«چارلیز ترون» از زندگی و سینما میگوید
بازیگری برای چارلیز ترون چیزی بیش از فیلمنامه است و او برای رسیدن به نقش در فدا کردن معیارهای زیبایی لحظهای تردید نمیکند.
بازی در نقش یک قاتل زنجیرهای با چهرهای کریه در «هیولا» (و البته بردن اسکار)، تبدیل شدن به یک جنگجوی یکدست با سر تراشیده در «مکس دیوانه: جاده خشم» و شکستن دنده و دندان در «بلوند اتمی» نمونههایی دمدستتر از کارنامه پربار بازیگر 42 ساله زاده آفریقایجنوبی است. وقتی کسی این نقشها را ببیند، شگفتزده نمیشود اگر بداند ترون برای نقش تازهاش حدود 23 کیلوگرم وزن اضافه کرده است.
«تالی» دومین همکاری بازیگر برنده اسکار با جیسن رایتمن و دیابلو کُدی پس از تجربه موفق «جوان بزرگسال» است که از حدود یک ماه پیش به نمایش عمومی درآمد. ترون در فیلم نقش مادر دو کودک را بازی میکند که در آستانه به دنیا آوردن سومین فرزند خود چارهای جز استخدام یک پرستار ندارد. هر چند او واقعا مادر نشده اما به عهده گرفتن مسئولیت سرپرستی دو کودک شش و دو ساله در ایفای نقش مارلو در «تالی» بسیار به کمکش آمد.
آنچه پیش رو دارید، برشی از گفتگوی تلفنی خبرنگار نیویورکتایمز با چارلیز ترون در لسآنجلس درباره دگرگونی روی پرده، پیشنیازهای مادر شدن و مبارزه برای احقاق حقوق زنان در صنعت سینماست.
- آیا خانم کُدی نقش مارلو را صرفا برای شما نوشته است؟
فکر نمیکنم شیوه کار دیابلو اینگونه باشد. به گمانم نوشتن برای او نوعی خوددرمانی است و از آنجا که تازگیها سومین فرزندش را به دنیا آورده، پشت میز نشسته و درباره احساس خود نوشته است. فیلمنامه «تالی» به قدری خیرهکننده است که انگار نویسنده جوهر خود را درون آن ریخته باشد. شاید هم کُدی نهانبین شده و درست دست روی موضوعهایی میگذارد که من و رایتمن هر دو به آنها علاقه داریم.
- نخستین بار که فیلمنامه را خواندید، بچههایتان چند ساله بودند؟
دخترم شش یا هفت ماه داشت و من تازه از آن تونل بیرون آمده بودم؛ جایی که به شدت احساس خستگی میکنید و ناگهان یک نور در انتهای راه میبینید.
- آیا دگرگونی ظاهری برای ایفای نقش مارلو ضروری بود؟
من نمیدانم چطور باید نقش زنی را بازی کنم که در آستانه به دنیا آوردن سومین فرزند است و طبعا باید پس از فارغ شدن نوعی زندگی را تجربه کنم که هیچ دریافتی نسبت به آن ندارم. جیسن مرا میشناسد و میداند چطور کار و بازی میکنم و هر دو نفرمان میدانستیم این ماجرا باید اتفاق بیفتد. اضافه کردن وزن برای من راهی برای نزدیکتر شدن به شخصیت و تلاش برای حس آن به شدیدترین شکل ممکن است.
- بچهها را با کمک مادرتان نگه میدارید؟
بله. او در فاصلهای نزدیک به ما زندگی میکند و در سر و سامان دادن به امور زندگی بچههای من بسیار بسیار مشارکت دارد. ضمن اینکه آن رابطه بسیار متفاوت است با رابطهای که من با فرزندانم دارم. فکر میکنم درباره چنین رابطههایی نه خیلی حرف زدهایم نه ارزش آن را درست میدانیم. ذهن و فکر ما همیشه محدود به روابط پدر و مادر با فرزندان بوده و اینکه یک خانواده چه شکلی باید باشد. به همین دلیل از شکلهای دیگر این روابط خانوادگی غفلت کردهایم؛ پدر و مادر، پدربزرگ و مادربزرگ، بچه و البته نوه.
- بحث را عوض کنیم. نظرتان درباره جنبشهای اخیر احقاق حقوق زنان و تجربه شخصیتان از آزار جنسی در هالیوود چیست؟
من حقیقتا در موقعیتهایی که برخی مردان قدرتمند فضای فعالیت در سینما ایجاد میکنند، احساس درماندگی و بیپناهی کردهام. حتی پیش از ورود به عرصه سینما وقتی برای پیدا کردن کار یا دادن تست بازیگری میرفتم، این احساس را داشتم که «بله، بله، من پذیرفته شدم. شما اینجا در این شرایط رئیس من هستید و شاید رعایت شدن شان من چندان در این لحظه مهم نباشد.» این حس در وجود من هست که قرار نیست دوباره به عقب برگردیم و جنبشهای اخیر یکجا جواب میدهد. کاش 20 سال پیش و در آستانه ورود من به سینما این اتفاقها میافتاد. کاش میشد درباره این ماجراها بدون قضاوت شدن و شرمنده بودن حرف زد و کاش بودند کسانی که حرف ما را باور کنند.
- شما خواستار دریافت دستمزدی به اندازه کریس همزورث در پروژه «شکارچی: جنگ زمستان» بودید و به آن رسیدید؟
میبایست پافشاری میکردم و میگفتم: «ببینید! اگر قرار است یک فیلم دیگر بسازیم، بهتر است همه چیز عادلانه باشد.» مشکل این است که من میدانم نماینده تمام صنعت سینما نیستم و کاری که من میتوانم بکنم، لزوما همه زنان نمیتوانند بکنند. شاید آنها باید خانوادههایی را نان بدهند و ترس از جایگزین شدن باعث شود دیگر حضور در پروژهها برایشان یک انتخاب و گزینه نباشد. این همان زنانی هستند که من میخواهم کمکشان کنم و این همان جایی است که ما باید برای درست شدن آن تلاش کنیم.
انتهای پیام/
ارسال نظر