روایتی جالب از پیامبر درباره رابطه فقیر و ثروتمند
استاد توحیدلو روایتی جالب از پیامبر اکرم(ص) درباره رابطه مستمند و ثروتمند نقل کرد. در این روایت آماده است:
استاد توحیدلو روایتی جالب از پیامبر اکرم(ص) درباره رابطه مستمند و ثروتمند نقل کرد.
در این روایت آماده است:
مستمند و ثروتمند
رسول اکرم "(صلی الله علیه و آله و سلم)" طبق معمول ، در مجلس خود نشسته بود . یاران گرداگرد حضرتش حلقه زده او را مانند نگین انگشتر در میان گرفته بودند . در این بین یکی از مسلمانان - که مرد فقیر ژنده پوشی بود - از در رسید . و طبق سنت اسلامی - که هر کس در هر مقامی هست ، همین که وارد مجلسی میشود باید ببیند هر کجا جای خالی هست همانجا بنشیند ، و یک نقطه مخصوص را به عنوان اینکه شأن من چنین اقتضا میکند در نظر نگیرد - آن مرد به اطراف متوجه شد ، در نقطهای جایی خالی یافت ، رفت و آنجا نشست . از قضا پهلوی مرد متعین و ثروتمندی قرار گرفت . مرد ثروتمند جامه های خود را جمع کرد و خودش را به کناری کشید ، رسول اکرم
(صلی الله علیه و آله و سلم) که مراقب رفتار او بود به او رو کرد و گفت :
" ترسیدی که چیزی از فقر او بتو بچسبد ؟ ! "
- " نه یا رسول الله ! "
- " ترسیدی که چیزی از ثروت تو به او سرایت کند ؟ "
- " نه یا رسول الله ! "
- " ترسیدی که جامه هایت کثیف و آلوده شود ؟ "
- " نه یا رسول الله ! "
- " پس چرا پهلو تهی کردی و خودت را به کناری کشیدی ؟ "
- " اعتراف میکنم که اشتباهی مرتکب شدم و خطا کردم . اکنون به جبران این خطا و به کفاره این گناه، حاضرم نیمی از دارایی خودم را به این برادر مسلمان خود که درباره اش مرتکب اشتباهی شدم ببخشم ؟ "
مرد ژنده پوش : " ولی من حاضر نیستم بپذیرم " .
جمعیت :
" چرا ؟ "
- " چون میترسم روزی مرا هم غرور بگیرد ، و با یک برادر مسلمان خود آنچنان رفتاری بکنم که امروز این شخص با من کرد "
منبع؛ اصول کافی ، جلد 2 ، باب فضل فقراء المسلمین ، صفحه 260.
ارسال نظر