نیم نگاهى به سیره سیاسى امام رضا(ع) امام رئوف
مامون نیز در سه سال از همنشینى با امام توانست از علم امام استفادههاى فراوانى بکند که ازجمله آنها نگارش رساله ذهبیه درعلم طب توسط امام رضا(ع) به اصرار مامون بود. از مامون روایت شده که گفت: من کسى را در روى زمین دانشمندتر از این مرد نمىدانم.
در عصر حاضر، آگاهى از زندگانى سیاسى و اخلاقى پیشوایان لازم است زیرا آنچه در تاریخ پیامبر(ص) و ائمه معصومین علیهمالسلام براى ما مهم و آموزنده است، شناخت نوع زندگى و سبک رفتار اجتماعى آنبزرگواران و چگونگى موضعگیرى اجتماعى و سیاسى در برابر حوادث و رخدادهاى اجتماعى است.
نوع زندگى و چگونگى موضعگیرىهاى سیاسى امامان معصوم(ع)، زمانى براى ما بهتر روشن مىگردد که از شرایط خاص اجتماعى و سیاسى آنبزرگواران آگاه باشیم. ازاینروى نگاهى کوتاه به تاریخ زندگانى امام رضا(ع) و بررسى سیره سیاسى ایشان بهعنوان هشتمین اختر آسمان ولایت که بعد از حضرت على(ع) در مسند حکومت قرار گرفت از نکات تأثیرگذار تاریخ است که مىتواند در سیاست اسلامى همواره مد نظر قرار گیرد. امام رضا(ع) با سیاستهاى مدبرانه و آگاهانه خویش در مرحله عدم همراهى خانواده از مدینه به مرو، بیان احادیث متعدد در زمینه امامت و رهبرى، ولایت و شروط توحید، گسترش ارتباطات خویش را با مردم حفظ کردند. امام(ع) با تعیین شروط ولایتعهدى و دهها موضع استوار و مدبرانه و حسابشدهى دیگر، مأمون را از رسیدن به اهداف شومش ناامید کردند و توانستند موضع بر حق امامان معصوم(ع) و وظیفه امامت خویش را در هدایت یاران و شیعیان حتى با تحمیل ولایتعهدى از سوى حکومت غاصب به انجام برساندند که سرانجام نیت واقعى مأمون با شهادت امام رضا(ع) آشکار شد.
* میلاد هشتمین ستاره امامت
امام رضا(ع) در روز یازدهم ذى القعده سال 148 هجرى از مادرى به نام نجمه دیده به جهان گشود. امام علیبن موسی الرضا(ع) نماینده تام فضایل اخلاقى بود. عبادت و تقوا، تواضع، احسان و... از عناصر شخصیت ایشان میباشد. در میان ویژگىها و برجستگىهاى امام رضا(ع) مقام علم و عصمت از جایگاه برترى برخوردار است.
* دوران امامت
حضرت رضا(ع) پس از شهادت پدر بزرگوارش در زندان بغداد در سن 35 سالگى عهدهدار مقام ولایت و رهبرى گشت و مدت امامت آنحضرت بیست سال به طول انجامیدکه ده سال آن معاصر با خلافت هارونالرشید و پنج سال معاصر با خلافت محمد امین و پنج سال دیگر معاصر با خلافت عبداللهبن مأمون بود.مقام والا، اندیشههاى بزرگ و محبوبیت فوقالعاده ائمه بزرگوار شیعه موجب گشته بود خلفاى اموى و عباسى پیوسته پیشوایان شیعه را به تبعید و زندان بفرستد تا مردم نتوانند آنچنانکه باید از آن ذوات مقدس استفاده کنند، حتى آنان راضى نبودند که این چهرهها براى مردم شناخته شوند.
* امام رضا(ع) در عصرهارون
ده سال از آغاز امامت امام رضا(ع) در روزگار هارون سپرى شد، (از سال 183 تا 193). این دوره از جهاتى شبیه به دوره امام چهارم(ع) است. در این دوره با توجه به وضعیت سیاسى موجود و سختگیرى عباسیان نسبت به امامت شیعه، امام رضا(ع) سعى کرد از شیوة دیگرى در مبارزه با حاکمان استفاده کند. چنانکه امام زینالعابدین(ع) در مقابل برخورد خصمانه امویان و به شهادت رساندن امام حسین(ع) سعى کرد با توجه به وضعیت موجود، پیامرسانى عاشورا را با کمک حضرت زینب(ع) انجام دهد.
امام رضا(ع) نیز با شناخت موقعیت زمانى خویش و با توجه به شرایط سیاسى - فرهنگى حاکم بر جامعة اسلامى از سیاست و شیوة خاصى استفاده کرد. ایشان بهمنظور تثبیت امامت خویش و جلوگیرى از انحراف در افکار عمومى که گروههاى مخالف جبهة امامت بهویژه واقفیه با تبلیغات سوء خود در سطح جامعه بهوجود آورده بودند، دعوت خود را آشکار ساخت و در محور سیاسى و فرهنگى در برابر هر دو جبههى مخالف، یعنى دستگاه خلافت عباسى و گروههاى منحرف از خط امامت به مبارزهى علنى و اصولى دست زد.
* هجرت امام از مدینه به مرو
آوردن امام از مدینه به مرو هرچند بهظاهر بهصورت دعوت بود، اما ماهیت واقعى آن چیزى جز ایجاد محدودیت هرچه بیشتر براى امام نبود. از اینجهت امام براى تفهیم ماهیت این دعوت، هیچیک از خاندان خویش را همراه خود نیاورد تا از این طریق به مسلمانان تفهیم کند، این سفر نوعى تبعید است نه سفرى مقرون به رضایت ولى مأمون براى خنثى کردن هدف امام، دستور داد گروهى از رجال و اشراف ازجمله والى مدینه ملازم رکاب امام گردند.
* استقبال مردمى
امام در مسیر خود با استقبال شخصیتها و گرامىداشتهاى مردم روبهرو بود. وقتى به شهر نیشابور رسید، از او در خواست کردند که حدیثى را از او بشنوند. امام رئوف شیعه، حدیث قدسى سلسله الذهب را بیان فرمودند.
* حدیث سلسله الذهب
در این حدیث حضرت اشاره داشتند که خداوند خبیر فرموده است : «کلمه لا اله الا الله حصنى... انا من شروطها» عصارة تحلیل این سخن قدسى، آن است که اقرار به توحید در صورتى ایمنیبخش و نجاتآفرین است که دیگر شرایط به آن ضمیمه گردد و یکى از شرایط آن است که بشر از حکومت معصوم کنار نرود و حکومت معصوم را کاملا بپذیرد و در حقیقت امام مسأله ولایت و حکومت معصوم را تکمیلکننده توحید مىداند زیرا در غیر این صورت حکومت طاغوتها سبب مىشود که همان توحید نیز از میان برود.
یکى از فرازهاى شکوهمند موضعگیرىهاى سیاسى امام در حدیث سلسله الذهب، تببین امامت و ولایت است که در این حدیث، امام(ع) براى مردم روشن کردند که بستر اصلى و اصیل رهبرى، در خاندان اهل بیت است و هر کس که به خود اختصاص دهد، حاکمیتش از نظر اسلام مشروعیتى ندارد و بدینوسیله مشروعیت حکومت مأمون را در نزد افکار عمومى زیر سؤال بردند.
امام پس از ورود به مرو بهظاهر مورد احترام مأمون و دیگر درباریان قرار گرفت و در نخستین جلسه، مأمون دو مطلب به او پیشنهاد کرد، نخست پا فشارى نمود که خلافت را بپذیرد و مأمون به نفع امام کنار رود، آنگاه که از پذیرش امام مأیوس شد، مسأله ولایتعهدى را مطرح کرد، امام نیز تحت شرایطى آنرا پذیرفت.
* پیشنهاد خلافت وولایتعهدى
امام(ع) پیشنهاد خلافت را به جهت فراهم نبودن شرایط با دستگیرى زمام خلافت و تشکیل حکومت عدل علوى و نیز صادق نبودن مأمون در ادعاى خویش و پیشبینى ایجاد فضاى درگیرى میان عباسیان و شیعیان و و ضعیت نابرابر در برخورد نپذیرفتند. سپس مأمون دست بر حیله دیگرى زد و پیشنهاد ولایتعهدى را به امام کرد. اگر امام این پیشنهاد دوم را نمىپذیرفت، تهدید به قتل و مرگ مىشد بلکه قتل امام آنهم بدون اینکه موجى در جامعه بر ضد حاکم وقت پدید آورد، قطعى مىشد، به گواه اینکه وقتى امام از پذیرفتن مقام ولایتعهدى پوزش طلبید، مأمون بهصورت مستقیم امام را تهدید به قتل کرد و با اشاره به حضور حضرت على(ع) در جریان شوراى عمر گفت : «یکى از اعضاى شورا جد تو على بود... شما هم ناچارید که آنچه را من مىخواهم بپذیرى و از آن گریزى ندارى.»
* انگیزة قبول ولایتعهدى
امام رضا(ع) بهطور مکرر در مقابل سؤال برخى از یاران، پیرامون انگیزة قبول ولایتعهدى، به مسأله شورا اشارهکردند.
موضعگیرىها و سیاستهاى دقیق امام درباره پیشنهاد ولایتعهدى از همان ابتدا چنان بود که مأمون را ناکام کرد. اول اینکه امام(ع) از همان ابتدا با سرسختى با این امر مخالفت کرد و این مخالفت تا آنجا ادامه پیدا کرد که همة مردم متوجه شدند که امام تحت فشار و اجبار، ولایتعهدى را پذیرفته است و هیچ تمایل باطنى به همکارى با بنىعباس ندارد و مشروعیت آنرا نمىپذیرد.
در تمامى ایامى که موضوع ولایتعهدى در جریان بود، امام اجبارى بودن و تهدید مأمون را براى مردم مطرح کرد و از سویى دیگر یادآور مىشد که مأمون کار مهمى نکرده است جز آنکه مىخواهد بعد از خودش چیزى را که خود و پدرانش بهطور نامشروع تصرف کرده بودند، به صاحب اصلیاش بازگرداند.
امام در شروطى هم که براى پذیرش ولیعهدى ذکر کردند، بهنوعى موضع خویش را نشان دادند، همانطور که در جریان برگزارى نماز عید فطر در مرو نیز موضعى اتخاذ کردند که مأمون از علاقه مردم بر امام(ع) شدیداً بیمناک شد و با آنکه خود او امام را مجبور به اقامه نماز عید فطر با مردم کرده بود، امام را از نیمه راه بازگرداند تا موقعیتش به خطر نیفتد.
* اهداف مامون از دعوت امام رضا(ع) به خراسان
بازىهاى سیاسى را بشناسیم
مامون که شخصى مدبر و دوراندیش بود، براى انتخاب ولیعهد خود دقت و ظرافت خاصى به خرج داد و بهترین انتخاب را کرد. او مىخواست با انتصاب امام رضا(ع) به ولایتعهدى به تمام مقاصد و اغراض خویش برسد. ازجمله این مقاصد که مامون درتلاش بودکه به آنها برسد هفت هدف مهم و اساسى بود :
تخریب شخصیت امام در نظر شیعیان
مامون سعى داشت با قبول دعوت ولایتعهدى از طرف امام رضا(ع) شخصیت عبادى وى را در نظر شیعیان زیر سؤال برده و چنین نشان دهد این امام که اینقدر دم از زهد و پرهیزکارى مىزند، فردى دنیاپرست است. با این نگاه، طرفداران امام را ازایشان دور کرده و اعتماد آنها را نسبت به امام کم میکرد. براى اثبات این سخن همین روایت از احمدبن على کافى است که مىگوید پرسیدم ازابوالصلت هروى چگونه مامون با آنهمه اکرام ومحبتى که نسبت به علىبن موسى(ع) اظهار مىکرد به کشتنش راضى شد؟
ابوالصلت پاسخ داد: مامون چون بزرگوارى وفضیلت حضرت را مىدانست، وى را به ولایتعهدى گمارد براى آنکه درچشم مردم فردى دنیادوست به نظر بیاید ومحبتش در دل مردم کمرنگ شود، ولى وقتى دید که اینکار موجب بیشتر شدن محبت مردم مىشود، تصمیم به قتل حضرت گرفت.
امام رضا(ع) سدى براى حمله به عباسیان
مامون اینقدر ساده نبود که با ولایتعهدى امام رضا(ع) حکومت را دودستى تقدیم علویان بکند. او مىخواست با ولایتعهدى امام، جلوى حمله علویان به عباسیان را بگیرد و دراین میان امام نقش مؤثرى داشت و مانع حمله آنها بود.
علویان که معتقد بودند حکومت باید به دست رضاى آل محمد(ص) بیفتد وحکومت عباسیان را نامشروع میدانستند، براین باور بودند که عباسیان حکومت را از آنان غصب کردهاند، بههمیندلیل در طول تاریخ علویان پیوسته علیه عباسیان شورش مىکردند و ازحمایت مردم ازجمله مسلمانان نیز بهرهمند مىگشتند. مامون هم که درصدد مقابله با آنها برآمده بود، مىخواست با ولایتعهدى امام، آتش شورش علویان را خاموش کند.
مراقبت از امام رضا(ع)
یکى از اقدامات مامون، مراقبتهاى شدید از امام بود. نمونه این مراقبتها را مىتوان درجاسوس گماردن براى حضرت و تغییر مسیر حرکت امام از راه کوفه - کرمانشاه- قم (مناطق شیعهنشین) به مسیر بصره- اهواز- فارس و محدود کردن ارتباطش با اصحاب یافت.
آنچه مامون را به این سختگیرىها وادار کرده بود، بیم او بود از اینکه احساسات شیعیان علوى که بر فضاى خراسان غلبه داشت، به حرکت آید و در یک تلاش انقلابى به تشویق وتأیید امام رضا(ع) حکومت او را براندازند و وقوع چنین امرى غیرمنطقى نبود. مامون مىخواست با نزدیک کردن امام به خودش، رفتار امام را بیش ازپیش زیر نظر بگیرد. مراقبت از امام رضا(ع) برابر بود با مراقبت از تمام شیعیان.
جلب رضایت شیعیان ازجمله ایرانیان
مامون که مىدانست ایرانیان ارادت و محبت خاصى نسبت به ائمه معصومین(ع) دارند و اکثر جمعیت ایران ازجمله خراسان و سرزمینهاى پس ازآن سیطرهیافته را شیعیان تشکیل مىدهند، براى جلب رضایت افکار عمومى شیعیان، امام را به ولایتعهدى منصوب کرد. با اینکار توانسته بود شیعیان و ازجمله ایرانیان را ازخود راضى نگه دارد و از نفرت علویان نسبت به وى کاسته شود.
تثبیت حکومت مامون
با پذیرفتن ولایتعهدى توسط امام رضا(ع) مشروعیت حکومت مامون تضمین مىشد. به این اعتبار که پذیرش امام مهر تأیید و اعترافى بود بر مشروعیت خلافت مامون که عدهاى آنرا نامشروع مىدانستند.
ترساندن عباسیان
دیگر از انگیزههاى مامون در دعوت امام رضا(ع) به ولایتعهدى، بیم دادن عباسیان در بغداد و تنبیه آنان بود زیرا آنها پیمان ولایتعهدى مامون را شکسته و میثاق خود را با او نقض کرده بودند و مامون با این اقدام به آنان فهمانید که تمرد و عصیان آنها و خلع او از ولایتعهدى ضررى به او نمىرساند و او را ناتوان نمىگرداند تا بر آنها چیره شود.
فضیلت امام رضا(ع)
امام رضا(ع) که از نظر علم و عدالت و سیاست از دیگر انسانها برتر بود، مىتوانست کمک زیادى در برابر مشکلات حکومت به مامون بکند. مامون نیز در این سه سال از همنشینى با امام توانست از علم امام استفادههاى فراوانى بکند که ازجمله آنها نگارش رساله ذهبیه درعلم طب توسط امام رضا(ع) به اصرار مامون بود. از مامون روایت شده که گفت: من کسى را در روى زمین دانشمندتر از این مرد نمىدانم.
مامون یک هدف دیگر نیز در صورت قبول نکردن ولایتعهدى از طرف امام در دل داشت و آن این بود که اگر حضرت دعوت را نپذیرد، شیعیان ایشان ازجمله علویان به انتقاد از حضرت برخیزند که چرا حکومتى که حق شما بود و ما سالها در نبردیم که آنرا به شما برسانیم، نپذیرفتید؟
ارسال نظر