پایگاه خبری تحلیلی «پارس» - در هفته‌های گذشته، یکی از مهمانان برنامه‌ی دورهمی مهران مدیری، حمید هیراد بود؛ خواننده‌ای متولد هزار و سیصد و هفتاد که طرفداران زیادی پیدا کرده است. ترکیب سنت و مدرنیته را در ظاهر و نوع پوشش و موسیقی که ارائه می‌دهد، می‌توان دید. او در برنامه‌ی دورهمی گفت که شاعر کارهایش، خود اوست و مخاطب اکثر شعرهایش نیز خداوند است. همچنین در پاسخ این سوال که آیا مطالعه می‌کند یا خیر، با صراحت بیان کرد که کتاب نمی‌خواند و اهل مطالعه نیست.

چندی بعد در برنامه‌ی «چشم شب روشن» شبکه فاخر چهار سیما، علیرضا بدیع، که شاعر سی و چند ساله‌ای‌ است، به سخنان حمید هیراد در چند جمله معترض شد. علیرضا بدیع، متولد فروردین شصت و چهار است و زبان پخته‌ای در شعر دارد و تصویرسازی‌هایش در شعر مانند نام خانوادگی‌اش «بدیع» است.

او کارشناس ارشد زبان و ادبیات فارسی است و شاید به سبب اینکه عضو شورای موسیقی و شعر صدا و سیماست، هر از گاهی درون‌مایه‌ی شعر خوانندگان نوظهور را نقد می‌کند؛ خوانندگانی که حباب‌های شهرت اینستاگرامی و مجازی بیشتر از درون‌مایه‌ی آثارشان باعث محبوبیتشان شده است.

بدیع که قبل‌تر در برنامه‌ای شعرهای حامد همایون، خواننده‌ی جوان دیگری، را مبتذل اعلام کرده بود در این برنامه‌ی ادبی و نقادانه، شعرهای حمید هیراد را مخلوطی از اشعار مولانا و بانویی در خراسان دانست و بدون هیچ شاهد مثالی گفت که حمید هیراد نمی‌تواند امثال او را که از کودکی با اشعار مولانا مانوس بوده‌اند، گول بزند.

او با این جملات هیراد را خطاب قرار داد: «عزیزم! آقای حمید هیراد! بدان کسانی کار شما را رصد می‌کنند و شما از این به بعد موظفی اگر خواننده مطرحی شدی، نه‌تنها دست به سرقت ادبی در آثار خودت نزنی بلکه ملزمی کتاب هم بخوانی...»

علیرضا بدیع، به شعر فارسی مانند نیاکان ادیب و فهیم خراسانی‌اش نگاه می‌کند و این نگاه و دقت در سروده‌های خودش نیز جار ا‌ست. و حتما ایشان بواسطه‌ی رشته تحصیلی و تخصصشان که شعر است، فرق «تضمین» و «سرقت ادبی» را می‌دانند.

نقد درون‌مایه‌ی شعر در آثار پرمخاطب موسیقی، بی‌شک باعث ارتقای سطح سلیقه همگانی خواهد شد و تلویزیون و اصحاب رسانه، مانند ایشان، وظیفه‌ی خطیری در ارتقای سلیقه‌ی افت‌کرده هنری دارند. فضای هنری مستولی بر جامعه که بخش عمده‌ای از آن را شبکه‌های مجازی هدایت می‌کنند، شهرت‌های کاذب زیادی فراهم آورده است؛ شهرت‌هایی که بیشتر بر اساس تب و موج زمانی حاصل شده‌ است تا شایستگی و مرتبه‌ی هنری‌ فرد مشهور.

انتقاد و اعتراض به این جریان و درون‌مایه‌های هنری عرضه‌شده، باید گامی جلوتر از این محصولات و افراد تولیدکننده‌اش باشد و اگر خود فرد منتقد در فشردگی و ایجاز، صرفا به‌صورت جنجالی طرح مسئله کند، قطعا از همین سکانس‌های اینستاگرامی برای خودش دست و پا می‌کند؛ سکانس‌هایی که همه در هر قشر و سطح درک و سواد در فضای مجازی مشاهده می‌کنند و دیده شده که انتقاد با این نوع بیان، گاهی به‌شدت به محبوب‌تر شدن فرد مورد انتقاد انجامیده است.

اینکه رسانه ملی صرفا برای جذب مخاطب تولید برنامه می‌کند یا برای فرهنگ‌سازی، چیزی است که این روزها در هیچ کانالی نمی‌شود پاسخش را یافت.