متن زیر مشروح جلسه تفسیر دعای ابوحمزه ثمالی توسط آیت الله قرهی است که در 22 خرداد ماه ایراد شده است.

سلام سه هزار و سه ملک بر مولی‌الموالی در شب هفدهم ماه مبارک

«أُقْسِمُ بِاللَّهِ وَ آلائِهِ وَ الْمَرْءُ عَمَّا قَالَ مَسْئُولٌ إِنَّ عَلِیِّ بْنَ أَبِی طَالِبٍ عَلَی الْتُّقَی وَ الْبِرِّ مَجْبُولٌ کَانَ إِذَا الْحَرْبُ مَرَتْهَا الْقَنَا وَ أَحْجَمَتْ عَنْهَا الْبَهَالِیلُ یَمْشِی إِلَی الْقِرْنِ وَ فِی کَفِّهِ أَبْیَضُ مَاضِی الْحَدِّ مَصْقُولٌ مَشْیَ الْعَفَرْنَا بَیْنَ أَشْبَالِهِ أَبْرَزَهُ لِلْقَنَصِ الْغِیلُ ذَاکَ الَّذِی سَلَّمَ فِی لَیْلَةٍ عَلَیْهِ مِیکَالٌ وَ جِبْرِیلٌ مِیکَالُ فِی أَلْفٍ وَ جِبْرِیلُ فِی أَلْفٍ وَ یَتْلُوهُمْ سَرَافِیلُ لَیْلَةَ بَدْرٍ مَدَدا أُنْزِلُوا کَأَنَّهُمْ طَیْرٌ أَبَابِیلُ».

امشب، شب هفدهم ماه مبارک رمضان، شب باعظمتی است. پروردگار عالم، امشب را شب مبارکی قرار داد. در این شب لشگر کفار قریش با لشکر رسول خدا در جنگ بدر ملاقات کردند. امشب، اتّفاقات عجیبی افتاد که یکی از آن‌ها را بیان می‌کنم.

در این شعر هم که سید حمیری تبیین می‌کند، بیش از سه هزار ملک می‌آیند که هر هزار نفر هم یک فرمانده دارند، فرماندهان، میکائیل، جبرائیل و اسرافیل هستند. این مطلب هم در کتب اهل‌جماعت و هم کتب ما شیعیان وجود دارد. یعنی بحث مشترک است و اختلافی در آن نیست که ملائک برای یاری لشکر خدا می‌آیند. کما این که پروردگار عالم هم فرمود: «کم من فئة قلیلة غلبت فئة کثیرة باذن الله».

سه هزار و سه منقب هم برای وجود مقدّس مولی‌الموالی تبیین شده، از جمله این که وقتی حضرت رفتند آب بیاورند، ناگهان باد سختی وزید و حضرت لاجرم صبر کردند و بعد از آن چاه که آب آوردند، مجدّد در راه باد سختی آمد که حضرت باز ایستادند. بادی که لشگریان بیان کردند: اسب‌ها به حالت کنده شدن بودند و همه تعجّب کرده بودند. پیامبر فرمودند: این سه مرتبه‌ای که باد آمد، یک مرتبه جبرائیل بود، یک مرتبه میکائیل و یک مرتبه، اسرافیل که هر کدام با هزار فرشته بر تو سلام کردند.

امشب، شب پربرکتی است و اجابت دعا در این شب از ماه مبارک - که در تمام لحظاتش «دعائکم فیه مستجاب» است - مضاعف است و طبعاً قرین به اجابت است.

حالا این که در جنگ بدر چه اتّفاقاتی افتاد، بحث مفصّلی است که باید در جای دیگری بیان کنیم. کفّار قریش شکستشان را باور نمی‌کردند و به شدّت ناراحت بودند. لذا یک دلیل کاری که هند جگرخوار کرد، به خاطر همین قضیّه بود که خیلی به آن‌ها سخت گذشت. چون لشگرشان بسیار زیاد بود و همه آمده بودند و هر چه بود و نبود، آورده بودند که دیگر کار را یکسره کنند. گفته بودند: پیامبر و سپاهش باید قلع و قمع شوند و پاکسازی مطلق شود. لذا باورشان نمی‌شد چنین شکست سختی بخورند و سران خود را در این جنگ از دست دادند و تا مدّت‌ها مبهوت بودند و باورشان نمی‌شد.

خیلی جالب است که بدانید در تاریخ داریم: فقط این جنگ است که بیشترین تجهیزات برای دشمن آماده شد و بیشترین کشته‌ها برای دشمن هم در این جنگ بود. تجهیزات زیادی را از دست دادند. بعد از این جنگ، جنگ احزاب است که این مطلب در آن، به وجود آمد.

لذا یک روز میمون و مبارکی برای اسلام است و دعا هم مستجاب است.

بریده باد زبانی که منافقانه به دنبال ایجاد شکاف در قومیت‌هاست!

حضرت امام‌العارفین در این فراز می‌فرمایند: فَإِنْ عَفَوْتَ ‏فَخَیْرُ رَاحِمٍ وَ إِنْ عَذَّبْتَ فَغَیْرُ ظَالِمٍ. در جلسات گذشته بیان کردیم که عفو باید در مقابل چه کسی باشد. جنگ بدر، یک نمونه است، عفو به کسانی که می‌آیند اسلام را از بین ببرند، یک نوع ظلم است و باید خیلی مراقبت و مواظبت کرد.

مثل این شخص ملعونی که بیان کرد: اگر داعشی‌ها را گرفتیم، اعدام نکنیم. اگر اعدام کنیم، باعث اختلاف در قومیّت‌ها می‌شود و ... . در حالی که قومیّت‌ها، از جمله کردهای عزیز، خودشان از این‌ها ضربه خوردند.

کلیپی پخش شده که در همین ترکیه، قاچاقچیان اعضاء بدن، در صدد خارج کردن اعضاء بدن دختر بچّه‌ی سوری هستند. متأسّفانه مسئولین ما گوش نمی‌دهند و با ترکیه و ... در ارتباط هستند. البته برخی‌ها که احمق هستند که هیچ، برخی هم که جاسوس هستند که هیچ، امّا آن‌هایی هم که باید گوش بدهند، گوش نمی‌دهند که آقا، شوخی نیست، شتر سواری هم دولا دولا نمی‌شود. آن‌ها در کشور ما عملیّات می‌کنند، همین کار داعش، مال سعودی‌ها و ترکیه‌ای هاست. طبعاً ما هم باید عملیّات کنیم، اگر نکنیم، اشتباه است. باید ضرب شصتی به آن‌ها بزنیم.

لذا در همین ترکیه، بچّه‌ها را داخل اتاق می‌برند، سرهایشان را می‌برند و اعضاء بدنشان را خارج می‌کنند تا بفروشند. این‌ها که دیگر انسان نیستند، قرآن می‌فرماید: «کالانعام بل هم اضل». آن‌وقت می‌شود به این‌ها رحم کرد؟! پس چطور این احمق می‌گوید: اگر این‌ها را اعدام کنیم، اشتباه است. من اگر رئیس قوّه قضائیّه بودم، اوّل از همه دستور می‌دادم این را بگیرند و اعدام کنند تا دیگر چنین حرف‌هایی بیان نشود. حکمش هم شرعی است.

مردکی به نام سلمان رشدی کتابی به نام آیات شیطانی نوست، امام راحل عظیم‌الشّأنمان فرمودند: اگر ناشر هم مطّلع است، باید اعدام شود. اگر امام راحل بودند، اجازه می‌دادند چنین حرف‌هایی بیان شود که داعشی‌ها اعدام نشوند و ...؟! چه کنیم که این سیّد بزرگوار به خاطر شرایط زمانی، مظلوم هستند. در آن زمان، کسی جرأت این حرف زدن‌ها را نداشت.

امام معمولاً نیم ساعتی در روز، در حیاط راه می‌رفتند، در همان زمان اخبار گوش می‌دادند و بعد روزنامه می‌خواندند. یک روز که روز ولادت حضرت زهرا بود، ایشان داشتند پیاده‌روی می‌کردند، رادیوی کوچکی داشتند که گوش می‌دادند، خبرنگار می‌پرسد: در بین زنان، الگوی شما کیست؟ آن فرد هم نام بازیگری ژاپنی را که در آن زمان، سریالش پخش می‌شد، بیان می‌کند. برای این که امام ناراحتی قلبی داشتند، زنگی در جایی که می‌نشستند، قرار داده بودند که اگر مشکلی پیش آمد، دیگران را خبر کنند. امام داخل می‌آیند، آن زنگ را فشار می‌دهند و حاج سیّد احمد آقا را صدا می‌زنند و می‌گویند: بگویید تهیّه‌کننده که این برنامه را درست کرده، اعدام شود. مسئولان برنامه تعجّب می‌کنند و بهانه‌تراشی می‌کنند. امام می‌فرمایند: این مزخرفات چیست که بیان می‌کنید؟! مگر می‌شود هر چیزی را از رادیو پخش کرد؟! زهرای اطهر را رها کنیم و الگو یک بازیگر شود؟!

حالا این بی‌حیاها چگونه وارد ساختمان مجلس می‌شوند و از همان ابتدا شروع به تیراندازی می‌کنند، آن هم به سمت مردم بیگناهی که در ساختمان مجلس نشستند و منتظر هستند نماینده‌ای ببینند و مشکلشان را مطرح کنند. آن‌وقت بگوییم: این‌ها را نکشید و اعدام نکنید چون چنین و چنان می‌شود؟! باید این شخصی را که چنین حرفی زده، هر کس می‌خواهد باشد، بگیرند و اعدام کنند تا کسی جرأت نکند چنین غلط‌هایی کند.

اگر این‌ها حاکم شده بودند، در کشور هیچ امنیّتی دیده نمی‌شد. در حالی که الآن الحمدلله و المنّه، ساعت 2 شب هم مردم به راحتی در پارک‌ها و ... هستند. این امنیّت به واسطه‌ی نیروهای انقلاب، سپاه باعظمت، ارتش بزرگوار، نیروی انتظامی، بسیج و سربازان گمنام در وزارت اطلاعات و هم‌چنین اطلاعات سپاه است که شبانه‌روزی دارند زحمت می‌کشند. اگر این عزیزان امنیّت و آرامش را برقرار نمی‌کردند، امروز بچّه‌های دو ساله ما را می‌بردند و اعضاء بدنش را بیرون می‌آوردند. بچّه‌های خودتان را نگاه کنید، تصوّر کنید او را ببرند سلاخی کنند و اعضائش را بفروشند! شخصی که می‌گوید: داعشی‌ها را اعدام نکنیم، حکمش، اعدام است.

البته این مطلب، بدین معنا نیست که ما می‌گوییم: یکی برود و این فرد را بکشد. من می‌گویم: اگر من جای رئیس قوّه قضائیّه بودم، چنین حکمی می‌دادم و إلّا ما نمی‌توانیم ابداً خودسر کاری را انجام بدهیم، نه شرعاً درست است و نه می‌شود.

حالا آیا در چنین مواردی، عفو خوب است؟ خیر. آیا آن‌جایی که دارند اسلام را از بین می‌برند، باید عفو کرد و از جنگیدن خودداری کرد؟! مثلاً مسلمانان در آن زمان می‌گفتند: یا رسول الله، ماه رمضان است، روزه‌مان را بگیریم. امّا همان پیامبری که رحمة للعالمین است، اشداء علی الکفّار است. یعنی شدیدترین برخورد را دارد. چون یک جایی باید مراقب باشیم اصل اسلام بماند تا بتوانیم روزه بگیریم.

خدا آن زبان‌هایی که به سپاه باعظمت، بسیج و نیروی انتظامی ما در مناظره حرف‌هایی زدند، قطع کند، لال کند و مریضی به جانشان بیاندازد؛ چون اگر بگوییم کشته شوند که شهید محسوبشان می‌کنند و حیف اسم شهادت است، لذا إن‌شاءالله لال شوند. اگر امام راحل بودند، بلاشک می‌گفتند: از همان مناظره این‌ها را ببرید، اعدام کنید و تمام. اصلاً اجازه‌ی بردن به زندان هم نمی‌دادند. چون دارند امنیّت مملکت را مورد خدشه قرار می‌دهند. ببینید مردم چقدر آرام در نیمه شب، در پارک‌ها و ... هستند. چقدر نامردید که در دنیا طوری جلوه می‌دهید که ایران چه بوده و ... . هر غلطی که دلتان می‌خواهد می‌کنید، بی‌حیایی را به نام آزادی، آزادی زیاد کردید و ...، دیگر چه می‌خواهید؟! تازه امروز یک جرقّه‌ای زد تا مردم بفهمند جدّی اگر این‌ها نبودند، امنیّت نداشتند.

نماینده‌ها در مجلس داشتند سخنرانی می‌کردند، شهید بزرگوار، شهید تیموری، درب را بست و با کارش تروریست‌ها را به سمت دیگری برد، امّا 30 تیر به بدن مبارکش زدند. اگر می‌رفتند نماینده‌ها را اسیر کرده یا می‌کشتند، کار مملکت به کجا می‌کشید؟! تمام این امنیّت‌ها را مدیون این‌ها هستیم. اگر آرامش نبود، ما الآن می‌توانستیم بنشینیم دعا بخوانیم؟! در خانه‌هایمان هم اگر بودیم، می‌ترسیدیم که نکند چیزی شود.

الآن سوریه را ببینید، با خاک یکسان است. فقط منطقه کوچکی در دمشق سالم مانده است. اوضاعی است، بروید از نزدیک ببینید چه خبر است. یمن هم همین‌طور است.

حالا ما این آرامش و امنیّت را از این نیروهای خودمان داریم، امّا یک عدّه با این که دارند در همین امنیّت، عیاشی می‌کنند، باز هم زبان‌درازی می‌کنند. باید به آن‌ها گفت: بی‌حیاها، بنشینید عیاشی‌تان را بکنید، دیگر چرا زبانتان دراز است؟!اگر این‌ها نبودند، همین عیاشی‌تان هم نمی‌کردید. همان‌طور که مؤمنین نمی‌توانستند سحرگاهان مناجات کنند، شما هم نمی‌توانستید عیاشی کنید.

پس عفو، جایگاه دارد و باید در این مورد تأمّل کرد.

سه گروهی که ماه مبارک را درک نمی‌کنند

بحث عفو را در آیات شریفه بررسی کردیم و گفتیم: در مباحث فردی، باید گذشت کرد، اتّفاقاً زود هم باید گذشت کرد. از برادر، همسر و فامیل خود زود بگذرید. فرمودند: اگر کسی از دیگران بگذرد، رحمت خدا را در این دنیا می‌چشد و نیاز نیست تا آخرت صبر کند. به هر حال همه‌ی ما خطا داریم و باید بگذریم.

حالا کسی بگوید: من تا آخر عمر از فلانی نمی‌گذرم. اوّلاً که این مطالب، بچّه‌بازی است. ثانیاً به قبرستان برویم، ببینیم همه چیز تمام می‌شود. ما صبح‌ها که بهشت زهرا می‌رویم، به دوستان بیان می‌کنم: ببینید این‌هایی که این‌جا خوابیدند، بعضی‌هایشان دارای مکنت و مال بودند، بعضی‌ها قدرت داشتند، بعضی‌ها ادّعا داشتند و من من می‌کردند و ...، همه رفتند. آن که خوب بود، رفت. آن که بد بود، رفت. حیف است در این دنیایی که گذراست، بخواهیم به هم کینه داشته باشیم.

البته شما فقط درباره‌ی دین باید محکم بایستید و عفو نکنید. این هم که من می‌گویم: اگر رئیس قوّه‌ی قضائیّه بودم، این فرد را اعدام می‌کردم؛ چون مبحث فردی نیست، نه او ما را می‌شناسد و نه ما، او را. امّا برای دین، انسان باید بایستد، «فاستقم کما امرت». امّا در موارد فردی، انسان باید گذشت کند تا اتّفاقاً لذّت عبادت را بچشد.

یکی از خصوصیّات عفو، این است که انسان، لذّت عبادت را می‌چشد. یعنی تا عفو نکند، لذّت عبادت را نمی‌چشد. امّا وقتی که عفو و گذشت کرد، لذّت عبادت را می‌چشد. خیلی بد است دو تا همسایه سر یک چیز کوچک مشاجره کنند. پیامبر این‌قدر در مورد همسایه، سفارش کردند که مسلمانان فکر کردند همسایه هم ارث می‌برد. آن‌وقت رفتار، منش و کردارمان با همسایگانمان بد است.

اتّفاقاً شما اگر دیدید دو همسایه با هم بد هستند، شما پا جلو بگذارید و این‌ها را با هم آشتی بدهید و ثواب ببرید، بگذارید ماه مبارکتان، بالجد مبارک شود. کما این که فرمودند: سه گروه هستند که ماه مبارک رمضان را درک نمی‌کنند:

۱. اوّلین گروه، عاقّ الوالدین هستند. کسانی که عاقّ والدین می‌شوند، در ماه مبارک می‌آیند، روزه هم می‌گیرند، امّا درک نمی‌کنند و ماه مبارکشان، مبارک نمی‌شود.

۲. جارالسوء، همسایه‌ی بد.

۳. کسانی که بین دو نفر حرف رد و بدل کنند و اختلاف را بیشتر کند، التعمدا بالکلام بینهم. به تعبیر عامیانه خودمان، آتش بیار معرکه می‌شوند. مدام از این طرف حرف می‌آورد و از آن طرف حرف می‌برد.

سه گروهی که ماه مبارکشان، مبارک می‌شود

حالا برعکس سه گروه هم هستند که ماه مبارک را بیشتر از همه درک می‌کنند:

۱. اصلاح بین الناس، کسانی که بین مردم را اصلاح می‌کنند. همسایه‌ها با هم دعوا کردند، شما یک افطاری بگیر، هر دو را دعوت کن، چیزی هم نگو، بعد در مجلس آشتی‌شان بده.

۲. البر بالوالدین. کسانی که به پدر و مادر، نیکی می‌کنند.

شب‌های قدر نزدیک است. اولیاء خدا و عرفا، شب قدر را شب سال نوی عبادی می‌دانند. لذا از هم حلالیّت می‌طلبند و اگر پدر و مادرشان از دنیا رفته بود و در شهرستان دفن بودند، قبل از ماه مبارک رمضان می‌رفتند، از آن‌ها اجازه می‌گرفتند. اگر هم در همین شهر خودشان بودند، در همان روزی که می‌خواهد شب قدر شود، باز می‌رفتند، حلالیّت می‌طلبیدند، اجازه می‌گرفتند و از طرف آن‌ها دعا، قرآن و زیارتی می‌خواندند و آن‌ها را شاد می‌کردند تا ماه مبارکشان، مبارک و شب قدرشان، قدر شود.

۳. عافاً الناس، از مردم می‌گذرند. بهتر است که انسان خودش جلو برود و عفو کند. امّا وقتی هم کسی جلو آمد و گفت: ببخشید، دیگر نگوید: نه، من نمی‌بخشم، من بمیرم هم نمی‌بخشم. چون دراین صورت خودش گرفتار می‌شویم. می‌گوید: نه، شما نمی‌دانید این چه کار کرده است! بایدگفت: اگر او ظلم اوّلین و آخرین هم به من و تو کرده باشد، باید بگذریم، اگر می‌خواهیم ماه مبارکمان، ماه مبارک باشد. لذا آن کسی هم از عفو خدا برخوردار می‌شود که از دیگران بگذرد.

کسانی که حقّ به گردن خدا دارند!

پیغمبر اکرم، محمّد مصطفی(صلّی اللّه علیه و آله و سلّم) فرمودند: «إِذَا کَانَ یَوْمُ الْقِیَامَةِ نَادَی مُنَادٍ مَنْ‏ کَانَ‏ أَجْرُهُ‏ عَلَی‏ اللَّهِ‏ فَلْیَدْخُلِ الْجَنَّةَ فَیُقَالُ مَنْ هُمْ فَیُقَالُ الْعَافُونَ عَنِ النَّاسِ بِلَا حِسَاب»، وقتی قیامت برپا می‌شود، منادی صدا می‌زند: چه کسی اجرش بر خدا هست و خدا باید اجرش را بدهد؟ به تعبیر عامیانه چه کسی است که گردن خدا، حقّی دارد؟ هر کسی این‌گونه است، بلند شود و به بهشت برود. دوباره بیان می‌کنند؟ کیست ک اجرش بر خداست؟ خطاب می‌رسد: آن‌هایی که از مردم، گذشتند و آن‌ها را بدون حساس عفو کردند. خدا می‌گوید: این‌ها به گردن من حقّ دارند، به بهشت بروند.

با این که شاید در حقّ الله، نماز، روزه، خمس و ... لغزش‌هایی هم داشته باشد، ولی می‌گوید: چون از مردم گذشتی، بهشتی هستی.

چه کنیم طول عمر پیدا کنیم؟

آیا می‌خواهیم طول عمر داشته باشیم که به فضل و کرم الهی، ظهور را درک کنیم و در عمر ناقابل ما باشد؟

در کتاب اعلام الدین آمده که پیامبر اکرم، محمّد مصطفی(صلّی اللّه علیه و آله و سلّم)فرمودند: «مَنْ‏ کَثُرَ عَفْوُهُ‏ مُدَّ فِی عُمُرِه»، آن کسی که عفو و گذشتش زیاد باشد، طول عمرش زیاد می‌شود. کینه‌ای نباشیم، بگذریم.

«من کثر عفوه» یعنی نباید بگوییم: من یک بار او را بخشیدم، دوبار بخشیدم و ...، دیگر این قابل بخشش نیست.

خدا آن مرد الهی و عظیم‌الشأن، آیت‌الله العظمی مرعشی نجفی را رحمت کند، ایشان می‌فرمودند: پدرم، آیت‌الله العظمی سیّد محمود مرعشی نجفی بارها می‌فرمودند: وقتی شما با گناهان زیاد درب خانه‌ی خدا می‌روی و با این که توبه کردی، باز به گناه روی می‌آوری و باز درب خانه‌ی خدا می‌روی و مجدّد توبه می‌کنی و باز هم مجدّد با گناه به سمت خدا برمی‌گردی و ...؛ اگر خدا هم بگوید: یک بار آمدی قبول است، دو بار آمدی قبول است، یک عمر داری گناه می‌کنی، چند بار بخشیدم امّا دیگر نمی‌بخشم. حالت، چه حالی می‌شود؟!

افرادی که با حضورشان، طهارت مسجد را از بین می‌برند

امام رضا(ع) فرمودند: پدرم، پدرم از پدرش تا به امیرالمؤمنین می‌رسد که فرمودند: می‌خواهید بگویم بدترین مردم، چه کسانی هستند؟ فرمودند: «شَرُّ النَّاسِ‏ مَنْ لَا یَعْفُو عَنِ الزَّلَّةِ وَ لَا یَسْتُرُ الْعَوْرَةَ»، بدترین مردم، کسی است که خطاهای دیگران را نبخشد و عیب مردم را نپوشاند.

عفو از خطاها، یعنی به هر حال معلوم است که طرف خطا کرده است. گاهی به کسی می‌گویند: فلانی را ببخش. می‌گوید: شما نمی‌دانی چه خطایی کرده است. باید گفت: معلوم است خطا کرده، وقتی می‌گویند عفو کن، یعنی طرف خطا کرده و شما باید از خطای او بگذری. اتّفاقاً وقتی از کسی خطایی سر می‌زند، باید گذشت کرد، حالا همسایه، رفیق، همسر و ... است.

آیت‌الله العظمی شاه‌آبادی یک مرتبه، دو نفر از کسانی را که به مسجدشان می‌آمدند و با هم قهر بودند، خواستند و به آن‌ها فرمودند: آشتی کنید، یکی گفته بود: حالا ببینیم و ...،یکی دیگر گفته بود: آخر این‌گونه است و ... . یک مرتبه دیگر هم به آن‌ها تذکّر داده بود. بار سوم به آن دو گفته بود: طهارت مسجد را از بین می‌برید، هر دوی شما به مسجد نیایید. آن‌ها ناراحت شدند، گفتند: ما می‌خواهیم به مسجد بیاییم، چه ربطی دارد؟! فرمودند: وقتی شما از هم نمی‌گذرید، می‌آیید نماز بخوانید که خدا از شما بگذرد! شما طهارت مسجد را از بین می‌برید و من هم دیگر با شما کاری ندارم.

یکی گفته بود: آخر این فرد خیلی من را اذیّت کرده است - البته طبیعی است همیشه هم یک طرفه نیست و گاهی ما این‌گونه فکر می‌کنیم و یک طرفه به قاضی می‌رویم - فرموده بودند: اتّفاقاً چون اذیّت کرده، می‌گویم باید بگذری.

خط قرمز عفو: صدمه به دین و وهن اسلام!

پس اگر خواستیم مشمول عفو پروردگار عالم شویم، باید خصوصیّت عفو در وجود ما تبلور پیدا کند، البته در موارد فردی؛ چون همان‌طور که بیان شد: در مورد دین نمی‌شود عفو کرد.

در غررالحکم آمده که امیرالمؤمنین(صلوات اللّه و سلامه علیه) فرمودند: «جَازِ بِالْحَسَنَةِ وَ تَجَاوَزْ عَنِ السَّیِّئَةِ» بدی را با نیکی پاداش بده و از بدی بگذر. «مَا لَمْ یَکُنْ ثَلْماً فِی الدِّینِ أَوْ وَهْناً فِی سُلْطَانِ الْإِسْلَامِ» - این که من مدام اشاره می‌کنم که در امورد دینی نباید عفو کرد؛ برای همین فرمایشات معصومین است، ما که خودمان نمی‌توانیم حرفی بزنیم. دین این‌گونه می‌فرماید - تا جایی که به دین، لطمه‌ای زده نشده یا در قدرت و تسلّط اسلام، ضعفی پیش بیاید و باعث وهن اسلام شود و اسلام ضعیف و بد جلوه داده شود - این که من گفتم اگر رئیس قوه قضائیه بودم حکم اعدام آن فرد را می‌دادم، برای این است -

اگر شما بگذری و عفو کنی، آن تصوّر کند شما ضعیف هستی و همین امر سبب شود که سلطه‌ی اسلام در جامعه ضعیف شود، طبق فرمایش مولی‌الموالی در این‌جا نباید عفو کرد، باید با شدّت برخورد کرد.

اگر بنا بود ما از صدام بگذریم، اصلاً نیاز به داعش نبود، آن‌ها در تهران آمده بودند. اگر در مقابل همین منافقین کوردل نایستاده بودیم، آن‌ها برای ما امنیّت می‌گذاشتند. ما هیچ جا نداریم که گروهی از یک کشور از دشمن آن کشور، تانک گرفته و با مردم کشورشان بجنگند. امّا آن‌ها در همین عملیات مرصاد چنین کاری کردند. ما پست‌تر از این منافقین حتّی در کفار هم نداریم که کسی علیه کشور خودش تانک گرفته باشد و بیاید مردم را بزند و با دشمنش، یکی شده باشد. معلوم است که از این‌ها نباید گذشت. یک عدّه از این‌ها اعدام شدند، امّا مع‌الأسف یک عدّه هم که بخشیده شدند، توابین بودند و رفتند بدتر کردند! اگر برخورد نشود، ضعف به وجود می‌آید.

لذا امیرالمؤمنین می‌فرمایند: بگذر، عفو کن، امّا تا جایی که صدمه‌ای به دین نخورد، یا در سلطه‌ی اسلام، ضعفی به وجود آید. امّا به طور کلّی اگر می‌خواهیم شامل عفو الهی شویم، در مطالب فردی عفو کنیم تا إن‌شاءالله خدا هم ما را بیامرزد.

خدایا، این خصلت گذشت از برادران دینی در درون ما قرار بده. خدایا، ما را از کینه دور بدار. خدایا، ما را باب رحمت خودت قرار بده.