ناآشنا بودن اغلب اسم‌ها در عین حال باعث شد که فکر کنیم این بار(دست کم در هیئت انتخاب) یکی از آرام‌ترین دوره‌های  جشنواره را خواهیم داشت و همه چیز طبق پیش بینی‌ها و روال منظم، بدون دردسر و حاشیه پیش خواهد رفت. اما زمان نشان داد که اشتباه می‌کردیم و فجر امسال هم مثل تمام 34دوره‌ی قبلی،‌ می‌تواند غافلگیرمان کند.

 
 
جشنواره‌ی ساده نیازمندیم!
 

  آن طور که حیدری دبیر جشنواره گفته، که 44 فیلم در فیلم امسال حاضر خواهند بود؛ فعلا با ترکیب «11+33» (اولی حاضران در بخش مسابقه و دومی فیلم‌های بیرون از این بخش) که البته تا لحظه‌ی شروع جشنواره،  

 جشنواره‌ی ساده نیازمندیم!

 

 

آباجان

دهه‌ی 60، زنجان، پشت صحنه‌ی جنگ

هاتف علیمردانی کارگردانی منظم با سرعت تولید بالاست. از سال 90 تا امروز، هر سال یک فیلم ساخته و پنچ فیلم اخیرش در جشنواره‌ی فجر حاضر بوده‌اند. با وجود این سرعت خوب-که طبعا بخشی از آن به ورودش به پروسه‌ی تهیه‌کنندگی مربوط می‌شود؛ تجربه‌ای که در آباجان هم تکرار شده است- کیفیت این فیلم‌ها را باید جداگانه به قضاوت نشست. فیلم‌هایی اجتماعی که از نمونه‌هایی قابل اعتنا مثل به خاطر پونه تا اثری شتاب زده همچون مردن به وقت شهریور در بینشان دیده می‌شود.

مضامین تقریبا یکدست فیلم‌های علیمردانی در این سال‌ها و خلاصه‌ای که از داستان آباجان منتشر شده، نشان می‌دهد که این دفعه هم نباید در انتظار فضایی متفاوت از قبلی‌ها باشیم. قصه و اتمسفر آباجان-صرف نظر از دوره‌ی تاریخی‌اش-دور از کوچه‌ بی‌نام به نظر نمی‌رسد؛ آدم‌هایی از طبقه‌ی متوسط اقتصادی اما به لحاظ فرهنگی، سنتی که این بار ترکش‌های سال‌های جنگ به زندگی روزمره‌شان گرفته‌. فضای دهه‌ی شصتی فیلم، بازی معتدآریا به عنوان شخصیت محوری فیلمنامه و تیتراژ پایانی آن-که البته هنوز وضعیت پخشش نامشخص است- از نکته‌های کنجکاوی برانگیز آباجان هستند.

فیلم‌های اخیر علیمردانی، اغلب بازی‌هایی گرم و باور داشته‌اند که از نقاط قوت آثار او بوده‌اند. این بار خودش هم بازی معتمدآریا را بسیار تحسین کرده است. با این اوصاف، می‌توان نام او را در کنار آقاخانی و آذرنگ- که دست به نامزید‌شان در فجرهای اخیر خوب بوده-در فهرست‌ شانس‌های احتمالی سیمرغ بازیگری قرار داد. حسین جعفریان هم در مقام فیلمبردار فیلم‌های واقع‌گرا و اجتماعی، جزو پایه‌های ثابت نامزدی در جشنواره است. غیر از این، طراحی صحنه‌ی تاریخی فیلم نیز اگر دقیق و پر جزئیات کار شده باشد، بدون شانس نیست.

کارگردان: هاتف علیمردانی

فیلمنامه‌نویس: هاتف علیمردانی

بازیگران: فاطمه معتمدآریا، حمیدرضا آذرنگ، محمدرضا غفاری، فریبا متخصص، شبنم مقدمی

 
 
 جشنواره‌ی ساده نیازمندیم!
 

اسرافیل

عاشقانه‌ای از نگاه زنانه که در آن جرقه‌های عشقی فراموش شده از زیر خاکسترش شعله می‌کشد.

ناهید جایزه‌ای از فجر نبرد، هر چند در نمایش‌های خارجی مورد استقبال قرار گرفت و حتی یکی از جوایز بخش «نوعی نگاه» کن را از آن خود کرد. حالا پناهنده فیلم دومش را با انگیزه و اعتماد به نفسی بالاتر در حال و هوایی دیگر می‌سازد. همچون ناهید، بخش عمده‌ای از فیلمبرداری اسرافیل نیز در شمال کشور انجام گرفته، هر چند این بار به جای گیلان به مازندران رفته‌اند.

«مردی که ماهی را دوست داشت، برگشته است. دختری که بهروز را دوست دارد برمی‌گردد ... مردگان زنده می‌شوند» جمله‌ی آخر خلاصه‌ای که سازندگان اسرافیل از داستان فیلمشان منتشر کرده‌اند، گره از راز نام فیلم باز می‌کند؛ فرشته‌ای که در شیپورش می‌دمد تا مردگان از جای برخیزند. احتمالا ماهی و بهروز، نقش‌های هدیه تهرانی و پژمان بازغی در فیلمی باشند که داستان زنده شدن عشقی از یاد رفته را روایت می‌کند. البته از عکس‌های فیلم بر‌می‌آید که به جای دنیای رمانتیک، به دل فضایی تلخ و غم انگیز پرتاب خواهیم شد. پناهنده در ناهید، به خوبی توانسته بود به انزلی هویت ببخشد و از خانه‌ی قهرمانش، کاراکتر بسازد. قابل تصور است که این تجربه در اسرافیل هم تکرار شده باشد و دست کم به لحاظ بصری،‌ با فیلمی تماشایی مواجه باشیم. قدرت پناهنده در شخصیت پردازی هم می‌تواند نقطه‌ی امیدی باشد تا شاید نزدیک به یک دهه بعد از چهارشنبه سوری، خاطرات خوش بازی‌های گذشته تهرانی را با صور این اسرافیل زنده کنیم.

در نبود نام‌های همیشگی فجر-که انگار برای نامزدی سیمرغ سهمیه دارند-شاید هیئت داوران به کارگردانی پناهنده روی خوش‌تری از قبل نشان دهد. بازیگران دو-سه نقش اصلی هم شانس دیده شدن در جشنواره‌ی امسال را دارند. فیلمبرداری مرتضی قیدی و طراحی صحنه‌ی کیوان مقدم نیز به همچنین.

کارگردان: آیدا پناهنده

فیلمنامه نویس: ارسلان امیری، آیدا پناهنده

بازیگران: هدیه تهرانی،‌ پژمان بازغی، مریلا زارعی، سهیلا رضوی، پوریا رحیمی سام، علی عمرانی

 جشنواره‌ی ساده نیازمندیم!
 

بدون تاریخ، بدون امضاء

جلیلوند در دومین فیلمش، در یک بستر معمایی-جنایی به موضوعات اجتماعی مورد علاقه‌اش می‌پردازد.چهارشنبه 19 اردیبهشت، از شگفتی‌های فجر دو سال قبل بود؛ اولین فیلم بلند وحید جلیلوند، که هم سیمرغ اصلی بخش «نگاه نو» را از آن خود کرد هم از آن مهم‌تر، جایزه‌ی منتقدان جشنواره‌ی ونیز را گرفت. جلیلوند اما برخلاف صدای خوبش، بعد از این موفقیت‌ها با هم بی سر و صدا و چراغ خاموش در رسانه‌ها جلو رفت تا امسال فیلم دومش را بسازد. بدون تاریخ، بدون امضا.

خلاصه‌ی قصه، جذاب و کنجکاوری برانگیز به نظر می‌رسد؛ «دکتر کاوه نریمان (آقایی) که پزشک قانونی است، در محل کارش با جسدی مواجه می‌شود که قبلا او را می‌شناخته است» یک تم معمایی-پلیسی، که احتمالا سرآغاز داستانی است برای نقب زدن به گذشته‌ی شخصیت اصلی و رفتن به دل درون مایه‌هایی آشنا از جنس فیلم قبلی؛ موضوع مورد علاقه‌ی جلیلوند و فیلمنامه‌نویس همکارش در چهارشنبه...، علی زرنگار، تنها سکانس منتشر شده از فیلم و معدود عکس‌های آن، نشان می‌دهد که اینجا نیز با فضای تیره و پرتنش مواجه خواهیم بود. بدون تاریخ، بدون امضا، اثر پربازیگری است که در اتفاقی خوشایند، هدیه تهرانی را رد یکی از دو نقش آفرینی امسالش به عنوان یکی از نقش‌های اصلی‌اش در خدمت دارد«خوشایند» از این لحاظ که بعد از یک دهه بخت آزمایی ناکام در حوزه‌های دیگر، فعال شدن دوباره‌ی ستاره‌ای مثل او و بازگشتش به مسیر درست و حرفه‌ای را نمی‌توان به فال نیک نگرفت.

چهارشنبه...، در سه رشته‌ی اصلی بخش نگاه نوی فجر دو سال قبل نامزد شد و دو تا از جایزه‌ها را گرفت. بعید نیست بدون تاریخ... دست کم در یکی از این سه رشته مورد توجه قرار بگیرد. هر سه بازیگر اصلی‌اش نیز انگیزه‌ی کافی برای دیده شدن در جشنواره را دارند. غیر از اینها، می‌ماند موسیقی پیمان یزدانیان که اغلب فارغ از خود فیلم‌هایش هم شنیدنی است.

کارگردان: وحید جلیلوند

فیلمنامه نویس: علی زرنگار، وحید جلیلوند

بازیگران: امیر آقایی، هدیه تهرانی، علیرضا استادی،‌ نوید محمدزاده

 جشنواره‌ی ساده نیازمندیم!
 

پشت دیوار سکوت

یک قصه‌ی قهرمان محور زنانه، با یک سوژه‌ی ملتهب(ایدز)

جعفری جوزانی چندان به عنوان فیلمساز اجتماعی شناخته نمی‌شود. در کارنامه‌ی سینمایی او-که به غیر از کمدی ایران برگر، آخرین اثرش به هجده سال قبل برمی‌گردد.-بیشتر فیلم‌هایی درباره‌ی روابط انسانی(بلوغ) حالا اما او به کمک دخترش سحر-که از نویسندگان سریال آژانس دوستی هم بوده-فیلمنامه‌ی پشت دیوار سکوت را درباره‌ی مسائل و مشکلات یک بیمار مبتلا به ایدز نوشته. فیلمنامه‌ای که نگارشش بر مبنای یک پژوهش میدانی پزشکی-اجتماعی انجام شده و در نهایت نیز قرار است بخشی از درآمد فروش آن، برای درمان و کمک به مبتلایان به ویروس اچ‌آی‌وی صرف شود.

برخلاف جریان غالب سینمای ما در سال‌های اخیر(روایت‌های خرده پیرنگ با شخصیت‌های متعدد که به پایانی تلخ یا باز منتهی می‌شود)،‌ ظاهرا در پشت دیوار سکوت با قهرمانی امیدوار و کنش‌‌گر مواجهیم که به جای انفعال و دست روی دست گذاشتن و پیچیده و عمیق کردن بحران، از پس حل مسئله‌اش برمی‌آید؛ ستاره دختر جوانی است که تلاش می‌کند زندگی خود و اطرافیانش را تغییر دهد. می‌گویند فیلم با نگاهی «شاعرانه» ، سراغ مشکلات مبتلایان به ایدز رفته و به بررسی سکوت آنها درباره‌ی بیماری و انزوا طلبی‌شان در جامعه پرداخته است.

پشت دیوار سکوت فارغ از ویژگی‌های کیفی و قوت و ضعف‌های خودش به خاطر محتوای امید بخش و پایان به ظاهر روشنش-در این فضای تلخ و سیاه اغلب فیلم‌هایمان-شانس زیادی دارد که از سوی هیئت داوران به عنوان الگویی قابل ارائه برای دیگر فیلمسازان مورد توجه قرار بگیرد. نکته‌ای که حتی خزاعی تهیه‌کننده‌ی فیلم هم رویش تأکید کرده.

کارگردان: مسعود جعفری جوزانی

فیلمنامه‌نویس: مسعود جعفری جوزانی، سحر جعفری جوزانی

بازیگران: سحر جعفری جوزانی، رویا تیموریان، امین تارخ، پرویز پورحسینی

 جشنواره‌ی ساده نیازمندیم!
 

 

خفگی

خفگی احتمالا بازگشت جیرانی است به فضای فیلم‌های اولش قرمز، آب و آتش و شام آخر.

سردبیری برنامه‌ی هفت، سردبیری روزنامه سینما،‌کارگردانی دو-سه فیلم سینمایی و یکی-دو سریال تلویزیونی، نوشتن یا مصاحبه با این روزنامه و آن مجله... در این شش سال تا همین چند وقت پیش(قبل از تعطیلی روزنامه)، فریدون جیرانی همیشه آدم سرشلوغی بود. اما انگار فراغت چند ماه اخیر، بالاخره بعد از مدت‌ها به او فرصتی داده تا ده سال بعد از پارک وی، خودش دست به قلم شود، فیلمنامه‌ای در حال و هوای نخستین و مهم‌ترین کارهایش بنویسد. از استوری‌های اول صبحی اینستاگرام الناز شاکردوست از ساعت پل مدرس هم می‌شود حدس زد که تعداد جلسات شب کاری فیلم قابل ملاحظه بوده.

اطلاعات زیادی از خفگی منتشر نشده، همین قدر می‌دانیم که با یک فیلمنامه‌ی پلیسی-جنایی با رگه‌هایی از ملودرام مواجه خواهیم بود. فیلم‌های اول جیرانی، معمولا شخصیتی عصبی و هیستریک در خود داشتند(مثل فروتن در قرمز، یا پسیانی در آب و آتش) که یک از قطب‌های اصلی داستان را تشکیل می‌داد. احتمالا محمدزاده هم با توجه با سبک غالب بازی و شمایلی که از خودش ساخته، برای ایفای چنین کاراکتری به فیلم دعوت شده. حضور الناز شاکردوست در جشنواره نیز چهار سال بعد از رسوایی-با نقش اول فیلمی که به خاطر اسم کارگردانش طبعا دیده خواهد شد- از آن ریسک‌هایی است که فقط از کسی مثل جیرانی برمی‌آید. مسعود سلامی خفگی را طوری فیلمبرداری کرده که نتیجه‌ی کار، به فضای تیره و تار و «نوآر» طور مدنظر کارگردان، نزدیک‌تر باشد.

به غیر از نوید محمدزاده-که یحتمل نقش، انگ خودش باشد-حدس دیگری نمی‌توان درباره‌ی جوایز خفگی زد، جز این که احتمالا قوت فیلم بیشتر به کارگردانی‌اش مربوط می‌شود تا فیلمنامه‌ی آن.

کارگردان: فریدون جیرانی

فیلمنامه‌نویس: فریدون جیرانی

بازیگران:‌ نوید محمدزاده، الناز شاکردوست، پولاد کیمیایی، پردیس احمدیه، ماهایا پطروسیان

 جشنواره‌ی ساده نیازمندیم!
 

خوب، بد، جلف

اولین تجربه‌ی فیلمسازی موفق‌ترین کمدی‌نویس یک دهه‌ی اخیر سینما و تلویزیون ایران

پیمان قاسم‌خانی کار در سینما را با فیلمنامه‌ی من زمین را دوست دارم شروع کرده و فیلمنامه‌ی حدود بیست سریال را نوشته و در چهارده فیلم سینمایی به عنوان نویسنده یا بازیگر حضور داشته و حالا پس از 22 سال فعالیت سیمنایی، برای اولین بار کارگردانی را تجربه می‌کند. خوب، بد، جلف از ماه‌ها پیش در صف اکران بود و آخر سر قاسم‌خانی قید اکران را زد تا نمایش فیلمش را با جشنواره شروع کند.

پیمان قاسم‌خانی در کارنامه‌اش فیلمنامه‌های قابل توجهی مانند مارمولک و ورود آقایان ممنوع دارد که از بهترین فیلم‌های کمدی سینمای ایران هستند. اما در اولین تجربه‌ی فیلمسازی به قول خودش سراغ موضوع حساسی نرفته است: یک داستان کمدی اکشن پلیسی است که الان در این شرایط داستان امنی است. داستانی که قرار است دردسر ایجاد نشود و راحت اکران شود. حال و هوای شخصیت‌های فیلم به سریال پژمان نزدیک است اما از آن پر جنب و جوش‌تر است و پربازیگرتر. علاوه بر پژمان جمشیدی و سام درخشانی، مانی حقیقی و حمید فرخ‌نژاد و آزاده صمدی هم جلوی دوربین قاسم‌خانی رفته‌اند. خوب، بد، جلف در لوکیشن‌های متفاوتی مثل قبرستان ماشین‌ها فیلمبرداری شده است که به قول قاسم‌خانی برخلاف کارهای قبلی‌اش همه‌اش دربه‌دری است!

ستاره‌ی فیلم احتمالا خود پیمان قاسم‌خانی است؛ متن فیلمنامه‌ی کمدی او و کارگردانی‌اش شاید در بین فیلم اولی‌ها مورد توجه قرار بگیرد. حمید فرخ‌نژاد هم مانند گشت2، کاراکتر معمولا جدی‌اش را شکسته و یک نقش کمدی بازی می‌کند و ممکن است حداقل به لیست نامزدها راه پیدا کند.

کارگردان: پیمان قاسم‌خانی

فیلمنامه‌نویس: پیمان قاسم‌خانی

بازیگران: مانی حقیقی، حمید فرخ‌نژاد، پژمان جمشیدی، سام درخشانی، ویشکا آسایش، آزاده صمدی

 جشنواره‌ی ساده نیازمندیم!
 

رگ خواب

فیلمی عاشقانه و تلخ، درباره‌ی روند خودویرانگری یک زن؛ فیلمی که از امیدهای جشنواره‌ی امسال است.

این که فیلمساز کم کاری مثل نعمت الله-که در ده سال تنها سه فیلم ساخته-ناگهان در دو سال متوالی دو فیلم بسازد، رکورد قابل توجهی است فیلمنامه‌ی رگ خواب را معصومه بیات همسر نعمت الله نوشته و با نظرات کارگردان، تقریبا به طور کامل بازنویسی شده. از همان اول به لیلا حاتمی و کورش تهامی برای ایفای نقش‌های اصلی آن فکر شده بود. ظاهرا رگ خواب در هیئت انتخاب جشنواره همه را راضی کرده و با قاطعیت به فجر 95 راه یافته.

این بار از فضای سرخوشانه و شیطنت آمیز بی‌پولی و آرایش غلیظ خبری نیست و با جهانی جدی و تلخ مواجهیم؛ مینا زن میان‌سالی است که با علاقه‌ی عاشقانه‌اش، خود را آرام آرام ویران می‌کند و به نقل از آن مصاحبه‌ی معروف و پر سر و صدای لیلا حاتمی در پشت صحنه‌ی این فیلم، دچار «اضمحلال» می‌شود. ظاهراً فیلم، یک پیچ داستانی هم دارد که از دل شخصیت حمدرضا آذرنگ به دنیا می‌آید. رگ خواب با نگاهی به سر گذشت آدل‌ ه‌ی تروفو(با بازی ایزابل آجانی) ساخته شده که فضا و مضمونی نزدیک به همین حال و هوا دارد. خوشبختانه نعمت الله از معدود کارگردان‌های سینمای ماست که فیلم ساختن و قصه گفتن، برایش به مراتب از «دغدغه‌مند بودن» و «منتقد سیاسی و اجتماعی و اخلاقی و انسانی شدن» مهم‌تر است و می‌شود خاطر جمع بود که همه‌ی تلاشش را برای ساختن فیلمی‌ «لذت بخش» و «سرگرم کننده» کرده.

رگ خواب از مهم‌ترین فیلم و امید اصلی فجر امسال است و می‌شود منتظر نامزدی‌‌اش در همه‌ی رشته‌های اصلی بود. به غیر از لیلا حاتمی-که می‌گویند مینای رگ خواب، نقشی متفاوت در کارنامه‌اش محسوب می‌شود.-باقی بازیگران هم بدون شانس نیستند.

کارگردان: حمید نعمت الله

فیلمنامه‌نویس: معصومه بیات

بازیگران: لیلا حاتمی، کورش تهامی، الهام کردا، لیلی فرهادپور، بامداد نعمت الله، حمیدرضا آذرنگ

 
 
 جشنواره‌ی ساده نیازمندیم!
 

زیر سقف دودی

بررسی معضل طلاق عاطفی زوج‌ها و تبعات مختلف آن برای خانواده و اجتماع، در یک فیلم آموزنده

از پایان فیلم پر سر و صدای هیس! دخترها فریاد نمی‌زنند تا شروع تولید زیر سقف دودی، چهار سالی فاصله بوده است. زیر سقف دودی فیلم پرلوکیشن و پرکاراکتری است و همین که در بازه‌ی زمانی کوتاهی آماده شده، نشان می‌دهد که چقدر درخشنده جمع کردن کار را بلد است.

درخشنده جزو فیلمسازهایی است که سینما برایشان ابزار است نه هدف. در مصاحبه‌هایش هم بیشتر درباره‌ی دغدغه‌های اجتماعی و فرهنگی‌اش(به خصوص نسبت به قشر جوان) می‌گوید تا ملاحظات فنی و هنری. خیلی به جوایز جشنواره‌ها و نقدهای منتقدان اعتنا ندارد و به قول خودش، نشستن بر دل مردم را ترجیح می‌دهد. با این اوصاف، عجیب نیست اگر در زیر سقف دودی هم با یک فیلم پیام‌دار آموزنده‌ی هشدار دهنده‌ی اخلاقی طرف باشیم که این بار، معضل طلاق عاطفی والدین و تبعاتش برای فرزندان را مدنظر قرار داده. ظاهرا اصلانی و زارعی زوج اصلی داستان را تشکیل می‌دهند که مرد خانواده به دلیل بحران عاطفی،‌ به سمت زن دیگری(طباطبایی) کشیده می‌شود. به غیر از اینها، فیلم دو چهره‌ی جوان تازه را به عنوان کشف‌های درخشنده در عرصه‌ی بازیگری به ما معرفی می‌کند: ابوالفضل میری و لاله مرزبان، که شاید در آینده بتوانند بخشی از خلا بازیگران جوان را در سینمای ما پر کنند.

فیلم اگر سوژه‌ی جنجالی و ملتهبش را به قدر کافی ورز داده باشد، احتمالا مثل هیس! ... از فیلم‌های محبوب تماشاگران جشنواره خواهد بود. غیر از آن، داوران معمولا روی خوشی به فیلم‌های اخیر درخشنده نشان نداده‌اند. هر چند بازیگران اصلی‌اش-به خصوص طباطبایی، که با شکل و شمایلی تازه و متفاوت در فیلم ظاهر شده-ممکن است از شانس‌های نامزدی سیمرغ باشند.

کارگردان: پوران درخشنده

فیلمنامه‌نویس: پوران درخشنده

بازیگران: مریلا زارعی، فرهاد اصلانی، بهنوش طباطبایی، حسام نواب صفوی، شهرام حقیقت دوست، آزیتا حاجیان،‌ رسول نجفیان

 
 
 جشنواره‌ی ساده نیازمندیم!
 

سارا و آیدا

مثلث طلایی سعادت آباد یک بار دیگر به رسیده‌اند؛ این بار برای روایت یک رفاقت زنانه

زوج کارگردان-فیلمنامه‌نویسی که در چند اثر، همکار هم شده باشند، اینجا زیاد پیدا نمی‌شود. مازیار میری و امیر عربی اما از معدود مثال‌های نقض این قاعده‌اند و بعد از تجربه‌های نسبتا موفق سعادت آباد و گاو صندوق در سینما و تلویزیون، حالا برای سومین بار در سارا و آیدا با هم کار می‌کنند.

سعادت آباد را خیلی‌ها با درباره الی... که یک سال زودتر ساخته شده بود-مقایسه کردند؛ قیاسی که به مذاق سازندگانش خوش نیامد و هر شباهتی را اتفاقی دانستند. اما با خلاصه قصه‌ی منتشر شده از سارا و آیدا، بعید است کسی دنبال مقایسه‌اش با فیلم دیگری باشد؛ دختری جوان باید به دوست صمیمی‌اش کمک کند تا حیثیت به خطر افتاده‌اش را نجات دهد، اما معلوم نیست تا کجای پای رفاقتش خواهد ماند؛ ظاهراً این وسط پای یک برادر سرتق هم در میان است. برخلاف دو همکاری قبلی این زوج، در این فیلم با شخصیت‌های متعدد و داستان‌ فرعی فراوان مواجه نیستیم و قصه با کاراکترهای محدود، متمرکز روی یک خط جلو می‌رود. عربی و میری نشان داده‌اند که قدرت اصلی‌شان در پرداخت شخصیت‌ها و فضاسازی درست از روابط بین آدم‌هاست(برخلاف منطق روایی و توان داستان‌ پردازی، که معمولا پاشنه‌ی آشیل‌شان بوده) احتمالا موقعیت یا ناکامی این یکی هم، منوط به درست از کار در آمد ارتباط سارا و آیدا است.

پگاه آهنگرانی(آیدا) و غزل شاکری(سارا) در نقش دخترانی جوان‌تر از سن واقعی خود، مسیر سختی را برای جلب توجه هیئت داوران پیش رو دارند. حسین جعفریان اما در اولین همکاری‌اش با میری،‌ برای نامزدی سیمرغ کم‌شانس نیست. هر چند قضاوت درباره‌ی خود فیلم از روی شنیده‌ها، دشوار است.

کارگردان: مازیار میری

فیلمنامه‌نویس:‌ امیر عربی

بازیگران: پگاه آهنگرانی، غزل شاکری، مصطفی زمانی، سعید چنگیزیان، شیرین یزدان بخش

جشنواره‌ی ساده نیازمندیم!
 
 

سد معبر

یک موقعیت اخلاقی ساده در یک درام اجتماعی، با فیلمنامه‌ای از سعید روستایی

خسته نباشید محسن قرایی و افشین هاشمی در فجر 91، به عنوان یک فیلم اول جمع و جور بی‌ادعا و آبرومند، مورد تحسین و توجه قرار گرفت. اما هر دو نفر مثل بسیاری دیگر از خیل بی‌شمار فیلم اولی‌ها، برای ساخت فیلم دومشان در دست اندازهایی افتادند. قرایی بالاخره بعد از چهار سال سد معبر را با فیلمنامه‌ای از سعید روستایی جلوی دوربین برد.

فیلمنامه در ابتدا «نمره‌ی اخلاق20» نام داشت. با در نظر گرفتن این موضوع و خلاصه قصه‌ی منتشر شده از آن، می‌شود حدس زد که با فیلمی اجتماعی روبه‌روییم که قهرمانش را در موقعیتی اخلاقی قرار می‌دهد؛ قاسم(حامد حداد) که کارمند اداره‌ی سد معبر شهرداری است، سعی دارد شرایط اقتصادی زندگی خود و خانواده‌اش را-لابد از مسیری نادرست-بهتر کند، اما همسرش نرگس(باران کوثری) با این کار مخالف است. با توجه به حال و هوای فیلم قبلی قرایی، در نظر گرفتن پایان بندی ابد و یک روز و البته نام اولیه‌ی فیلمنامه، احتمالا این بار با پایان خوشی مواجه خواهیم بود که در آن قهرمان از پس مسئله‌اش برمی‌آید. قرایی در سد معبر برخلاف خسته نباشید-که چهره‌ی نامداری در فهرست بازیگرانش نداشت-با ستاره‌های معروفی کار می‌کند. هر چند تجربه‌ی اخیرش در نمایش 963+در مقام کارگردان همراه با باران کوثری، نشان می‌دهد که چنین فضایی ناآشنا نیست.

زوج پر انرژی بهداد و کوثری در کنار هم، می‌توانند در دیده شدن فیلم بسیار مؤثر باشند. غیر از این، با آن همه جایزه‌ای که ابد و یک روز درو کرده، نگاه‌ها بیش از هر چیز به فیلمنامه‌ی جدید روستایی است.

کارگردان: محسن قرایی

فیلمنامه‌نویس: سعید روستایی

بازیگران: حامد بهداد، باران کوثری، نادر فلاح، نگار عابدی، اکبر رحمتی، آوا شریفی، محسن کیایی

 
 
 جشنواره‌ی ساده نیازمندیم!
 

سوفی و دیوانه

به قول خود کارگردان، «فیلم چهل سالگی مهدی کرم‌پور»

پارسال وقتی کرم‌پور از ساختن فیلمنامه‌ی پاییز به خاطر اصلاحیه‌های فراوانش ناامید شد، از مهدی سجاده چی خواست تا دوتایی فیلمنامه‌ی سوفی و دیوانه را بنویسند.

خبرگزاری‌ها در شرح داستان فیلم نوشته‌اند:‌ یک درام عاشقانه‌ی متفاوت از مهدی کرم‌پور. خود سازندگان در شرح خلاصه‌ی فیلم به: من مست و تو دیوانه، ما را که برد خانه، قناعت کرده‌اند. یادداشت سجاده چی درباره‌ی فیلم هم چیزی بیش از دیالوگی شاعرانه/عارفانه(و خفن) بین سوفی و دیوانه به دست نمی‌دهد که در آن مسافران شب با گذر از سیماب رنگ پریده‌ی آسمان، به صورت فلکی و فرزانگی می‌پیوندند و جاودانه می‌شوند. حتی گریم امیر جعفری و عکسش کنار متروی تهران هم راه را بر هر گونه گمانه زنی می‌بندد اما از روی خلاصه‌ی منتشر شده و یادداشت سجاده‌چی و علاقه‌ی فیلمنامه‌نویس به مضامین عرفانی و تأکید کارگردان روی«فیلم چهل سالگی»‌اش، شاید بتوان وجود رگه‌هاییی از مضامین عرفانی را در فیلم حدس زد؛ هر چند برای دانستن این که این عرفان، از جنس زشت و زیبای معتمدی است یا ساکن طبقه‌ی وسط شهاب حسینی یا می‌زاک لیالستانی، باید منتظر تماشای فیلم نشست. در عین حال و فارغ از محتوا، کرم‌پور از بازی غفاریان به عنوان غافلگیری فیلمش تعریف کرده.

طبعاً با آنچه در بند قبل گفته شد، حدسی درباره‌ی جوایز احتمالی فیلم نمی‌توان زد. هر چند فجر هیچ وقت با کرم‌پور مهربان نبوده و جز پوستر چه کسی امیر را کشت؟‌ هرگز فیلمی از او نامزد جایزه‌ای در این جشنواره نشده. با این حال موسیقی بهزاد عبدی که در ارکستر سمفونیک اوکراین اجرا و ضبط شده، تنها آیتمی است که از الان می‌توان حدس زد شانسی برای قرار گرفتن در فهرست نامزدها دارد.

کارگردان: مهدی کرم‌پور

فیلمنامه‌نویس: مهدی کرم‌پور، مهدی سجاده‌چی

بازیگران: امیر جعفری، به‌آفرید غفاریان، محمدرضا شریفی‌نیا، سیامک صفری، الهه حصاری، سعید امیر سلیمانی

 
 
جشنواره‌ی ساده نیازمندیم!
 

فِراری

یک فیلم اجتماعی درباره‌ی جوانان امروز و مسیری که برای رسیدن به آرزوهایشان طی می‌کنند

داودنژاد چهار سال بعد از فیلم سنگین و به لحاظ فرمی جسورانه کلاس هنرپیشگی و در روزهایی که روغن مارش روی پرده سینماها بود، در پاییز پارسال، فِراری را در سکوت خبری کلید زد. با این حال به شکلی غیر منتظره، مشکلاتی عجیب برای فیلم پیش آمد اما بالاخره کار تمام شد و فراری سر از فهرست فجر امسال در آورد. فیلمی که تهیه‌کننده‌اش آن را از همان پارسال که هنوز به پایان نرسیده بود، بهترین اثر کارگردانش می‌دانست.

از نیاز و مصائب شیرین تا بچه‌های بد و مرهم، نوجوان‌ها همیشه از دغدغه‌های اصلی داودنژاد در فیلمسازی بوده‌اند. فراری هم از این قاعده مستثنا نیست؛ داستان گلنار، دختر نوجوانی در شمال کشور که برای گرفتن عکس یادگاری با یک ماشین هشت میلیاردی به تهران می‌آید، با راننده‌ی آژانسی(تنابنده) همراه می‌شود و رفته‌رفته نگاهش به زندگی و دنیای دور و برش تغییر می‌کند. داودنژاد همیشه به واکنش‌های بموقع به موج‌های روز اجتماعی علاقه‌مند بوده و این بار هم در فراری سعی کرده یکی از همین پدیده‌ها را-علاقه‌ی نوجوانان و جوانان به خودنمایی در شبکه‌های اجتماعی-مورد توجه قرار دهد. ضمن این که بعد از مدت‌ها در کارنامه‌ی او، با فیلمی مواجهیم که ترکیب اصلی بازیگرانش، «خانوادگی» نیست. در نهایت نقش گلنار به ترلان پروانه رسید تا برای اولین بار، بازی در نقش اول فیلمی از یک کارگردان اسم و رسم‌دار را تجربه کند.

با تجربه‌ای که از تماشای آثار داودنژاد داریم، می‌توان حدس زد که همه‌ چیز به فیلمنامه‌ی کار بستگی دارد؛ فیلمنامه‌ای که می‌تواند به دیده شدن زحمات کارگردان و بازیگران و حتی فیلمبردار(کلاری) کمک کند، یا حاصل تلاش‌های همه را از بین ببرد.

کارگردان: علیرضا داودنژاد

فیلمنامه‌نویس: کامبوزیا پرتوی

بازیگران: ترلان پروانه، محسن تنابنده، سیامک صفری، رضا داودنژاد، سیما تیرانداز

 
 
جشنواره‌ی ساده نیازمندیم!
 

فصل نرگس

کمی مردانه‌تر و غیر حساس‌تر از آینه‌های روبه‌رو

یک فیلم اجتماعی دیگر از نگار آذربایجانی. فیلمی که به گفته‌ی خودش داستان عشق و دوستی آدم‌ها با همدیگر است که البته خلاصه قصه‌ی منتشر شده‌اش زیادی مبهم است‌: روایت آدم‌های معمولی است که در وانفسای امروز و در جهانی که میل به خودشیفتگی و خود محوری دارد، شفافیت و نوع دوستی را به درستی درک می‌کنند. شایسته ایرانی، بازیگر اصلی فیلم قبلی آذربایجانی همراه اوست و این بار پای بازیگران اسمی‌تر هم به میان آمده است. ریما رامین‌فر، یکتا ناصر، پژمان بازغی، گوهر خیراندیش و امیر آقایی با او همراه شده‌اند. فیلم آذربایجانی مدت‌ها پیش جلوی دوربین رفته و در مناطق مختلف تهران، از شمال تا جنوب شهر تولید شده است. او برای اکران پروانه‌ی نمایش هم گرفته بود اما ترجیح داد فیلم را اول در جشنواره نمایش بدهد.

آذربایجانی در اولین فیلمش سراغ یک موضوع بحرانی رفته بود: تغییر جنسیت. هفت سال از آن فیلم گذشته و به نظر می‌رسد این بار مضمون اصلی فیلم مانند فیلم اولش چندان خط قرمزی نیست و یک قصه‌ی اجتماعی است درباره‌ی روابط آدم‌ها. به هر حال این بار حساسیت کمتری روی فیلم وجود دارد و احتمالا راحت‌تر هم آن را اکران خواهد کرد.

ریما رامین‌فر در سال‌های اخیر در تلویزیون با همای پایتخت‌ها درخشیده است اما تجربه‌های سینمای‌اش کمتر از تلویزیون دیده شده. بعید نیست رامین‌فر در بین نامزدهای بخش بازیگری جشنواره باشد. بقیه‌ی بازیگران فیلم هم ارگ فیلم آذربایجانی برای هیئت داوران خوشایند باشد، ممکن است در بخش بازیگرهای مکمل نامزد شوند.

کارگردان: نگار آذربایجانی

فیلمنامه‌نویس: نگار آذربایجانی

بازیگران: ریما رامین‌فر، یکتا ناصر، پژمان بازغی، سام نوری، شایسته ایرانی، محمدرضا هدایتی، گوهر خیراندیش، صالح میرزا آقایی

 
 
 جشنواره‌ی ساده نیازمندیم!
 

 

قاتل اهلی

بیست و هشتمین فیلم مسعود کیمیایی، با درون مایه‌ای سیاسی-اجتماعی به پدیده‌ی رانت خواری و پولشویی و مفاسد اقتصادی می‌پردازد.

قاتل اهلی پرحاشیه‌ترین فیلم‌ فجر امسال در تولید بوده است. فیلمی که تولیدش داستان پرماجرایی داشت که تا روزهای نزدیک به جشنواره هم کش پیدا کرد و در نهایت بنا شد فیلمبرداری طبق خواست کیمیایی ادامه یابد.

«حاج آقا دکتر جلال سروش»، اسم شخصیت اصلی فیلم کیمیایی، کم و بیش نشان می‌دهد با چه فضایی مواجهیم، مرد مذهبی میان سالی(پرستویی) که قبلا نیروی امنیتی بوده حالا درگیر رانت‌خواری و البته ماجراهای بچه‌هایش است. یک پولاد عاشق پیشه که برای محبوبش گیتار می‌زند و یک امیر جدیدی(در نقش سیاوش مطلق) که نقش قهرمان عاصی کیمیایی را بازی می‌کند و مثل داش آکل با طوطی‌اش حرف می‌زند و گرچه بنز سوار است اما برای راننده کامیون‌ها عروسی می‌گیرد، آدم‌های چپ و راست دکتر جلال را تشکیل می‌دهند. آنها که نسخه‌ی تهیه‌کنندهِ قاتل اهلی را دیده‌اند، می‌گویند به نسبت آثار اخیر کیمیایی کار بدی نشده و فیلم به نسبت‌تر و تمیزتری است؛ گرچه همین «نسبت به فیلم‌های اخیر» نشان می‌دهد که نباید منتظر فیلم چندان درخشانی هم بود قاتل اهلی ظاهراً نقدهای سیاسی و اجتماعی تند و تیز‌تر و شعارهای بزرگ‌تری هم دارد و این یعنی به رسالتی که کیمیایی برای سینمایش قایل است، نزدیک‌تر شده.

اگر نسخه نهایی کارگردان-مثل آنچه درباره‌ی نسخه تهیه‌کننده گفته‌اند-فیلم بدی نشود، با توجه به اسم کیمیایی می‌توان شانسی برایش قایل بود تا اسمش در فهرست نامزدهای اصلی بیاید. امیر جدیدی هم-که کاش زودتر از اینها سر و کله‌اش در سینمای استاد پیدا می‌شد-انتخاب درستی برای چنین نقشی در چنان دنیایی است و ممکن است خودی نشان دهد و دلی از هیئت داوران ببرد.

کارگردان: مسعود کیمیایی

فیلمنامه‌نویس: مسعود کیمیایی

بازیگران: پرویز پرستویی، امیر جدیدی، پولاد کیمیایی، پرویز پورحسینی، لعیا زنگنه، پگاه آهنگرانی، حمیدرضا آذرنگ

جشنواره‌ی ساده نیازمندیم!
 

 

کارگر ساده نیازمندیم

منوچهر هادی امسال پس از یک چرخش 180 درجه‌ای نسبت به کارنامه‌ی سینمایی‌اش و ساخت و اکران من سالوادور نیستم، به مسیر سابق فیلمسازی‌اش برگشت و با کارگر ساده نیازمندیم، دوباره سراغ فیلم‌هایی از جنس یکی می‌خواد باهات حرف بزنه و زندگی جای دیگری است رفت.(راستی، کسی می‌داند این اصرار هادی در انتخاب یک جمله برای اسم‌های فیلم‌هایش از کجا می‌آید؟)

داستان فیلم،‌ در یک فضای جنوب شهری بین آدم‌های بی‌بضاعت و تنگدست می‌گذرد؛ یک جوان شهرستانی، در پی کار به تهران می‌آید و قهرمانش(بهرام افشاری) برای رسیدن به عشقش،‌ باید از پس غول بی‌شاخ و دم اما سرسخت و بی‌رحم سرمایه‌داری بربیاید؛ و بدمن پولدار و هوس باز و بی‌عاطفه‌ای(آتیلا پسیانی) می‌خواهد دختر محبوب جوان را از چنگش در بیاورد. از خلاصه قصه‌ای که خود سازندگان منتشر کرده‌اند(بعضیا فکر می‌کنن همه چیو با پول می‌تونن بخرن... و می‌خرن... متأسفانه) می‌شود حذس زد که فیلم به شکلی تلخ و ناامیدانه تمام می‌شود، که از این لحاظ با رویکرد زوج هادی-کریمی در پایان بندی فیلم قبلی‌شان متفاوت است. کارگردان کارگر ساده نیازمندیم فیلمش را داستانی پر کشش با بازی‌هایی درخشان و متفاوت می‌داند که تجربه‌ی جذابی را در سینمای اجتماعی ما رقم زده است. هر چند پچپچه‌های این سو و آن سو، از این حکایت می‌کنند که فیلم قدم بزرگ رو به جلویی در کارنامه‌ی سازنده‌اش به حساب نمی‌آید.

خود هادی گفته که این فیلم،‌ کامل‌ترین اثر در کارنامه‌ی سینمایی‌اش است؛ اما از ظواهر امر این طور برمی‌آید که گرچه نتیجه‌ی تلاش‌های تیم سازنده، چیز بدی از کار در نیامده، اما بعید است شانسی برای سیمرغ گرفتن در جشنواره داشته باشد. شاید به جز طراحی صحنه و فیلمبرداری.

کارگردان: منوچهر هادی

فیلمنامه‌نویس: پدرام کریمی

بازیگران: آتیلا پسیانی، یکتا ناصر، بهرام افشاری، روژین رحیمی، سیامک صفری، سحر قریشی، مهران احمدی

 جشنواره‌ی ساده نیازمندیم!
 

 

کمدی انسانی

فیلم غافل‌گیر کننده‌ی دیگری از محمدهادی کریمی، که حتما باید در سکوت و فراغ خاطر،‌ آن را در جشنواره به تماشا نشست

چهار سال بعد از بشارت به شهروند هزاره‌ی سوم، کریمی باز پشت دوربین رفته است؛ هر چند نقش او به عنوان نویسنده، بازیگر و همراه شهاب حسینی در ساکن طبقه وسط این قدری پر رنگ بوده که این غیبت را خیلی هم طولانی حساب نکنیم. کمدی انسانی پروژه‌‌ی سنگین و پرهزینه‌ای است؛ قصه‌ای که در چهار دهه از تاریخ معاصر(از 1330 تا 1360) روایت می‌شود و فیلمبرداری‌اش در 23 لوکیشن اصلی و فرعی-که بعضی‌هایشان باید طراحی و بازسازی می‌شدند-شصت جلسه طول کشیده.

ظاهراً نقش اصلی کمدی انسانی را آرمان درویش بازی می‌کند، مردی با زندگی‌ای پر فراز و نشیب که حتی در جوانی‌اش بوکسور حرفه‌ای بوده(سکانس مبارزه‌اش با حریف روس در فیلم،‌ احتمالا یکی از لحظات جذاب آن باشد) و گرچه نمی‌خواهد، اما ناچار است به همرنگ شدن با جماعت دور و برش تن دهد. کریمی این فیلم زندگی‌نامه‌ای را یک کمدی موقعیت در بستری تراژیک می‌داند. شخصیت‌های پر شمار کمدی انسانی(نام نزدیک به بیست نفر در فهرست بازیگران فیلم منتشر شده) هیچ کدام اسمی ندارند و ظاهراً هر کدام نمادی از افراد یا اقشار جامعه محسوب می‌شوند. با این اوصاف،‌ می‌توان حدس زد که کمدی انسانی در کنار سوفی و دیوانه‌ی کرم‌پور، تیم فیلم‌های عرفانی جشنواره‌ی فجر امسال را تشکیل دهند.

گریم متفاوت بازیگران فیلم، از نقش‌های غریب و تازه‌ی اغلبشان در کمدی انسانی خبر می‌دهد. اما احتمالا تعداد زیاد و فرصت اندک هر کدام برای هنرنمایی، جای زیادی برای جلب توجه داوران باقی نمی‌گذارد. طراحی صحنه‌ی فیلم و گریم شخصیت‌ها البته می‌تواند از شانس‌های احتمالی نامزدی برای سیمرغ بلورین باشد.

کارگردان: محمدهادی کریمی

فیلمنامه‌نویس: محمدهادی کریمی

بازیگران: علیرضا شجاع نوری، هومن سیدی، آرمان درویش، لیلا زارع، فرخ نعمتی، هستی مهدوی‌فر، بهاره کیان افشار

 جشنواره‌ی ساده نیازمندیم!
 

 

گشت 2

ادامه‌ی گشت ارشاد!

به غیر از مسعود ده‌نمکی، دنباله‌سازی در سینمای ما چندان مد و مرسوم نیست. اما موفقیت گشت ارشاد به عنوان یک کمدی اجتماعی، سیاسی-که تنها با یک هفته اکران، فروشی میلیاردی از خود به جا گذاشت-به قدری بود که وسوسه‌اش بعد از پنج سال باز دست از سر سهیلی برندارد. امسال او بار دیگر سراغ شخصیت‌های فیلمش رفته و حتی یکی‌شان را دوباره زنده کرده تا قسمت دوم گشت ارشاد را بسازد. هر چند حضور این مرده‌ی زنده شده(شخصیت عطا با بازی پولاد کیمیایی) در فیلم،‌ به راحتی اتفاق نیفتاد و تنها بعد از هماهنگی‌هایی با تیم سازنده‌ی قاتل اهلی ممکن شد(بماند که حاشیه‌های این دومی، تازه بعد از برگشتن پولاد از سر صحنه گشت2 به فیلم پدر کلید خورد)

خود سهیلی که گفته همه‌ی سعی‌شان را کرده‌اند تا فیلم از قسمت اولش، دوست داشتنی‌تر و بامزه‌تر شود. لوکیشن‌های متنوع فیلم-از جنوب شهر(یا به قول کارگردان، «زیر پونز») و دریاچه نمک گرفته تا فرودگاه دوبی- هم گواهی است بر تلاش‌هایی که برای ساختن این فضای متفاوت شده. این بار عباس(فرخ‌نژاد) و حسن(ساعد سهیلی) که از زندان آزاد شده‌اند، به سراغ عطا می‌روند که تازه از کما بیرون آمده و می‌خواهند زندگی آبرومندی را شروع کنند، اما انگار سراغ هر شغلی می‌روند باز شانس یار آنها نیست. عکس‌های فیلم نشان می‌دهد که بخش قابل توجهی از کمدی آن، از تجربه‌های این سه رفیق در فضاهای شغلی گوناگون به دنیا می‌آید که رنگ و لعابی جدا از قسمت اول به آن بخشیده است. جدا از هر اتفاقی که در جشنواره برای فیلم بیفتد، گشت2 بیش از هر چیز مخاطب میلیونی سالن‌ها را نشانه گرفته؛ البته اگر دوباره حاشیه‌های ممیزی برایش دردسرساز نشود.

کارگردان: سهید سهیلی

فیلمنامه‌نویسان: مهدی محمد نژادیان، سعید سهیلی

بازیگران: حمید فرخ‌نژاد، پولاد کیمیایی، ساعد سهیلی، ترلان پروانه، بهاره افشاری، امید روحانی

 جشنواره‌ی ساده نیازمندیم!
 

 

ماجرای نیمروز

یک فیلم تاریخی دیگر، درباره‌ی برهه‌ی مهمی از کارنامه‌ی سازمان مجاهدین خلق(منافقین)

این که اسم فیلم دومت را اسم یکی از شاهکارهای معروف وسترن بگذاری جسارت خاصی می‌خواهد که انگار مهدویان بعد از موفقیت‌های ایستاده در غبار به آن رسیده. در ماجرای نیمروز با یک فضای تاریخی دهه‌ی شصتی مواجهیم.

مهدویان پیش‌تر با ایستاده در غبار و سریال آخرین روزهای زمستان، قدرت خود را در کارگردانی و بازسازی واقع نمای سکانس‌های تاریخی شلوغ و پر جزئیات به رخ کشیده و اثبات کرده است. اما با توجه به فیلمنامه و روایت غریب هر دو کار(به خصوص ایستاده در غبار به عنوان یک فیلم سینمایی)، ماجرای نیمروز اولین سنگ محک جدی خواهد بود تا توانش را در تبدیل داستانی بر روی کاغذ به اثری تصویری-نمایشی بسنجیم. از خلاصه قصه‌ی منتشر شده‌ی فیلم(در محله‌های پر آشوب تهران، در پیچاپیچ خیابان‌ها و کوچه‌ها و در پستوی خانه‌ها، سرگردان و حیران. آیا این جست و جو را فرجامی هست؟)،‌ می‌توان حدس زد که با داستانی پر تعلیق و پر فراز و فرود مواجه باشیم، هر چند بعید است ویژگی معروف اثر زینه‌مان-تقریباreal time بودن- را اینجا ببینیم. معدود اسامی زنان در  فهرست بازیگران فیلم، نشان می‌دهد که با فیلمی«مردانه»‌نیز طرف خواهیم بود. ضمن  این که استفاده از احمد مهران‌فر و جواد عزتی-که بیشتر به عنوان بازیگران کمدی شناخته می‌شوند-در نقش‌هایی جدی، از ریسک‌هایی است که مهدویان برای ساخت ماجرای نمیروز پذیرفته.

اگر بلای سیانور سر ماجرای نیمروز نیاید، می‌توان به حضورش در فهرست نامزدهای سیمرغ کارگردانی، فیلمبرداری(هادی بهروز)، طراحی صحنه(بهزاد جعفری) و گریم(محسن دارسنج)امیدوار بود. درباره‌ی بازیگران و خود فیلم اما همه چیز به فیلمنامه‌ای مربوط است که با توجه به سابقه‌ی مهدویان، پیشاپیش نمی‌توان حدسی درباره‌ی آن داشت.

کارگردان: محمدحسین مهدویان

نویسندگان: محمدحسین مهدویان، ابراهیم امینی

بازیگران:‌ احمد مهران‌فر، مهرداد صدیقیان، جواد عزتی، هادی حجازی‌فر

 جشنواره‌ی ساده نیازمندیم!
 

 

ماه گرفتگی

ماه گرفتگی فیلمی است درباره‌ی ماجراهای انتخابات دهمین دوره‌ی ریاست جمهوری در سال 1388

 

تولید فیلم هم ماجرای مفصلی داشت؛ تولید ماه گرفتگی در سکوت کامل شروع شد اما با آغاز تصویربرداری صحنه‌های خارجی فیلم، خبر تولید پروژه‌ی اطیابی منتشر شد. صحنه‌هایی از فیلم هم فیلمبرداری شد و بقیه‌اش افتاد به سال بعد، چون اطیابی و گروهش برای بازسازی صحنه‌های واقعی مجبور بودند در خیابان‌های تهران و مناطق مرتبط به ماجرای سال 88 به کارشان ادامه بدهند.

قرار گرفتن اسم مسعود اطیابی کنار موضوع فیلم ترکیب عجیبی است. او در سال‌های پیش فیلم‌های کمدی سینمای بدنه مانند اخلاقتو خوب کن، شرط اول، صبح روز هفتم، مصائب دوشیزه و خروس جنگی را ساخته و بعد از آن در یک تغییر مسیر عجیب فیلم خاک و مرجان را در افغانستان ساخت که یک فیلم اجتماعی بود. او این بار با ترکیب بی‌ستاره‌ای از بازیگران تصمیم گرفت یک فیلم سیاسی بسازد که احتمالا موضوع فیلم، حاشیه‌دارتر و جذاب‌تر از خود فیلم خواهد بود.

با توجه به اسم‌ها و عکس‌ها و اطلاعاتی که درباره‌ی حال و هوای فیلم منتشر شده، بعید است ماه گرفتگی در بین نامزدهای بخش‌های مختلف مسابقه‌ی جشنواره جایی داشته باشد. غیر از بخش موسیقی فیلم که سازنده‌ی آن مجید انتظامی است و بعید نیست به لیست‌ نامزدها راه پیدا کند.

کارگردان: سیدمسعود اطیابی

فیلمنامه‌نویس:

مهدی آذرپندار

بازیگران: کامبیز دیرباز، فریبا کوثری، سارا خوئینی‌ها، الناز حبیبی،‌ قاسم زارع، شهرام عبدلی، ارسلان قاسمی

جشنواره‌ی ساده نیازمندیم! 
 

 

نگار

یک درام جنایی-معمایی، که قهرمانش یک زن است

اگر شکست اسپاگتی در هشت دقیقه را به خاطر دست گرمی بودنش در کارنامه‌ی فیلمسازی رامبد جوان نادیده بگیریم، دو فیلم بعدی‌اش تجربه‌های موفقی محسوب می‌شوند؛ پسر آدم، دختر حوا کمدی رمانتیک خنده‌دار و آبرومندی بود ه بد هم نفروخت، و ورود آقایان ممنوع در سال اکران جدایی نادر از سیمین و اخراجی3، پرفروش‌ترین فیلم سال شد و حتی یک ستاره هم از مسعود فراستی دشت کرد! می‌گویند اگر اسم رامبد در تیتراژ نگار نباشد، نمی‌توان باور کرد او آن را ساخته.

این طور که خود کارگردان می‌گوید، فیلم‌های اجتماعی فراوان و شبیه به هم سینمای ما، انگیزه‌ای برای او شد تا سراغ قصه‌ی متفاوتی مثل نگار برود؛ یک فیلمنامه‌ی جنایی-معمایی، که می‌تواند رنگ و لعاب تازه‌تری به این سینمای تقریبا تکراری بدهد؛ نگار که از خانواده‌ای ثروتمند و با اصالت است، به طرزی مشکوک پدرش را از دست می‌دهد. پلیس اعتقاد دارد که پدر، به خاطر فشارهای روانی ناشی از شکست اقتصادی جان باخته، اما دختر این روایت را نمی‌پذیرد و در کشف حقیقتی دیگر است. او دختر جوانی است که به جنگ مردانی بی‌رحم و خشن می‌رود، و شاید به خاطر همین دورن مایه، فیلم به لحاظ فمینیستی نیز مورد توجه قرار بگیرد. این طور که می‌گویند، اغلب بازیگران فیلم در نقش‌هایی ظاهر شده‌اند که با تصویر آشنای سینمایی‌شان متفاوت است و حداقل می‌توانیم منتظر غافل گیری‌هایی در بازی‌های نگار باشیم.

اگر معمای نگار به قدر کافی پیچیده باشد و به شکل درستی هم رمز گشایی شود، می‌توان به نامزد شدن فیلم در بخش فیلمنامه امیداور بود. نقش‌های متفاوت نگار هم فرصت خوبی به بازیگرانش می‌دهد تا خودی نشان دهند.

کارگردان: رامبد جوان

فیلمنامه‌نویس: احسان گودرزی

بازیگران: نگار جواهریان، محمدرضا فروتن، مانی حقیقی، افسانه بایگان، اشکال خطیبی، آتیلا پسیانی، علیرضا شجاع‌نوری

 جشنواره‌ی ساده نیازمندیم!
 

 

یک روز به خصوص

مواجهه با پدیده‌ی قاچاق اعضای بدن، جوانی را در دو راهه‌ی اخلاقی برای انتخاب مسیر آینده‌ی زندگی‌اش قرار می‌دهد.

بعد از موفقیت‌های طلا و مس و بوسیدن روی ماه، کارنامه‌ی اسعدیان در فیلمسازی طی مدتی کوتاه شتاب خوبی گرفته بود و می‌شد منتظر کاری بزرگ، متفاوت و جسورانه از او بود؛ اما خودش ترجیح داد کمی از کارگردانی فاصله بگیرد و فعالیت‌های سینمایی‌اش را در حوزه‌های دیگری مثل فیلمنامه‌نویسی یا تهیه‌کنندگی دنبال کند. حالا بعد از پنج سال دوباره در مقام کارگردان به فجر برگشته. همکاری مصطفی زمانی و پری‌ناز ایزدیار بعد از موفقیت سری اول شهرزاد نیز در این فیلم جالب توجه است.

برخلاف دو فیلم قبلی اسعدیان-که بیشتر به اخلاقیات و روابط عاطفی و انسانی می‌پرداختند- یک روز به خصوص به سراغ یک مسئله‌ی ملتهب اجتماعی رفته است؛ خرید و فروش اعضای بدن، که به قول کارگردان تا به حال آن قدری در سینمای ما مورد توجه قرار نگرفته. حامد(مصطفی زمانی) برای عمل قلب خواهرش با مشکل مالی روبه‌روست و برای حل این معضل باید دست به انتخابی دشوار بزند؛ انتخابی بین «عقل و آرمان» یا «احساس و واقعیت» فضای سنگین و پرتعلیق و تنش فیلم،‌ نسبت چندانی با فیلم‌های لطیف قبلی کارگردانش ندارد و شاید یادآور تجربه‌ی سال‌های دورتر او در آخر بازی باشد. یک روز به خصوص دو بازیگر جوان تازه کار را هم به سینمای ما معرفی خواهد کرد. افسانه کمالی و مجتبی پیرزاده، که هر دو از دل یک فراخوان تلگرامی از بین چند هزار متقاضی برای نقش‌هایش انتخاب شده‌اند.

فضا و شخصیت پردازی فیلم‌های اسعدیان و راهنمایی‌های خودش، امکان خوبی به بازیگران می‌دهد تا توانایی‌هایشان را به رخ بیننده و البته هیئت داوران جشنواره بکشند. خود فیلم هم با توجه به سوابق اسعدیان، برای قرار گرفتن در فهرست نامزدهای جوایز اصلی، کم اقبال نیست.

کارگردان: همایون اسعدیان

فیلمنامه نویسان: همایون اسعدیان، مجید قیصری

بازیگران: مصطفی زمانی، پری‌ناز ایزد‌یار، فرهاد اصلانی، محسن کیایی، افسانه کمالی، شیرین یزدان‌بخش

 
 

 

فیلم اولی‌ها

 
 
جشنواره‌ی ساده نیازمندیم!
 

آذر 

کارگردان: محمد حمزه‌ای

آذر اولین فیلم محمد حمزه‌ای است که فیلمنامه‌ی آن را احسان بیگلری با همکاری پریسا هاشم‌پور نوشته و تهیه‌کنندگی آن بر عهده نیکی کریمی است. کریمی خودش هم در این فیلم بازی می‌کند و حمیدرضا آذرنگ، فرید سجادی حسین، هستی مهدی، لیلا زارع، مائده طهماسبی، مهران نایل، شیرین آقا کاشی، مانیا علیجانی، پژمان جمشیدی و هومن سیدی بازیگران دیگر فیلم هستند. محمد حمزه‌ای تا کنون در بیش از سی فیلم و سریال تلویزیونی به عنوان دستیار کارگردان و برنامه‌ریز حضور داشته. همچنین ساخت چندین فیلم کوتاه و بلند ویدئویی را در کارنامه دارد که برای این فیلم‌ها جوایز مختلفی از جشنواره بین المللی فیلم کوتاه تهران، رشد، یاس و کودک و نوجوان دریافت کرده است.

 
 
 جشنواره‌ی ساده نیازمندیم!
 

انزوا

کارگردان: مرتضی علی عباس میرزایی

اولین فیلم عباس میرزایی فیلم پربازیگری است؛ امیرعلی دانایی نقش اصلی فیلم را بازی می‌کند و علاوه بر او پنج بازیگر زن، بهنوش بختیاری، اندیشه فولادوند، لیندا کیانی، شقایق فراهانی و لعیا عباس میرزایی بازیگران اصلی فیلم هستند. همایون ارشادی، سیامک صفری، علی استادی، مهران رجبی،‌ امید روحانی، وحید نفر و نادر فلاح هم بقیه‌ی بازیگران فیلم هستند. فیلمبرداری این فیلم که لوکیشن‌های آن از شمالی‌ترین تا جنوبی‌ترین نقطه‌ی تهران بوده است، در حالی به پایان رسید که در آخرین سکانس‌های آن جمشید هاشم‌پور بازیگر پیش‌کسوت سینمای ایران پس از دو سال دوری از سینما دوباره جلوی دوربین رفت.

 
 
 جشنواره‌ی ساده نیازمندیم!
 

ایتالیا ایتالیا

کارگردان: کاوه صباغ‌زاده

یک فیلم کمدی، موزیکال و فانتزی. حامد کمیلی، سارا بهرامی،‌ فرید سجادی حسینی، رضا سخایی، همایون ارشادی، جهانگیر میرشکاری، ناصر سجادی حسینی، دانش اقباشاوی، فائزه علوی، آنامهر اخلاقی، آرش مرشد و علی ملاقلی‌پور بازیگران فیلم صباغ‌زاده هستند. فیلمنامه‌ی ایتالیا ایتالیا اقتباسی از داستانی نوشته‌ی جومپا لاهیری است. اولین بار است که در ایران داستانی از جومپا لاهیری اقتباس می‌شود. نود درصد از فیلمبرداری این فیلم در تهران انجام شده و سکانس‌های پایانی را در شمال کشور مقابل دوربین برده‌اند. تهیه‌کننده‌ی فیلم هم مهدی صباغ‌زاده است که امسال فیلم خودش، خانه‌‌ی کاغذی بین 33 فیلم بخش مسابقه قرار نگرفت.

 
 
 جشنواره‌ی ساده نیازمندیم!
 

ائو

کارگردان: اصغر یوسفی‌نژاد

قصه‌ی فیلم حول یک وصیت‌نامه می‌چرخد. مردی از دنیا رفته و همه دور جسد او جمع شده‌اند اما این جسد از چشم تماشاگر دور نگه داشته می‌شود. متوفی وصیت کرده که بعد از مرگ، جسد او را برای استفاده‌ی عملی در اختیار دانشکده‌ی پزشکی قرار بدهند اما دخترش شدیداً مخالف است. اصغر یوسفی‌نژاد، کارگردان این فیلم، کارش را از مطبوعات و صفحات کتاب مجله‌ی گزارش فیلم آغاز کرد و در ماهنامه‌ی فیلم ادامه داد. او در این سال‌ها در سینمای استانی مرکز آذربایجان شرقی مشغول به کار بوده و فیلم ائو را در تبریز و با بازیگران غیرحرفه‌ای ساخته است. این فیلم به خاطر ویژگی‌های هنری و تجربی‌اش می‌تواند سال آینده در گروه سینمایی هنر تجربه اکران بشود.

 جشنواره‌ی ساده نیازمندیم!
 

بیست و یک روز بعد

کارگردان: سیدمحمدرضا خردمندان

همیشه همین جوریه! آخرین بار هوا ابر شد. باد گرفت. درختا داشتن از جا کنده می‌شدن. اون قدر بارون شدید شد که سیل شهر رو گرفته بود. پرنده‌ها دور و بر لونه‌هاشون جیغ می‌کشیدن. یکی از بچه‌ها قسم می‌خورد خودش دیده خورشید یکی-دوبار نورش کم و زیاد شده... از این خلاصه قصه چیزی دستتان نمی‌آید. ولی اگر کمی واضح‌تر بخواهید درباره‌ی فیلم بدانید باید گفت بیست و یک روز بعد ملودرامی اجتماعی از قصه‌ی زندگی نوجوانی به نام مرتضی است که در راه برآورده کردن آرزوی ناکام پدرش،‌ با چالش‌های زیادی مواجه می‌شود. ساره بیات، حمیدرضا آذرنگ، امیرحسین صدیق، جلال فاطمی، رضا استادی و سینا رازانی بازیگران اصلی اولین فیلم خردمندان هستند. آذرنگ می‌گوید متفاوت‌ترین نقشش را در این فیلم بازی کرده است.

 جشنواره‌ی ساده نیازمندیم!
 

پشت دروازه‌ی بهشت

یک انیمیشن صد دقیقه‌ای درباره‌ی شهید مصطفی چمران، داستان از زبان ساره، دختری لبنانی روایت می‌شود که طی حادثه‌ای توسط شهید چمران نجات پیدا می‌کند و این اتفاق، تصویری قهرمانانه از شهید چمران در ذهنش بر جای می‌گذارد. سال‌ها می‌گذرد و دختر بچه‌ی داستان به نویسنده‌ای تبدیل می‌شود که می‌خواهد قصه‌ای را درباره‌ی مردی بنویسد که در کودکی جانش را نجات داده. در این میان بخشی از داستان که ساره درباره‌ی قهرمان کودکی‌هایش نوشته است. داستان انیمیشن در سه کشور آمریکا، لبنان و ایران می‌گذرد. این انیمیشن در بازار فیلم جشنواره‌ی کن هم حضور داشت.

 
 
 جشنواره‌ی ساده نیازمندیم!
 

تابستان داغ

کارگردان: ابراهیم ایرج‌زاد

ایرج‌زاد متولد 1360 است و فارغ التحصیل کارگردانی سینما از دانشکده‌ی سوره‌ی اصفهان. در کارنامه‌ی او فیلم‌های کوتاهی از جمله عشق یک روایت غمگین، چند کیلومتر دورتر، زنی پوشیده با گردن‌بند، دوچرخه‌ها، پدرها، سیگارها و نیستان دیده می‌شود و تابستان داغ اولین فیلم سینمایی او محسوب می‌شود.فیلم را جواد نوروزبیگی تهیه کرده و به خاطر همین پای بازیگران مشهوری در فیلم ایرج‌زاد در میان است؛ علی مصفا، پری‌ناز ایزدیار، مینا ساداتی، یسنا میرطهماسب و صابر ابر که تابستان جلوی دوربین هومن بهمنش رفتند. لیلی فرهاد‌پور، بهاره ریاحی، سیاوش چراغی‌پور و رویا بختیاری هم دیگر بازیگران فیلم هستند.

 جشنواره‌ی ساده نیازمندیم!

 

چراغ‌ها ناتمام

کارگردان: مصطفی سلطانی

بازیگرهای اصلی چراغ‌های ناتمام، مجید صالحی، شقایق فراهانی، حسین مهری، الهام نامی، حسین ملکی، داریوش ارجمند و علیرضا استادی هستند. فیلمی از تولیدات مؤسسه‌ی شهید آوینی با مضمون دفاع مقدس که در تهران و بهشهر فیلمبرداری شده و پرویز شیخ طادی آن را تدوین کرده است.قصه‌ی فیلم رفت و برگشتی است میان واقعیت و خیال؛ داستان زندگی نویسنده‌ای که گیر مشکلاتی می‌افتد و وارد عالم خیال و داستان‌های دیگر در عالم اخلاق و شهادت در زمان گذشته می‌شود. نقش نویسنده را مجید صالحی بازی می‌‌کند و نقش همسرش را که یک زن خانه‌دار است، شقایق فراهانی.

 جشنواره‌ی ساده نیازمندیم!

شماره‌ی 17 سهیلا

این فیلم در ادامه‌ی دغدغه‌های شخصی‌ام در مورد موضوعات اجتماعی، مخصوصا حوزه‌ی زنان است و به بحران میان سالی و مخاطرات ازدواج در سنین بالا می‌پردازد. این گفته‌ی محمد غفاری یعنی با فیلمی زنانه طرف هستیم. با فیلمی درباره‌ی دختری میان سال که زمان ازدواجش به تأخیر افتاده و با توجه به مشکل ژنتیکی‌اش، در تلاش است که هر چه سریع‌تر ازدواج کند تا بچه‌دار شود. نقش این دختر را زهرا داود نژاد بازی می‌کند و بابک حمیدیان، احسان امانی و مهرداد صدیقیان بازیگران دیگر فیلم غفاری هستند. غفاری فیلمساز جوانی است که ساخت پانزده فیلم کوتاه داستانی و مستند را در کارنامه‌اش دارد و فیلم‌هایش در جشنواره‌هایی مثل فیلم کوتاه تهران، رویش، پلیس، رضوی و کودک و نوجوان موفق داشته‌اند.

 جشنواره‌ی ساده نیازمندیم!
 

کوپال

کارگردان: کاظم ملایی

کوپال اولین ساخته‌ی کاظم ملایی است. داستان فیلم درباره‌ی یک شکارچی و تاکسیدرمیست به نام دکتر احمد کوپال است که درست قبل از تحویل سال نو دچار یک چالش بسیار غریب در زندگی‌اش می‌شود. اکثر سکانس‌های فیلم تک بازیگر و تک لوکیشن است. قصه‌ی اصلی فیلم ارتباط مستقیمی با موضوع حفاظت از محیط زیست و احترام به حقوق حیوانات دارد. بازیگر اصلی فیلم لوون هفتوان است؛ بازیگر فیلم‌های پرویز، مردی که اسب شد و دراکولا. نازنین فراهانی و پوریا رحیمی سام از دیگر بازیگران این فیلم هستند. کاظم ملایی سابقه‌ی ساخت فیلم‌های کوتاهی مانند دیلیت و منها را در کارنامه‌ی خود دارد. این فیلم در بخش هنر و تجربه‌ی جشنواره‌ حضور دارد.

 جشنواره‌ی ساده نیازمندیم!
 

مادری

کارگردان: رقیه توکلی

اولین فیلم توکلی یک فیلم اجتماعی خانوادگی است؛ روایت زندگی دو خواهر که یکی عشق خودش را از دست داده و خواهر دیگر عشقش، او را رها کرده است. بازیگران اصلی فیلم بازیگرهای اسم و رسم‌داری هستند؛ نازنین بیاتی، هانیه توسلی، هومن سیدی، ملیسا ذاکری و مریم بوبانی در فیلم توکلی بازی می‌کنند. توکلی این روزها در دانشکده‌ی فرهنگ و هنر یزد به عنوان مدرس سینما و مدیر گروه مشغول به تدریس است. او تا به حال نزدیک به سی فیلم کوتاه مستند و داستانی کارگردانی کرده و در ده‌ها جشنواره‌ی داخلی و خارجی برنده‌ی جوایز متعددی شده است. لوکیشن فیلم هم در خود یزد است و تولید فیلم از ماه‌ها قبل شروع شده بود و ممکن بود قبل از جشنواره اکران شود اما بالاخره در بین 33 فیلم بخش مسابقه قرار گرفت.

 جشنواره‌ی ساده نیازمندیم!
 

ویلایی‌ها

کارگردان:‌ منیره قیدی

تهیه‌کنندگی اولین فیلم منیره قیدی را سعید ملکان برعهده دارد. حضور او یعنی حضور ستاره‌ها. یعنی حضور بازیگرانی مثل صابر ابر، طناز طباطبایی و پریناز ایزدیار که در کنارشان اسم‌های علی شادمان، ثریا قاسمی، امیرعلی ایمان‌وند، علیرضا داوری، هستی فرطوسی، سوگل و سوگند بارانی و آوین منصوری را هم باید اضافه کرد. همه‌ی صحنه‌های ویلایی‌ها که درباره‌ی جنگ است، در اندیمشک تصویربرداری شده است؛ در خانه‌های سازمانی این شهر که محل زندگی فرماندهان جنگ است و هنوز وجود دارد. قیدی قبل از این به عنوان منشی صحنه و دستیار کارگردان با فیلمسازان متعددی همکاری داشته است. او همچنین ساخت فیلم‌‌های کوتاهی همچون دختر، پسر، پیرمرد و در راه ویلا، تله فیلم حتی اگر شب باشد و مستند تهران، شهر چناران را در کارنامه دارد.