رفته این عنصر در کنار تبیین پیامها قصد بیان حقایق و وقایع متفاوتی را برای جهان و انسان و تاریخ دارد. اما این محتواها خود بر چه اساسی تنظیم شدهاند و از چه قرار هستند؟ آیا علم و فلسفه در این میان نقشی را ایفا میکنند؟ سریالهای مهم امروزی شبکههای خارجی مانند GAME OF THRONES, WESTWORLD,LOST,PRISON BREAK, HOMELAND و صدها سریال دیگر که هرکدام در دستهبندی جداگانهای –که هر کدام را به تفکیک خواهیم گفت- تولید محتوا میکنند با نظریات روز دانشگاهی و علمی دانشگاهها و پژوهشگاههای غرب چه نسبتی دارند؟ پاسخ آنها را با یاری خدا خواهیم گفت.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1- عنوان کتابی از یوسفعلی میرشکاک «غفلت و رسانههای فراگیر» نشر سوره مهر
2- مجله موعود، فروردین و اردیبهشت 1382، شماره 37
3- مجله شاهد یاران، خرداد 1387، شماره 31، عبدالله جوادیآملی
انتهای پیام/
ارسال نظر