جزییاتی از زندگی خصوصی عارف لرستانی+تصاویر
عارف لرستانی aref lorestani (متولد ۱۵ بهمن ۱۳۵۰) در کرمانشاه، بازیگر تئاتر و تلویزیون ایران است. با مجموعه جنگ ۷۷ به کارگردانی مهران مدیری پا به عرصه بازیگری گذاشت و پس از آن در چندین مجموعه دیگر با او همکاری کرد.
در سال ۱۳۹۱ روزی که قرار بود عده ای از هنرمندان به سفر ژاپن بروند، عارف لرستانی که با الهام ناصری، یکی از کارکنان سفارت ژاپن آشنایی داشت، داوطلب شد که اطلاعات لازم را برای آنان بگیرد و چه بسا فکرش را هم نمی کرد که ادامه آن تماس به کجا می کشد، اما آن تماس، به دنبال خود تماس های دیگری را داشت و نتیجه آن شد که عارف لرستانی از الهام ناصری خواست تا با پدر و مادرش حرف بزند، وقتی برای خواستگاری بگیرد و الان، آن دو زیر یک سقف زندگی می کنند و خوشبختانه زندگی مشترک سعادتمندانه ای دارند. خبرنگارمان، دیداری با همسر عارف لرستانی داشته و با او درباره خصوصیات اخلاقی عارف و چند و چون زندگی مشترک شان گفتگویی کرده که خواندنی است.
عارف دارای تفکرات سنتی است
من و عارف هر دو از کودکی آرزوی دیدن کشور مصر را داشتیم و هر وقت در تلویزیون برنامه ای درباره آن کشور پخش می شد، با علاقه نگاه می کردیم یا اگر در روزنامه ای مطلبی درباره سرزمین فراعنه چاپ می شد، با اشتیاق می خواندیم. تا اینکه مدتی قبل به کشور باستانی مصر سفر کردیم و از نماهای مرموز و باشکوهی که از اهرام ثلاثه هم جالب تر و شگفت انگیزتر است، دیدن کردیم.
انسان اگر همسرش را با همان اخلاق و خصوصیاتی که دارد، بپذیرد، زندگی خیلی شیرین می شود. ما هر دو به لطف خدا در تمام زمینه های مربوط به زندگی مشترک با هم توافق و تفاهم اخلاقی و روحی داریم و هرگز در زندگی مشترک مان اتفاق خاصی نیفتاده که بخواهیم در حق همدیگر گذشت کنیم. عارف، با وجود انکه سن زیادی ندارد، اما یک مرد اصیل ایرانی، با تفکرات سنتی است. حتی اگر شرایط زمانه این گونه نبود، شاید به من حکم می کرد در خانه بمانم و کار نکنم.حساس نمی کنم وارد خانواده دیگری شده ام
احساس نمی کنم وارد خانواده دیگری شده ام
در زندگی مشترک من و عارف، این طور نیست که بگوییم چه کسی حرف آخر را می زند، هر کدام از ما که در بعضی از کارها تجربه بیشتری دارد و می تواند تصمیم درست تر بگیرد این کار را می کند. در زمینه هایی من از تجربه بیشتری برخوردارم و تصمیم می گیرم و در زمینه هایی عارف تصمیم می گیرد. به عنوان مثال درباره مسافرت ها به طور معمول من تصمیم می گیرم و عارف با خواسته من مخالفت نمی کند. خواهر و برادرهای عارف مثل خواهر و برادرهای خودم هستند، آنها هم مرا آن قدر دوست دارند که محرم اسرارشان می دانند. خانواده همسرم بسیار مهربان و حامی من هستند به طوری که اصلاً احساس نمی کنم وارد خانواده دیگری شده ام وقتی تماس می گیرند و حال مرا می پرسند برایم خیلی ارزش دارد.
به خاطر پول بازی نمی کند
من به عنوان یک بیننده، مجموعه «قهوه تلخ» را نسبت به کارهای دیگر عارف، متفاوت می دانم و آن را بیشتر دوست دارم. به نظرم می رسد برای ارائه نقش خود در آن مجموعه انرژی زیادی صرف کرده. من، هم به ژانر طنز و هم به ژانر کمدی علاقه دارم. اگر به خاطر داشته باشید سال گذشته در ایام محرم عارف در یک کار جدی با عنوان «یک تکه زمین» بازی کرد و خیلی هم خوب درخشید. من تا حالا، سر لویشن «قهوه تلخن و یک بار هم سر لوکیشن «ویلای من» رفته ام. بار اول که رفتم با وجود انکه احساس غریبی می کردم، اما کار بازیگران برایم جالب بود و حس خوبی داشتم. من و عارف به مهران مدیری ارادت خاصی داریم، عارف وقتی از طرف مدیری دعوت به کار می شود، به خاطر دوستی و اعتمادی که به خلاقیت و هنر او دارد، بی هیچ تردیدی پیشنهاد را می پذیرد. به طور متقابل من هم از همکاری انها خوشحال می شوم، چون با شناختی که از افکار و روحیه عارف دارم می دانم که او به راحتی راضی نمی شود فقط به خاطر پول در هر کاری بازی کند.
دیداری که منجر به ازدواج شد
من در سفارت ژاپن فعالیت می کنم و از گذشته با علاقه کارهای عارف را دنبال می کردم. روزی در خانه یکی از آشنایان دیداری با هم داشتیم و درباره کارهایش حرف زدیم، بعد تلفنی با من تماس گرفت و درباره سفر دوستانش به خارج سوالاتی کرد و من هم با حوصله جواب دادم. بعد از آن، تماس های تلفنی بین ما ادامه پیدا کرد، تا اینکه بالاخره منجر به ازدواج مان شد.
راستش به ندرت غیر از پدرم، مردی را که صفات ارزنده و ارزشمند انسانی داشته باشد، دیده بودم. دوستان و آشنایانم با مردانی ازدواج کرده بودند که نقاط ضعف اخلاقی و رفتاری زیادی داشتند و من می ترسیدم اگر ازدواج کنم به همان بلا دچار شوم و در زندگی آب خوش از گلویم پایین نرود. به این جهت، معیارم برای انتخاب همسر مسئولیت پذیری، سواد و معلومات بود. عارف تمام این خصوصیات را داشت و در هر زمینه ای از جمله بازیگری، ورزش، تاریخ، ادبیات، مذهب و… خیلی باسواد است و اطلاعات زیادی دارد. چون زیاد کتاب می خوانم، دوست داشتم با کسی ازدواج کنم که به کتاب علاقمند باشد که خوشبختانه از این جهت هم شانس آوردم و عارف بسیار اهل مطالعه است.
شیرین ترین خاطره من مربوط به زمانی می شود که عارف از من خواست برای خواستگاری با پدر و مادرم صحبت کنم و از آنها وقت بگیرم و خوشبختانه پدر و مادرم با پیوند ما موافق بودند و می دانید که اگر در ازدواج دختر و پسری، پدر و مادرشان رضایت داشته باشند زندگی آنها شیرین تر خواهد بود. در زندگی مشترک شاید مجبور باشیم محدودیت هایی را تحمل کنیم، که البته من خودم در دوران تجرد زیاد اهل معاشرت نبودم و این امر، الان به نفع من است تا محدودیت ها اذیتم نکند و البته خیلی خوشحال می شوم که وقتی در خیابان با هم قدم می زنیم و یا برای صرف غذا به رستورانی می رویم، کسانی که عارف را می شناسند، جلو می آیند و ابراز احساسات می کنند و از او امضاء می گیرند، یا با او عکس می اندازند، زیرا این کار را نشانه قدردانی از هنرمند مورد علاقه شان می دانم.
هیچ دغدغه ای در زندگی مشترک ندارم
یک روز تهمینه میلانی در جمعی صحبت می کرد و گفت: من دست هایم را خیلی دوست دارم. زن جوانی گفت: خوش به حال شما که از نگاه کردن به دست هایت لذت می بری، تهمینه میلانی گفت: اتفاقاً مردم وقتی مرا می بینند از من می پرسند از نظر شما خوشبختی چیست؟ و من به آنها می گویم خوشبختی یعنی اینکه شما خودتان را در آینه می بینید و لذت می برید. خیلی ها دنبال خوشبختی هستند تا آن را پیدا کنند، اما هیچ وقت هم به آن نمی رسند، از نظر من تهمینه میلانی درست می گفت. من وقتی هیچ دغدغه ای درباره اصول زندگی ندارم، می توانم از لحظاتی که در آن به سر می برم، احساس خوشبختی کنم، اگر من دغدغه هایم زیاد باشد، طوری که با دیدن یک فیلم چیزی متوجه نشوم، یا از خواندن کتاب چیزی نفهمم، به معنی این است که خودم را وقف مشکلاتم می کنم، اما وقتی در شرایطی هستم که می توانم از کتاب خواندن، فیلم دیدن و آشپزی کردن لذت ببرم یعنی انسانی خوشبخت هستم و از گذران عمرم لذت می برم.
ارسال نظر